این جوان خرمشهری محسن جمالی بود که پس از جراحی بینی در مراکز جراحی پارس به طرز باورنکردنی می میرد و کسی هم تاکنون پاسخگوی علت این مرگ نبوده است. بهتر است بدون هیچ نظری روایت دلخراش این مرگ را از زبان برادر متوفی بخوانید :
نشریه راوی خوزستان در صفحه گزارش خود به قلم رویا محمودی نوشت: این روزها خبرمرگ های ناگهانی و عجیب در خوزستان زیاد به گوش می رسد. چند شماره پیش از مرگ جوانی سخن گفتیم که به دلیل تزریق یک آمپول جان خود را از دست داد و این بار نیز یک جوان 33 ساله خرمشهری در اثر جراحی زیبایی بینی فوت کرد.
این جوان خرمشهری محسن جمالی بود که پس از جراحی بینی در مراکز جراحی پارس به طرز باورنکردنی می میرد و کسی هم تاکنون پاسخگوی علت این مرگ نبوده است. بهتر است بدون هیچ نظری روایت دلخراش این مرگ را از زبان برادر متوفی بخوانید :
برادرم سال ها پولیپ شدید بینی (گرفتگی بینی) داشت و در خواب نفس اش می گرفت آن قدر بینی اش مشکل نداشت که فقط به قصد عمل زیبایی بینی برود. برادرم از 5 یا 6 سال پیش تصمیم گرفته بود که بینی اش را عمل کند. می گفت اگر عمل کنم حداقل یک خواب راحت دارم. دکتر محسن حسین پور پزشک معالج اش به برادرم گفته بود حالا که پولیپ را می خواهی عمل کنی می توانی جراحی زیبایی هم انجام دهی.
برادرم کلیه کارهای عمل اش را در سه یا چهار روز انجام داد. دکترش گفته بود که اگر کوچکترین مشکلی داشته باشی عمل نمی شوی. تمام آزمایشات را انجام داده بود ؛ از آزمایش ریه و سی تی اسکن تا آزمایش هپاتیت . محسن با صحت و سلامت کامل به اتاق عمل رفته بود و هیچ مشکلی نداشت.
وی روز یکشنبه 26 آذر عمل شد. حتی فاصله اهواز تا خرمشهر را خودش پشت فرمان نشسته بود. برادرم نیم ساعت بعد از عمل به هوش می آید حتی با یکی از دوستانش تماس می گیرد و می گوید من تا 3 ساعت دیگر خرمشهرم . بعد از نیم ساعت به یکی از برادرانم که همراهش آمده بود می گوید دست و پاهایم دارد سر می شود تا می آیند ماساژش دهند می بینند محسن صورتش سیاه شده و نفس اش بند آمده است.
برادر دیگرم که همراه محسن بود پرستارها را صدا می زند. آن موقع دکتری در مرکز نبود و پرستارها هم که کار خاصی نمی توانند انجام دهند. تجهیزات کافی هم در مرکز وجود نداشت. پرستارها با دکتر تماس می گیرند و دکتر پس از 20 الی 25 دقیقه می رسد. آن طور که ما متوجه شدیم علت مرگ برادرم این بود که اکسیژن به مغزش نرسیده است. ولی مرکز جراحی نه CCU دارد و نه ICU. پرسنل این مرکز گفتند که باید بیمار به بیمارستان آپادانا منتقل شود.
ترافیک فاصله بیمارستان آپادانا تا مرکز جراحی پارس واقع در کیانپارس را خودتان بهتر می دانید. در صورتی که کیانپارس دو بیمارستان آریا و مهر دارد که فاصله هر کدامشان تا مرکز 5 یا 6 خیابان بیشتر نیست. نمی دانم چرا برادرم را بردند بیمارستانی در سوی دیگر شهر ! در بیمارستان آپادانا 3 الی 4 روز برادرم بیهوش بود. به کادر درمانی گفتیم که به این حالت کما می گویند ؟ گفتند نه این حالت بیهوشی است که خودمان بیمار را در این حالت قرار می دهیم..
