هرچند فضای سیاسی این روزهای کشور، هنوز تحت تأثیر مصاحبه رئیس جمهور و انتقادات وی علیه خودروسازهاست، پس از مصاحبه محمود احمدینژاد و انتقادات وی از بهای خودروها، پرسشی اساسی پدید آمده که بالاخره رئیسجمهور ایران کیست؟ وقتی شخص رئیسجمهور خود به انتقاد از خودروسازها و وزارت صنایع ـ که از زیرمجموعههای دولت هستند ـ انتقاد میکند و مسئولیت مشکلات دولت را نمیپذیرند، این پرسش جدا مطرح میشود که آیا مردم میتوانند از افزایش بهای خودرو ناراضی باشند و رئیس دولت هم ناراضی؟ پس چه کسی مسئول است؟
خودرو در دولت بعد ارزان می شود!نکته جالب و البته شیرین درباره بهای خودرو، سخن سیدجواد تقوی، معاون وزیر صنایع است که گفته خودروسازان مکلف شدهاند در شش ماه آینده، بهای تولیدات خود را به قیمت محاسباتی سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان برسانند، در غیر این صورت تخلف بوده و دولت بار دیگر تصمیم دیگری خواهد گرفت.
بر پایه این سخن، کاهش بهای خودرو در دولت دکتر احمدینژاد محقق نخواهد شد و اگر خودروسازها بنا بر تکلیف عمل کنند، شش ماه بعد خودرو ارزان خواهد شد؛ اگر بشود.
مجلس و بازگرداندن وزیر معزولاما چند روزی است که همه از مجلس شورای اسلامی غافل شدهاند؛ اما غفلت مردم از خانه ملت باعث نشده که وکلای مردم، طرحهای محیرالعقول خود را فراموش کنند. در آخرین مورد از این طرحهای محیرالعقول، مجلسیان دنبال آن هستند که تعطیلی تاسوعای حسینی را از تقویم حذف کنند! نماینده نجف آباد این خبر را اعلام کرده و آن را در راستای کاهش تعطیلات دانسته است، گویا نمایندگان یکی از علتهای مهم ناکارآمدی کشور را پیدا کردهاند و آن هم تعطیلی تاسوعای حسینی است!
اما شگفتتر این که زمزمههایی از میان راهروهای مجلس شنیده میشود، مبنی بر این که برخی نمایندگان مجلس درصدد تهیه نامهای هستند تا از احمدینژاد بخواهند تا بار دیگر عبدالرضا شیخالاسلامی را برای وزارت کار، تعاون و امور اجتماعی به مجلس معرفی نماید.
بر پایه شنیدهها استدلال این نمایندگان ـ که بیشترشان از حامیان دولت هستند ـ این است که با توجه به فرمایش رهبری مبنی بر نادرست بودن اصل استیضاح از آغاز، رضایت نسبی مجلس از عملکرد شیخالاسلامی، قربانی شدن وزیر سابق به دلیل فردی خاص و همچنین رو به پایان بودن عمر دولت دهم، چنانچه احمدینژاد دوباره او را وزیر به مجلس معرفی نماید، رأی اعتماد قابل توجهی از نمایندگان خواهد گرفت و به این ترتیب، موج بازگشت به آرامش که در هشت روز گذشته و پس از نصیحت ولی امر مسلمین به راه افتاده است، تکمیل خواهد شد.
البته به جز این دو طرح خارقالعاده، باز هم در مجلس درگیریهای غیر قابل قبولی درباره استیضاحی که به پایان رسیده، صورت میگیرد. از یک سو، فراکسیون اصولگرایان تلقی خود از سخنان رهبر انقلاب را، بیانیه کرده و در مجلس پخش میکند و عدهای هم در واکنش به این بیانیه واکنش نشان میدهند و همین جور مسلسل ادامه درگیری و تنش. در حالی که سخنان رهبری روشن بود؛ نه نیازی به تفسیر جدید برای گرم کردن آتش درگیری داشت و نه نیاز به واکنش به بیانیه و باز هم تنشهای بعدی.
ائتلاف 1+2 علیه ائنلاف پایداری و دولت
فضای انتخاباتی نیز همچون فضای سیاسی کشور ادامه دارد. در روزهای اخیر، رسانههای منتسب به شهردار تهران، مشایی را هدف قرار داده و دو دلیل انتخاباتی برای انتصاب رحیم مشایی به عنوان مسئول دبیر خانه جنبش عدم تعهد عنوان کردهاند. به زعم آنان، هدف نخست رئیس جمهور از این کار، تلاش دولت برای پیاده کردن مدل مشهور پوتین ـ مدودف و به عبارتی ریاستجمهوری اسفندیار رحیم مشایی است. همچنین گفته شده که احمدینژاد عملاً با آزاد کردن مشایی از قید و بندهای دست و پاگیر دولت، وی را به نقطهای فرستاد که هم از دولت دور نباشد و هم بتواند با طرفهای خارجی با فراغ بال دیدار و گفتوگو داشته باشد و سیاست خارجی مدنظر احمدینژاد را پیش ببرد و هم در نهایت به امور انتخاباتی خود بپردازد.
