امسال در آستانه بيستودومين سالگرد بازگشت آزادگان به كشور هستيم. رويدادي شيرين و خاطرهانگيز كه در بيستوششم مرداد 1369 به وقوع پيوست و شهد پيروزي را در كام ملت بزرگ ايران ريخت. روزي كه آغوش گرم ملت پذيراي تنهاي رنجور فرزندان سرافراز خود شد. روزي كه وعده خداوند محقق شد و مؤمنان و صابران به نصرت خداوند شادمان گرديدند.
آزادگان كه سابقه از 2 تا 10 سال مقاومت در زندانهاي صدام را در پرونده خود داشتند و شرايط بسيار سختي را پشت سر گذاشته بودند با دردهاي طاقتفرساي جسمي و روحي زندگي تازهاي را آغاز كردند و انتظار اين بود كه مسئولان و متوليان امور ايثارگران موضوع سلامت و بهداشت آنان را جدي بگيرند و به آن رسيدگي كنند، انتظاري كه برآورده نشد و حكايت همچنان باقي است.
در بحث بهداشت و درمان، آزادگان به سه گروه تقسيم ميشوند.
1. گروهي كه در صحنه جنگ مجروح و توسط دشمن دستگير و به اسارت برده شدند.
2. گروهي كه در دوران مقاومت مستقيماً شكنجه شدند.
3. گروهي كه در دوران مقاومت به شكل غيرمستقيم تحت شكنجه مستمر قرار گرفتند.
گروههاي اول و دوم علاوه بر مجروحيت جنگي و شكنجه مستقيم در مصائب گروه سوم نيز شريك بودند و اين امر شرايط آنان را دشوارتر كرده بود. برخي از مصاديق شكنجههاي مستقيم عبارتند از:
1. ضرب و شتم شديد با كابلهاي برق به گونهاي كه آثار آن تا مدتها بر سطح بدن افراد باقي ميماند.
2. آويزان كردن در جهت عكس بدن از سقف و نگه داشتن فرد در اين وضعيت به مدت طولاني
3. وارد كردن شوك الكتريكي
4. سوزاندن كف پا و ديگر اندام فرد با اتوي برقي
5. قطع اعضاي بدن برخي افراد به بهانه عمل جراحي
6. چال كردن انفرادي و گروهي افراد تا گردن در هواي گرم و در معرض تابش شديد نور خورشيد
7. نشاندن افراد در زير نور شديد خورشيد به مدت طولاني
8. غلتاندن در باتلاق در هواي بسيار سرد و ضرب و شتم با كابل و باتوم پس از خارج كردن افراد از باتلاق
9. عبور دادن افراد با پاي برهنه از سطح زمين پر از شيشه شكسته
10. تراشيدن ريش افراد با تيغ كند بدون مرطوب كردن صورت آنان كه در نتيجه آن جراحات شديدي ايجاد ميشد.
كساني كه يك يا چند نوع شكنجههاي فوق را تجربه كردند در شرايط شكنجههاي غيرمستقيم نيز قرار گرفتند. شكنجههاي غيرمستقيم بعثيها عبارت بودند از:
1. تغذيه ناسالم و ناكافي كه به تدريج سيستم گوارش آزادگان را مختل كرد.
2. آب ناسالم و ناكافي و غيربهداشتي كه به تدريج كليهها و مثانهها را دچار اختلال كرد.
3. فضاي اندك اتاقها تناسبي با جمعيت ساكن در آنها نداشت. در هر اتاقي از اردوگاههاي موصل 150 تا 170 و گاهي 250 نفر را زنداني ميكردند در حالي كه اتاقهاي مذكور در شرايط عادي ظرفيت 100 نفر را داشتند. تراكم جمعيت، تهويه نامناسب، عدم دسترسي به سرويس بهداشتي از عصر تا صبح روز بعد و ضرورت قضاي حاجت در همان اتاقهاي بدون تهويه، صدمات جدي بر سيستم تنفس و ريههاي آزادگان وارد كرد.
