ایران در میان کشورهایی که دارای بیشترین منابع نفت هستند، چهارمین جایگاه را از آن خود کرده است و همچنین رتبه دومین کشور دارای بیشترین منابع گازی جهان را در اختیار دارد.
به گزارش «تابناک»، کشور ما با دارا بودن نزدیک ۶۸ نوع ماده معدنی، ۳۷ بیلیون تن ذخایر کشف شده و ۵۷ بیلیون تن ذخایر بالقوه، در جایگاه پانزدهم کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی و همچنین یکی از مهمترین تولید کنندگان مواد معدنی جهان به شمار میآید؛ اما با همه این ویژگیهای منحصربهفرد، به مانند بسیاری از کشورهای با منابع طبیعی سرشار، رشد اقتصادی چشمگیری ندارد و به نسبت منابعش توسعهیافته نیست.
البته توجه داشته باشید که توسعهیافتگی یک مفهوم نسبی است و اینکه گفته میشود ما به اندازه منابعمان توسعه یافته نیستیم، به این معنا نیست که کشور توسعهیافتهای هم نباشیم.
از سوی دیگر، رشد اقتصادی پایینتر کشورهایی با منابع طبیعی گسترده نسبت به دیگر کشورها، تناقضی است که به پدیده «نفرین منابع» شهرت دارد و شاید بر اثر عوامل گوناگونی پدید آید که یکی از مهمترین آنها، پدید آمدن دولت رانتیر در کشورهای صاحب منابع است؛ دولت رانتیر، دولتی است که درآمدهای خود را از فروش محصولاتی به دست میآورد که زحمتی برای آن نمیکشد؛ مثلا نفت استخراج و آن را خام فروشی میکند.
در دولت رانتیر به دلیل تسلط دولت بر منبع درآمد، هیچ گاه آمار دقیقی از میزان درآمدهای دولت به دست نمیآید و نهادهای حسابرسی در این گونه کشورها، همواره مدعیاند که میزان درآمد واقعی کشور مشخص نیست. به همین دلیل نیز در چنین جوامعی، میل به فساد و قانونگریزی در حد بسیار بالا دیده میشود و هر از گاهی، افشاگریهای کلان اقتصادی در این گونه کشورها انجام میشود.
از سوی دیگر، دولتهای رانتیر چون برای به دست آوردن درآمد به مردم وابسته نیستند، تصمیمات مهم سیاسی و اقتصادی خود را با کمتوجهی به شرایط مردم و جامعه میگیرند؛ بنابراین، منافع دولتمردان و شرایط ذهنی آنان است که جامعه را اداره میکند، نه میل و نیازهای مردم و جامعه. در چنین جوامعی، دولت مستقل از مردم و جامعه است و کمترین میزان نفوذپذیری از مردم و جامعه را دارد. شکل ساده شده این که «دولت کار خود را می کند و مردم هم کار خود را».
اما این سخن تازهای نیست که بسیاری «نفت» را آفت پیشرفت ایران میدانند. ناپایداری درآمد، استقراض بیش از اندازه، فساد، نبود اقتصاد چند بعدی و پدیده خودمختاری اقتصادی و ... از مهمترین آفتهایی است که در اثر وفور این منبع خدادای در ایران پدید آمده و مانع پیشرفت اقتصاد ما شده است.
* اکنون پرسش اینجاست: به نظر شما، نفت و دیگر منابع خدادای، تا چه اندازه در پیشرفت نداشتن اقتصادی ما موثرند؟
* و این که تا چه میزان میتوان این منابع را در راستای پیشرفت کشور به کار بست؟
* آیا همه کشورهای پیشرفته، منابع خدادادی کمی دارند، یا آن که منابع خود را در راستای توسعهیافتگی به کار بردهاند؟ آیا میتوان مدل این کشورها را برای ایران هم شبیهسازی کرد؟