دستیار هاوارد گوردون در نوشتهای کوتاه که از طریق «ایمیل رسمی» گوردون فرستاده شده، گفتوگویی که به تازگی به نقل از او در یکی از مجلات داخلی منتشر شده، کلا تکذیب کرد؛ گفتوگویی که به واسطه همسو بودن با دیدگاههای عدهای، مبنای حجم انبوهی از تحلیلها شده بود و در آینده نیز مبنا قرار میگرفت و به همین دلیل، راستی آزماییاش محل توجه قرار گرفت و سرانجام جعلی از آب درآمد.
به گزارش «تابناک»، چندی پیش گفتوگویی با هاوارد گوردون تهیه کننده سریالهای ۲۴ و «میهن / HOMELAND» و از عوامل تولید «آرگو / Argo» با یک نشریه داخلی منتشر شد که جنجالهای فراوانی در پی داشت. جنجالها نه برای گفتوگوی گوردون با یک نشریه داخلی ـ بسیاری از چهرههای بینالمللی با نشریات فارسی زبان گفتوگو داشتهاند ـ بلکه به واسطه اظهارنظرهای عجیب این تهیه کننده بود؛ اظهارنظرهایی که اگر بخشی از آن را به روزنامههای با تیراژ میلیونی آمریکا نظیر نیویورک تایمز میگفت، تیتر یک این رسانهها میشد، ولی ترجیح داده بود تا در یک رسانه فارسی زبان دستش را رو کند؛ از حمایت اوباما از تولید این مجموعههای تلویزیونی با بسیج کردن سیآیای و پنتاگون گرفته تا پیشبینیشان برای رئیس جمهور شدن حسن روحانی و البته پیشبینی بلندمدتشان برای رئیس جمهور شدن ظریف و دهها مورد دیگر که برخی از آنها اساساً اشتباه بود.
بنا بر این گزارش، از اشتباهات فاحش این گفتوگو که دستمایه نقد این گفتوگو در رسانههای داخلی و خارجی شد، اظهارنظر گودرون بوده که گفته است: «... رئیسجمهور اوباما شخصا دستور دادند سیا و پنتاگون، من و الکسی را برای ساخت سریال میهن حمایت کنند... سریال میهن ریشه در سریال «اسرای جنگ» محصول اسرائیل دارد. سریال اسرای جنگ در اسرائیل خیلی پرطرفدار بود و اوباما پس از سفری به اسرائیل، پیشنهاد کرد، نمونه آمریکایی این سریال میتواند ایده خوبی باشد» و این در حالی است که نخستین سفر اوباما به عنوان رئیس جمهور امریکا به اسرائیل در سال ۲۰۱۳ بود و پخش سریال میهن از سال ۲۰۱۱ آغاز شده بود!
البته این
اظهارنظر در قیاس با بسیاری دیگر از اظهارنظرهای مندرج در این مصاحبه،
چندان عجیب نیست. برخی از این اظهارنظرها از این قرار بود:
«بابت ساخت سریال ۲۴ و میهن آقای رئیسجمهور (اوباما) بارها به صورتهای مختلفی از من و الکسی تشکر کرد. حتی ساخت و حمایت میهن را خود ایشان پیشنهاد دادند. کارگردانی که از ایران آمد و اسکار گرفت (اصغر فرهادی) هم همین جمله را گفت (ما ملت صلح دوستی هستیم) اما هیچ آمریکایی عاقلی آن را باور نمیکند. همه ما به حماقتش خندیدیم. چون مشخص بود سال بعد فیلم جرج کلونی (آرگو) جایزه اسکار میگیرد. ... من برای نوشتن فیلمنامه این سریال خیلی فارسی یاد گرفتم. به قول شما ایرانیها «Tarof nadarim». اصولا در ذات ما آمریکاییهاست که هیچکس را بیهوده تشویق نکنیم. اگر به توهم توطئه متهم نشوم، میگویم در مورد جایزه اسکار، افرادی در ایران با برخی تهیهکنندگان مذاکره کرده بودند. جالب اینجاست تیم سازنده آرگو به ایران آمده بود و مدیران سینمایی ایران در دولت گذشته بیشترین تعامل را برای ساخت فیلم آرگو داشتند. ... در عوض از تیم سازنده