مرور روزنامه‌های شنبه بیست‌و‌سوم فروردین ماه؛

عده‌ای بر بازگشت احمدی‌نژاد اصرار دارند

بار دیگر محمود احمدی‌نژاد به یاری تحرکات اطرافیان وی و البته پافشاری برخی رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفت‌. تلقی روزنامه‌ها این است که تلاش‌ها برای تشویق مردم به انصراف از دریافت یارانه‌ها به اندازه مورد انتظار موفق نبوده است. تحلیل و توصیه در مورد گزینه نمایندگی ایران در سازمان ملل دیگر مطلب مهم روزنامه‌های امروز است.
کد خبر: ۳۹۲۲۱۶
|
۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۲ 12 April 2014
|
47890 بازدید
عده‌ای بر بازگشت احمدی‌نژاد اصرار دارند

بار دیگر محمود احمدی‌نژاد به یاری تحرکات اطرافیان وی و البته پافشاری برخی رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفت‌. تلقی روزنامه‌ها این است که تلاش‌ها برای تشویق مردم به انصراف از دریافت یارانه‌ها به اندازه مورد انتظار موفق نبوده است. تحلیل و توصیه در مورد گزینه نمایندگی ایران در سازمان ملل دیگر مطلب مهم روزنامه‌های امروز است.

عده‌ای بر بازگشت احمدی‌نژاد اصرار دارند

شرق که ‌هفته گذشته و حتی پیش از نوروز، تلاش داشته اخبار مربوط به بازگشت احمدی‌نژاد را بزرگ جلوه دهد، با اشاره به راه‌اندازی مجتمع رسانه‌ای هما (هواداران محمود احمدی‌نژاد)، در مطلبی با تیتر «رونمایی از نسخه آزمایشی هواداران مجازی» نوشته: روزبه‌روز نمود عینی‌تری از خود نشان می‌دهند. از راه‌اندازی سایت تا ماهنامه و هفته‌نامه! آرام و بی‌سروصدا به فضا برمی‌گردند و برعکس روال چند سال گذشته‌شان ترجیح می‌دهند بدون هیاهوهای معمول که عادت مألوفشان است، اظهارنظرهایی بی‌خطر و بی‌حاشیه و البته به‌دور از حضور خبرنگاران رسانه‌های مستقل داشته باشند. آنقدر منتظرند که هیأتی به‌نام «منتظران بهار» تشکیل داده‌اند. هفته گذشته بود که ابوالمشاغل دولت دهم فراخوانی برای اتحاد احمدی‌نژادی‌ها داد و از همه هوادارانش خواست که دور هم جمع شوند و اکنون گامی فرا‌تر برای بازگشت به عرصه سیاست برداشته‌اند.

«دولت بهار»، «آیین»، «رئیس‌جمهور ما» و «مهر ماندگار» از جمله سایت‌هایی است که در کنار چند وبلاگ و نشریه مکتوب، به دفاع از سیاست‌های احمدی‌نژاد می‌پردازد. هرچند که تاکنون سعی داشتند به دور از جنجال‌های معمول خود، کار را پیش ببرند اما شاید به‌دلیل حساسیت عمومی نسبت به این افراد و همچنین لمس عملکرد نامناسب آن‌ها که اکنون خود را بیش از هر زمان دیگری نشان می‌دهد، هر حرکت و واکنشی از سوی آنان مورد رصد رسانه‌ها قرار می‌گیرد. به گزارش خبرنگار «شرق»، راه‌اندازی مجتمع رسانه‌ای هما (هواداران محمود احمدی‌نژاد) گام جدید تیم دولت سابق برای ورود دوباره به عرصه سیاست‌ورزی و نقش‌آفرینی است.