در بیمارستان به ما گفتند که بنا بر علم پزشکی می توان 70 ساعت بیمار را بیهوش نگه داشت. روز چهارشنبه کم کم بیهوشی ها را کم می کنیم و او را از این حالت در می آوریم. روز چهارشنبه وقتی خواستند محسن را از بیهوشی در بیاورند گفتند یک سی تی اسکن بگیریم. بیمارستان آپادانا هم سی تی اسکن نداشت.برادرم که حال فوق العاده بدی داشت را به بیمارستان علامه کرمی فرستادند. بعد از اینکه جواب سی تی اسکن آمد. دکتر گفت که برایش دعا کنید. این یک حالت خون مردگی بوده که مثل پودر در تمام مغزش پخش شده است. در روز آخر همه کارمان شده بود دعا. ساعت سه ، چهارشنبه شب بود که برادرم تشنج می کند و دچار ایست قلبی می شود (یعنی 3 روز پس از بیهوشی) البته با کمک دکترها بر می گردد تا ساعت 6 صبح که دیگر هیچ کاری از دست هیچ کس بر نیامد و برادرم فوت کرد.
وقتی که به پزشکی قانونی گفتیم که علت مرگ خون مردگی بوده یا نه ؟ گفتند نه ، چه کسی این را گفته ؟ آن چه سی تی اسکن نشان می دهد علت مرگ نرسیدن اکسیژن به مغز بیمار بوده است . پزشکی قانونی کالبد شکافی کرده و گفته است که جوابش سه یا چهار ماه دیگر می آید. گفتند الان نمی توانیم جواب قطعی را بدهیم هر چند بیمار اکسیژن به مغزش نرسیده ولی بیهوشی زیاد هم ، خیلی تاثیر گذاشته ولی هیچ چیز تا اعلام نتایج آزمایش قطعی نیست. پزشک معالج برادرم همان روزهای اول آمده بود یک نگاهی کرد و گفت کار ما هیچ مشکلی نداشته است ! بعد از آن هم نه ما سراغش رفتیم نه او سراغی از بیمارش گرفت.
موقعی که رفتیم پرونده برادرمان را از مرکز جراحی بگیریم برایش نوشته بودند که بیمار با بهبودی کامل از مرکز خارج شده است حال آنکه برادرم نیم ساعت پس از جراحی دست و پایش می لرزد و غش می کند.
من نمی دانم کار چه کسی مشکل داشته است. برادرم که صحیح و سالم بود و با پای خودش آمده بود برای جراحی بینی . ما امید داشتیم که 2 یا 3 ساعت بعد به خانه برگردد. چرا باید فوت کند ؟ ما هنوز نمی دانیم که چرا برادرمان را از دست داده ایم. مادرم در خانه نشسته است و آرام و قرار ندارد. برادرم سابقه هیچ نوع بیماری نداشت و هیچ کس نمی داند مقصر کیست ؟ پزشک ؟ مرکز جراحی ؟ بیمارستان ؟ داروی بیهوشی و یا ..... مسئولین امر باید هر چه زودتر این مورد را رسیدگی کنند تا علت مرگ برادرم مشخص شود.
متاسفانه مرکز جراحی که این جوان خرمشهری در آن عمل شده ، پس از پیگیری خبرنگار راوی ، هیچ جوابی نداد و پزشک جراح این فرد متوفی نیز حاضر به مصاحبه نشد و فقط به این جمله بسنده کرد : این مساله تخصصی پزشکی است !
به هر حال فارغ از هر نوع پیشداوری باید منتظر نتیجه بررسی پزشک قانونی شد. نام بردن از پزشک جراح و یا مرکز جراحی صرفا به این منظور بوده که عمل جراحی توسط این پزشک و این مرکز جراحی صورت گرفته است و بهتر بود که مسئولین این مرکز جراحی حداقل به برخی از سوالات جواب می دادند.