شصتوسه سال پیش در چنین روزی، یکی از نوادر موسیقی ایران زمین، پای در عالم خاکی نهاد و استعداد ذاتیاش به نیکی شناخته شد تا اینک پس از بیش از نیم قرن شیداگری در مقام آواز ایرانی، هر ایرانی به خود ببالد که چنین پدیدهای از این سرزمین سر برآورده و چهره ایران و ایرانی را به زیباترین شکل ممکن در نزد جهانیان به تصویر میکشد و البته پیش از آن با حنجرهاش، یک ملت و بیش از یک ملت را با ادبیات فرزانگی درمیآمیزد.
به گزارش «تابناک»، آمریکاییها او را پاواروتی ایران نامیدهاند و این لقبی بسیار نزدیک به سبک متفاوت استاد شهرام ناظری است؛ سبکی با آمیزههای حماسی و عرفانی که او را از دیگر اساتید موسیقی سنتی ایران جدا ساخته و در کنار لحن متمایز و گیرایش، جاذبههای انکار ناشدنی برای دوستدارانش از او متجلی میسازد. مرد کهنسال موسیقی مقامی ایران زمین در چنین روزی در ۱۳۲۸ در دیار کرمانشاه ثبت حضور نمود و بسیار زودتر از آنچه گمان میرفت، توانمندی خارقالعادهاش در موسیقی شناسایی شد و در تقویت این ظرفیت نباید از نقش پسرعمویش کیخسرو پورناظری غافل شد.
این خواننده و موسیقیدان کرُد کشورمان، صدای لطیف پدرش را در همان دوران کودکی با لحن تقویت شده، به عنوان میراثی ماندگار عرضه کرد و این بود که شهرام در نه سالگی نخستین اجرایش را در رادیوی کرمانشاه همراه با تار زنده یاد درویشی، از نوازندگان معروف آن زمان کرمانشاه، اجرا کرد و سپس، در یازده سالگی به فضای تلویزیون ایران راه یافت و در ۱۳۵۴ بنا به پیشنهاد نورعلیخان برومند به استخدام رادیو، تلویزیون ایران درآمد و نخستین برنامهٔ خود را با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی با مثنوی مولوی و ترانهای از شیخ بهایی اجرا کرد. پس از آن با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان کار خود را ادامه داد.
ناظری در سال ۱۳۵۵ در نخستین آزمون موسیقی سنتی ایران با نام باربد مقام نخست را در رشتهٔ آواز در این آزمون به دست آورد و پس از آن با جریان انقلاب همراه شد و همچون بسیاری از بزرگان موسیقی سنتی ایران در مسیر انقلاب اسلامی ایران، بخشی از آثار این استاد و هم سازانش هم صدا با نوای ملتی خشمگین بود.
ساعتها نواهای ماندگار از او و گروه چاووش به رایگان در مطلع انقلاب منتشر و پس از آن نیز همراه با جنگ تحمیلی، برخی از ماندگارترین نواها به نام حنجره استاد ثبت شد؛ نواهایی که شاید «شهید، شهید، شهید! نام تو افتخار، راه تو ماندگار، عزتت پایدار» از میان آنها بیشتر در یادها مانده است. وی در همین سالها نیز در یک اقدام انقلابی، شعر نو را به شکلی گیرا با موسیقی درآمیخت و نواهایی ماندگار از این نوآوری شجاعانه حاصل آمد.
برخی از این نواها در قالب سلسه آلبومهای ناظری با نام چاووش نیز قرار گرفت که در و موسیقی و مدیریت شکلگیری این آلبومها، چهرههایی چون اساتید محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان همراهی میکردند. ناظری پس از چاووش، آلبوم مثنوی موسی و شبان را با نوازندگی استاد جلال ذوالفنون و بهزاد فروهری، بنمای رخ را با همکاری نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران و گروه مولانا به سرپرستی استاد جلیل عندلیبی، آلبوم صدای سخن عشق را با همراهی گروه تنبور شمس و مرا عاشق را با همکاری گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان تهیه کرد و پس از آن نیز آلبومهای متعدد دیگری نظیر نوروز را به همراهی حسین علیزاده، مهتاب رو را با گروه تنبور شمس، دل شیدا را با آهنگسازی فرامرز پایور ساخت.
وی با انتشار دو آلبوم ساز نو، آواز نو و سفر به دیگر سو، مسیر خلاقانه و سبک متفاوتی در پیش گرفت و از این پس عملاً صاحب سبک شد و آن گونه که خود اشاره دارد، سفر به دیگر سو، دکترین موسیقاییاش است و پس از این، شاهد نوآوریهای تازهای از او، چه در گزینش اشعار و چه در چینش موسیقیایی کلمات در کنار یکدیگر بودیم که به نوعی میتوان گفت موسیقی مقامی ایران را انعطاف پذیرتر از آنچه تصور میشد، به تصویر کشید و بیشک موسیقی مقامی کشورمان را ارتقا داد.
در همین راستا بود که شاهد تبلور اشعار دیوان شمس مولوی و شاهنامه فردوسی بودهایم و برخی از این نواها در آلبومهایی چون گل صدبرگ، یادگار دوست، آواز اساطیر، لیلی و مجنون، لولیان، مولویه و سفر عسرت نمود یافت.
حافظ ناظری، فرزند ارشد استاد، هرچند نتوانسته به آن میزان که همایون شجریان به پدرش به لحاظ موسیقیایی نزدیک شده، قرابت معنایی با پدر بیابد، بیگمان میتوان رگههایی از این استعداد ذاتی را در او نیز یافت، ولی بیشک این پیشکسوت موسیقی ملی ایران زمین، جز نوادر و تکرارناشدنیها باقی خواهد ماند و آیندگان نیز به ثبت صدای این شوالیه آواز به نام ایران فخر میفروشند؛ استاد مسلمی که دانشگاه UCLA جایزه اسطوره زنده را تقدیمش کرد، هاروارد به جهت شناساندن مولوی به جهانیان از او تقدیر نمود و مطبوعات آمریکا از او به پاواروتی ایران یاد کردهاند، اینک در این سرزمین همچنان به ثبت صدا میپردازد و چه نیکوست که تا او در میان ماست، قدر این صدای ماندگار را بدانیم.
شهرام ناظری قطعاتی تازه از شاهنامه به همراه برخی از قطعات ماندگارش از نهم تا دوازدهم اسفند ماه در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران را با آهنگسازی خود و فرید الهامی اجرایی تازه خواهد کرد. این کنسرت شامل دو بخش خواهد بود؛ در بخش مولانا، شهرام ناظری قطعاتی همچون «من چه دانم»، «سوز و گداز»، «قفل زندان»، «شیدا شدم»، «راست بگو نهان مکن» و «حلاج (شفیعی کدکنی)» را برای مخاطبانش اجرا خواهد کرد. در بخش فردوسی، شوالیه آواز ایران، آواهای باستانی و زورخانهای را روایت خواهد کرد و داستان «کاوه آهنگر» به همراه شرح پادشاهی ضحاک با آواز اصفهان همراه خواهد شد.
در شصتوسومین بهار زندگی شوالیه موسیقی ایرانی، با بازپخش اجرای نوای «شیدا شدم، پیدا شدم»، بر گوشهای از هنرنمایی تکرارناپذیر صاحب این حنجره مخملین مرور میکنیم.