بالاخره کاسه صبر حسن روحانی هم لبریز شد. روز دوشنبه رئیس جمهور در سخنرانی خود نسبت به مخالفین دولت که هر دم بابی را برای هجمه به آن باز میکنند، واکنش نشان داد که این واکنش شاید نشان از تحت فشار بودن دولت توسط مخالفین داشت. درواقع در شرایطی که دولت سعی در ایجاد فضای تعامل دارد و تلاش مینماید تا با توسل به نیروهای مجرب و کارآمد کشور، مسائل و مشکلات موجود بر سر راه پرونده هستهای و همچنین برطرف ساختن تحریمها و... را مرتفع سازد برخی گروههای مخالف دولت یعنی همانهایی که در 24 خرداد شاهد شکست کاندیدای مورد حمایت خود بودند و از روی کارآمدن رئیسجمهوری از جبهه مقابل هنوز عصبانی و موفقیت آن را مانعی بر سر راه خود میدانند، تمام قدرت خود را به کاربستهاند تا تحتعنوان دلواپسی و ... سدی محکم در برابر دولت یازدهم ایجاد نمایند. بنابراین آنچه دولت را تحت فشار قرار داده است بهانههایی است که معدود افرادی که منافع آنها در عدم ثبات است، با نقشآفرینی منفی، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالملل دولت را با چالشهای متعدد مواجه میسازد. بهعبارت دیگر از طرح سوال و استیضاح وزرا گرفته تا برپایی همایشها و صدور اعلامیهها و شبنامهها علیه دولت همگی تنها یک هدف دارند و آن عدم موفقیت دولت یازدهم است. حسن روحانی که همواره مدافع نقد سازنده و انتقاد منصفانه بوده است با شدت گرفتن هجمهها علیه دولت دیگر سکوت را جایز ندانست و واکنشی بسیار تندی به آنها نشان داد.
در این راستا آرمان گفتوگویی با مهندس صفاییفراهانی داشته و نظر و را در ارزیابی برخورد منتقدین با دولت و واکنش رئیسجمهور پرسیده:
روز دوشنبه دکتر حسن روحانی واکنش تندی به مخالفان نشان داد که این مساله میتواند نشان دهد دولت از سوی منتقدین و مخالفین خود به شدت تحت فشار است. نظر شما در مورد این سخنان چیست؟آنچه مسلم است اینکه افرادی همیشه تلاش دارند شرایط کشور را بحرانی سازند بهعبارت دیگر همیشه کسانی که منافع نامعقول دارند یک قانون نانوشته دارند و آن اینکه هرچه اوضاع بحرانیتر و آب گلآلودتر باشد به نفع آنهاست و برای گلآلود نگهداشتن اوضاع از هر ترفندی، ابایی ندارند چون هر آنچه بهدست آوردهاند همه در اوضاع بحرانی و گلآلود و از طریق رانت بوده است. در این راستا نیز با مخالفتها و انتقادها و تحت فشار قرار دادن دولت سعی در گلآلودکردن این آب دارند و تلاش میکنند تا دولت به اهداف خود دست پیدا نکند. یقینا روز گذشته(روز دوشنبه) حسن روحانی خطاب به منتقدین و مخالفین بهویژه در زمینه سیاست خارجی بیان داشتند نشان از این داشت که دولت به تنگناهایی رسیده است که این تنگناها رئیس دولت یازدهم را وادار ساخته است اینچنین واکنش نشان دهد.
به نظر شما بحث استیضاح وزیر علوم بر آنچه رئیس جمهور مطرح کرد تاثیر داشته است؟به هر حال این مساله و این نوع ادبیات نشاندهنده آن است که فشارهای همهجانبهای بر دولت وارد میشود چه در زمینه داخلی بهویژه در حوزه وزارت علوم و وزارت فرهنگ و همچنین در مسائل سیاست خارجی و بینالمللی بهویژه در رابطه با سیاست خارجی و تعاملات بینالمللی، دولت فشار بسیاری را متحمل شده است. بههر حال برخی نگران هستند و این نگرانی آنها هم بجاست چرا که اگر جامعه به سمت ثبات و موقعیتی با ثبات پیش رود این افراد منافعشان را از دست خواهند داد.
