روزنامههای صبح هفدهم دیماه در یک چیز مشترک بودند. روزنامههای سیاسی و غیر سیاسی! چیزی که هفدهم دیماه هر سال یکی دو صفحه همه روزنامه را اشغال میکند. بزرگداشت جهانپلوان تختی که چهل و هفت سال پیش در چنین روزی رخ در نقاب خاک کشید و هنوز یادش برای مردم ایران گرامی است.
یک کاریکاتور بحثبرانگیز!
سخنان روز گذشته علی لاریجانی و واکنش او به انکار دولت در برداشت از صندوق توسعه، موجب شد تا روزنامه اصولگرای وطن امروز، گزارش اصلی خود را به این موضوع اختصاص دهد.
در گزارش «خبرهای فوقالعاده از برداشتهای خارقالعاده» این روزنامه صحبتهای روز گذشته علی لاریجانی در مجلس اشاره شده که در بخشی از آن میخوانیم: «هنوز موضوع برداشت غیرقانونی ۱/۴ میلیارد دلاری دولت از صندوق توسعه دولت به فرجام خود نرسیده که عضو کمیسیون برنامه و بودجه از یک برداشت غیرقانونی ۲/۱میلیارد دلاری و برداشت پرابهام ۱۸ میلیارد دلاری پرده برداشت. با وجود تهدید دولتیها مبنی بر شکایت از کسانی که موضوع برداشت از صندوق را رسانهای میکنند نمایندگان مجلس تخلف دولت را پیگیری میکنند. به همین علت نوبخت، سخنگوی دولت گفته بود پولی از صندوق برداشت نشده بلکه یک سند اشتباهی زده شده است! نوبخت ۲ هفته قبل نیز خبر برداشت را دروغ خوانده و گفته بود: یکی از سایتها نامه دیوان محاسبات برای مجلس که یک مصوبه سری بود را در شرایط تحریم منتشر کرد و به دروغ یک بار دیگر اعلام کرد دولت ۱/۴ میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت کرده و بنده ضمن تکذیب مجدد این موضوع اعلام میکنم که دولت هیچ برداشتی نداشته است. نوبخت حتی در آبانماه نیز این خبر را دروغ خوانده بود. اما تندترین موضع سخنگوی دولت ۶ دیماه و در پاسخ به اظهارات توکلی که از دولت خواسته بود به اشتباه خود اعتراف کند بود. نوبخت در موضعی تند گفت: اطلاعات دوستانی که این موضوع را مطرح کردهاند، ضعیف است و باید از مردم عذرخواهی کنند.
روز گذشته نیز نادران در تذکری به موضعگیریهای دولت علیه مجلس پرداخت و باز هم لاریجانی، رئیسمجلس به دولت توصیه کرد اقدام مجلس در تهیه گزارش تخلف دولت، غیرقانونی نبوده و دولتیها کار بیربط نکنند.» اما نکته کلیدی این گزارش کاریکاتوری است که وطنامروزیها به عنوان تصویر یک صفحه نخست خود برگزیدهاند. تصویر مردی که «کلید» دارد و گاوصندوق «صندوق توسعه ملی» را جارو کرده است!
«همهپرسی» داغ در صفحات روزنامهها
به یاد روزهایی که محمود احمدینژاد سخنی میراند و روزنامهها را چند به تفسیر و تعبیر حرفش مشغول میکرد مطرح کردن موضوع «همهپرسی» از سوی روحانی هم این روزها با همین استقبال در صفحات نخست روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلب مواجه شده است.
صادق زیباکلام در سرمقاله امروز شرق با تیتر
«مقصود» روحانی» نوشته: «هیچ کس بهتر از خود رئیسجمهور نمیداند که برگزاری رفراندوم چه شرایطی میطلبد. حتی اگر همه مقدمات آن نیز فراهم شود، مجلسی که به وزرای ایشان رأی اعتماد نداده و به طور پیوسته، آنها را احضار کرده و چپ و راست، کارت زرد و اخطار به آنان میدهد چگونه ممکن است دوسوم نمایندگان آن با تقاضای همهپرسی از جانب دولت موافقت کند؟ خود آقای روحانی هم این را کاملا میداند، اما رئیسجمهور احساس میکند هرچه میگذرد، در پیشبرد امور اجرایی کشور با موانع جدیتری روبهرو میشود. او ١٨ماه پیش با اکثریت آرای مردم در انتخابات پیروز شد. مردم در انتخابات ٢۴خرداد، خیلی صریح و روشن به آقای دکتر سعید جلیلی که به تفکر و جریانی تعلق داشت که هشت سال مدیریت اجرایی کشور را در دست داشتند، اقبال نشان ندادند.