یک منبع آگاه به «شرق» گفت: مجتمع رسانه‌ای هما مخفف «هواداران محمود احمدی‌نژاد» برای سازماندهی فعالان رسانه‌ای حامی احمدی‌نژاد راه‌اندازی می‌شود. این مجتمع، یک مجتمع مردمی است که ساماندهی وبلاگ‌نویسان، شبکه‌های اجتماعی و راه‌اندازی رسانه‌های جدید را به همراه تولید محتوا در فضای مکتوب و سایبر در دستور کار دارد. مدیریت این مجتمع با یک هیأت‌مدیره پنج نفری است. این منبع در پاسخ به اینکه بودجه این مجتمع از سوی چه افراد یا ارگانی تأمین می‌شود، گفت: «مجتمع هما بودجه مشخصی ندارد و عمدتا از محل کمک‌های حامیان دکتر احمدی‌نژاد مدیریت می‌شود. این کمک‌ها شامل پرداخت مالی مستقیم و ارایه خدمات است و این مجتمع مجموعه این خدمات را ساماندهی می‌کند. در حال حاضر حدود ۱۵۰ وبلاگ‌نویس در سطح کشور به‌صورت افتخاری با این مجتمع همکاری دارند‌». او در واکنش به این اظهارنظر که مطابق این برنامه نیروهای هوادار احمدی‌نژاد دور هم جمع شده‌اند، افزود: «بله! فعلا دوستان در دو محل متمرکزند. جلسات عمومی با ظرفیت ۱۵۰نفر در میدان بهارستان و دفتر آقای رحیمی یگانه تشکیل و جلسات «هیأت منتظران بهار» هم در همان‌جا برگزار می‌شود. جلسات هیأت‌مدیره مجتمع هما و فعالیت‌های رسانه‌ای هم در دفتری در خیابان انقلاب برگزار می‌شود‌».

او همچنین درباره برنامه‌های این مجتمع ‌ادامه داد: «چند نوع برنامه از جمله حلقه‌های مطالعاتی و هیأت مذهبی برگزار می‌شود. برنامه هیأت مذهبی از طریق سایت «دولت بهار» اطلاع‌رسانی می‌شود و حلقه‌های مطالعاتی نیز در سال جدید از اردیبهشت آغاز به ‌کار می‌کنند که معمولا دو جلسه در هفته هستند‌».

این منبع نزدیک به احمدی‌نژاد در پاسخ به پرسشی درباره ‌هدف این مجتمع توضیح داد: «تبیین مبانی نظری و رویکردهای دولت نهم و دهم در عرصه‌های مختلف، توضیح نتایج عملکردی و کارکردی دولت‌های مزبور، نقد تخصصی دولت حاکم به‌ویژه در عرصه اقتصادی و سیاست خارجی، انسجام فعالان رسانه‌ای حامی دکتر احمدی‌نژاد، ایجاد ارتباط گسترده‌تر با نخبگان دانشگاهی و روشنفکران و گروه‌های مرجع مورد نظر طبقه متوسط از عمده اهداف ماست. در عرصه فرهنگی انتقاد موثری نداریم و به همین دلیل انتقاد‌ها به دولت کنونی را به حوزه اقتصاد و سیاست خارجی تعمیم می‌دهیم‌». وی در پایان گفت: «فعلا در دوره راه‌اندازی، سرپرستی مجتمع هما برعهده یکی از فعالان رسانه‌ای نزدیک به احمدی‌نژاد است‌».

آرمان نیز در مطلبی با تیتر «ورود الهام به جاده مشایی!» به تیم احمدی‌نژاد پرداخته و نوشته: غلامحسین الهام پس از یک دوره غیرعلنی بودن، چندی است ‌در مراسم‌‌ مختلف حضور دارد و اظهاراتی می‌کند که قابل تأمل است. این رویکرد در مردان نزدیک به احمدی‌نژاد چندان غریب نیست چنان‌که با نگاهی به لیست آن کابینه به اسامی افرادی مانند رحیمی، بقایی و در صدر آن‌ها به مشایی می‌رسیم؛ مردی که وقتی خود می‌خواست یا از او خواسته می‌شد تا سکوت پیشه کند، مطبوعات از نام او خالی نمی‌شد و به عبارتی همیشه در اذهان بود چنان‌که هنوز هم که دولت به پایان رسیده و نشانی از رئیس دفتر احمدی‌نژاد نیست اما خاطراتش نقل محافل سیاسی است.

به نظر می‌رسد غلامحسین الهام هم شاید در نظر داشته باشد که در مسیر مشایی گام بردارد اما اگر اسفندیار کابینه دهم اقدامی انجام می‌داد احتمال داشت با توجه به اینکه عضوی از دولت است به هدفی برسد اما اکنون غلامحسین الهام در این مسیر به دنبال چه مقصدی است؟ البته او این مسیر را به تازگی آغاز نکرده و در اذهان هست که د ر روزهای پایانی عمر دولت دهم از خلأ مشایی در کنار رئیس‌جمهور بهره برد و در بسیاری بازدید‌ها و مراسم‌های رسمی رئیس‌جمهور وقت را همراهی می‌کرد. اشتراکی هم با مشایی داشت و آن هم لبخند‌هایش به نگاه‌های متعجب بود.

