هفتم مهر را فراموش نکنیم

نابغه نبردهای هوایی ایران پر کشید + فیلم

به‌ دنبال حمله ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین به ایران در سی و یکم شهریورماه ۱۳۵۹، سرهنگ فکوری با موفقیت عملیات البرز یا طرح کمان ۹۹ را که شامل حملهٔ سراسری به پایگاه‌های نیروی هوایی عراق و مراکز حساس نظامی و اقتصادی این کشور بود به اجرا گذاشت. شهید فکوری همچنین شخصاً در طراحی و اجرای عملیات اچ-۳، حمله به پایگاه‌های نیروی هوایی عراق در جوار مرز این کشور با اردن، شرکت داشت.
کد خبر: ۳۴۷۹۹۹
|
۰۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۳ 29 September 2013
|
91175 بازدید
|
در روزی که بسیاری ما دلمشغله‌های روزانه مان احاطه مان کرده بود، سالروز درگذشت مردی بود که لرزه بر اندام صدام و ارتش بعث عراق انداخته بود و با ابتکار عملیات‌های تاریخی چون «اچ-سه» و «کمان 99» نماد نبوغ جنگی و اقتدار عملیاتی ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس در آسمان بود: شهید سرافزار سرلشگر جواد فکوری.

به گزارش «تابناک»، شهید سرتیپ جواد فکوری در سال 1317 در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشکده خلبانی شد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. وی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز در دانشگاه خلبانی، اولین پرواز مستقل خود را درسال ۱۳۳۹ با هواپیمای T-۳۳ بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت‌های مختلف و به مدت یک ساعت و نیم با موفقیت انجام داد.

فکوری پس گذراندن این دوره، برای تکمیل آموزش به آمریکا اعزام شد و پس از یک سال و نیم با ۲۶۳ ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای شکاری بمب افکن اف ۴ شد و پس از بازگشت به ایران، با درجه ستوان‌دومی در پایگاه یکم شکاری مشغول به خدمت شد و پس از مدتی به پایگاه هوایی شیراز منتقل شد و در گردان تاکتیکی شکاری مشغول به خدمت شد.

نابغه نبردهای هوایی ایران پر کشید

این شهید بزرگوار دوره‌های تکمیلی خلبانی، مدیریت خلبانی (اف ۴)، فرماندهی گردان هوایی و فرماندهی ستاد را با موفقیت طی کرد. فکوری دو بار برای تحصیل به آمریکا رفته‌است: بار اول در سال ۱۳۴۲ بود و بار دوم در سال ۱۳۵۶. با تمام شدن دوره در اسفند ۵۷ به‌ایران بازگشت و در روزهای سخت نبرد ایران با نیروهای هوایی مجهز صدام، با مهارت خارق العاده اش به یاری جوانان ایران آمد.

یکی از دستاوردهای تاریخ ساز این شهید نابغه همان اعزام 140 هواپیمای جنگنده به سوی خاک عراق پس از اولین حمله هوایی ناگهانی نیروهای هوایی رژیم صدام بود. به‌ دنبال حمله ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین به ایران در سی و یکم شهریورماه ۱۳۵۹، سرهنگ فکوری با موفقیت عملیات البرز یا طرح کمان ۹۹ را که شامل حملهٔ سراسری به پایگاه‌های نیروی هوایی عراق و مراکز حساس نظامی و اقتصادی این کشور بود به اجرا گذاشت.

موفقیت نیروی هوایی در اجرای این عملیات در شرایط بحرانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وضعیت جنگی شگفتی ناظران جهانی را به دنبال داشت. در این ماه‌های آغازین جنگ نیروی هوایی تحت فرماندهی شهید فکوری به مقابله با تهاجم زمینی ارتش عراق پرداخت و در بسیاری از موارد به‌ویژه حفظ شهر استراتژیک دزفول و پشتیبانی از مدافعان شهر آبادان نقشی حیاتی را ایفا کرد.

