سخنان روز گذشته کارگردان سینمای ایران درباره هشدار پیرامون فرجام فیلم و سریال سازی با رویکرد کنونی، به همراه ایجاد واکنشهایی در فضای فرهنگی کشور، این دغدغه را پیش آورد که آیا حقیقتاً شرایط سینما و تلویزیون ایران تا این اندازه بغرنج و نگران کننده است و به تنهایی مردم مسلمان کشورمان را آنچنان تحت نفوذ خود درمیآورد که بانوان محجبه را سنگسار کنند، یا این یک قضاوت غیرمنصفانه در قبال اهالی سیما و سینمای ایرانی و مخاطبان این مدیومهاست؟
به گزارش «تابناک»، فرجالله سلحشور اصولاً چهرهای آتشین مزاج است و این روحیه به خودی خود بد نیست، ولی هنگامی که این رفتار با گفتارهایی خلاف شأن یک کارگردان به ویژه کارگردانی که همواره آثار مذهبی در کارنامهاش ثبت شده، همراه میشود، خروجی ناخوشایندی دارد.
سخنان سلحشور در سالهای اخیر، بارها حاشیه ساز شده؛ اما هر چه پیش رفته و واکنشها دوچندان شده، این گونه اظهارات آقای کارگردان تشدید شده و نگرانیهایی را در میان اهالی فرهنگ به ویژه سینماگران کشورمان در پی داشته، چرا که چنین رویکردهایی نسبت به عرصه فیلم و سریال، عملاً منجر به تولید هزینههای فراوانی همچون ایجاد نگاه منفی غالب و نگاه مثبت مغلوب به این بخش از فرهنگ کشور میشود.
اما از جنجالیترین ادعای این کارگردان، میتوان به گفتوگویی اشاره کرد که اظهار داشته بود: «هنرپیشههای زن ایران، خودشان یکپا آنجلینا جولی هستند و سینمای ایران باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بینالمللی بیاورد. سینمای ایران فاحشهخانه است، مگر صبح تا شب عکسهای هنرمندان چاپ نمیشود؟ وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکسهای خود را به صورت نیمهعریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یکپا آنجلینا جولی هستند»؛ که این گفتهها با واکنش گروهی از بازیگران زن همراه شد و چند تن از دختران بازیگر در بیانیهای به این اظهارات واکنش دادند و حتی داود رشیدی، رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران، رسماً از شکایت این انجمن از سلحشور بابت اظهاراتش سخن به میان آورد. البته سلحشور پس از مدتی عذرخواهی کرد و گفت، منظورش همه بازیگران زن سینما نبوده و حتی شماری از بازیگران دارای سلامت اخلاقی را معرفی نمود؛ اما بر کلیت گفتارش همچنان پافشاری داشت.
سلحشور مدتی بعد به نقد مدیریت و سیاستگذاران سازمان صداوسیما ـ که خود با مجوز آنها سریالهای مذهبی ساخته بود ـ پرداخت و گفت: «آن کسانی که دارند به این صدا و سیما خط و جهت میدهند، سه گروهند که از قدیم هم اینها بودند که بر سیما حاکم بودند و الآن هم حاکمند؛ به عبارت دیگر، پهلوی از این مملکت رفته، ولی اعتقاداتش و نوچههای فرهنگیاش هنوز مانده و از طریق صدا و سیما دارد ترویج میشود. چه کسانی مروج آن فرهنگند؟»؛ که این مسأله با سکوت مدیران صداوسیما همراه شد تا او چند ماه بعد ادعاهای تندتری درباره سینما و به ویژه سیما مطرح نماید که گفتههای تازه نیز با سکوت عجیب متولیان رسانه ملی همراه شد!
