جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
اهميت «غدير» را بايد با عملكرد صاحب غدير شناخت. پيامبر اكرم صلواتالله عليه در بازگشت از حجة الوداع، اجتماع بزرگي از زائران خانه خدا ترتيب داد تا فرمان الهي را براي نصب علي عل?هالسلام به امامت و خلافت اعلام كند. آيه شريفه "يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فمابلغت رسالته" را براي مردم خواند و وجود مبارك علي عليهالسلام را در معرض ديد مردم قرار داد و فرمود: "من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم و ال من والاه و عادمن عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله."
اين موضوع مهم كه در بزرگترين اجتماع اسلامي برگزار شده تا آن زمان مطرح شد، حساسترين بخش تاريخ اسلام بعد از اصل بعثت بود. به همين دليل است كه خداي متعال آن را "اكمال دين" و "اتمام نعمت" نام نهاد و فرمود: "اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً" اين آيه هم در همان سوره مائده است(3) كه اصل آيه ابلاغ ولايت نيز در آنست(67).
بسياري از مفسران اهل سنت نيز آيه اكمال دين و اتمام نعمت را مربوط به واقعه غدير خم ميدانند. اين واقعه، همانست كه موجب شد بسياري از حاضران در گردهمائي غدير به علي عليه السلام تبريك بگويند و عمر بن الخطاب قبل از ديگران به آن حضرت بگويد: بخ بخ لك يا علي اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنه.
عظمت و اهميت غدير را براي اين يادآور شديم كه بگوئيم صاحب غدير يعني علي عليه السلام با اينكه از تمام انسانهاي عصر خود بيشتر و بهتر با اهميت اين موضوع آشنا بودند و آنچه در آن اجتماع بزرگ توسط پيامبر اكرم و به فرمان الهي به ايشان داده شدند براي بزرگترين منصب الهي بعد از نبوت بود، با اينحال حاضر شدند براي رعايت مصالح مسلمين و به منظور حفاظت از اسلام، ظاهراً از تصدي اين منصب چشم بپوشند و حتي با كساني كه لباس خلاقت را به تن كرده بودند همكاري كنند. دليل اين چشم پوشي ظاهري و صبر را خود آن حضرت در پاسخ به سؤال همسر مكرمهشان حضرت فاطمه زهرا سلامالله عليها گفتهاند آنجا كه فرمودند: اگر ميخواهي نام پيامبر و اساس اسلام باقي بماند بايد اين روش را در پيش بگيريم.
در برابر اين برخورد سرتاسر عقلانيت و تدبير و اخلاص، در همان زمان كساني بودند كه در نهايت جهالت و خشك مغزي راه افراط در پيش گرفتند و شعار انحرافي "لاحكم الالله" سردادند و گفتند كتاب خدا قرآن براي راهنمائي ما كافي است و نيازي به "امام" نداريم. خوارج نهروان كه با عقل خداحافظي كرده بودند، حتي به قرآن نيز عمل نكردند، زيرا كساني كه عقل را كنار بگذارند طبيعي است كه كتاب خدا را كه "تعقل" شرط اصلي فهم آنست نفهمند و به آن عمل نكنند. آنها صراحت آيه "اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم" را ناديده گرفتند و بر شعار انحرافي نيازي به "ولي" و "امام" و "حاكم" نداريم را با لجاجت تكرار كردند.
آنچه در تاريخ درباره عملكرد خوارج آمده، شباهت زيادي به اعمالي كه گروههاي تكفيري امروز به ويژه تروريستهاي داعش مرتكب ميشوند دارد. اين سر بريدنها، اين شكم پاره كردنها، اين بيعفتيها، اين دريدگيها و اين پشت كردن به احكام الهي همگي در سيره خوارج وجود داشت بطوري كه اگر گفته شود "داعش" امروز نسخهاي از همان گروه "خوارج" زمان علي عليه السلام است گزاف نيست.
