خط لوله امارات، تنگه هرمز را دور زد و در نخستین گام، میزان پانصد هزار بشکه نفت را به پالایشگاهی در پاکستان انتقال داد. این خبر به همان اندازه که برای غرب و حاشیهنشینان خلیج فارس خوشایند است، واقعیاتی برای ایران در بر دارد که بیتوجهی به آنها زیان بسیاری برای کشور به دنبال دارد.
به گزارش «تابناک»، از سال ۲۰۰۸ که عملیات ساخت خط لوله حبشان ـ فجیره آغاز شد، امارات شاید آن چیزی را میدید که امروز رخ داده است؛ بالا گرفتن تنش سیاسی میان ایران و غرب، آغاز تحریمهای نفتی و مالی علیه ایران و احتمال بسته شدن تنگه هرمز. این موضوعات از همان زمان، شاید ذهن مقامات اماراتی را به خود مشغول کرده بود و سرانجام در سال ۲۰۱۲ دوراندیشی آنها نتیجهاش را نشان داد.
بنا بر این گزارش، همزمان با گشایش این خط لوله، وزیر انرژی امارات از صدور نخستین محموله نفت خام خط لوله ابوظبی از پایانه نفتی فجیره به پالایشگاه پاک عرب در پاکستان خبر داد. این خط لوله به وسیله شرکت مهندسی و عمران نفت چین، یکی از زیرمجموعههای شرکت ملی نفت چین (سینوپک) ساخته شده است.
وزیر انرژی امارات در این باره گفته است: با راهاندازی خط لوله نفت ابوظبی، مشتریان ما میتوانند محمولههای بزرگتری دریافت کنند. این امر در کنار این واقعیت اهمیت پیدا میکند که بیشتر مشتریان نفت امارات نیز مانند ایران، آسیایی هستند.
گفتنی است، این خبر، یعنی افتتاح این خط لوله، بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت که بخش اعظمی از این بازتاب درباره تهدید ایران برای بسته شدن تنگه هرمز بود؛ تهدیدی که با تحریم نفتی غرب علیه کشور شدت گرفت.
این گزارش ادامه داده است که مسلماً اهمیت استراتژیک تنگه هرمز با این کار امارات کاسته نخواهد شد و این آبراه همچنان به عنوان یکی از مهمترین و حساسترین آبراههای جهانی باقی خواهد ماند؛ اما در اوضاع کنونی، افتتاح خط لوله نفت امارات متحده و به عبارتی دور زدن تنگه هرمز، از اهمیتی به مراتب استراتژیکتر برخوردار شده است.
چند نکته در این میان شایان توجه است: نخست اینکه از آنجایی که نفت امارات بیشترین مشتری را در غرب آسیا دارد و همچنین نفت ایران نیز بیشتر به مقصد آسیا صادر میشود، افتتاح این خط لوله میتواند تهدیدی برای ایران در از دست دادن مشتریان نفتی در آسیا باشد.
نگاهی به گزارش ماه آوریل ادناک (شرکت ملی نفت ابوظبی) این نکته را بازگو میکند.
در بخشی از این گزارش آمده است: شرکت ملی نفت ابوظبی در ماه مارس، صادرات نفت خود را در راستای اقدام به انجام تعهدات در قبال مشتریان آسیایی افزایش خواهد داد و
این کار موجب خواهد شد، مشتریان آسیایی که بیش از صادرات 2.6 میلیون بشکهای ایران در روز مصرف دارند، آسانتر اقدام به کاهش واردات از ایران کنند؛ کاهش واردات نفت ایران از چندی پیش در این کشورها آغاز شده است. همین چند جمله برای درک نیت درونی مقامات اماراتی کفایت میکند.
در واقع این کشور، شاید از مدتها پیش در انتظار تحریم نفتی ایران بوده تا بتواند با خیالی آسوده، مشتریان نفتی ایران را به چنگ آورد. افتتاح این خط لوله کمک بزرگی به اطمینان از این هدف کرده است. این امر در کنار این واقعیت است که امارات پنجمین صادر کننده بزرگ اوپک است.
دوم، هرچند خط لوله حبشان ـ فجیره در بالاترین ظرفیت، قادر به انتقال 1.5 میلیون بشکه نفت در روز است، اهمیت استراتژیک و روانی این خط لوله برای غرب و حاشیهنشینان خلیج فارس است که موجب شده به سرعت خبر آن در رسانهها بازتاب داده شود.
به عبارتی در اوضاع کنونی، احساس امنیت روانی ناشی از پیدا شدن مسیری جایگزین برای تنگه هرمز، بیش از میزان نفت عبوری از این خط لوله اهمیت دارد. محمد الحمیلی صراحتاً به این امر اذعان کرده؛ آنجا که اشاره نموده است: برای ما درباره انتخاب مسیر حمل نفت صادراتی خود، امکان گزینش میان دو گزینه (تنگه هرمز و خط لوله یاد شده) خواهد بود.
به عبارتی هرچند از اهمیت تنگه هرمز در این میان چیزی کاسته نشده، یک خط لوله با اهمیت و استراتژیک در کنار آن و در راستای اهداف کشورهای عربی و غرب راهاندازی شده است. نگاهی به اخبار رسانههای غربی درباره این خط لوله، بازگو کننده همه چیز در این زمینه است.
سومین نکته به این امر بازمیگردد که متأسفانه در ماههای اخیر، برخی مقامات ایرانی با سخن گفتن از بستن تنگه هرمز، برگ برنده خود در این باره را سوزاندهاند. در واقع ما فرصت مدیریت شاهراه تنگه هرمز را که بدون هیچ بحثی در دست ایران است و مزیتی بزرگ برای ایران به شمار میرود، با بیان سخنانی که دستکم در شرایط کنونی، اثر عملیاتی در پس آنها دیده نمیشود، تبدیل به تهدید کرده و به کشورها اعلام میکنیم به فکر مقابله با طرح ما باشند و آنان این تهدید را به فرصت خود تبدیل کرده و مزیت و فرصت ما را تبدیل به تهدید میکنند.
و اما سخن برخی از مقامات ایرانی درباره به بستن تنگه هرمز، باعث شد که تا اندازهای فرصت استثنایی در دست ایران برای مدیریت تهدیدهای تحریم، از دست برود و کشورهای همسایه برای فرار از این تهدید، اقدامات عملی خود را انجام دهند. خط لوله نفت امارات تنها خط لولهای نیست که افتتاح شده. عربستان نیز به شدت در صدد راهاندازی خط لوله قدیمی خود است که نفت عراق، عربستان و حتی کویت را میتواند از این راه به دریای سرخ برساند.
اکنون پرسش اصلی اینجاست که چرا باید با سخنانی که عملاً جمع بندی ملی و کلان برای اقدام احتمالی در پشت آنها نیست، این چنین فرصت سوزی کرد؟ چرا باید برگهای برنده کشور در منطقه به این ترتیب، با تهدید اقتصادی کشورهای همسایه از دست بروند؟
در واقع یکی از نتایج ملموس سخنان برخی از مقامات ایرانی درباره بستن تنگه هرمز ـ که چند ماه است وجود دارد ـ این بوده است که کشورهای همسایه با داشتن فرصت، به فکر راههای جایگزین برای دور زدن تنگه هرمز بیفتند و در عین حال، پیامدهای منفی ناشی از این تهدید بدون هیچ شکی، موجب بر هم خوردن تعادل بازارها در درون کشور شده است.