خبر شهادت «جمشید داناییفر» که اواخر سال گذشته توسط گروهک تروریستی جیش گروگان گرفته شده بود، بار دیگر تأیید شد تا آشکار شود که اعتبار چندانی به بسیاری تکذیبیهها نیست!
به گزارش «تابناک»، به فاصله ۱۲۰ روز از انتشار خبر شهادت یکی از پنج مرزبان کشورمان که یک ماه و نیم از گروگان گرفته شدنش از سوی یک گروهک تروریستی در مرزهای شرقی کشور میگذشت، سرانجام در حالی خبر شهادت وی تأیید شد که پیشتر بارها و بارها این خبر به شیوههای گوناگون از سوی مسئولان تکذیب شده بود و حتی برخی برای اثبات مدعای خود، مسائل عجیب و غریبی مطرح میکردند.
علی اصغر میرشکار، معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان امروز در گفتوگو با ایرنا، در حالی این خبر را تأیید کرد که شنیدههای «تابناک» به نقل از منابع آگاه حکایت از آن دارد که شهادت وی هگامی رخ داده که تروریستها خبرش را در وبلاگ خود منتشر کرده بودند تا آشکار شود، آنچه در واکنش به خبر و بعد از آن درباره زنده بودن این گروهبان منتشر شده، سراسر دروغ بوده است.
به عبارت بهتر، امروز آشکار میشود تکذیبهایی که بر شهادت گروهبان داناییفر، فرد ارشد پنج مرزبان گروگان گرفته شده توسط جیشیها منتشر شده بود، همگی اشتباه بودهاند؛ چه آنهایی که توسط برخی مقامات وزارت کشور بیان شده بودند و چه آن دسته سخنانی که از مرزبانی یا مقامات انتظامی به گوش میرسید و از احتمالات پر قوتی برای زنده بودن این سرباز وطن سخن به میان میآورد.
بدین ترتیب، امروز برای خانواده این مرحوم قطعیت یافت که دیدار با عزیزشان به این دنیا قد نخواهد داد و فرزند این سرباز شهید، باید بی یک بار دیدن پدر، با رنجی که تروریستیها بر او و خانوادهاش روا داشتهاند، سر کند تا به امید خدا روزی برسد که دستکم انتقام جمشید گرفته شود؛ انتظاری که امید میرود به زودی سر آید.
این در حالی که هنوز پیکر این شهید بازپس گرفته نشده و گفته میشود مراحل آن در حال انجام است؛ اما این داستان تلخ روی دیگری هم دارد؛ رویی که پس از تکذیب خبر شهادت این مرزبان دلیر بروز یافت و حکم رنجی دوچندان برای خانواده داغدیده این شهید را داشت.
اگر خودمان را جای خانواده داغدیده گروهبان شهید بگذاریم و موج تکذیبها بر شهادت را شنیده و در مقابل، هیچ گواهی از سلامت عزیزمان نبینیم، سخت نیست که حال رفته بر ایشان را درک کرده و شدت درماندگی که به آن گرفتار آمده بودند، تصور کنیم.
اما هر چه این مشکلات، ممکن است به دلیل پیچیدگیهای ماجرا توجیهشدنی به نظر برسد و بتوان آن را به پای غیر قابل اطمینان بودن تروریستها گذاشت، نمیتوان از آن دست اخباری که از پناهنده شدن گروهبان شهید به کشورهای دیگر سخن میگفتند، گذشت و از مسئولان نخواست برای مجازات مطرح کنندگان این فرضیات پوچ، به قدر لحظهای تعلل نکنند.
به عبارت بهتر، تأیید شهادت این سرباز وطن، یعنی در حالی که تحمل و مقاومت وی در دوران اسارت ۴۵ روزه، موجبات به شهادت رسیدنش را فراهم آورده بود، برخی از پناهنده شدن وی گفتند تا به نوعی چهره مقاوم وی را خدشهدار کنند و خدا میداند در این مسیر چه آسیبهای روحی به بازماندگان وی وارد آوردند که باید جبران شود!
درک ماجرا هنگامی سادهتر میشود که بدانیم خانواده داناییفر، در حالی هنوز پیکر وی را تحویل نگرفتهاند که یک ماه و نیم برای لحظه آزاد شدن وی انتظار کشیدهاند، پنج ماه با طرح موضوعاتی چون به شهادت نرسیدن وی، میان زمین و آسمان معلق ماندهاند و از سوی دیگر، در این مدت، آماج بمباران تهمتهای ناروای برخی بودهاند که آشکار است هیچ خیری در کارشان نبوده و بهتانی سنگین به سرباز غیور وطن وارد آوردهاند.
با این مقدمه، درخواهیم یافت که نه تنها باید برای بازپس گرفتن پیکر شهید از هیچ تلاشی مضایقه نکرد، بلکه اکنون که همه اطلاعات دریافتی و شواهد به اثبات شهادت این مرزبان منجر شده، باید با بیشترین توان به سراغ تهمت زنندگان رفت و ایشان را به مجازات رساند.
این در حالی است که اگر منصفانه به اخباری که تاکنون در این باره منتشر شده، دقت کنیم، جا دارد، سراغی هم از آن دسته مسئولان بگیریم که شهادت جمشید دانایی فر را تکذیب میکردند و از ایشان بپرسیم، بر پایه چه مستنداتی خبر اعلام شده از سوی تروریستها را دروغ میخواندند؟
آیا همین عدم اشراف اطلاعاتی نیست که موجب میشود تروریستها آنقدر جری شوند که مرزبانان کشورمان را گروگان بگیرند، برای بازگرداندنشان شرط و شروط تعیین کنند و در نهایت اوج وقاحت خود را با گرفتن جان گروگانشان به رخمان بکشند؟!