در حالی که مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ برای رسیدن به توافق نهایی و جامع از امروز در وین آغاز میشود، سید حسین موسویان دیپلمات و مذاکرهکننده پیشین ایرانی، در مطلبی برای فایننشال تایمز به بررسی اصلیترین موضوعاتی پرداخته که طرفین باید بر سر آن توافق کنند.
به گزارش «تابناک»، موسویان هدف این مذاکرات را رسیدن به توافقی طولانی برای حل پرسشهای مرتبط با برنامه هستهای ایران در مقابل احترام طرف مقابل به حق استفاده صلحآمیز ایران از فناوری هستهای و کاهش تدریجی تحریمها دانسته است.
در توافق مهم طرفین در ماه نوامبر گذشته ـ که به توافق ژنو معروف شده است ـ آنها به این تفاهم رسیدند که پس از اجرای توافق احتمالی بلندمدت، با برنامه هستهای ایران مانند برنامه هستهای هر کشور غیرمسلح یه سلاح هستهای عضو آژانس رفتار شود. این در حالی است که شرمن مذاکره کننده ارشد آمریکایی به کنگره این کشور گفته بر این باور است که ایران به تأسیسات اراک و فردو نیازی ندارد.
وی همچنین خواستار برچیده شدن بخشی از سانتریفیوژهای ایران شده است، در حالی که این خواستهها فراتر از انپیتی است.
پافشاری آمریکاییها بر توقف غنیسازی در ایران، دلیل شکست مذاکرات پیشین بود و مذاکرات اخیر در ژنو، تنها وقتی به نتیجه رسید که آمریکاییها تصمیم گرفتند واقعبینتر باشند. توافق نهایی باید دربردارنده امتیازاتی برای هر دو طرف باشد. اقدامات فراتر از انپیتی احتمالا به زمان بیشتری برای اعتمادسازی نیازمند است، ولی نمیتوان انتظار داشت که ایران آنها را برای همیشه بپذیرد.
هر توافقی بین دو طرف به تفاهم بر سر چهار موضوع اصلی وابسته است نخستین موضوع، سرنوشت راکتور آب سنگین اراک است. ایالات متحده و متحدانش اظهار نگرانی میکنند که پلوتونیوم تولیدی در اراک برای ساخت بمب استفاده شود، ولی ایران برچیدن این تأسیسات یا تبدیل آن به آب سبک را رد میکند. ایران این تأسیسات را برای تحقیقات و نیز تولید رادیوایزوتوپهای مورد نیاز برای بخش پزشکی لازم میداند و هدف ساخت بمب را رد میکند.
واقعیت این است که هم راکتورهای آب سبک و هم راکتورهای آب سنگین، میتوانند برای تولید پلوتونیوم استفاده شوند. ایران میتواند با ایجاد تغییراتی فنی که تولید پلوتونیوم را به شدت کاهس خواهد داد، نگرانیها در این حوزه را تخفیف دهد؛ به عنوان یک گزینه جایگزین، ایران میتواند قول دهد، تأسیسات بازفرآوری را که برای استخراج پلوتونیوم مورد نیاز است، نسازد.
گزینه دیگر آنکه ایران بپذیرد سوخت هستهای مصرف شده در اراک را به محض اینکه به اندازه کافی و لازم برای حمل و نقل سرد شد، به خارج از کشور منتقل کند.
بنا بر این گزارش، تأسیسات غنیسازی فردو، مسأله دیگری است که میتواند به همین اندازه چالشزا باشد. این تأسیسات در اعماق زمین ساخته شده تا از حملات هوایی ایمن باشد؛ بنابراین، تا هنگامی که ایالات متحده این عبارت را تکرار کند که همه گزینهها روی میز است، تعطیل شدن فردو چیزی نیست که حتی بتوان درباره آن بحث کرد، ولی ایران میتواند نظارت آژانس بر این تأسیسات و برخی محدودیتها بر فعالیت آن را بپذیرد.
سومین مسأله اینکه ایران چه میزان مواد غنیشده و با چه غلظتی تولید کند؟ غربیها به دنبال این هستند که توان غنیسازی ایران را به میزان معادل با حدود چهار هزار سانتریفیوژ نسل اول محدود کنند، در حالی که هماکنون ایران نزدیک بیست هزار سانتریفیوژ دارد که ۹ هزار تای آنها فعالیت میکنند. تأمین سوخت هستهای برای یک نیروگاه هستهای به حدود یک صد هزار سانتریفیوژ نسل اول نیاز دارد که بسیار بیشتر از سانتریفیوژهای مورد نیاز برای ساخت یک بمب هستهای است.
موضوع طنزآمیز این است که شمار سانتریفیوژهایی که غرب مدعی است، اجازه خواهد داد ایران داشته باشد، تنها به کار ساخت بمب خواهد آمد و نه تولید انرژی هستهای؛ بنابراین، راهکار احتمالی این است که ایران بپذیرد غنیسازی خود را به ۵ درصد محدود سازد و تجهیزات خود را برای فعالیت انحصارا صلحآمیز تغییر دهد.
آخرین مسأله مهم، نظارت بینالمللی بر برنامه هستهای ایران است. برای رفع نگرانی از ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران، این کشور میتواند با اعطای دسترسی از حیث زمانی محدود به سایتهایی موافقت کند که بر مبنای انپیتی دسترسی به آنها لازم نیست. به عنوان بخشی از یک توافق، احتمالا لازم خواهد بود که ایران موقتا برخی محدودیتها بر برنامه هستهای خود و نظارتهای بیشتر را بپذیرد. در مقابل، غرب باید حق ایران برای بهرهبرداری از فناوری صلحآمیز هستهای و از جمله غنیسازی را محترم شمارد.
پس از تأیید پایبندی ایران به چنین شرایطی که واقعبینانه در فاصله زمانی سه تا پنج سال عملی خواهد بود، غرب باید همه تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای ایران را بردارد، پرونده این کشور از شورای امنیت سازمان ملل خارج شده و روابط ایران و آژانس عادی شود.
در پایان باید گفت، برخی مقامات در واشنگتن و تهران، احساس میکنند که طرف مقابل آنها را فریب داده و به چشمانداز گفتوگوهای جدید بدبین هستند. کاهش این تردیدها، نیازمند مصالحه است و این تنها ایران نیست که باید از خود مصالحه نشان دهد.