اسماعیل کهرم، کارشناس محیطزیست در فرهیختگان نوشت:
برای اینکه بخواهم با شما همشهریان خوبم درباره شرایط بحرانیای که در آن گرفتار شدهایم گفتوگو کنم، باید در ابتدا کمی علمی سخن بگویم. من فکر میکنم بزرگترین چالش ما در طبیعت اول «آب»، بعد «خاک» و بعد «جنگل» است؛ متاسفانه باید بگویم که درباره این منابع، که در واقع اصلیترین منابع زندگی ما برای بقای حیات محسوب میشوند، عادت کردهایم بیش از حد مصرف کنیم. در واقع تراز آبهای زیر زمینی منفی است. به عبارت سادهتر، به همان میزانی که از آبهای زیرزمینی برداشت میکنیم، بر نمیگردانیم.
این ماجرا دقیقا برای ما تداعیگر یک حساب بانکی است؛ حسابی که کاملا پر است و خیال همه از پر بودن آن راحت است. صاحب حساب ماهی 100میلیون تومان از آن برداشت میکند، اما فقط ماهیانه 10 میلیون تومان به آن واریز میکند، باید بگویم این حساب اگر به چاه نفت هم بسته باشد بالاخره روزی تمام خواهد شد.
از لحاظ فرسایش خاک هم، در رتبه اول یا دوم جهان قرار داریم و سالانه در حال از دست دادن حدود ۳۸ تن خاک در هکتار هستیم. در رابطه با جنگلها هم، ما هر سال 2/1 درصد از جنگلهایمان را از دست میدهیم. این آماری است که ناسا اعلام و بانک جهانی و یواندیپی United Nations Development Programme آن را رسانهای کردهاند. وقتی که خاک و جنگلها را از دست دادیم، به تبع آنها، حیات وحش را هم از دست میدهیم چراکه اینها زیستگاه حیات وحش هم هستند که متاسفانه از دستشان میدهیم.
اینها مسائل ابتدایی و بسیار مهم محیطزیست مملکت ما را تشکیل میدهند و ما هم البته دلمان نمیخواهد به آنها اهمیت جدی بدهیم. زمانی بود که آب زیادی در کشورمان داشتیم و مشکل آب آشامیدنی هم نداشتیم. متاسفانه فکر میکنیم همهچیز از همه جهت خوب پیش میرود، ما حتی به خودمان زحمت نمیدهیم که درباره تکنولوژی در بخش کشاورزی جهان کمی تحقیق کنیم و ببینیم چقدر فاصله داریم و همین فاصله و قدیمی بودن سیستمهای آبیاری ما باعث شده است که بخش اعظمی از آب کشور را در بخش کشاورزی هدر بدهیم.
ما هنوز با سیستمی کشاورزی و آبیاری میکنیم که در زمان کورش کبیر با آن سیستم کشاورزی میکردند! در حالی که الان سیستمهای آبیاری مانند قطرهای و بارانی آمده که مقدار مصرف آب را به یکباره به 10 درصد میرساند. ما باید از آنها استفاده کنیم که البته این موارد نیاز به سرمایهگذاری بسیار عظیمی دارد. البته این را هم بگویم که در مقام مقایسه، هر شهروند تهرانی در روز بهطور متوسط ۳۸۰ لیتر آب مصرف میکند در حالی که یک آلمانی ۲۸۰ لیتر مصرف میکند. متاسفانه ما آب بسیار مرغوب و اعلای تهران را برای شستن حیاط منزل یا ماشینمان استفاده میکنیم، چون اینها از هم تفکیک نشدهاند.
ما همیشه در منطقه خشک و نیمهخشک قرار داشتهایم ۲۵۰ میلیمتر باران در سال دریافت میکنیم در حالی که متوسط بارش باران در جهان ۸۵۰ میلیمتر است؛ یعنی از یک سوم هم کمتر بنابراین ما نمیتوانیم مصرفی بیشتر از آلمان بهعنوان یک کشور اروپایی داشته باشیم. گرم شدن کره زمین، در درجه اول روی آب تاثیر خواهد گذاشت. یکی از تاثیرات بسیار زیادش ذوب یخهای قطبی از لایههای زیرین است. رفته رفته رودخانهها پرآب میشوند، به اقیانوسها میریزند و سطح اقیانوسها بالا میآید. ولی در کشورهای مناطق گرمسیری مانند ایران، طبعا اثرات آن بسیار وحشتناکتر خواهد شد. برای نمونه میتوان به تالابها و مردابهایمان اشاره کرد که خشک شدند یا آبشان شدیدا تقلیل پیدا کرد و در حال خشک شدن هستند. هامون در سیستان به کلی خشک شد. گاوخونیو بختگان خشک شدند. همینطور در کشورهای مناطق گرمسیر مانند هندوستان در مدت 35-30 سال گذشته عرض رودخانه گنگ حدود ۱۰۰ متر کاهش پیدا کرد. این نشان میدهد که آب و هوا در حال گرمتر شدن است که در درجه اول به آب لطمه میزند.
برای تحقیقات تاثیرات آب و هوایی روی سفرههای آبی، میتوان به مناطق جنوبی ایران مانند یزد و کرمان سری زد. قناتهای افسانهای ما که در جهان نمونه شاهکار معماری و استخراج آب بود، الان اغلب خشک شده و فرو ریختهاند. چون آنقدر از آب برداشت شده که یا آب شور شده یا اینکه سفره آب زیرزمینی به سرعت کاهش پیدا کرده است. یعنی اگر قبلا چاه ۹ متری به آب میرسید، الان آن ۹ متر شده ۲۷ متر عمق و دائم این میزان دارد بیشتر میشود و حتی استانهای پرآب مانند ارومیه الان دچار مشکل شده و تمام آن باغهای سیب و انگور که روزی شهرت جهانی داشت، بهشدت دچار کمآبی شده و انتظار میرود که دریاچه ارومیه امروز و فردا خشک شود. چون از عمق حدود ۱۲ متر به شش متر کاهش پیدا کرده و هر چقدر مقدار آب کمتر شود، مقدار تبخیر بیشتر میشود.
بنابراین ما انتظار زیادی از تالابهای ایران نخواهیم داشت. من از همه شما خواهش میکنم وقتی شیر آب را باز میکنید تا مسواک بزنید کمی به این فکر کنید که کشور ما از نظر وضعیت آب در مضیقه قرار دارد. بیایید برای مدتی فکر کنیم به ایران بدون آب و به خودمان بقبولانیم که چه بحران بزرگی را باید پشت سر بگذاریم. دلمان باید برای خودمان بسوزد. ما قدر منابع طبیعی خودمان را ندانستیم.