با توجه به آنکه در اثر مذاکرات و تعاملات سیاسی و بینالمللی به قول خود آقای روحانی دیوار تحریمها ترک برداشته است باز چرا انتقادات به دولت بسیار است؟ابتدا لازم میدانم مختصری درمورد تحریمها توضیح دهم چراکه موضوع تحریم بحثی جدید و تازه در ایران نیست. 35 سال از عمر جمهوری اسلامی میگذرد که حداقل 33 سال آن توام با تحریم بوده است. اما چرا تحریمها در این شرایط و بهرغم درآمدهای افسانهای نفت توانست به این اندازه که همه میدانیم اثرگذار باشد؟ اعتقاد دارم درمورد تحریمها باید دو نوع نگاه داشت؛ اول اثرات ظاهری تحریمها مدنظر است و در مرحله بعدی که کمی موشکافانهتر است باید به اثرات پنهانیتر و باطنی تحریمها دقت کرد. جنبه باطنی تحریم درایران با توجه به موقعیتی که پیش آمده از جنبه ظاهری تحریمها بسیار بااهمیتتر است. به دلیل درآمدهای نفتی، نبود انضباط مالی و بسیاری مولفههای دیگر عملا اقتصاد کشور به یک اقتصاد رانتی تبدیل شده است. البته کشورهای جهان سومی با اقتصاد تکمحصولی بهصورت ذاتی رانتی هستند ولی تحریمهایی که بر ایران اعمال شد، موجب شد تا اثرات این رانتی بودن، بیشتر و قابل لمستر شود. یعنی این تحریمها از جهت ایجاد فرصتطلبیهای که رانت به وجود میآورد، موجب شد تا شدت و اثراتش بیشتر و اثرگذارتر شود. متاسفانه در کشورهای که رانتی و تکمحصولی هستند، بافت بههم پیوسته و ناگفتهای بهوجود میآید. این بافت و شبکه به هم پیوسته عموما پشتپرده است و تمام روابط سیاسی و اقتصادی این شبکه با چسب رانت بهم متصل است. بهدلیل اینکه منافع این گروه رانتجو در ادامه تحریمها و تداوم این شرایط است، از تمام امکانات خود استفاده میکنند تا وضع موجود را تداوم دهند. این گروه در تمام زمینهها تلاش میکنند تا آب را تا جایی که میشود گلآلود کنند به این جهت که میخواهند منافعشان را به حداکثر برسانند.
اگر تحریمها در کشوری بهوجود میآمد که رانتی نبود، بهطور طبیعی دولتها تمام تلاششان براین محور متمرکز میشد که چگونه عاقلانه از تحریمها عبور کنند یا به معنای دیگر از تحریمها استفاده کنند. در این شرایط دولتها تمامی پتانسیلی که دراختیار دارند را به جهتی هدایت میکنند که تولید در فضای اقتصادی رشد پیدا کند و در عمل تحریم به فرصتی برای رشد اقتصاد کشور بدل شود. براساس آنچه گفته شد اینچنین میتوان نتیجه گرفت که اگر امروز در برابر مذاکرات هستهای و گشایش در عرصه روابط بینالملل مخالفتها و انتقادات شدیدی از سوی عدهای که با وجود شرایط بحرانی گذشته سکوت اختیار کرده بودند، مواجه هستیم تنها بدین دلیل میباشد که اجازه ندهند کشور به سمت ثبات حرکت کند و همانطور که اشاره شد از آب گلآلود ماهی دلخواه خود را صید کنند.