اکنون می‌گویند الهام سمتی ندارد و در منزل به استراحت مشغول است اما کمتر کسی می‌تواند این موضوع را بپذیرد و ارتباط او با احمدی‌نژاد را کمرنگ شده بداند. مگر جا نداشتن الهام در کابینه احمدی‌نژاد از اذهان پاک شده است و اینکه او به جبهه اخراجی‌های دولت (جبهه پایداری) پیوست اما حضورش چندان دوام نداشت و بار دیگر به چشمه بازگشت تا ارادت و همراهی خود را به احمدی‌نژاد ثابت کند. اگر الهام در آن روز به احمدی‌نژاد بازگشت پس ساده‌انگاری است که تصور شود او اکنون هیچ رابطه‌ای با رئیس‌جمهور دهم ندارد؛ محمود احمدی‌نژادی که برخی از برنامه او برای گنجاندن یارانش در مجلس دهم سخن می‌گویند به‌طور قطع به همراهی امثال الهام اذعان دارند که وفاداری خود را همانند مشایی به اثبات رسانده است. پس یک احتمال به مجلس دهم و آماده‌سازی نیروهای حامی احمدی‌نژاد برای ورود به این مجلس برمی‌گردد و مورد دیگر می‌تواند به اندیشه‌ای بزرگ‌تر یعنی انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بازگردد. به هر حال حامیان احمدی‌نژاد در فضای مجازی از چندی قبل تبلیغات برای ریاست جمهوری مجدد او را آغاز کرده‌اند و به هر حال در این مسیر نیاز به یک لیدر دارند که الهام در دولت قبل نشان داد این توانایی راهبری در فضای مجازی را دارد همانطور که مشایی داشت و دارد.

انتقال ناموفق پیام انصراف از یارانه


ابتکار در سرمقاله خود با تیتر «تردید دارا‌ها و ابهام ندار‌ها!» به قلم محمدعلی وکیلی نوشته: چند روزی از آغاز ثبت‌نام در سامانه اینترنتی سازمان هدفمندی برای دریافت یارانه نقدی آغاز شده است. این اقدام بر اساس تبصره ۲۱ قانون بودجه وبه منظور اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها صورت گرفته است. بر اساس مصوبه مجلس، دولت طی فراخوانی از افراد متقاضی دریافت یارانه دعوت کرده است تا با تکمیل فرم اطلاعات اقتصادی خود تقاضای دریافت یارانه را به دولت ارائه دهند. دولت نیز پس از راستی آزمایی می‌تواند متقاضیان را غربال کند، تا نیازمندان مشخص بشوند و به این ترتیب یارانه نقدی به صورت هدفمند به نیازمندان برسد. در این خصوص ملاحظاتی وجود دارد:

۱ ـ اصل ارجاع خوداظهاری مردم، گامی در جهت بهبود اعتماد مردم و دولت به حساب می‌آید. طبیعی است این دو روش دارای درصدی خطا خواهد بود، چرا که برخی سعی در کتمان واقعیت خواهند کرد؛ ولی منافع اعتماد به خوداظهاری مردم قابل مقایسه با ریسک ناشی از خطا در اطلاعات اعلامی نیست.

۲ ـ نباید ثبت‌نام ناشده‌ها بی‌نیاز تلقی شوند. درجامعه ما مفهوم توانمند و نیازمند نسبی هستند و مرز قطعی و روشنی ندارند.

به عنوان مثال کسی که از درآمد ۱،‌۰۰۰،‌۰۰۰ تومانی برخوردار است در قیاس با شخصی که درآمدی کمتر از ۵۰۰،‌۰۰۰ تومان دارد، دارا به حساب می‌آید. این در حالی است که ممکن است همین شخص، با توجه به شریط اقتصادی موجود، در رفع بسیاری از نیازهای خود ناتوان ‌باشد. پس اگر این فرد به احترام گروه اول (با درآمد زیر ۶۰۰هزار تومان) از ثبت‌نام صرف‌نظر کند دلیل بر بی‌نیازی‌اش نیست. چنان چه هم‌اکنون بخش قابل توجهی از منصرفین یارانه‌ها دارای چنین شرایطی هستند.