درسي كه از اين شباهت ميتوان گرفت اينست كه انحراف از مسير صاحب غدير كه مسير عقلانيت، تدبير، اخلاص، رعايت مصالح اسلام و حركت در چارچوب احكام دين است موجب پيدايش خوارج و داعش و انواع و اقسام گروههاي فاسد ميشود. همانگونه كه خوارج در صدر اسلام آلت دست عمروعاص شدند و بزرگترين لطمهها را به اسلام زدند، امروز نيز تكفيريها به ويژه داعش آلت دست آمريكا و انگليس شدهاند و با مسلمان كشيها، سربريدنها، شكم دريدنها و مفاسدي از قبيل جهاد نكاح آبروي اسلام را ميبرند و به دشمنان اسلام براي رسيدن به اهداف ضد خدائيشان كمك ميكنند.
عوارض منفي پيدايش خوارج در صدر اسلام تا چند قرن، گريبانگير مسلمانان بود. خونريزيها، جنايات، تفرقهها، زير پا گذاشته شدن احكام خدا و رشد مكتبهاي فكري انحرافي در آن دوران كه صدمات زيادي به امت اسلامي وارد كرد از جمله اين عوارض بودند.
امروز نيز اگر براي مقابله با گروههاي تكفيري چارهاي انديشيده نشود، اولاً اين جريان انحرافي در جهان اسلام نهادينه خواهد شد و ثانياً عوارض خطرناك آن تا قرنها لطمات شديدي به اسلام و امت اسلامي وارد خواهد كرد. اين عوارض قطعاً بسيار شديدتر از عوارض خوارج خواهند بود، زيرا امروز امكانات ارتباطي و ابزارهاي تبليغ و جعل و تزوير آنچنان گسترده هستند كه به راحتي زمينه را براي گسترش افكار مختلف فراهم مينمايند. پولهاي زيادي نيز در اختيار اين زمره فاسده قرار ميگيرد كه اصولاً بودجه خوارج را نميتوان قابل مطرح شدن در برابر آن دانست. شعارها و اعمال تكفيريها نيز در جهان پر از ظلم و مالامال از ضد و نقيض امروز، بسيار پرجاذبه است. اينكه از كشورهاي مختلف حتي از اروپاي غرق در زرق و برقها مادي اينهمه مردم براي همراهي با تكفيريها در انجام جنايت و اينهمه دختر و زن براي آنكه شرف خود را در اختيار تروريستها قرار دهند به آنها ميپيوندند، محصول دست به دست هم دادن همين شرايط و جاذبههاست. عملكرد دولتها، چه در كشورهاي اسلامي و چه در ساير كشورها نيز به اين وضعيت دامن زده و زمينه را براي رشد اين جريان انحرافي مساعد ساخته است.
اين وضعيت را بايد يك بحران جدي و حتي جديترين بحران براي جهان اسلام و امت اسلامي بدانيم، بحراني كه دشمنان اسلام به ويژه غرب و صهيونيستها به آن دامن ميزنند و امكانات لازم را نيز براي گسترش آن در اختيار قرار ميدهند. هيچ كشوري از كشورهاي مسلمان و هيچ مسلماني از امت اسلامي نميتواند خود را از اين خطر مصون بداند. اين، بزرگ جلوه دادن تكفيريها و داعش نيست، بلكه واقع بيني و جدي گرفتن خطري است كه هر روز جهان اسلام را بيشتر در بر ميگيرد.
راهحل، فقط جدي گرفتن وحدت امت اسلامي با محور قرار دادن سيره صاحب غدير است. ما تاكنون از سيره اميرالمؤمنين عليهالسلام براي تحكيم مباني وحدت امت اسلامي بهرهبرداري لازم را نكردهايم. از باب "عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد" ميتوانيم و بايد وجود تكفيريها را، كه خطري براي كل جهان اسلام اعم از شيعه و سني است، به وسيلهاي براي تقويت وحدت امت اسلامي و خشكاندن ريشههاي تفرقه تبديل نمائيم، همان راهي كه صاحب غدير پيمود.