4. نصب بلندگو در هر اتاق و پخش موسيقي و برنامههاي راديويي با صداي بلند به اضافه سر و صداي ناشي از گفتوگوي عادي افراد آلودگي صوتي شديدي را ايجاد ميكرد و سيستم عصبي آنان را با بمباران مستمر صوتي دچار اختلال جدي كرد.
5. دستكاري در نامههاي آزادگان و درج اخبار دروغ از خانواده و يا طراح ادعايي جعلي از سوي آزاده در قبال خانوادهاش، مشكلات حادي را براي برخي ايجاد كرد. خبر دروغ آزاده از مصاديق اقدامات شكنجهآميز بعثيها عليه آزادگان بود كه توسط منافقين وطنفروش صورت ميگرفت.
6. ضبط نامههاي برخي آزادگان و قرار دادن آنان در وضعيت بيخبري كامل از خانواده
7. گرفتن آمار در سه نوبت در طول هشت ساعت و يا كمتر از آن در وقت آزادباش. هر نوبت آمار به طور متوسط نيم ساعت به طول ميانجاميد و افراد ناچار بودند در هواي گرم بر سيمان داغ و در هواي سرد بر سيمان بسيار سرد بنشينند.
اگر بخواهيم تعداد كل اين آمارها را به دست آوريم تا معلوم شود آزادهاي كه 10 سال سابقه آزادگي دارد چه مدت فقط مجبور به نشستن و تحمل فشار بر مفاصل پاها، كمر و گردن بود اين اعداد به دست ميآيد. 5/7 ماه ـ 225 روز ـ 5400 ساعت ـ 324000 دقيقه
يعني چنين فردي به مدت 324000 دقيقه، 5400 ساعت، 225 روز و در مجموع 5/7 ماه از عمر خود را فقط به صورت نشسته سپري كرده است. اين وضعيت از نظر پزشكي چه آثاري را بر ستون فقرات، مهرههاي گردن و مفاصل پا و لگن بر جاي ميگذارد؟ به عبارتي اگر در تمام دوران اسارت هيچ شكنجه ديگري اعمال نميشد، همين مورد به تنهايي كفايت ميكرد تا همه آزادگان را به لحاظ جسمي و حتي روحي دچار مشكل جدي كند.
8. در طول دوران مقاومت، بعثيها هفتهاي يك بار و گاهي دو بار اتاقها را تفتيش ميكردند. آزادگان مجبور بودند مدت دو ساعت را نشسته سپري كنند تا تفتيش اتاق به اتمام برسد و نوبت به تفتيش فردي برسد. در تفتيش اتاقها همه چيز را به هم ميريختند به گونهاي كه يك ساعت طول ميكشيد تا هر كسي بتواند وسايل خود را پيدا كند. بدتر از اين فكر آزار دهنده تفتيش بود كه آزادگان را كلافه ميكرد؛ زيرا روز مشخصي نداشت و هر روز و هر ساعت بايد انتظار سوت مخصوص تفتيش را ميكشيدند.
9. توهين به مقدسات و تحقير افراد در انظار ديگران امري بود كه پيوسته بعثيها به آن مبادرت ميورزيدند و تا پايان دوران مقاومت ادامه داشت.
10. بعثيها ساعت 8 صبح در اتاقها را باز ميكردند و ساعت 4 بعد از ظهر مجدداً افراد را در اتاقها حبس ميكردند؛ يعني تا ساعت 8 صبح روز بعد، 16 ساعت حبس زندانيان طول ميكشيد. در طول اين 16 ساعت اگر كسي نياز به دفع مدفوع پيدا ميكرد ناچار بود خود را كنترل كند تا وقت آزادباش فرا برسد. اين وضعيت شايد براي يك يا دو بار آسيبي در پي نداشته باشد ولي وقتي استمرار پيدا كند حتماً به رودهها و سيستم داخلي افراد آسيب جدي وارد ميكند. اين مشكل تا پايان دوره مقاومت براي آزادگان باقي ماند و همين موضوع صدمات سختي را بر آنان وارد كرده است. علاوه بر اين به دليل جمعيت زياد هر اتاق دفع ادرار نيز با تأخير انجام ميشد كه استمرار اين وضع، دستگاه مثانه و حتي پروستات زندانيها را دچار التهاب و مشكلات ديگري كرده است.