۳ ـ هم‌اکنون بخشی از دارا‌ها نگران پیامدهای مٌحتمل ثبت‌نام خود هستند. اینان بیم آن دارند که همه خدمات دولتی، منوط به ثبت‌نام کنونی باشد و انصراف از یارانه نقدی باعث انصراف از دیگر خدمات نیز شود. این در حالی است که مردم فقط از یارانه نقدی انصراف داده‌اند و تسری آن برای دیگر خدمات عمومی و تصمیم بر اساس آن ناپسند است و منجر به بی‌اعتمادی خواهد شد.

۴ ـ با توجه به تغییر شرایط، بخشی از مردم، دل‌مشغولی آینده خود را دارند. آنان با شرایط کنونی آماده انصراف می‌باشند اما نمی‌دانند این شرایط تا چه زمان برقرار است. آیا تاثیر اجرای مرحله دوم هدفمندی در زندگیشان آنان را نسبت به تصمیم امروزشان پشیمان نخواهد کرد؟

به ‌عبارتی نبایست راه بهره‌مندی از یارانه‌های نقدی برای همیشه ‌روی ثبت نام نکرده‌ها بسته شود.

بی‌گمان اگر به دل ‌مشغولی، تردید و ابهام‌های مردم پاسخ منطقی داده شود و آنان در این زمینه اطمینان خاطر پیداکنند، تعداد کسانی که آمادگی انصراف اختیاری دارند به مراتب بیش از آن تعدادی است که تاکنون از ثبت‌نام صرف‌نظر کرده‌اند. شرایط کنونی آزمونی از اعتماد را بین دولت و مردم به رقم زده است. مطابق آمار‌ها تا به امروز نمره مردم در این آزمون قابل قبول بوده است. باید دید که دولت چه پاسخی به اعتماد مردم می‌دهد؟

شرق نیز درباره «انتقال ناموفق پیام انصراف از یارانه» به قلم مهدی افشارنیک نوشته: مردم این ‌روز‌ها مدام با این پیام مواجه می‌شوند: «اگر نیاز ندارید، از گرفتن یارانه انصراف دهید‌». پیام کاملا صادق است، اگر دهک‌های پردرآمد و متوسط رو به بالای جامعه از دریافت یارانه انصراف دهند، دست دولت برای کمک به اقشار فرودست باز می‌شود و معنای واقعی «هدفمندی یارانه‌ها» تازه تحقق می‌یابد. در واقع آن‌چیزی که در سال‌های قبل و توسط دولت سابق اجرا شد، هدفمندی نبود. یارانه‌ای هم در کار نبود. دولت یکسری کالای عمومی را گران کرد و به موازات آن برای کسب مقبولیت در برهه‌های مختلف سیاسی و انتخابات، بین همه مردم، بی‌طبقه‌بندی، بی‌دسته و رسته‌بندی دریافت‌کننده‌ها، پول نقد توزیع کرد که نتیجه مستقیم آن، بالارفتن سطح تقاضا و پایین‌ آمدن سطح عرضه و فربه‌شدن شدید نقدینگی و بالارفتن تصاعدی تورم شد.

اما در درخواست برای انصراف توانمند‌ها از دریافت یارانه، واقعا همین گزاره کافی است تا تمام بی‌نیازان مجاب به انصراف شوند؟ چه با نیاز چه بی‌نیاز، انصراف ‌دادن از دریافت یارانه از دست‌دادن بخشی از مطلوبیت بی‌هزینه‌ای است که مردم به دست می‌آورند. یک خانواده چهارنفره که نیازمند است، با ۱۸۰‌هزارتومان زخم‌های اساسی زندگی‌اش را التیام می‌دهد، اما یکی شاید باک ماشینش را پر کند یا چشم‌روشنی و کادو عروسی دوستش را بخرد.

در مورد اول، یارانه نیازهای حیاتی و دست اول زندگی را سامان می‌دهد و در مورد دوم، نیازهای دست‌چندم، اما منطق اقتصادی حکم می‌کند که ازدست‌دادن یک مطلوبیت، باید با به‌دست‌آوردنی دیگر همراه باشد. چیزی مثل بیمه سلامت، یا یارانه آموزشی یا حتی یارانه سفر که درخصوص بیمه سلامت آنچنان اطلاع‌رسانی درستی انجام نشد که این پس‌دادن در ازایش آن به‌دست‌آوردن را به‌همراه دارد. از سوی دیگر، از این گرفتن و به آن دادن، فقط با تبلیغ خیرخواهی برای جامعه می‌سر نیست، آن‌هم در شرایطی که جامعه ایران همیشه در معرض این تبلیغات بوده است که «باید برای فرودست‌ها، کار مهمی کرد» اما مدام این شعار تکرار شده است و همیشه این بوده که امروزی‌ها، دیروزی‌ها را محکوم کرده‌اند که کوتاهی و قصور داشته‌اند. این در حالی است که مدام این پیام از رسانه ملی پخش می‌شود و در واقع، مجری اصلی این تبلیغات صداوسیماست؛ تقریبا لابلای تمام برنامه‌ها که «اگر نیاز ندارید انصراف دهید... اگر نیاز ندارید...‌».