آرگو ـ که برای بازسازی لوکیشنها آمده بودند ـ قول گرفتند که به فیلم «جدایی» در اسکار رأی بدهند، خیلی احمقانه بود. تیمی که به ایران آمده بود، آماده میشد که فیلمی به زعم شما علیه ایران بسازد. آن وقت مدیران شما در فکر گرفتن چند رأی بیشتر برای اسکار بودند؛ افزون بر اینکه در سال ۲۰۱۱ کمپانی سازنده آرگو قبل از برگزاری اسکار با حمایت کاخ سفید، مهمانی خاصی ترتیب داده بود که در آکادمی فیلم جدایی برنده شود تا این جایزه برای ایرانیها اشتیاقبرانگیز باشد و سال بعد جایزه گرفتن آرگو پیامهای سیاسی مرتبط را منتقل کند. اگر من جای مدیران شما بودم، دیگر فیلمی به اسکار نمیدادم. من فیلم «گذشته» فرهادی را دیدهام. از جدایی بهتر است. اما چرا برگزیده نشد؟ ... ما در آمریکا تحرکات فرهنگی شما را کاملا زیر نظر داریم. حتی فیلمسازان شما دیگر قدرت ندارند فیلمی مثل «دیپلمات» (داریوش فرهنگ) و «روز شیطان» (بهروز افخمی) تولید کنند. ما خیلی تلاش کردیم آثاری شبیه این دو فیلم که تولید ایران است، در حوزه خاورمیانه اکران نشوند!... به نظر من تهیهکنندگی سینما، اصولا هنری سیاسی است. در بعضی مواقع یک ملت را به تصویر میکشیم و در برخی مواقع دیگر خواستههای دولتمردان را. پس با اتکا به دو خروجی مهم سینما، این صنعت هنری، سیاسی و مدرن است. این عده اندک فیلمسازان ایرانی که خیلی برایشان احترام قائل هستم، فیلمهای تحقیرآمیزی درباره ملت خود ساختهاند. ... مثلا فیلم معروف «طبیعت بیجان» (سهراب شهید ثالث) متعلق به همان فیلمساز کمونیستی که در آلمان بود و در دوره جوانی وقتی برای درمان سرطان اینجا آمده بود، در کلاسهایش شرکت کردم. این گروه از فیلمسازانی که آثارشان شبیه سینمای دهه ۷۰ و ۸۰ کشورهای کمونیستی است، سبب تحقیر ملتهای خودشان میشوند. من که مواضعم نسبت به دولت و مردم ایران روشن است. اما فیلمهای کیارستمی به یک شوخی روشنفکری شبیهند و نمیتوانند علاقهمندان هنر سینما را راضی نگه دارند. شما وقتی قدرت متمرکز در حوزه تولید سینمایی ندارید و دلخوش به جشنوارههایی مثل کن و برلین هستید که به حقیر نشان دادن ملت خودتان میانجامد، عملا سینمای خود را به بیراهه بردهاید.... یکی از فرضهای مهمی که در سریال ۲۴ داشتیم این بود که از میان اصلاحطلبان ایرانی اگر قرار است کسی به قدرت برسد، با حداقل پیشفرضهایی که در سریال ۲۴ مطرح میشود یک درصد احتمال دادیم که حسن روحانی در ایران به قدرت برسد و برای همین اصرار داشتیم در فصل هشتم سریال ۲۴ نام رئیسجمهور ایران حسن باشد. شخصی در ایران از تندروهای نزدیک به حکومت است که سریالهای ما را تحلیل و ارزیابی میکند و از افراد سپاه پاسداران به شمار میرود. از تحلیلهای او برای نگارش سریال میهن خیلی استفاده کردیم (حسن عباسی)! ... ریاستجمهوری یک زن در ایالات متحده را پیشبینی کردیم و همچنان خانم کلینتون احتمال دارد نامزد کسب مقام ریاستجمهوری باشد. همانطور که ظریف در ایران سودای ریاستجمهوری دارد. من آمریکایی متوجه خندههای ظریف به جان کری میشوم که چه معناهایی میتوانند داشته باشند. ما یک آلبوم از لبخندها و ریاکشنهای ظریف نسبت به جان کری تهیه کردهایم!...».