یعنی به نظر شما تحریمها برای عدهای منفعت به دنبال داشته است؟منفعت برخی در ادامه تحریمها بوده است. خیلیها دنبال این بودند که آب هرچه گلآلودتر بماند. همین افراد در ظاهر موافق رفع تحریمها بودند ولی در باطن راه خود را میرفتند. همین الان هم این گروه از توافقات صورتگرفته زیان خواهند دید. اگر شرایط به سمت تعادل برود بهصورتی که قانون در جامعه حاکم شود، رانت از بین میرود و عمل به قانون در جامعه حاکم میشود. بدیهی است کسانی که از تحریمها نفع برده بودند به هیچ عنوان حاضر به پذیرش شرایط جدید نیستند. چه کسانی که در بیرون مرزها با این گروه همکاری و همراهی داشتند و چه گروهی که در داخل بودند بهطور حتم همراهی با رفع تحریمها نخواهند نمود. فرض کنید پالایشگاهی که سالانه به ایران 3میلیارد دلار بنزین میفروخته، اصلا دوست ندارد که شرایط در کشور عادی شود. کسی هم که دلال این خرید بوده به هیچ عنوان راضی به بازگشت آرامش به اقتصاد ایران نیست. تجاری که به ایران سالانه 5 میلیون تن گندم میفروختهاند و دلالهای داخلی به هیچ عنوان راضی به تغییر این شرایط نیستند. این دو گروه تمامی تلاش خود را به این معطوف میدارند که چگونه میتوانند جلوی توافقهای جدید دولت سنگ بیندازند.
به نظر شما این تحتفشار قراردادن دولت میتواند سازمانیافته باشد؟ این گروهها بهصورت نانوشته با هم ائتلاف میکنند. رانت مانند صندوق چسبی است که رابطه میان مقامات روی پرده و پشتپرده را برقرار میکند. همین گروه تلاش میکنند که پروسههای بررسیهای قانونی در تمام زمینهها کند شود. بهطور مثال دقت کنید که 5 تا 6 سال است که موضوع معوقات بانکی در تمامی محافل اقتصادی ایران مطرح است. تمامی مقامات قضایی، پارلمانی و بانکی هم در هر دورهای اعلام کردهاند که قصد دارند شدیدا ورود کنند و مانع از ادامه این شرایط شود. اما کسی که موفق شده مثلا یکهزار میلیارد تومان از صندوق دولت با 12 درصد بهره در اختیار بگیرد، اساسا با کدام عقل باید این پول را بازگرداند. وقتی این پول در سال نرخ بالاتر از 40 درصد دارد، 12 درصد آن را به بانک میدهد و مابقی رانت است. کسانی که پشت این پردهها هستند کاملا منتفع هستند و هیچ اتفاقی هم رخ نمیدهد!
سالهاست که حرف برخورد با این گروه مطرح است ولی درعمل اتفاق خاصی تاکنون رخ نداده است. اتفاقا گزارشهای بانک مرکزی نشان میدهد که هر سال میزان این معوقات رو به افزایش است. یک زمانی رئیسکل بانک مرکزی اعلام کرد که بانک را سه قفله میکند ولی شما دقت کنید که همین چند وقت قبل وزیر اقتصاد اعلام کرد که بیش از کل سپردههای مردم تسهیلات داده شده درحالی که براساس قوانین بانکی حداکثر میتوانند 83 یا 85 درصد تسهیلات بدهند. وقتی که سیستم بانکی تا این میزان بی انضباط میشود که اکثر بانکهای بزرگ به بانک مرکزی بدهکار میشوند، مشخص میشود که تسهیلات ارزانقیمت بین یک عده خاص توزیع شده است. درحالی که این عده هم براساس گفتههای خود مسئولان بسیار محدود است. همین موضوع نشاندهنده بهم چسبیدگی رانتجویان است. درست است که سازمان رسمی نیست ولی ارتباط ارگانیک میان آنها ایجاد شده است.
به نظر شما آقای روحانی در چنین شرایطی چه برخوردی داشته باشد؟به هر حال یکسری ابزارهای قانونی وجود دارد و یکسری ابزارهای گفتمانی دارد. آنچه مسلم است اینکه هر فردی در شرایط مختلف خود تصمیم میگیرد چه واکنشی نشان دهد اما اگر من جای آقای روحانی بودم مطمئنا بهجای آنکه در لفافه صحبت کنم خیلی صریحتر از این مسائل را با مردم در میان میگذاشتم چراکه مردم صاحبان واقعی کشور هستند و آنها بودند که به حسن روحانی رای دادند و وی را برای چهار سال زمامداری امور اجرایی انتخاب کردند پس مردم حق دارند بهجای آنکه صحبتهای رئیسجمهور منتخبشان را در لفافه بشنوند خیلی صریح از واقعیات باخبر شوند و بفهمند که دولت از وجود چه موانعی رنج میبرد. بهعبارت دیگر یا باید طیف مقابل دولت سکوت اختیار کند و یا باید دولت مشکلات خود را از طریق در میان گذاشتن با مردم آن هم بهصورت صادقانه پیگیری نماید. درواقع توصیه میکنم که آقای روحانی درمورد برنامههایش بیشتر با مردم صحبت کند. خیلی سادهتر و عینیتر باید مشکلات اقتصادی را به مردم گفت، آقای روحانی باید مشکلات دیگر را هم خیلی روشن با مردم در میان بگذارد و مردم را واقعا غریبه ندانند.
انتقادهایی که میشود چرا آقای روحانی اطلاعات اقتصادی را در تلویزیون گفت و ممکن است دشمن سوءاستفاده کند، اساسا درست نیست. مگر دشمن اطلاعات ما را ندارد، ما از کدام دشمن داریم صحبت میکنیم؟ در سال آخر دولت آقای احمدینژاد هم بانک جهانی هم صندوق بینالمللی پول هر دو در گزارش خودشان گفتند که رشد اقتصادی ایران منفی بوده اما همان زمان بانک مرکزی آمار داد که مملکت چهار درصد رشد اقتصادی داشته است. پس از پایان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد بود که بانک مرکزی، تازه اعلام کرد که رشد اقتصادی 8/5درصد منفی بوده است. ببینید پس چه اطلاعاتی ممکن است رئیسجمهور بگوید که خارجیها نداشته باشند. یا اینکه گزارش هزینه کردن 750 میلیارد دلار درآمد نفت در هشت سال چرا نباید به مردم گفته شود؟ نباید تفسیر آن قیم مردم بودن بشود، چرا مردم باید خبر از رسانههای بیگانه بشنوند و چرا نباید تلویزیون ایران آخرین اخبار و اطلاعات را به مردم بدهد؟
شما اشاره کردید که دولت باید صادقانه با مردم سخن بگوید اما مسالهای که به ذهن میرسد این است که صدا و سیما آن همکاری لازم را با دولت ندارد که روحانی بتواند از این تریبون استفاده کند؟در ابتدا باید بگویم هرچند صدا و سیما جبههای مقابل دولت دارد اما بدین معنا هم نیست که رئیسجمهور کشور نتواند از رسانه ملی برای بیان نظرات خود استفاده کند. ضمن آنکه بحث کنفرانسهای خبری نیز وجود دارد. ضمن آنکه دولت از کنفرانسهای خبری نیز میتواند استفاده کند لازم است در این رابطه به این نکته اشاره کنم که تا اینجای کار دولت روحانی از کنفرانسهای خبری بهدرستی استفاده نکرده و باید تعداد کنفرانسهای خبری رئیسجمهور با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی بهصورت مستمر برگزار شود. به این ترتیب با توجه به پوشش این سخنرانیها در رسانههای خارجی، صداوسیمای ایران نیز ناچار خواهد بود این برنامهها را پوشش دهد. در زمان آقای خاتمی، روشی انجام شد که در کاهش فشارها علیه دولت تاثیر بسزایی داشت.
در آن زمان عدهای از افراد خبره رسانهای در کنار جمعی از جوانان بهطور مستمر نحوه پوشش سخنرانیهای رئیسجمهور در صداوسیما را رصد میکردند و مواردی که صحبتهای آقای خاتمی ممیزی میشد را منتشر میکردند و در اختیار رسانهها قرار میدادند. در این شرایط صداوسیما سعی میکرد این مشکل را جبران کند و تا حدی نیز فضای صداوسیما علیه دولت آقای خاتمی تعدیل شد. در کنار همه این روشها دولت باید از معاون اول، سخنگو و وزیران دیگر نیز بخواهد ارتباط نزدیکتری با مردم داشته باشد و گزارش دیدارها و برنامههای خود را برای مردم منتشر کند. تجربه موفق دکتر ظریف در انتشار فیسبوکی برنامههای وزارت خارجه میتواند الگویی مناسب از موفقیت برقراری ارتباط وزیران کابینه با مردم باشد. از سویی دیگر سخنگوی دولت باید نقشی کلیدیتر در دولت ایفا کند.