هوشمندانه یا غیرهوشمندانه این روش به‌ ضرر اهداف دولت است. مخاطب این پیام دولت برای انصراف‌ دادن از یارانه، اقشار بالادست جامعه‌اند که کمتر مخاطبان رسانه ملی‌اند و در مقابل تبلیغات مستقیم و گل‌درشت به این شکل، معمولا واکنش منفی نشان می‌دهند. این در حالی است که عمدتا پایگاه سیاسی دولت که در انتخابات ۲۴خرداد نمود پیدا کرد همین طبقه و قشرند و پیروزشدن این دولت، خواسته طبیعیشان است. در واقع انتقال پیام و ایجاد گفت‌وگو با این طبقه، نه از راه صداوسیما که راه‌ها و روش‌های دیگه‌ای را طلب می‌کرد که اتفاقا امتحان شده است و در اطلاع‌رسانی از مذاکرات ژنو، خود را نشان داد، اما وقتی این پیام به‌صورت گسترده و مستقیم از رسانه ملی پخش می‌شود، مخاطبش عامه مردم می‌شوند که اتفاقا بسیاریشان به یارانه دولت نیازمندند. حال با این گستردگی ارسال پیام (که به نظر، هوشمندانه پوست موز زیر پای دولت انداختن است) این گمانه در بین عموم مردم شکل می‌گیرد که دولت در پی برداشتن رسم یارانه‌دادن است و متل‌ها و ضرب‌المثل‌های مختلفی که در انبان ادبیات موجود است، پیش کشیده می‌شود.

در این مرحله و دقیقه از اجرای فاز دوم هدفمندی، اصلا این مهم نیست که دولت چه برنامه‌هایی برای آینده دارد. بسیار از آینده‌های خوب و رویایی برای مردم سخن گفته شده، اما ارزنی از نتایج خوب و مطلوب بر زندگی و سفره مردم وارد نشده است، در این مورد اعتماد عمومی در حداقل‌ترین شکل ممکن است. اما مهم این است که دولت پیام این روز‌هایش را به مردم چگونه منتقل می‌کند. استراتژی تبلیغاتی اتخاذ شده که بر خیرخواهی انصراف‌دهنده‌ها برای کل جامعه و بهترشدن رفاه فرودستان برگزیده شده، با راهبری صداوسیما، ترکیب ناسازی به‌هم‌زده که خروجی آن، بی‌اعتمادی به دولتی است که هنوز فرصت نکرده برنامه‌هایش را پیاده کند. ناهمسازی این ترکیب خیلی امر غریبی نبود. تیم رسانه‌ای و تبلیغاتی دولت از قبل باید فکرش را می‌کرد، غیرقابل پیش‌بینی نبود که این بسته و این سلیقه و این اجرا به کجا می‌رسد. نه روی بسته‌های جایگزین در صورت انصراف کار خوبی شده، نه روی مخاطب‌شناسی پیام انصراف.

تصویری که از دولت ساخته شده، این گونه است که گویی در تله شتابزدگی افتاده است و فقط به کم‌شدن یارانه‌بگیران فکر می‌کند، ولی جاانداختن و کم‌وکاستن از نگرانی‌های مردم و مواردی که زیر پوست این تبلیغات ممکن است علیه دولت‌ به آن دامن زده شود، کمتر فکر و پرداخته شده است. البته در ابتدای این مسیر هستیم و شادبختانه اینکه فرصت جبران در این فقره هست.

