حكم اعدام،تن و بدن را ميلرزاند وقتي طناب سرد دور گلو ميپيچد و همه چيز رو به پايان ميرود.اما اگر فرد، زورگير،يا قاتل بالفطره يا متجاوز بود آنقدر اعدامش درد نداشت كه يك محيطبان كه وظيفهاش حفاظت از محيطزيست و حيات وحش است،خبر اعدامش دردناك است.خبر كوتاه است. بر اساس شواهد و قرائن «غلامحسين خالدي»، از محيطبانان دنا كه متهم به قتل يكي از شكارچيان بوده،اعدام خواهد شد.تا پيش از اين احتمال بر اين ميرفت كه اين محيطبان تبرئه خواهد شد.اما با اعلام قطعي حكم دادگاه معادلات به هم ريخت.
به نوشته تهران امروز، پس از اعلام حكم،معصومه ابتكار،رئيس سازمان محيطزيست گفت: «خبر انتشار يافته كامل نيست. انتشار كامل اخبار مربوط به مشكلات حقوقي و قضايي ميتواند به ضرر محيطبان باشد. سازمان با تمام توان در سطوح مختلف وارد موضوع شده و اينجانب هم رايزني و پيگيريهايي در سطح عالي داشتم.راه حل اين مسائل كه متاسفانه به دلايل مختلف رخ داده پس از حضور و دفاع قوي در فرايند قضايي جلب رضايت اولياي دم است و طرح رسانهاي و ايجاد جريان شبكه اجتماعي در اين مرحله ميتواند به ضرر اين موضوع تمام شود.»
ماجرا از كجا آغاز شد؟بيش از يك سال پيش بود كه خالدي براي نخستين بار به اعدام محكوم شد. محكوميت خالدي در حالي بود كه وي به همراه چهار همراه ديگرش مجوز حمل سلاح به عنوان ضابط قضايي و حكم ماموريت از سازمان محيطزيست داشتهاند.اما كشته شدن شكارچي در محل خدمت محيطبان غلامحسين خالدي، تيرماه سال 89 و در ارتفاعات 4400 متري دنا اتفاق افتاد.
محيطبان مدافع طبيعت استفرشاد اسكندري،كارشناس ارشد محيطزيست و حيات وحش در گفتوگو با تهران امروز،درباره حكم اعدام اين محيطبان ميگويد: «ما در قوانين بسيار ضعف داريم.يعني وقتي ما نيروي محيطبان را مسلح ميكنيم،منظورمان چه هست؟يعني اگر كسي قوانين را زير پا گذاشت،به منطقهاش وارد شدند و شكار غيرمجازي داشتند،بايد به واسطه اين اسلحه محيطبان نه از خودش بلكه از منطقهاش دفاع كند.يعني ما محيطبان را مسلح كرديم تا دفاع كند.اگر استفاده از اين اسلحه براي دفاع را غيرمجاز ميدانيم،پس چرا محيطبان را مسلح كردهايم.پس اين موضوع خودش داراي تناقض است.
بر فرض مثال:وقتي ضابط عام كه نيروي انتظامي است اسلحه دارد،هنگامي كه با متخلف درگير ميشود،حق دارد با حفظ قوانين خاصي از اسلحهاش استفاده كند.اما در واقع قضيه اين است كه اصلا اين اسلحه در اختيار نيروهاي ما قرار گرفته است كه بتوانند دفاع كنند.حالا نه اينكه شكارچي شليك كند و اين فرد براي دفاع از خودش اقداميكند.بحث اينجاست كه محيطبان دارد از طبيعت دفاع ميكند.يعني كسي كه دارد خلاف ميكند و قانون را زير پا ميگذارد،بالاخره بايد متوقف شود.معمولا هم شكارچيهاي ما بهجايي رسيدهاند كه موقعي به ايشان ايست ميدهند يا اقدام به فرار ميكنند يا متاسفانه رو در روي ماموران در ميآيند.در نتيجه اين اتفاق يك اجبار است،اگر نه هيچ ماموري در وهله اول شليك نميكند،اول ايست ميدهد،دستور توقف ميدهد بعد حتما شرايطي پيش ميآيد كه يا تيراندازي همزمان ميشود يا يك طرف كشته ميشوند.»
از سويي ديگر،«چندي پيش يك شكارچي به يك محيطبان تيراندازي كرده بود و او زخمي شده بود.اين موردي است كه اين بار شكارچي،محيطبان را زخميكرده بود.من بارها در طول خدمتم اين موارد را ديدهام كه محيطبان زخمي ميشود اما به شكل يك انسان عادي ديهاش پرداخت شده است و بحث اينكه رودررويي با مامور دولت جرم است،در نظر گرفته نشده است.از سويي ديگر،قوانين ما در زمينه محيطزيست بسيار ضعيف است.هنوز وقتي كسي اقدام به شكار ميكند،مجازات نميشود.فرد با اسلحه به منطقه وارد شده است و ميخواسته اقدام به شكار كند،اما اگر دستگير شود در حالي كه هنوز شكار نكرده است،دادگاه برايش منع تعقيب صادر ميكند.يعني در نظر نميگيرند كه فرد شروع به شكار داشته است.»