این گفتوگو با اظهارات عجیبی که بخشهای جالبترش را خواندید و مانیفست عدهای شد تا بگویند: «دیدید گفتیم!» و حال برای تحلیلهایشان میتوانستند به گفتوگو با یک تهیه کننده شناخته شده آمریکایی استناد کنند که در خوداظهاری عجیبی تمام محرمانههای دنیای کاریاش نظیر دیدارهایش با اوباما، حمایت سیآیای و پنتاگون، حضورش در ایران، لابی ایران (شمقدری) با او برای اسکار گرفتن فرهادی، نازل بودن سینمای شهید ثالث و کیارستمی و... و بیارزش بودن جوایز جشنوارهها را آشکارا نموده و البته از ترس آمریکاییها از یک چهره مالیخولیایی سخن به میان آورده است!
ادبیات به کار رفته در این گفتوگو، گمانه تخیلی بودنش را بیش از پیش تقویت کرد؛ اما قاعده کلی آن است که اصل را بر درستی گفتوگو گذاشت، مگر آنکه خلافش ثابت شود. بیستم ژانویه و چند روز پس از انتشار این گفتوگوی نامتعارف، گوردون وارد عمل شد و در توئیتر بدون اشاره به نام نشریه خاص مصاحبه اخیر منتسب به خود را تکذیب کرد.
او نوشته است: «مصاحبه اخیر که به من نسبت داده شده جعلی است. من هیچ گاه با این نشریه گفتوگو نکردهام»؛ اما ابهام این توئیتر و عدم پاسخگویی به پرسشهای مطرح که نام نشریه را پرسیده بودند، باعث شد بر درستی این ادعا توسط گیرندهاش تأکید شود.
پس از این اظهارنظرها، مصاحبه کننده ایرانی بر درستی مصاحبهاش تأکید کرد و ضمن ابهام آمیز خواندن پاسخ گوردون، مدعی شد: «درخواست مصاحبه را به آدرس gideonswarla@gmail.com ارسال کردم. يک روز بعد، از همين آدرس پاسخي دريافت کردم که مي
گفت درخواست ما به اطلاع آقاي گوردون رسيده است؛ اما از آنجا که اين ايميل
مختص رسيدگي به امور مربوط به خوانندگان کتاب گوردون است، ما بايد منتظر
ميمانديم تا در صورت تمايل به گفتوگو، او با ايميل شخصي خود با ما
ارتباط برقرار کند. ابتدا با gordonproduser@gmail.com آدرسي بود که از طريق آن اولين پاسخ مستقيم
گوردون، حاوي شروط ابتدايي براي انجام گفتوگو با يک رسانه ايراني و البته
شخص من ـ که مدعي بود نامم را در رسانههاي ايراني جستجو کرده و از مواضعم
آگاه است ـ به دستم رسيد...».
نکته جالب آنکه ایمیل گوردون با آدرس gideonswarla@gmail.com مبنی بر اینکه برای مصاحبه با ایمیل gordonproduser@gmail.com تماس گرفته شود، منتشر نشده و تنها تصویری از ایمیلی با آدرس gordonproduser@gmail.com منتشر شده که نشان میدهد یک فایل ورد ضمیمهاش است و جالب تر اینکه ظاهراً گوردون در جریان نیست که املای درست کلمه producer ،produser است، هرچند شغلش باشد!