آقای کارگردان این بار درباره حجاب گفته است: «... درباره حجاب در سینما و تلویزیون نمیتوانید کار کنید، چون اصحاب رسانه خودشان بیحجاب هستند. مثلا سردار رادان در بحث حجاب و عفاف کار میکند اما کسی مثل فرزاد حسنی او را تخریب میکند. این امر هم به دلیل این است که به هنرمند مشتبه شده که او ملاک جامعه است و کسی هم نیست که به او بگوید تو به اندازه یک کارگر هستی... از میان هزاران قصه قرآنی، صد قصه را انتخاب و چهل سناریو را نوشتهایم که از این میان ۹ فیلم به عنوان کار اولیه داشتهایم. هر جای این مملکت مراجعه کردیم، حاضرند برای تونل و فاضلاب فلان جا میلیاردها تومان خرج کنند اما برای طرح تلویزیون که سیزده میلیارد تومان پیشنهاد دادیم، قبول نکردند... من خبر دارم که در پشت صحنه تولید یکی از سریالهای تلویزیون که چند سال هم طول کشید، هزار کیلو معادل یک تن تریاک مصرف شده است. ما یوسف را در شرایطی کاملا اسلامی ساختیم و اهل شمال و ویلا و آنتالیا هم نیستیم. مهران مدیری در تولید سریال قهوه تلخ هفتهای دو میلیارد تومان درآمد کسب میکند؛ اما هنرمندان انقلاب ما به دلیل نداشتن بودجه باید از ساخت کار صرف نظر کنند».
سلحشور در همین روز در گفتوگوی دیگری نیز گفت: «من بارها اعلام کردم عضو سینمای ایران نیستم و نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای دنیا در دستان صهیونیستهاست. در دهه شصت، فیلمهای درخشانی ساخته شد، اما به تدریج روندی را طی کردیم که مخالف ارزشهای انقلاب و اسلام بود... یوسف (ع) از مردم دنیا جایزه گرفت... یوسف در بین هنرمندان ایران جایی ندارد، زیرا هنرمندان صهیونیست و فاسد مال ایران نیستند و اگر جامعه هنری ما استقبال میکرد باید میمردم... بازیگران را از همین سینماگران انتخاب میکنم، همانند پروژه «یوسف» که من آن را با همین هنرمندان ساختم. با این تفاوت که مدیریت اینها در اختیار من بود و من آنها را آدم کردم. برای همین در این پروژه بازدهی خوبی داشتند. مهم این است که از هنرمندان چگونه استفاده شود. البته بسیاری از هنرمندانی که با ما کار کردند دیگر به مسیر قبلی بازنگشتند!».
سلحشور پس از این اظهارات که به واسطه تکرار گفتههایش تا اندازهای عادی سازی شده و واکنشهای خفیفتری را در پی داشت، مدتی سکوت نسبی اختیار کرد تا اینکه شب گذشته، سخنان به مراتب تندتری گفت که شاید به نام دغدغه مطرح شده باشد؛ اما سمت و سوی خطرناکی یافته است.
وی که در نشستی در جشنواره عمار سخن میگفت، این بار با سینما و سیما به عنوان یک جریان بنیانکن روبهرو و مدعی شد: «اگر روند فیلمسازی و سریالسازی به همین منوال ادامه یابد، به جایی میرسیم که محجبههای ما در خیابانها، سنگسار میشوند... طبق آمار مجلس، تنها 3 درصد از سینماگران به جمهوری اسلامی معتقدند...» و به واقع خطر سینما و سیما را به سطح غیرقابل تصوری برای کشور سوق داد که به این حوزه ابعاد غیرفرهنگی میبخشد.
