همان گونه که پیشبینی میشد، مذاکراتی که در ژنو سوییس بین هیأت دیپلماتیک کشورمان به ریاست دکتر محمد جواد ظریف و کشورهای گروه ۱+۵ برگزار شد، از طرف کنشگران داخلی و خارجی، با موجی از واکنشها روبهرو شد، به گونهای که تا به امروز نیز همچنان همه رسانههای معتبر ایران و جهان به واکاوی و پیگیری مفاد تفاهمنامهای میپردازند که در ژنو امضا شد.
اعلام تعهد طرفین به بیانیه پایانی «اقدام برای طرح مشترک»، آنچنان تأثیرات فراحوزهای در پی داشت که از «تحول روابط استراتژیک آمریکا و رژیم اسرائیل» گرفته تا «کمیت و کیفیت سفره خانوادههای ایرانی» را تحت تأثیر قرار داد.
به هر روی، به پشتوانه تلاش هزاران دانشجو و دانشمند بینام و نشان فعال در عرصه هستهای ایران و با درایت و خردگرایی دیپلماتهایی که توسط رهبر انقلاب «بچههای انقلاب» نامیده شده بودند، این مذاکرات برگزار شد و افکار عمومی را درگیر نتایج خود کرد؛ اما آنچه پس از این رویداد، کمی مغفول مانده و کمتر به آن پرداخته شد، سعی و تلاش نخبگانی بود که توانسته بودند در گمنامی، ایران را مفتخر به داشتن صنعتی کاملا پیشرفته مبتنی بر تواناییهای بومی کنند. چنانچه اظهار شگفتی وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبری پایانی این مذاکرات، از شمار سانتریفیوژهای فعال در صنایع هستهای ایران (۱۹۰۰۰ عدد) میتواند شاهدی بر این تلاشها باشد.
ذکر این مهم لازم است که صنعت غنیسازی هستهای، تنها یکی از مهمترین دستاوردهای سازمان انرژی اتمی ایران پس از انقلاب اسلامی است. این سازمان که در سال ۱۳۵۳ پایهگذاری شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به برخی دستاوردهای دیگر هم دست یافته که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* پیشرفت چشمگیر در نصب و راهاندازی واحد اول نیروگاه اتمی بوشهر،
* دستیابی به چرخه سوخت هستهای در راستای تأمین بخشی از سوخت مورد نیاز برنامه توسعه نیروگاههای کشور،
* اکتشاف، استخراج معادن اورانیوم و حفر نخستین چاه به عمق ۳۷۰ متر در ساغند یزد،
* تولید کیک زرد در بندرعباس،
* ساخت کارخانه تولید غلاف سوخت (ZPP)،
* ساخت کارخانه تبدیل اورانیوم اصفهان (UCF)،
* بهرهبرداری پروژه آب سنگین اراک،
* طراحی راکتور تحقیقاتی ۴۰ مگاواتی آب سنگین و شروع عملیات ساخت آن،
* و تولید انواع رادیوداروها، رادیوایزوتوپها، لیزرها، ارایه خدمات پرتودهی و سایر محصولات و خدمات در زمینههای پزشکی، کشاورزی، صنعتی و خدماتی.
این سازمان آخرین راهبردهای خود را که برنامهها و فعالیتهای آن در این چهارچوب در حال انجام است، این گونه نام برده:
* توسعه و گسترش علوم و فنون هستهای و ایجاد زیربنای علمی و فنی لازم،
* گسترش کاربرد علوم و فنون هستهای در صنعت، کشاورزی، پزشکی و خدمات،
* انجام مطالعات و کارهای لازم برای مکانیابی، طراحی، ساخت و بهرهبرداری ایمن از نیروگاههای اتمی به منظور تأمین بخشی از برق مورد نیاز کشور،
* تأمین بخشی از سوخت مورد نیاز برنامه بلندمدت کشور در زمینه بهرهبرداری از ۲۰ هزار مگاوات نیروگاه اتمی و راکتورهای تحقیقاتی،
* اعمال همه تمهیدات ضروری برای جمعآوری، نگهداری، تثبیت و دفع پسماندهای هستهای،
* حفاظت و کنترل رادیولوژیکی مردم و محیط زیست در برابر اشعه، مطابق معیارها و ضوابط بینالمللی،
* و تأمین منابع بهروز و جامع اطلاعات علمی در زمینه انرژی هستهای.
این دستاوردها نمونه قابل گفتنی بود از نتیجه تلاش نیروهای «نخبه گمنامی» که از دورترین نقاط کشور آمده و با سختیهایی چون دوری از خانواده، رفتوآمدهای طولانیمدت، رعایت قوانین پیچیده و حساس علمی در درون و بیرون از محل کار و رعایت نکات حفاظتی در برابر برخی تهدیدات روبهرو هستند.
ولی چالش «گمنامی در عین نخبه بودن»، حکایت دیگری دارد که گویا در این باره چند موضوع قابل یادآوری است:
محرومیت این افراد در مقایسه با نخبگان دیگر حوزههای علمی و فرهنگی کشور از مزایای معنوی و گاه مادی خاص، نکتهای است که توجه بیشتر مسئولین را طلب میکند.
همچنین باید خاطرنشان کرد، نه تنها مسئولین کشور بلکه افکار عمومی جامعه، باید قائل به این باشند که بیتوجهی و در نظر نیاوردن جایگاه این نخبگان ـ که شاید ناشی از گنامی بیش از حد آنها باشد ـ مخاطراتی همچون افت روحیه و کاهش راندمان علمی و مهاجرت از کشور را به دنبال خواهد داشت.
اما آنچه مهمتر به نظر میرسد، توجه عمومی به منزلت این نخبگان است که نباید با تحولات سیاسی و اجتماعی به محاق رفته و به دست فراموشی سپرده شود. همچنین نباید فراموش شود، تقدیر و تجلیل رفع تکلیفی و تقویمی هم هیچ گاه پاسخ مناسبی به این مهم نخواهد بود.