نابغه نبردهای هوایی ایران پر کشید

شهید فکوری همچنین شخصاً در طراحی و اجرای عملیات اچ-۳، حمله به پایگاه‌های نیروی هوایی عراق در جوار مرز این کشور با اردن، شرکت داشت. حمله به اچ -۳ در کنار کمان ۹۹ جز موفق‌ترین عملیات‌های نظامی نیروهای هوایی مدرن هستند و بی‌شک همین نبوغ بود که باعث شد او به سرعت فرماندهی پشتیبانی پایگاه دوم شکاری، فرماندهی پایگاه دوم شکاری، فرماندهی پایگاه یکم شکاری،‌ معاون عملیاتی نیروی هوایی و فرماندهی نیروی هوایی را تجربه کند و رشد پله پله او در دوران پس از انقلاب مدیون همین هوش کم نظیرش بود.

شهید فکوری پس از تشکیل کابینه شهید رجایی با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع برگزیده شد و پس از اینکه سرهنگ معین‌پور به فرماندهی نیروی هوایی گمارده شد. ایشان (شهید فکوری) مورد تشویق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشینی رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و سرانجام هنگامی که با سرداران دیگر اسلام از جنوب به تهران بر می‌گشت براثر سانحه هوایی همراه با دیگران عزیزان به خیل شهدا پیوست.

بازخوانی برخی از خاطرات جالبی که پیش از این از زبان خانواده این شهید نقل شده را توصیه می‌کنیم:

مهریه 50 هزارتومانی شهید فکوری برای همسرش

همسر شهید فکوری می‌گوید: این قدر در خانواده و فامیل ارتشی داشتیم که تا صحبت یک خواستگار ارتشی برای من شد،‌ مادربزرگم و دایی و عمه‌ام که در واقع به خاطر مرگ زود هنگام پدر و مادرم سرپرستی و نظارت کلی بر زندگی من داشتند، ندای مخالفت سر دادند. موضوع مدتی مسکوت ماند تا وقتی که تحصیلات شهید فکوری در آمریکا تمام شد و این بار خودش به خواستگاری آمد،‌ برای ازدواج خیلی بزرگ نشده بودم ولی از او خوشم آمد، ‌خانواده هم وقتی رضایت مرا دیدند،‌ چاره‌ای جز موافقت نداشتند. مهریه 50 هزارتومانی تعیین شد.

نابغه نبردهای هوایی ایران پر کشید

سال 42 بود و مراسمی انجام گرفت و بعد از یک ماه نامزدی من به خانه شهید فکوری رفتم. 6 ماه بعد زندگی سیال ما شروع شد. 6 ماه بعد در فرودگاه مهرآباد سپری شد. سه سال هم در پایگاه شاهرخی همدان،‌ 3 سال در تهران، 8 سال در شیراز و... همینطور زندگی‌مان در جاهای مختلف می‌‌گذشت.

انوش و آیدا به فاصله یک سال در همدان به دنیا آمدند و علی پسر کوچکم در شیراز. تا قبل از تولد بچه‌ها اغلب وقت ها که جواد ماموریت داشت، ‌من هم با او می‌رفتم ولی بعد از آن،‌ وقتی که برای ادامه تحصیل دوباره،‌ بورسیه آمریکا گرفت، تنها ماندم. ولی سال 56 که بایست دوره ستاد را در آمریکا می‌گذراند، ‌من و بچه‌ها هم با او رفتیم.

کار زیاد و .... شهادت

حجم زیاد کار به او اجازه استفاده از مرخصی نداده بود. برای همین درخواست 3 ماه مرخصی داد. قرار بود بعد از اتمام دوره، مدتی برای تفریح به سفر برویم. ولی با وقوع انقلاب. روز بعد از تمام شدن دوره به ایران برگشتیم. اسفند 57 بود. خانه و زندگی‌مان در شیراز بود ولی بعد از سه ماه به تبریز منتقل شد.

نابغه نبردهای هوایی ایران پر کشید

در تبریز درگیری با حزب خلق مسلمان آغاز شده بود و جواد فرمانده مقابله با آنها بود.

البته 48 ساعت او را گروگان گرفته بودند که با وساطت یک درجه‌دار نیروی زمینی که او را نشناختیم،‌ آزاد شد،‌ وقتی برگشت تمام تنش کبود بود،‌ زخم های عمیقی در پایش به وجود آمده بود. او در تبریز ماند و من و بچه‌ها در خانه‌ عمه‌ام در تهران مستقر شدیم.