ایمیلی که ادعا شده بود از طریق آن مکاتبه شده است اکنون اما با همان ایمیل اصلی هاوارد گوردون که در سایتش به عنوان یکی از دو ایمیل رسمیاش ذکر شده (gideonswarla@gmail.com)، ایمیلی به دست «تابناک» رسیده که از اساس این گفت و گو را تکذیب میکند؛ ایمیلی که جاش کابررا، دستیار هاوارد گوردن با ایمیل گوردن فرستاده و به نظر میرسد، دیگر شکی مبنی بر جعلی بودن این مصاحبه نمیگذارد.
امیر بشری که این مکاتبه را انجام داد و سپس نتیجه نهایی را به همراه ایمیلهای رد و بدل شده برای «تابناک» فرستاده، در نخستین مکاتبه اش در 25
ژانویه خطاب به ایمیل گودرون نوشته بود:
«سلام
آقای گوردون
من یک روزنامه نگار هستم و میخواهم ماجرای واقعی مصاحبه شما با مجله... را پیگیری کنم. آیا شما تایید میکنید که مصاحبهای درباره اصغر فرهادی با مجله... داشتید. یکی از مهمترین قسمتهای مصاحبهتان که در مجله... منتشر شده، این است: «اوباما به سی آیای و پنتاگون دستور داده که از فیلم هوملند حمایت کنند. به همین خاطر ما میتوانیم سی آیای را برای چنین کاری سرزنش کنیم... کارگردانی از ایران آمده و اسکار گرفته (اصغر فرهادی) گفت: ما مردم صلح دوستی هستیم اما یک آمریکایی عاقل این را باور نمیکند. ما به حماقت او خندیدیم چرا که برایمان معلوم بود که سال بعد آرگو جایزه اسکار را میبرد.»
در بخشی دیگر از مصاحبه شما گفتهاید: «تیم آرگو زمانی که برای بازسازی صحنه به ایران رفتند، قول دادند فیلم را اصغر فرهادی وتو (اشتباه در ایمیل ارسالی برای اشاره به لفظ حمایت) کنند...» این برای ما مهم است که شما این مصاحبه را تایید میکنید یا نه؟»
ایمیل رسمی گوردون در خصوص جعلی بودن مصاحبه ادعایی بشری سپس در ایمیل دیگری که به همین ایمیل نوشته بود، یک روز بعد در 26 ژانویه چنین نگارش کرد: «سلام آقای گوردون، مجله ... مدعی است ایمیلی که با شما تماس
گرفته، همین ایمیل است. شما چنین ایمیلی با چنین یوزری دارد یا این ایمیل، ایمیل
جعلی است؟ چرا شما از این به جای این
استفاده کردید؟»
دقیقاً دو روز بعد و در 28 ژانویه، از ایمیل رسمی هاوارد گوردون ایمیل به همان نشانی gideonswarla@gmail.com ایمیلی دریافت میشود که این گفت و گو را تکذیب میکند. در پایین ایمیل نام دستیار گوردون آمد. در متن پاسخ گوردون آمده است: «این ایمیل هوارد نیست و جعلی است (اشاره به ایمیل gordonproduser@gmail.com).
هر که از چنین ایمیلی استفاده کرده و میگوید که با گوردون مصاحبه کرده، اشتباه
کرده است. هوارد چنین مصاحبهای را با مجله ... نداشته است. توضیح بیشتری وجود ندارد».
«تابناک» این ایمیل را که حول و حوش جشنواره دریافت کرد تا پایان جشنواره نگه داشته تا در میان اخبار مهمترین رویداد سینمایی از دست نرود. شاید در
این زمینه، توضیح دیگری لازم نباشد و تنها باید سکوت کرد! به
هر حال، اخلاق رسانهای حکم میکند تنها توصیه کردن در پی رفع اثر چنین
مصاحبه جعلی بود که برخی به عنوان وحی منزل مورد توجهش قرار دادهاند و
مستند بسیاری از تحلیلهایی شده که حال مشخص میشوند بر هیچ استوار است.