در بحث درستی و نادرستی گفتارهای سلحشور ـ که همواره غیرمستند بوده و همچنان سندی برای تطبیق ادعاها با واقعیات از سوی این کارگردان بیان شده ـ باید اندیشه کرد. اینکه تنها 3 درصد از کل سینمای ایران به نظام معتقدند، یا اینکه یک کارگردان هفتهای دو میلیارد تومان درآمد داشته و یا اینکه پشت صحنه یک سریال صداوسیما، هزار کیلوگرم برابر با یک میلیون گرم (!) تریاک مصرف شده یا اینکه سیاستگذاران صداوسیما را سه گروه ساواکی، تودهای و فراماسون خواند و یا اینکه بازیگران را صهیونیست و بازیگران زن را با تعبیر دارای حد شرعی مورد خطاب قرار داد، سلسله حملات بدی است که نیازمند ارائه مستندات برای اثبات است و نباید به خود اجازه داد، درباره نه یک شخص که کل یک نهاد چون سینما یا تلویزیون اینچنین اتهاماتی مطرح و نگاه عمومی را به این حوزه تیره و تار کرد.
در این بخش در کنار طرح دغدغههای فرهنگی نسبت به حوزه سینما و سیما و پیامدهایی که میتواند در پی داشته باشد، باید یادآور شد در چنین فضای اتهامزنی، شفافیت یک امر اجتناب ناپذیر است و نباید متأثر از برخی سیاسیون صرفاً به طرح موضوعات کلی پرداخت و از بیان جزییات طفره رفت که چنین کاری، صرفاً از میان برنده اعتماد عمومی نسبت به بخشهای گوناگون کشور از جمله فرهنگ خواهد بود. طرح این ادعا که سینما و سیمای ایران را دارای چنین خطری برآورد کرد که مسیرش به سوی دین ستیزی و دیندارستیزی میرود و محجبههای ایرانی در کف خیابان سنگسار میشوند، تنها منجر به تقابل عمومی دینداران کشورمان با فرهنگ و به ویژه سینما و سیما خواهد شد و قطعاً به سود سینمای نیمه جان کشورمان که از بحران فروش رنج میبرد، نخواهد بود.
بیگمان، اگر چهرهای چون سلحشور نسبت به این کژیهایی که به ادعای وی در حال نابودی دین مردم است، اعتراض دارد، میتواند خود وارد کارزار شود و بدون ساخت سریالهای میلیاردی با بودجه صداوسیما، در حوزه سینما آثاری بسازد که هم با فروش بالا، مخاطبان مذهبی را به سالنهای سینما بکشد و هم جریان ساز شود، چرا که طرح این موضوع و ارائه راهکارهای شعاری که صرفاً در حوزه نظارت خلاصه میشود ـ همان گونه که اشاره شد ـ کوچکترین بازخورد مثبتی ندارد.
دیروز همزمان با سخنرانی سلحشور، صدوهفدهمین سالروز اکران نخستین فیلم و آغاز حیات تصویر متحرک در زندگی بشری بود. نباید همچون ناصرالدین شاه از این تصاویر ترسید و اگر نمیتوانیم خروجی خوبی از آن بگیریم، خروجیهای متوسط کنونی را محصول خطدهی دشمن نخوانیم.
همچنین نباید فراموش کنیم، سوای این مباحث سینمایی، مردم ما در بحث دین اینچنین انعطافپذیر نیستند که با نشستن به دیدن یک اثر سینمایی یا سریال به کل دینشان از کف رود یا در رویکردی عجیبتر به کل ضددین و مذهب شده و رفتارهایی اینچنین یکسویه و شدید با مذهبیون داشته باشند. این مردم حتی زیر فشار نیز از دینشان دست نشستهاند؛ بنابراین، طرح این موضوع به نوعی توهین به سطح درک و قدرت تحلیل و تصمیمگیری مردم مؤمن کشورمان نیز به شمار میرود.
در همین زمینه انتظار زیادی نیز نیست که مسئولان سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد، به جای سکوت پاسخ این قبیل اظهارات و اظهارات مشابه را بدهند و فضای سینما و سیما بیش از این مسموم نشود و مدعی العموم نیز با حساسیت بیشتری نسبت به چنین اظهارنظرهایی واکنش نشان دهد، چرا که در غیر این صورت، چنین اتهامزنیهایی در حوزه فرهنگ، دیر یا زود همهگیر میشود.