روزنامه دولتی ایران ترجیح داده در‌باره گیر کردن مردم در «دو راهی ثبت‌نام یا انصراف»، صدا و سیما را مقصر بداند. در سرمقاله این روزنامه به قلم حسن وزینی آمده: با گذشت ۳ روز از آغاز ثبت‌نام مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها، شواهد و قرائن نشان می‌دهد که مردم در میانه تقاضای دریافت یارانه نقدی یا انصراف از آن با پاره‌ای مشکلات مواجه هستند. دولت بنا را بر این گذاشته که در مرحله دوم هدفمندی با توزیع عادلانه یارانه‌ها به ۳ امر مهم یعنی به تحول در بیمه همگانی و کاهش هزینه بهداشت، سلامت و افزایش سهم اقشار محروم یا فرودست و بالاخره کمک به حوزه تولید مبادرت کند. نباید از نظر دور داشت که دولت در مأموریت خطیر اصلاح نظام یارانه، مجری قانون مصوب مجلس است، قانونی که در مرحله اجرا توسط دولت پیشین از مسیر اصلی خارج شد و اکنون دولت یازدهم باید این راه پرخطا را تصحیح کند.

نخستین واقعیتی که دولت روحانی اکنون با آن مواجه است، این‌که تحقق اهداف قانون یارانه‌ها مشروط به حمایت مردم از شکل جدید هدفمندی و کاهش داوطلبانه متقاضیان یارانه نقدی است. لکن به نظر می‌رسد ابعاد این موضوع مهم آن‌گونه که ضرورت دارد، شفاف و روشن از سوی نهادهای متولی و رسانه‌ها برای مردم تبیین نشده است. در این زمینه چند نکته را می‌توان مطرح کرد:

۱ ـ ثبت‌نام یارانه‌ها در حالی چند روز پس از بازگشت مردم از تعطیلات نوروزی کلید خورد که زمینه اطلاع‌رسانی متناسب با این اتفاق بزرگ فراهم نشد. در ایام تعطیلات، صدا و سیما از سر رفع تکلیف اقدام به انتشار زیرنویس‌هایی در شبکه‌های مختلف کرد که به جای پاسخ به سؤال‌های مردم، حتی مطالبات به دور از واقعیت و غیر‌قابل اجرا را دامن می‌زد. تب بحث یارانه در حالی گستره ایران را فرا گرفته که در رسانه اصلی اتفاق خاصی به چشم نمی‌خورد. کمترین انتظار این است که در این فرصت صدا و سیما به تریبونی برای بیان نظرات و دیدگاه‌های کار‌شناسان و کالبدشکافی حقیقی این موضوع و ضرورت اصلاح میراث ناگوار بر جای مانده از مرحله اول هدفمندی یارانه‌ها تبدیل شود. گویی صدا و سیما با ضرورت‌های انصراف غیرنیازمندان از دریافت یارانه، به مانند سایر آگهی‌های تجاری برخورد کرده است. حال آن‌که دولت مجری قانونی است که مجلس آن را مصوب کرده و همه کار‌شناسان و دلسوزان کشور اجرای مؤثر و مطابق قانون را از قوه اجرایی مطالبه می‌کنند.

۲ ـ در حال حاضر اجماع کم‌نظیری بین کار‌شناسان، فعالان اقتصادی، تولیدگران، نخبگان و بسیاری از مردم درباره راه اشتباه مرحله اول هدفمندی شکل گرفته شده که البته بسیاری از این اشتباهات از‌‌ همان ابتدای اجرای قانون هدفمندی در زبان هشدار کار‌شناسان جاری شد، اما مورد توجه دولتمردان وقت قرار نگرفت. تبعات سنگین آن خطای بزرگ ایجاب می‌کند که اکنون همه نهاد‌ها اعم از دولت، مجلس، رسانه‌ها و سایر نهادهایی که مستقیم یا غیر‌مستقیم با این موضوع مهم و ملی مرتبط هستند، لحظه به لحظه، گام‌های دولت و مجلس در پیشبرد مرحله دوم هدفمندی را رصد کنند و هر اشتباه یا غفلتی را تصحیح کنند.

در این برهه، مهم‌ترین پرسش مردم آن است که چرا باید ثبت‌نام کرد و چرا باید انصراف داد و تبعات و مزایای هر کدام چیست؟ بعید نیست که شماری از مردم که در بخش‌های غیر‌دولتی اشتغال دارند و در واقع حقوق‌بگیر دولت نیستند، تمایل به انصراف داشته باشند، اما در اثر نبود اطلاع‌رسانی مناسب یا مطرح شدن نگرانی از مسائل غیر‌واقعی مثل قرار گرفتن در فهرست افراد پردرآمد مالیاتی اقدام به ثبت‌نام نمایند. طبیعی است که در نبود اطلاع‌رسانی شفاف بسیاری از افراد غیر نیازمند ترجیح دهند جانب احتیاط را گرفته و به ستاد ثبت‌نام بروند تا به اصطلاح نقد را از دست ندهند.

