سینمای ایران در سالی که گذشت، با اظهارنظرهای عجیبی از سوی فرج الله سلحشور همراه بود؛ اظهاراتی که بسیاری از سینماگران را با طرح اتهاماتی بدون ارائه مستندات به مفاسد متهم نموده و البته سلحشور بر کلیت آنها همچنان تأکید کرده؛ اما آخرین اظهارنظر وی در قالب یک افتخار جای تأمل داشت و نشان میدهد این چهره سینمایی، هنوز به درک جامعی از تکالیف یک چهره فرهنگی دست نیافته است.
به گزارش «تابناک»، «قبل از انقلاب اسلامی ماهیت سینما برای مردم روشن بود و خانوادههای مذهبی با سینما و تلویزیون هیچ کاری نداشتند و ما به خوبی میدانستیم که سینما کانال ورود فرهنگ بیگانه به کشور ماست... من جزو کسانی بودم که قبل از انقلاب سینما آتش زدم و متأسفانه بعد از انقلاب برای همان سینماها موزه درست شد و هنوز هم از آنها حمایت میشود».
این اظهارات، بخشی از گفتههای فرج الله سلحشور در اختتامیه جشنواره شعر و سرود انقلاب در فرهنگسرای انقلاب اسلامی بود.
طبیعتاً چنین اظهارنظری همچون گفتههای عجیب پیشین وی تنشزاست و شبیه همان گفتههای پیشین است که طبق تحقیق مجلس تنها ۳ درصد از کل سینمای ایران به نظام معتقدند، یا اینکه یک کارگردان هفتهای دو میلیارد تومان درآمد داشته و یا اینکه پشت صحنه یک سریال صداوسیما، هزار کیلوگرم برابر با یک میلیون گرم (!) تریاک مصرف شده یا اینکه سیاستگذاران صداوسیما را سه گروه ساواکی، تودهای و فراماسون خواند و یا اینکه بازیگران را صهیونیست و بازیگران زن را با تعبیر دارای حد شرعی مورد خطاب قرار داد.
او این بار نیز در بخشی دیگر از اظهارنظرهایش در این مورد تأکید کرده و گفته است: «پس از انقلاب اسلامی شرایط کاملا تغییر کرد و افرادی مذهبی وارد سینما شدند اما چون هیچ تجربهای نداشتند، مسئولین تصمیم گرفتند، همان هنرمندان قبل از انقلاب را وارد سینما کنند و کاری که نباید اتفاق میافتاد، افتاد» و به واقع راهکار مقابله با سینمای پیش از انقلاب را آتش زدن سینماها قلمداد کرده که این اظهارنظر از سوی یک کارگردان سینما بسیار عجیب است.
با این حال، عجیبترین بخش اظهارات وی، طرح موضوع آتش زدن سینماها پیش از انقلاب است؛ بنابراین، نخست باید توجه کرد در مقطعی که «پیش از انقلاب» معمولاً خوانده میشود، به جز سینما رکس، سینمایی آتش زده نشده و در آستانه انقلاب سینماهایی آتش زده شد که احتمالاً منظور سلحشور همان آتش زدن در آستانه انقلاب است؛ اما آیا آتش زدن سینما حتی پیش از انقلاب را میتوان افتخار کسی دانست که دغدغههای ارزشی و سینمایی دارد؟
پاسخ به این پرسش مسلماً منفی است. حتی در یک فضای فاسد و مشخصاً سینمای پیش از انقلاب، مهمترین روش برای تثبیت جایگاه فساد، حمله به این فضا با ابزارهای خشن است. بیشک برخورد با یک حرکت اشتباه، نیازمند استفاده از ابزار مشابه آن حرکت است. به واقع پاسخ یک تحریف تاریخی، یک توهین مکتوب و هر آنچه در این ساختار میگنجد، یک دفاع مکتوب و علمی و یک پاسخ محترمانه مکتوب است که هتاک، فاسد و... را منزوی میسازد.
به واقع بهترین ابزار مبارزه یک انسان فرهیخته، قلم اوست که این قلم در دست مخاطب شکل مشت را میگیرد؛ اما کارکرد مبارزهاش با سیاهیها متفاوت با مشتی خالی از این قلم است. به واقع اگر چهرهای چون سلحشور قصد نقد فساد را داشته، میتوانسته در همان دوران ستمشاهی نیز فیلمی با مضامینی ضدفساد ـ دستکم فساد اخلاقی ـ بسازد که بیگمان چنان فضای یکدست که «گاو» تنها خوش درخشید و ماند، میتوانست جریانساز شود و شاید بزرگترین خدمت به تسریع در وقوع انقلاب نیز میبود.
در همین رابطه، میتوان به رفتار شهید بهشتی و شهید مطهری اشاره کرد که کتب به نگارش درآمده توسط ایشان حتی در دوران رژیم پهلوی نیز منتشر و از چنان جامعیتی برخوردار بود که جزو کتب برجسته آن دوران شده بود و به واسطه کیفیت و اهمیت محتوای این نوشتارها، همچنان به عنوان پاسخ دهنده بخشی از پرسشها مورد توجه قرار میگیرند و پس از آن در قالب سخنرانی و نوشتارهایی آتشین درصدد تبیین ابعاد انقلاب برآمدند و هیچ گاه نشنیدهایم ایشان با سینما آتش زدن همراهی کرده باشند و یا مرحوم کافی با خرید یک مشروب فروشی و تبدیل به محل کسب حلال و اسلامی، در مسیر انقلاب گام برداشت، نه از طریق آتش کشیدن مشروب فروشی و این درس بزرگی است که عمق اثرگذاری حرکت ایجابی و کم اثری حرکت سلبی را به تصویر میکشد.
اینک نیز که نظام جمهوری اسلامی ایران برقرار است و چهرهای چون سلحشور همواره با اعتبارات سنگین، فرصت ساخت آثار مورد علاقهاش را یافته، مانعی برای فیلم سازیاش نیست تا جریانی متفاوت با سینمایی که او دوست ندارد، ایجاد کند و هیچ کس سدی مقابل حرکت او نشده و بیگمان، در این فضا طرح موضوع آتش زدن سینماها خلاف یک نگاه فرهنگی و سینمایی است.
در عین حال نباید فراموش کرد، بسیاری از اظهارنظرهایی که سلحشور داشته، تاکنون به راههای گوناگون تکذیب شده و آخرین آنها توسط حجت الاسلام باقری بنابی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با «تابناک» رد شده بود و این نماینده مجلس هرگونه تحقیق از سوی مجلس را که نشان دهد تنها 3 درصد سینماگران به نظام اعتقاد دارند، رد کرد.
با این اوصاف در واقع گفتههای سلحشور تنها فضایی برای دشمن پنداری سینما و سنگر دشمن پنداریِ اکثریت اهالی هنر هفتم است و چه کسی جز دشمن از چنین تحلیلی سود میبرد؟ آیا نباید این اظهارات در نقطهای متوقف شود و دستکم برای حفظ تقوایی که مدعیاش هستیم، با ارائه مطالبی مستند درصدد بیان مشکلات حوزههای گوناگونی چون سینما برآمد و در غیر این صورت، خودمان گامهای فرهنگی به زعم خود مثبت و کارآمدی به جای غرزنی و اتهامزنی برداریم؟