دولت احمدینژاد در روزهای پایانی عمر خود است و این گزاره برای نیروهایی که تنها به دلیل نزدیکی به احمدینژاد و یا همراهان وی بر سر کارند، معنایی نخواهد داشت، جز اینکه میباید خانهنشین شده و یا پست جدیدی برای خود تدارک ببینند.
به گزارش «تابناک»، با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری و تعیین یازدهمین رئیس جمهور کشور، پرونده داغ ریاست صندوق تأمین اجتماعی به پایان خود نزدیک میشود تا مرتضوی که پس از جنجالهای بسیار طولانی و کشدار، نهایتا با حکم سرپرستی وزیر تازه وارد تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر رأس فراگیرترین صندوق کشور و به دنبال آن، شرکتی به بزرگی و ثروتمندی شستا نشسته است، آخرین روزهای خوش خود را در این جایگاه بگذراند.
بنا بر این گزارش، هماکنون در وضعیتی هستیم که دولت در پایان مأموریت خود است و با بر سر کار آمدن دولت بعدی، حتی اگر تغییرات زیادی به وقوع نپیوندد، بیگمان مرتضوی و مجموعه مدیرانی که وی بر سر کار آورده، با سمتهایشان بدرود خواهند گفت، چراکه نصب دادستان تعلیق شده بر رأس هرم مدیریت تأمین اجتماعی، از همان آغاز کار با مخالفت مجلسیان روبهرو شده و استیضاح وزیر نصب کننده را کلید زد؛ استیضاحی که با ماجرای معروف قول شرف مرتضوی به حداد عادل و برخی دیگر از نمایندگان، موقتا از دستور کار بیرون آمد تا به دنبال آن، مرتضوی خلف وعده کرده و هنگامی که بار دوم در دستور کار مجلس قرار گرفت، به عزل وزیر ختم شد، ولی مرتضوی با پافشاری دولتمردان بر جای ماند.
اینها همه بدون در نظر گرفتن تقابلهای چندباره مجلس و دولت بر سر عزل و ابقای قاضی معزول بود که گاه با تصمیماتی همچون تغییر اساسنامه صندوق تأمین اجتماعی و تبدیل آن به سازمان، پای قوه قضائیه را هم به ماجرا باز کرد و البته این بار نیز نتیجه مشابهی داشت؛ محکومیت دولتمردان در نصب مرتضوی و البته استنکاف ایشان از رأی صادره که میتوانست با عزل وی، یکی از بزرگترین کشمکشهای دولت و مجلس در تاریخ را پایان دهد.
به نظر میرسد که نیم نگاهی به این همه جنجال از یک سو و نیاز دولت بعدی به آرامش از سوی دیگر، نخستین ضرورتی باشد که ایجاب میکند، تغییر در مدیریت تأمین اجتماعی به یکی از اولویتهای نخست دولت بعدی تبدیل شود و البته پیش از هر کسی، این ضرورت را کسی درک کرده که به رغم همه ایرادات قانونی که بر رفتنش تأکید داشته، حتی در نقش بازیگر فیلمی ایفای نقش کرده که موجب شده، رئیس مجلس و رئیس دولت رودرروی هم به جدال پرداخته و صحنههایی باور ناپذیر در مقابل ملت رقم بزنند؛ اما در پایان بر پست خود ابقا شده است.
به عبارتی بهتر، مرتضوی که روزگاری مطمئن بود با حمایت رئیس جمهور هم میتواند قول بدهد و عمل نکند و هم میتوانست فیلمی پنهانی علیه برادر رئیس مجلس تهیه کرده و بی سابقه ترین جنجال را، بدون آن که ترس عزل داشته باشد، تهیه کند، نمیتواند کتمان کند که با پایان عمر دولت احمدی نژاد، تبدیل به دادستان معزول، قاضی تعلیق شده و در نهایت جنجالی ترین مدیر غیر متخصص تأمین اجتماعی خواهد شد که احتمالا تنها میتواند به تدریس در دانشگاه آزاد دلخوش کند که البته این گزاره نیز خود داستان جنجالی مفصلی دارد که شاید روزی گریبانگیرش شود.
این در حالی است که به تازگی نشستهای دادگاه بررسی اتهامات وی در جنایت بازداشتگاه کهریزک به پایان رسیده و گلایههای پر شمار وی از دادگاه، به نوعی نشان دهنده نگرانی وی از حکمی است که به زودی صادر خواهد شد و چه بسا پیامدهای بسیار سنگینی برای وی داشته باشد.
شاید همه این افقهای ناامید کننده باشد که وی را مجاب کرده باشد که به فکر عرصه دیگری برای ادامه حیات سیاسی خود باشد؛ عرصهای که پیشتر روی آن سرمایه گذاری کرده بود.