۳ ـ آنچه از ۳ روز گذشته بر‌می‌آید اکنون ثبت‌نام از متقاضیان یارانه نقدی موضوع اول کشور است، اما موضوع اصلی برخی نهادهای دولتی و غیر‌دولتی و تریبون‌ها بخصوص صدا و سیما نیست، حال آن‌که اهمیت این مسأله کمتر از برگزاری یک انتخابات بزرگ نیست، زیرا مثل انتخابات تمام مردم باید نسبت به دو گزینه «تقاضا» یا «انصراف» تصمیم بگیرند. هر یک از انتخاب‌های آن‌ها تعیین‌کننده مسیر مهمی در کشور خواهد شد. به عنوان مثال فرق بسیاری بین انصراف ۱۰ درصدی یا ۵۰ درصدی از حیث تأثیر آن بر سرنوشت تولید داخلی، نرخ تورم و... وجود دارد. همان‌طور که انتخاب یک رئیس جمهوری با تفکر اعتدالی یا افراطی در سرنوشت مردم تعیین‌کننده است.

به راستی رسانه‌ها، دولتمردان، نهاد‌ها و کار‌شناسان با موضوع انتخابات چگونه برخورد می‌کنند؟ آیا کفایت می‌کند که در روزهای ثبت‌نام مردم، صدا و سیما اطلاع‌رسانی خود را به زیرنویس‌هایی به محوریت «نیازمند بودن» و «متقاضی بودن» شرط ثبت‌نام است، محدود کند؟

توصیه به ایران و آمریکا در ماجرای نماینده جدید ایران


احمد شمس در یادداشتی برای اعتماد با تیتر «ممانعت از ورود ابوطالبی مغایر قرارداد مقر است» نوشته: در بررسی بحث پیش آمده برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده جدید جمهوری اسلامی در سازمان ملل بیان دو نکته با مقدمه ضروری و حایز اهمیت است. اول اینکه باتوجه به توافقنامه و قرارداد مقر سازمان ملل که مربوط به سرزمین محل استقرار سازمان ملل متحد است امریکا نمی‌تواند مانع ورود نمایندگان کشور‌ها به سازمان ملل شود. در این قرارداد به صراحت تأکید شده است که دولت امریکا نباید از قدرتی که در کشور دارد به نفع منافعش از ورود نمایندگان کشور‌ها به هر عنوانی جلوگیری کند. ممانعت امریکا از ورود نمایندگان برخی کشور‌ها به سازمان ملل بی‌سابقه نیست پیش از این نیز دولت امریکا از ورود یاسر عرفات به سازمان ملل جلوگیری کرد که البته هرچند یاسر عرفات نتوانست به سازمان ملل برود اما عتراضات خوبی در جهان علیه مانع تراشی امریکا صورت گرفت که نتایج آن همچنان باقی است.

 نکته دیگری که در بحث مخالفت امریکا با نمایندگی آقای ابوطالبی حایزاهمیت است اینکه امریکا و اروپا بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۹۷۵ معاهده‌ای را امضا کردند که براساس آن می‌توانند به افرادی که با کشور‌هایشان در خصومت هستند اجازه ورود ندهند. البته این معاهده نامه برخلاف قرارداد مقر سازمان ملل است و‌‌ همان ایام هم موجی از اعتراضات و مخالفت‌های دیگر کشور‌ها را به دنبال داشت. در این شرایط اما آنچه که مطرح است این است که نمایندگان مجلس امریکا طرحی را تصویب کرده‌اند که مغایر با اصول بین المللی است و در نقض آشکار با قرارداد مقر سازمان ملل است. با این مقدمه اما به اعتقاد من به عنوان کار‌شناس حقوق بین الملل دولت امریکا با توجه به تعهداتی که به دنیا داده است باید این ممانعت‌ها را بردارد و شرایطی را فراهم آورد تا دیگر در امور مربوط به سازمان ملل تندرو‌ها نتوانند سخن از اعمال محدودیت در حقوق دیگر کشور‌ها به میان آورند. در مقابل هم به دولت کشورم پیشنهاد می‌کنم برخلاف خواسته تندروهای داخل و خارج از کشور تا باز شدن یخ روابط منفی ایران ـ امریکا بیشتر از خود انعطاف نشان دهد: البته به گونه‌ای که سوءاستفاده تندروهای امریکایی از میزبانیشان از سازمان ملل تبدیل به قاعده کلی در روابط امریکا با دیگر کشور‌ها نشود.