بعد از ماموریت تبریز و سرکوب حزب خلق مسلمان به فرماندهی پایگاه یکم فرودگاه مهرآباد منصوب شد. بعد از یک ماه فرمانده نیروی هوایی شد و ما نیز با او به دوشان تپه منتقل شدیم. با شروع جنگ،‌ 20 روز خانه نیامد.

یک سال بعد از فرماندهی با حفظ سمت وزیر دفاع شد و یک سال و چند ماه وزیر بود و بعد مشاور عالی ستاد مشترک ارتش شد و بالاخره در 7 مهرماه سال 60 در راه برگشت از جبهه بر اثر سقوط هواپیما شهید شد.

 گرایش شدید به اسلام

چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر ادیان مختلف، باعث گرایش شدید او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزه‌اش ترک نمی‌شد. آن موقع کسی به اسم تیمسار ربیعی فرمانده پایگاه شیراز بود. وی در ماه رمضان ساعت 10 صبح جواد را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرده بود. می‌دانست جواد اهل روزه است. جواد هم نرفت. به او گفتم:‌ امسال،‌ سال درجه‌ات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار. اما جواد تاکید کرد: دینم را به درجه و دوره نمی‌فروشم.

تیمسار ربیعی هم مرا دید و گفت: شوهر تو شب و روز من را گذاشته و به دینش می‌رسد. اغلب اوقات عادت داشتیم برای ناهار روز جمعه به باشگاه افسران در پایگاه برویم. پایگاه سه رستوران داشت که هرکدام مخصوص یک گروه بود. باشگاه افسران،‌ باشگاه همافرها و باشگاه درجه‌دارها. آخرین باری که به باشگاه رفتیم یک همافر به دلیل اینکه غذای رستوران‌های دیگر تمام شده بود، به باشگاه افسران آمد،‌ تیمسار ربیعی قبل از اینکه همافر شروع به خوردن کند ضمن اینکه از او می‌پرسید چرا به این باشگاه آمده، او را بلند کرد و سیلی محکمی به او زد، غذای ما به نمیه رسیده بود، جواد ما را بلند کرد و به خانه رفتیم و از آن به بعد دیگر به باشگاه نرفتیم.
جواد می‌گفت: تحمل این زورگویی‌ها را ندارم. در این مواقع، به خاطر اینکه خجالت آن فرد را بیشتر نکند سکوت می‌کرد.

سرپرست خانوارهای بی‌سرپرست بود

زیردست نواز بود. بعداز شهادتش فهمیدیم که سرپرستی5.6 خانواده را برعهده داشت. در پایگاه شیراز معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران می‌خورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب می‌کرد. البته هیچ وقت به من نمی‌گفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تاکید کرد: می‌خواهم شما هم راضی باشید. گفتم: آنچه سرهنگ فکوری می‌کند مورد قبول و رضایت من است.

 ماجرای شهادت شهید فکوری

یک روز جواد هراسان به خانه آمد و گفت: ساک مرا ببند می‌خواهم با تیمسار فلاحی به جبهه بروم. برخلاف همیشه نگران شدم و خواهش کردم نرود. به او گفتم: تو مدت ها در جبهه بودی، من و بچه‌ها دوری تو را زیاد تحمل کردیم. به خاطر بچه‌ها نرو، و او برخلاف همیشه شماره تلفنی داد و گفت: هر وقت کاری بود تماس بگیر ولی من باید بروم. سه‌شنبه قرار بود بیاید ولی دوشنبه زنگ زد و گفت: برگشت ما به تاخیر افتاده و پنجشنبه می‌آیم. آن شب نگرانی و دلشوره‌ام بیشتر شد و بی‌‌خوابی به سرم زد. صبح خواب ماندم و برخلاف همیشه اخبار ساعت 8 را گوش ندادم. هنوز خواب بودیم که یکی، یکی دوستانم به بهانه‌های مختلف به خانه ما آمدند و وقتی دیدند من از ماجرا خبر ندارم چیزی نمی‌گفتند.