گفتوگوی روزنامه خورشید (به صاحب امتیازی تامین اجتماعی) با کاندیدایی که دست بر قضا همسر رئیس تامین اجتماعی هم هست! البته نمیدانیم که آیا این مصاحبه استفاده از امکانات دولتی و مصداق تخلف انتخاباتی خواهد بود یا نه؟!
ماجرا به زمانی برمیگردد که مرتضوی در اوایل آغاز به کار در تأمین اجتماعی، هما فلاح تفتی، همسرش را طی حکمی ـ به دلیل آنچه مرتضوی «خدمت خالصانه» خوانده بود! ـ به سمت» مدیرکل آموزش و پژوهش سازمان تأمین اجتماعی" منصوب کرد تا همانگونه که خود بدون طی مدارج مدیریتی و برخلاف قوانین کشوری بر صندلی ریاست صندوق تأمین اجتماعی تکیه زده بود، راه چند پله یکی طی کردن همسرش در مراحل مدیریتی را باز کند چراکه شاید همین منفذ، ارتباط او با دنیای مدیریت کلان پس از دوران ریاست جمهوری دهم را شکل دهد!
این گزاره هنگامی رنگ عملی به خود میگیرد که بدانیم همسر وی کاندیدای شورای شهر شده و نام وی بر بالای دو لیستی ثبت شده که هر دو منشأ دولتی دارند؛ لیست «زنده باد بهار» که ناگفته پیداست وابسته به احمدی نژاد است و البته ظاهرا شهردار آینده را نیکزاد، وزیر مورد وثوق احمدی نژاد معرفی کرده و لیست خود ساخته «جبهه متحد کارگران انقلاب اسلامی» که به گفته سایت الف، از سوی مؤسسات وابسته به تأمین اجتماعی تأمین مالی میشود.
نام هما فلاح در حالی بر رأس دو لیست در کنار نام شیخ الاسلامی (وزیری که اصرار بر بقای مرتضوی موجب عزلش از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شد) نقش بسته که وی در اظهار نظری عجیب مدعی شده: «اگر همسرم شهردار شود، تهران را از صفر تا صد میرساند». (روزنامه بهار-22 خرداد 92)
بیان چنین ادعایی، آن هم در شرایطی که معلوم نیست آیا هیچ کدام از اعضای این دو لیست به شورای شهر بعدی راه پیدا کنند یا نه، تنها میتواند حاکی از سهمی باشد که مرتضوی برای آینده خود از مدیریت کلان کشور و البته بدون در نظر گرفتن امکان اشتغال در قوه قضائیه و قوه مجریه، در نظر گرفته است.
این دورنمای تصور شده زمانی تقویت میشود که بدانیم علاوه بر بهرهگیری از امکانات دولتی برای تبلیغ هما فلاح (سایت الف در این باره به مواردی همچون استفاده از ساختمانهای تأمین اجتماعی، مثل شعبه شمیران، برای تبلیغ وی اشاره کرده است)، در لیست منتسب به دولت برای انتخابات بعدی شورای شهر، افرادی همچون علی ذبیحی و رحمتالله حافظی، مدیرعاملهای قبلی تأمین اجتماعی و همینطور نرگس خبازها، دختر علیاکبر خبازها، رییس کانون بازنشستگی تأمین اجتماعی هم به چشم میخورند که به نوعی حکایت از تلاش ایشان برای کوچ به شورای شهر تهران بوده و احتمالا متضمن نقش پر رنگ ایشان برای انتخاب شهردار بعدی تهران خواهد بود!
همه این شائبهها زمانی پررنگتر میشوند که بدانیم هما فلاح، همسر مرتضوی، درباره حضورش در شورای شهر به بهار میگوید: «ما در تأمین اجتماعی مشکلات بسیاری با شورای شهر و شهرداری داشتیم، سر مجوزهای ساخت بیمارستانها و ساختمانهای تأمین اجتماعی. من هم به دلیل احساس خطری که کردم برای شورای شهر ثبتنام کردهام، زیرا منابع سازمان بلاتکلیف است و با شهرداری به مشکل حقوق برخورد کردهایم و تمام پروژههای سازمان [بخوانید صندوق!] خوابیده است».
او همچنین درباره شایعه شهردار شدن مرتضوی به دست ستاد زندهباد بهار و جبهه متحد کارگران ایران اسلامی میگوید: «اگر همسرم شهردار تهران شود میتواند مانند هر پست دیگری که قرار داشته، وظایفش را خوب انجام دهد، ولی هماکنون صحبتی از این موضوع به میان نیامده است».