سید شمس الدین خارقانی سفیر سابق ایران در آلمان و هلند نیز در همین روزنامه در بخشی از یادداشتی با عنوان «امریکا موضوع ابوطالبی را با صبر دنبال کند»، نوشته: موضوع عضویت آقای ابوطالبی در گروه دانشجویان تسخیر سفارت امریکا مربوط به بیش از سه دهه گذشته است و پس از آن یعنی بین این سال‌ها برای وی از سوی امریکا روادید صادر شده است. یعنی وزارت خارجه امریکا به ابوطالبی روادید داده و وی از نیویورک دیدن کرده است. اما در حال حاضر بدون هیچ اتفاق جدیدی عدم صدور روادید از سوی امریکا غیرمتعارف است. این نشان می‌دهد که دولت امریکا تحت تاثیر یک گروه کوچک تندرو است. موضوع دوم این است که آقای ابوطالبی سفیر در چند کشور اروپایی بوده است. وی در رم و بلژیک سفیر بوده است. وی به دلیل مسوولیتش مکررا به کشورهای اروپایی سفر کرده و در همه این سفر‌ها داشتن روادید الزامی بوده است. همچنین وی سفیر دایم ایران بوده و در روابط دو جانبه بین ایران و این کشور‌ها نقش داشته است. این درحالی است که همه این کشور‌ها (از جمله استرالیا که آقای ابوطالبی سفیر این کشور هم بوده است) خود دارای گروه‌های تحقیق مشخص و منظم هستند و درباره هر کسی قبل از اعطای اگرمان، تحقیقات مفصل انجام داده می‌شود. پس از آن روادید ورود و استقرار وی در آن کشور‌ها صادر می‌شود. این کار کوچکی نیست. بنابر این، این سوالات مطرح است که آیا کل این کشور‌ها متوجه چنین سوابقی که امریکا درباره آقای ابوطالبی مدعی آن است نشده‌اند؟ چطور امریکایی‌ها متوجه آن شده‌اند اما اروپایی‌ها نه؟ به نظر می‌رسد که امریکایی‌ها تحت یک جو بخصوصی قرار گرفته‌اند. به عقیده من مناسب نیست که بیشتر از این، امریکایی‌ها موضوع را پیگیری کنند. ایران و امریکا باید صبر را پیشه و گام به گام به موضوع رسیدگی کنند تا به یک نتیجه مرضی الطرفین برسند. چراکه برای آینده روابط ایران و امریکا بسیارتاثیرگذار است.

سیدجلال ساداتیان نیز در بخشی از مطلبی با تیتر «حق آمریکا نیست، ایران ملاحظه کند» برای روزنامه فرهیختگان نوشته: برای درک شرایط پیش‌آمده باید توجه داشته باشیم که این موضوع و حل آن با مانعی روبه‌رو است. در هر دو سو، جناحی تندرو به دنبال تحت فشار قرار دادن دولت است. در آمریکا گروه تندرو به تخریب پرداخته است و آنچه مطرح می‌شود سخنان دولت نیست و از این‌سو هم مطمئنا با کوتاه‌آمدن دولت ایران، یا به عبارتی تعاملی سازنده در این زمینه عده‌ای به انتقاد و اعتراض می‌پردازند. فقط باید امیدوار باشیم که این اتفاق به نقطه تاریک در روابط دو کشور تبدیل نشود.

در شرایطی که روابط ایران و آمریکا پس از سال‌ها در مسیر ویژه‌ای افتاده است که در زمینه‌های مختلف به‌ویژه بحث هسته‌ای در حال تعامل با یکدیگر هستند باید امیدوار باشیم که نسبت به هم حسن‌نیتی ارائه کنند و شاید همین رفتار‌ها بتواند آن اختلافات دیرینه و بلندمدت را مرتفع کند. بنابراین ممکن است ایران هم به‌ عنوان ملاحظه، همراهی و تعامل چنین رفتاری را لحاظ کند که در این صورت شخص دیگری را معرفی کند که چنین جبهه‌گیری‌ها و این مشکلات و بحث‌ها مطرح نشود. عقلانیت و تدبیر ‌‌و پافشاری ‌گاه متفاوت است و می‌توان با تعاملی بهتر این مسأله را حل کرد.




اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