تحلیل دیگری که درباره این انتصاب هست، تلاش احمدینژاد برای استفاده از پتانسیل جبهه پایداری در انتخابات آینده است. بازگشت چهرههایی چون غلامحسین الهام به دولت هم شاهدی بر این ماجراست. سخنان صادق محصولی در حمایت از دولت و اعلام نزدیکی جبهه پایداری به دولت هم شاهد دیگری بر تلاش محمود احمدینژاد برای پیوند دوباره با جریاناتی است که وی را از فرش به عرش بردند.
طبیعی است که اگر قالیباف کاندیدای ریاست جمهوری شود و یا کاندیدای ائتلاف سه گانه باشد، مهمترین تهدید برای وی کاندیدای دولت و جبهه پایداری است و اگر این دو بر پایه این تحلیل با هم ائتلاف کنند، رقیب خطرناکی برای قالیباف خواهند بود. فراموش نکنیم که در انتخابات مجلس نهم، کاندیداهای جبهه پایداری در تهران به صورت تقریبی گوی سبقت را از اصولگرایان متحد ـ که قالیباف هم بخشی از آنان بود ـ ربودند؛ پس باید حق داد که قالیباف و ائتلاف، نگران اتحاد دولتیها و پایداریها باشند.
خود انتقادی اصلاح طلبان
در مورد اصلاحطلبان هم در فضای سیاسی این ساعات دو موضع مهم اعلام شد؛ یکی موضعی آسیبشناسانه از عباس عبدی که گفت متأسفانه آنقدر در نقد دولت غرق شدهایم که تا حدی شبیه آنها گشتهایم. اصلاحطلبان میخواهند از حضور در عرصه رسمی سیاست بهره گرفته، ولی هزینههای آن را متقبل نشوند.
مشارکت بالای سیاسی، تنها به سود یک نهاد خاص نیست، بلکه به سود کل جامعه و مردم است. اصلاحطلبان سال ۷۶ با این زاویه وارد شدند و اگر هم میباختند ناراحت نمیشدند. در انتخابات ۸۸ از این زاویه وارد نشدند. همه با این دید وارد شدند که پیروز میشوند. میبینیم این هدف نه تنها برآورده نشد بلکه نتایج بسیار بدتر از آن هم به دست آمد و امروز هم به مراتب در شرایطی نامناسبتر از چهار سال پیش هستیم.
اما صفار هرندی به گونهای دیگر از اصلاحطلبان یاد کرده است و گفته، در سال ۸۲ در انتخابات مجلس هشتم، اتفاقاتی افتاد که کروبی و خاتمی از رهبر خواستار لغو انتخابات شدند و شرایط کشور را برای برگزاری انتخابات نامناسب دانستند. در آن زمان، شماری از استانداران، نمایندگان و مسئولین استعفا کرده بودند و اتحادیه اروپا نیز تهدید به نپذیرفتن نتیجه انتخابات و قطع رابطه با ایران کرد. رهبری در آن زمان فرمودند این کارها برای به هم ریختن بیشتر کشور است و انتخابات باعث آرامش شده و با برگزاری آن از این بحران میگذریم.
درسی تاریخی از رهبر انقلاب
اما پایانبخش گزارش فضای سیاسی امروز، نوع برخورد رهبر انقلاب با جوسازیهای سیاسی است که در سالهای دور و نیز سالهای آغازین جنگ علیه ایشان مطرح میشد. ماجرا از این قرار است که رهبر انقلاب در یک خطبه یا یک مصاحبه گفتند، اگر طبق نظر روحانیون دلسوز خرمشهر عمل میشد، آن بخش از خرمشهر سقوط نمیکرد. متعاقبا روزنامهای به خاطر این حرف خواستار محاکمه ایشان میشود، اما رهبر انقلاب در پاسخ به این جوسازی، رویکرد سازندهای در پیش میگیرند و اظهار میدارند:
محاکمه کنید که ما هم اجازه پیدا کنیم حرفهایمان را بزنیم. ما آنقدر حرفها در دلمان نگفته داریم! ای خدای بزرگ تو شاهدی! والله آنقدر حرف گفتنی برای گفتن هست که اگر گفته بشود، ذهنیات بسیاری از مردم تصحیح خواهد شد.
«فقط به خاطر خدا و به خاطر گل روی امام (ره) و فرمان امام (ره) نمیگوییم. من خودم خدمت امام عرض کردم. گفتم ای امام بزرگوار، وضع ما همان وضعی است که امیر المومنین (ع) فرمود: «فصبرت و فی العین قدی و فی الحلق شجی». ما صبر میکنیم. باز هم صبر میکنیم. باز هم نمیگوییم! اگر امام اجازه داد آن وقت خواهیم گفت و خدای بزرگ شاهد است که حرف برای گفتن زیاد داریم. «یک سینه حرف موج زند در دهان ما / از بیم دین اگرچه خموشیم چون حباب».
و این درسی است برای همه مسئولان در فضای سیاسی اخیر ایران؛ اگر بدانند!