محيطبانان دلسرد شده انداين كارشناس ارشد حيات وحش ميگويد: «محيطبانان دلسرد شدهاند.اگر اين اتفاق اعدام هم پيش بيايد،ديگر هيچ ماموري پايش را از پاسگاه بيرون نخواهد گذاشت.محيطبانان ميگويند: «من چطور ميتوانم به منطقه سركشي كنم،چون در صورت تذكر ممكن است درگيري پيش بيايد هم جانم در خطر ميافتد،هم اگر اقدامي صورت بگيرد، مقصر شناخته ميشوم و با يك حكم اعدام تمام زندگيام تباه خواهد شد.»
فرشاد اسكندري ميگويد: «متاسفانه اگر اين اتفاق بيفتد،بايد بر حال حيات وحش و محيطزيست ايران گريست.در حال حاضر محيطبانان با شرايط سختي چه از لحاظ دستمزد و سختي كار روبهرو هستند.محيطبانان 6 شبانهروز سركار هستند و 4 روز استراحت دارند.دستمزدهاي پايين ميگيرند.از خانواده هم دور هستند،خب اگر از اين قبيل مسائل مانند اعدام هم برايشان پيش بيايد،نسبت به كارشان دلسرد ميشوند.حالا شايد بگويند اين محيطبان به هر دليلي عمدي اين كار را كرده است،اما با اين اعدام بقيه محيطبانان هم جرات نخواهند كرد به منطقه بروند و تذكر بدهند.مسئله بعدي اين است كه حكم اعدام براي محيطبان دومين بار است كه مطرح ميشود و «غلامحسين خالدي»دومين نفري است كه دچار اين مشكل شده است.متاسفانه بحث ديگري كه مطرح است،بعد رسانهاي اين موضوع است.در اين موارد زياد شفافسازي نميكنند زيرا در قضيه محيطبان دنا،مسئله به شكلي پيش رفت كه اولياي دم حساس شده بودند.»
اعدام محيطبانان بايد از طريق تغيير قوانين حل شودبحث اعدام محيطبان دو سر دارد.قسمتي از آن به ايرادات در قوانين جاري بر ميگردد.قسمت ديگر،به ترس از حساس شدن خانواده اولياي دم كه يك باره نيايند و رضايت ندهند و جان انساني كه حافظ طبيعت است قرباني شود.
اسكندري،درباره ريشهيابي قوانين ميگويد: «اين قضيه يا بايد بسيار حساس و پر رنگ شود،يا بايد در سكوت بماند.چرا كه بحث حل ريشهاي اين قوانين مطرح است.بايد به مرحلهاي برسيم كه شكارچي وقتي وارد منطقه شد بترسد و بگويد:شايد جانم را از دست بدهم.اما اكنون وضعيت به شكل ديگري است.شكارچي ميگويد: من به منطقه ميروم،در نهايت اگر محيطباني را ديدم يا فرار ميكنم يا به سمتش شليك ميكنم! در حال حاضر شكارچيان تجهيزاتشان از محيطبانان خيلي مجهزتر است.من اين روزها كه به مناطق ميروم،ميبينم محيطبانان اسلحههاي خود را همراهشان نميآورند و دليلشان اين است كه چرا بايد اسلحه ببريم اگر يك موقع درگيري پيش بيايد و مجبور به شليك شويم،قانوني در حمايت از ما وجود ندارد و آينده خود و خانواده مان تباه ميشود.»
محيطزيست به تنهايي نميتواند قانون وضع كندفرشاد اسكندري،كارشناس ارشد محيطزيست ميگويد: «محيطزيست به تنهايي نميتواند قانون وضع كند.بايد تمام سازمانها به همديگر كمك كنند.سازمان محيطزيست در نهايت ميتواند يك قانون را به صورت لايحه به مجلس پيشنهاد كند و اين نمايندگان مجلس هستند كه بايد اين مسائل را به صورت قانون در بياورند.ضابط قانوني بايد توضيح بدهد وقتي تيراندازي همزمان است اعدام معني ندارد.بايد در نظر بگيريم اعدام يك محيطبان مساوي با اعدام محيطزيست است.با اعدام اين انسان يك نفر كم نميشود،بلكه كل محيطبانان ما از طبيعت گرفته ميشوند.»