انتشار قاچاق کتابی تحت عنوان رمان «زوال کلنل» محمود دولت آبادی در شرایطی با اعتراض او روبرو شده و این نویسنده، نسخه توزیع شده را غیرقانونی میخواد که چنین اتفاقی درباره کتبی که امکان انتشار قانونیشان وجود ندارد، مرسوم است و شبکهای فعال در حال چاپ و توزیع این کتابها است؛ شبکهای که درآمدی قابل توجه دارد و بیش از برخی صاحب اثران از آثارشان نفع مالی میبرند.
به گزارش «تابناک»، «وقتی از حراست وزارت ارشاد رفتند و کتابهای چاپشده با عنوان «زوال کلنل» را توقیف کردند از حدود 4700 نسخه بیشتر در دسترس نبود و بقیه را پخش کرده بودند. این طرف آن طرف شنیده میشود این کتابِ جعلی که فروخته میشود اصل است. همان روزهایی که این اتفاق افتاده بود گفتم این کتاب جعلی است و «کلنل» عملا دارد قربانی یک بازی کثیف میشود.» این عبارات بخشی از گفتههای محمود دولتآبادی در روزهایی است که بیشتر سیگار بهمن میکشد.
این نویسنده موسپید عصبانی است و حق هم دارد که عصبانی باشد، چرا که «زوال کلن»ی که در بازار به قیمتهای قابل توجه به فروش رفته -به گفته صاحب اثر- حتی نسخه لو رفته نیز نیست و «جعلی» است. او نثرش را امضایش میخواند و تاکید میکند نسخه توزیع شده ادبیاتی شبیه به ادبیاتش ندارد و ابراز امیدواری میکند: «اصل کتاب منتشر شود و این حواشی نکبتبار کنار زده شود.»؛ اتفاقی که قرار بود توسط نشر چشمه رخ دهد اما به دلایلی که مشخص است، تحقق نیافت و بعید است تحقق یابد.
بر اساس بررسیهای «تابناک»، نسخه جعلی زوال کلنل علاوه بر توزیع در کتابفروشیهای کنار خیابانهای پایتخت، در برخی کتاب فروشیها نیز به صورت پنهانی عرضه میشود و این اتفاق حکایت از نقش پررنگ شبکه قاچاق کتاب در کسب سود از محل انتشار نسخه جعلی کتابی دارد که آنقدر درباره اش در این چند سال خبر منتشر شده که مخاطب بالقوهای برای نوشته دولت آبادی شکل گرفته و همین مسئله منجر به ورود شبکه قاچاق در چاپ کتابی تحت این عنوان و انتشارش شده است.
شبکه قاچاق در گذشته تنها توسط دستفروشها اقدام به توزیع نسخههای افست کتب ممنوعه و برخی نسخههای مجعول برخی کتب میکرد اما به خطر افتادن اقتصاد حوزه کتاب باعث شده تا برخی کتاب فروشیهای عمومی و تخصصی نیز ناخواسته به این سمت گرایش یابند و بسیاری از کتب را به مشتریان ویژهشان که از آنها شناخت دارند و یا تمایلاتشان نسبتی با چنین کتبی دارد، پیشنهاد دهند و بر دایره این مشتریان ویژه بیفزایند.
خبرنگار «تابناک» چندی پیش به یکی از کتابفروشیهایی که چنین کتبی را عرضه میکند، مراجعه کرد. پس از خرید چند کتاب و در مقابل صندوق فروش، نویسنده چند عنوان کتاب روی میز گذاشت که هیچیک حتی یک درصد امکان دریافت مجوز نشر را ندارند. یکی از این کتابها، متعلق به یکی از مورخین فعال در استنفورد است که درباره محمدرضا پهلوی نوشته است؛ کتابی 595 صفحهای که به قیمت 20 هزار تومان عرضه میشود و چاپ اولش در کانادا منتشر شده است.