حتی ظهر وقتی علی را از مدرسه آوردم متوجه حضور ماشین‌های متعدد دوستان و آشنایان نشدم که منتظر بودند بعد ازخبردار شدن من از ماجرا داخل خانه شوند تا اینکه پسر دایی‌ام که برادر شیری من بود، با من تماس گرفت و خبر را داد. جیغ کشیدم و بی‌هوش شدم. خیلی‌ها به دیدن من آمدند ولی بیشتر اوقات بی‌هوش بودم. حتی در دیدار با حضرت امام (ره) بی‌هوش شدم.

دانلود
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۱۳۶
انتشار یافته: ۱۱۸
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
روح اش شاد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
اگه امثال فکوری نبودند تو الان نبودی تا بتونی منفی بدی.یک کم فکر کن
ناشناس
| Germany |
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
اینان مردان واقعی اند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۶:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
اگر امثال فکوری و نزدیک به 300 هزار شهید انقلاب و جنگ نبودند الان اونی که منفی داده باید به صدام می گفت آق دائی.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
حتما كسي كه منفي داده اشتباه كرده چون با هرچي آدم مشكل داشته باشد با كساني كه براي اين آب وخاك جنگيدن نبايستي مشكل داشته باشد. من كه برداشتم اشتباه منفي داده است.
آشنا
| Armenia |
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
برا منم پیش اومده اشتباهی منفی بدم
همت
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
این مرد یک قهرمان ملی است. اینان در نزد خدا و ملت دارای بالاترین مراتب حرمت و احترام هستند.
آزادی نوع جواب
| Poland |
۰۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
من فکر کنم این مرد بزرگ اینقدر بزرگ است که دوست داشته باشه بعضی نفرات منفی بدهند این میشه دمکراسی و اختیار جواب برای همه.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
خدا رحمتش کنه
باعث افتخار ما ایرانی هاست
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
فکر می کنم یه عده ای سواد ندارن، فقط از رنگ قرمز خوششون میاد که منفی رو می زنن
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
عزيزان منفي ها بعضي هاش غيرعمدي است. اتفاقي منفي مي شود. والا عقل سليم و آدم عاقل كه به فكوري منفي نمي دهد.
فكوري و فلاحي و بابايي به صورت خودكار و اتوماتيك مثبت اند.
محسن
| Armenia |
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
يادش بخير دوران كودكي ام يكي از كارت پستالهايي كه تو كمدم داشتم عكس اين بزرگوار بودبا ديدنش عشق ميكردم.اين لطف خداست كه عشق اين ادما رو تو دل كسايي مينداخت كه خيلي نميشناختنش.شهادت كمترين مزدشون بود.خدا درجاتشون رو بيشتر كنه و با امام علي"ع" و اولادش محشور كنه.از صميم قلب دوستشون دارم و به وجودشون افتخار ميكنم.درود به شرف وغيرت شون.همگي چه درجه دار و چه سرباز.....
مهدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
روح این بزرگ مرد تاریخ ایران شاد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
درود خدا بر این بزرگ مرد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۸
در قسمت بالا دوستان نوشتند که اشتباها منفی داده شده ولی اینجا چطور؟ همه جا که اشتباه نمیشه. احتمالا بعضی ها از روی عمد منفی می دهند. ولی متاسفانه این رو درک نکردند که شهدا بخاطر ما رفتند و جونشون رو کف دستشون گذاشتن. امیدوارم به این درک برسند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
شهدا تا ابد شرمنده شما هستیم ما را هم شفاعت کنید .
ایوب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
همواره جاویدان
ناشناس
|
France
|
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
Bozorg marde iran
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
روحت شاد مرد.
امیر
|
Germany
|
۲۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
روحت شاد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
در طول تاریخ جوانان بسیاری بخاطر کشور شهید شده اند.
روحشان شاد باد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
صلوات بر روح همه شهیدان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
چند شب پیش تلویزیون برنامه ای راجع با خلبانان پرافتخار ارتش پخش کرد. خلبانی که 2هزار ساعت پرواز عملیاتی داشت با دلی شکسته از صدا وسیما گله می کرد. تشکری هم بابت مصاحبه اول بار با خبرنگار هم .....خیلی دلم سوخت
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات