جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
هفته گذشته، دو موفقيت بزرگ را براي ملتهاي مسلمان به همراه داشت كه افقهاي جديدي را در فضاي سياسي منطقه ميگشايد. اول، پيروزي مقاومت غزه بر رژيم تا دندان مسلح صهيونيستي و دوم، حل و فصل عاقلانه و منطقي مسائل سياسي عراق كه با انتخاب نخستوزير جديد به حلقه پاياني نزديك شد و زمينه تشكيل يك دولت مقتدر براي پيشبرد اهداف ملت فراهم گرديده است.
اين بار پيروزي مقاومت غزه بر رژيم صهيونيستي از جنبههاي مختلف، ممتاز است. يكي از اين امتيازات، كه شايد بزرگترين و مهمترين آنها باشد، اينست كه رهبران مقاومت توانستند اصليترين خواستههاي خود را به صهيونيستها بقبولانند و رژيم صهيونيستي را وادار به عقب نشينيهاي معناداري در زمينههاي محاصره، بازگشائي گذرگاهها و تأسيس مبادي رفت و آمدهاي دريائي و هوائي در غزه نمايند.
اثبات دروغ بودن ادعاي آسيب ناپذيري گنبد آهنين رژيم صهيونيستي، افسانهاي بودن ادعاي قدرت برتر بودن ارتش اين رژيم، اثبات كارائي نداشتن نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي و بينتيجه بودن بمبارانهاي مداوم غزه توسط جنگندههاي اسرائيلي، از موارد ديگري بودند كه جنگ اخير غزه را با جنگهاي گذشته متمايز ميساختند. در اين جنگ، صهيونيستها و حاميانشان فهميدند كه سلاح تخريب و كشتار و آواره كردن مردم غزه نه تنها نميتواند مقاومت را بشكند بلكه موجب قويتر شدن آن ميگردد. امروز، مقاومت فلسطين با قامتي استوار و درحالي كه دست بالا را دارد، شرايط آتش بس را تعيين ميكند و در عرصه سياسي خاورميانه و جهان عرب براي ملتها و دولتها الگوي مبارزه عليه متجاوزان و غاصبان است.
در مقابل، سران رژيم صهيونيستي هرگز تا اين اندازه كه امروز تحقير شدهاند احساس حقارت نكرده بودند. آنها با چشمان خود ديدند كه افسران و سربازانشان از جبهه فرار ميكنند، اقدام به خودزني مينمايند، در مقابل فرماندهانشان ميايستند و نافرماني ميكنند، جنازه تعدادي از فرماندهان ارتش و دهها نظامي خود را به پشت جبهه منتقل كردند، ناچار شدند فرمانده نيروي هوائي خود را بركنار كنند، مجبور شدند فرودگاه بينالمللي بنگورين را مدتي تعطيل كنند و شاهد وحشت شديد شهروندان و هجوم آوردن آنها به پناهگاهها باشند. اينها همه در شرايطي رخ دادند كه رژيم صهيونيستي نتوانست به هيچيك از اهداف خود در جنگ غزه برسد و حتي با تحمل خسارات سنگيني ناچار به عقبنشيني از اهداف خود شد. اكنون نيز نخستوزير رژيم صهيونيستي با اعتراضات شديدي مواجه است كه پايههاي حكومت وي را ميلرزاند.
از اينها مهم تر، برملا شدن چهره ننگين رژيم خونخوار و كودك كش صهيونيستي براي جهانيان است كه در اين جنگ اتفاق افتاده است. تا قبل از اين جنگ، تلاش حاميان رژيم صهيونيستي در سرتاسر جهان به ويژه آمريكا و اروپا اين بود كه اسرائيل را يك دولت مظلوم كه براي تأمين امنيت خود بايد مورد حمايت قرار گيرد جلوه دهند بسياري از مردم نيز تحت تأثير تبليغات آنها قرار ميگرفتند، ولي در جنگ اخير جنايات بيسابقه رژيم صهيونيستي موجب شد مردم سرتاسر جهان با شناخت مستقيم از وحشيگري صهيونيستها و مشاهده جنازههاي كودكان و زنان كشته شده و خانهها و مساجد و كليساها و مدارس و بيمارستانهاي ويران شده غزه، متوجه شدهاند كه تمام ادعاها و تبليغات حاميان رژيم صهيونيستي پوچ و دروغ بوده و اين رژيم كودك كش و بيرحم، به هيچيك از مباني قانوني و اخلاقي پايبندي ندارد و كار را به جائي رسانده كه حتي مجامع بينالمللي تحت نفوذ حاميان همين رژيم نيز عملكرد آن در غزه را جنايت جنگي دانستهاند.
در جنگ اخير غزه، چهره منافقانه سران عرب و رئيسجمهور آمريكا نيز از هر زمان ديگري بيشتر نمايانده شد. اوباما، از يكطرف سخن از مبارزه با تروريسم ميگفت و از طرف ديگر براي رژيم كودك كش صهيونيستي سلاح و تجهيزات نظامي و پول ميفرستاد و با اين كار، خود را به منفورترين چهره تبديل كرد. سران ارتجاع عرب نيز با سكوت ظاهري و حمايتهاي پشت پرده از رژيم صهيونيستي خود را نزد مردم فلسطين و جهان عرب رسوا كردند. در اين ميان رژيم كودتائي مصر كه حاضر نشد گذرگاه رفح را باز كند تا غذا و دارو به مردم محاصره شده و جنگ زده غزه رسانده شود، از بقيه دولتهاي مرتجع عرب رسواتر شد. ژنرال كودتاچي عبدالفتاح السيسي با اين اقدام خائنانه خود نشان داد مهره دست نشانده آمريكا و رژيم صهيونيستي است و آمده است تا مصر را به دوران ژنرالها بر گرداند.
بدين ترتيب، علاوه بر شكست رژيم صهيونيستي در جنگ غزه، افشا شدن چهره حاميان اين رژيم و كامل شدن شناخت ملتها از ماهيت صهيونيستها و سران آمريكا، انگليس، فرانسه و ارتجاع عرب، دستاورد بزرگ اين جنگ بود. اين دستاورد مهم، در تظاهرات ملتها در اكثر كشورهاي جهان به نمايش گذاشته شد و رژيم صهيونيستي و حاميان آن به ويژه سران آمريكا و انگليس آماج شعارهاي اعتراضي و افشاگرانه مردم قرار گرفتند. چنين تظاهراتي درحمايت از ملت فلسطين، كم سابقه بود و گستردگي اين اعتراضات نشان از عمق رسوائي رژيم صهيونيستي و حاميان آن دارد.
موفقيتهاي سياسي در عراق نيز به نفع مردم اين كشور و ثبات منطقه خواهد بود. پايان اعتراضات نوري المالكي و حمايت او از حيدرالعبادي نخستوزير جديد عراق و اعلام همبستگي احزاب و گروهها از جمله سران اكراد اين كشور با دولت وي، دولت قدرتمندي را براي مقابله با مشكلات داخلي به ويژه ريشه كن كردن گروه تروريستي داعش شكل خواهد داد. قطعاً نخستوزير سابق، نوري المالكي نيز با دولت جديد همكاري خواهد كرد و اين دولت با پشتوانه قويتري وارد صحنه خواهد شد. در اين شرايط حساس و برهه تاريخي كشور عراق، پشتوانه مهمتر دولت جديد، حمايتهاي مرجعيت در عراق خواهد بود كه در تمام فراز و نشيبها از مردم دفاع نموده و در برابر مطامع دشمنان ايستادگي كرده است.
نقش جمهوري اسلامي ايران در پيروزيها و موفقيت هائيكه در فلسطين و عراق به دست آمده، بسيار مهم و فراموش ناشدني است. حمايتهاي رهبري، رياست جمهوري، دولت و نهادهاي نظام جمهوري اسلامي ايران در زمينههاي مختلف، براي كاميابي مقاومت در غزه و شكل گيري ساختار جديد حكومتي عراق، از مهمترين عوامل اين پيروزيها و موفقيتها بود. مواضع و عملكرد مسئولان نظام جمهوري اسلامي در اين مقطع نشان داد جمهوري اسلامي ايران لنگر ثبات منطقه است و ميتواند در تغيير مسير تاريخ تأثيري جدي بگذارد. اين پيروزيها و موفقيتها، زمينه ساز رويدادهاي جديدي در منطقه خواهند بود كه از جمله آنها زوال رژيم صهيونيستي و ريشه كن شدن گروههاي تكفيري خواهد بود. انشاءالله.