کتاب دیگر از یکی از روزنامهنگاران سابقاً فعال در ایران است که اکنون در انگلیس به سر میبرد. این کتاب نیز احتمالاً به صورت افست و البته با کیفیتی نزدیک به چاپ با زینک منتشر شده و قیمتش 50 هزار تومان است و همین طور که کتابها روی میز میآیند، قیمتها بالا میرود. کتاب دیگری که عرضه میشود، رمانی از یکی از نویسندگان زن است که به واسطه ادبیات جنسی نوشتههایشان در سالهای دور محکومیت داشته و اکنون دیگر ساکن ایران نیست. قیمت 75 هزار تومانی این کتاب نیز همچون دیگر کتابها مقطوع است.
به خرید همان کتاب 20 هزار تومانی بسنده میکنیم و تنها کارت کتاب فروشی را میگیریم. پس از حواشی امروز با همان کتاب فروشی تماس میگیریم و درباره کتاب «زوال کلنل» میپرسیم. کتاب فروش تاکید میکند: «از این کتابها نداریم اما میتوانم از همکاران برایتان یک نسخه بگیرم» پاسخی محتاطانه به پرسشی خطرناک؛ احتمالاً نباید تلفنی در این باره میپرسیدم اما فرصت دیدار حضوری نبود! قیمت هم 50 هزار تومان است.
درباره قیمتها بالا همچون خرید حضوری گلایه میکنم و دوباره به ریسک عرضه چنین کتبی اشاره میکند و تاکید میکند که اگر یک نفر از این مشتریها، مشتری نباشد، انتهای دردسرهایی که سراغشان خواهد آمد، بیانتها است. درباره جعلی بودن نسخه رمان کلنل که عرضه میکند میپرسم و میگوید: «دولت آبادی...» و با ادبیاتی نه چندان جالب گفتههای دولت آبادی را رد میکند و ادعا میکند این کتاب ترجمه نسخه انگلیسی «زوال کلنل» است و به همین دلیل ادبیاتش با ادبیات دولت آبادی تفاوت دارد اما اصل اثر همان است!
کتابفروشیهایی دیگری نیز در سطح شهر چنین امکانی را فراهم میکنند تا هر کتابی را اراده کردید در لحظه یا با مدتی تاخیر در اختیارتان قرار دهند و طبیعتاً قیمتهای قابل توجهی از قبل برآورده کردن چنین سفارشهایی دریافت میکنند. حتی در برخی لوازم ورزشی فروشیهای میدان منیره نیز کتب ممنوعه ورزشی عرضه میشود و اتفاقاً خریداران پروپاقرصی نیز دارند و دامنه چنین موضوعی بسیار گسترده است و در چند کتاب فروشی نیز خلاصه نمیشود که با برخورد با چند کتاب فروشی و دست فروش، اثری از توزیع چنین کتابی نباشد یا محدود شود.
آنچه از دور هویدا است، شبکه وسیع است که آخرین حلقهاش برخی کتابفروشیها و دست فروشها هستند و واقعیت آن است که تا چنین عطشی برای کتب ممنوعه وجود داشته باشد، راههایی برای عرضه وجود دارد و برخوردها نیز تنها قیمتهای نسخههای کاغذی چنین کتبی را افزایش میدهد، کما اینکه نسخههای الکترونیک از کتب ممنوعه در فضای آنلاین، بیش از حد تصور است و دفعات بالای دانلود چنین کتبی، آلترناتیوی برای نسخههای قاچاق چاپی شده است.
با این حال هنوز بسیاری به خواندن نسخههای چاپی عادت دارند و اینگونه است که نسخه جعلی «زوال کلنل» به سرعتی فروش چند برابری نسبت به برخی کتب نویسندگان مشهور مییابد و البته یک ریال از این درآمد نامشروع به نویسنده نمیرسد. دولت آبادی احتمالاً بیش از آنکه نگران انتشار و توزیع نسخه مجعول به لحاظ ضربه مادی باشد که متحمل شده، نگران اعتبارش است که با ادبیات این کتاب هدف قرار گرفته و از این منظر شاید به او بتوان به حق داد که این روزها با ایجاد چنین چالشی، جاسیگاریاش را در چند ساعت پرکند!