به غير از اينها، موارد ديگري نيز هست كه پرداختن به آنها از حوصله اين يادداشت خارج است. به طور كلي انواع بيماريهايي كه ناشي از شرايط زندانهاي رژيم بعث بودند و امروز آزادگان با آنها دست و پنجه نرم ميكنند فهرستوار عبارتند از:
1. آرتروز و ديسك كمر و گردن
2. سائيدگي شديد مفاصل پا
3. ورم و زخم معده
4. التهابات دستگاه مثانه و پروستات
5. ناراحتيهاي شديد روده
6. ناراحتيهاي شديد در ناحيه كليهها
7. بيماريهاي تنفسي
8. بيماريهاي قلبي ـ عروقي
9. پوسيدگي دندانها
10. بيماريهاي لثه و دهان
11. ضعف بينايي (پيرچشمي زودرس)
12. ضعيف شدن حافظه و عارض شدن فراموشي
13. بيماري ptst از درجه متوسط تا بالا در ميان طيف قابل توجهي از آزادگان
شكنجههاي مستقيم و غيرمستقيمي كه عنوان شد بيانگر اين حقيقت تلخ است كه آزادگان عمدتاً حامل دردها و بيماريهاي ناشي از شرايط دوران مقاومت در زندانهاي صدام هستند و اين بيماريها بر جسم و روح آنان چنگ ميزند و آزارشان ميدهد.
پس از آزادي انتظار ميرفت طرح پايش سلامت آزادگان به اجرا درآيد و به وضع آنان رسيدگي شود و در كميسيونهاي تعيين درصد بنياد، وضعيت خاص اين قشر زجر ديده و صبور مورد توجه قرار گيرد. ولي نه طرح پايش سلامت به اجرا درآمد و نه در كميسيونها آن طور كه ميبايست، به وضعيت خاص آزادگان توجه شده است. در كميسيون بايد آثار تير و تركش و مجروحيت قابل رؤيت باشد تا درصد جانبازي تعيين گردد ولي آزادهاي كه به طور مثال 324000 دقيقه در صف آمار نشسته و كمر و گردن و مفاصلش آسيب ديده يا ريهاش به دليل تهويه نامطبوع اتاق مختل شده و يا به دليل آلودگي شديد صوتي سلسله اعصابش آسيب ديده، دندانهايش دچار پوسيدگي و خرابي كامل شده، معده و رودهاش دچار اختلال گرديده و قلبش در معرض انواع استرس دچار نارسايي شده قادر نيست در كميسيونهاي تعيين درصد جانبازي اينها را به تيم پزشكي اثبات كند و اساساً راجع به وضعيت آزادگان و آسيبهاي جسمي و روحي آنان كه صددرصد ناشي از شرايط جنگ و زندان است. تعريف روشني از سوي بنياد ارائه نشده بنابراين درصدهايي كه به آزادگان تعلق گرفته تناسبي با واقعيتهاي جسمي و روحي آنان ندارد و همچنان ناچارند با زخمهاي پنهان خود بسازند.
اميدوارم متوليان محترم سازمان بنياد شهيد و امور ايثارگران كه در نيت و انگيزه خدمترساني آنان به اقشار ايثارگر ترديدي وجود ندارد، در بيستودومين سالگرد بازگشت آزادگان، پرونده بهداشت و درمان آنان را باز كنند و تا دير نشده به موضوع سلامت و بهداشت اين عزيزان رسيدگي كنند و زخمهاي پنهان جسمي و روحي آنان را در شمار مجروحيتهاي جبهه به حساب آورده و در نحوه تعيين درصد جانبازي آنها تجديد نظر اساسي كنند.