این اتفاق در حقیقت، نارضایتی از سیاستهایی بود که دولت احمدینژاد در کشور به جا گذاشته بود. روحانی مدیریت اجرایی را در دست گرفت و با توجه به رأی اکثریت مردم به ایشان، انتظار میرفت حسب قاعده مردمسالاری، بتوانند برنامههای دولت جدید را به مرحله اجرا بگذارند. اما این تصوری بیش نبود. رئیسجمهور منتخب از همان فردای انتخابش با انواع و اقسام مخالفتها روبهرو شد. مخالفان ایشان نهتنها حاضر نبودند به انتخاب مردم احترام گذارده و به آن تمکین کنند، بلکه به تدریج معلوم شد که خواهان تداوم همان سیاستهای گذشته در همه زمینهها هستند؛ برای مثال وقتی ایشان تلاش کرد تا در سیاست هستهای تغییری به وجود آورد، در برابر او ایستادند و جریان «دلواپسان» را به راه انداختند. وقتی ایشان تلاش کرد تغییری در جهتگیری سیاست خارجی به وجود آورد، باب مفاهمه با دنیا برقرار کند و بهجای تقلیل دیپلماسی ایران به کشورهای نهچندان تاثیرگذار، قدری از تنش با اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و سایر قدرتهای مهم و مطرح در دنیا و حتی همسایگان در منطقه را بکاهد و به سمت تنشزدایی با ایالاتمتحده برود، باز با مخالفت و انتقادات گسترده روبهرو شد. همین دیروز وزیر خارجه به مجلس احضار شده بود و یکی از پرسشها این بود که چرا اساسا درباره موضوع هستهای با ایالاتمتحده مذاکره صورت گرفته است؟
بحث به هیچ وجه بر سر اختیارات بیشتر برای رئیسجمهور نیست. آقای روحانی به عنوان یک حقوقدان نمیگوید که مجلس و سایر قوا براساس مسئولیتهای قانونی خود عمل نکنند، موضوع آنجاست که دایره فعالیت آقای احمدینژاد را مقایسه کنیم با اختیارات آقای روحانی. آیا مخالفان و منتقدان آقای روحانی میتوانند به مردم نگاه کنند و بگویند موضعگیریهای ما در قبال رئیس دولت قبل، همان بود که امروز در قبال این دولت دنبال میشود؟ سوال از اصولگرایان آن است که اگر قرار بود همان سیاستهای دولت محبوب آنها همچنان ادامه داشته باشد، خب پس چه ضرورتی داشت که انتخابات برگزار شود؟ یا اگر اصراری بر برگزاری انتخابات میبود، آقای روحانی هم رد صلاحیت میشد و انتخابات به رقابتی میان خود اصولگرایان تبدیل میشد. اینکه یک رئیسجمهوری که مردم او را انتخاب کردهاند نتواند هیچ تحولی به وجود آورد، یا برخی نمایندگان اصولگرا، در اطراف و اکناف کشور حسب منافع سیاسی خودشان خواهان تداوم مدیریت و مسوولیت بسیاری از مدیران دولت احمدینژاد باشند یا در تغییر مدیران جدید اصرار داشته باشند از چهرههای جوان، تحصیلکرده و نزدیکتر به دولت استفاده نشود، پس فلسفه صندوق رای چه میشود؟».
روزنامه کیهان اما امروز در ستون معروف اخبار ویژهاش به این موضوع پرداخته و با ادبیات خاص خود مینویسد: «چند تن از ورشکستگان فتنه سال ۸۸ از سخنان رئیسجمهور درباره رفراندوم و همهپرسی استقبال کردند. رضا خاتمی، جلاییپور، اردشیر امیرارجمند و... در اظهارنظرهایی مدعی شدهاند مشتاق رفراندوم درباره مسائل سال ۸۸ هستند. جلاییپور در روزنامه اعتماد نوشت اگر قرار است رفراندومی باشد باید مسائل سال ۸۸ را به رفراندوم گذاشت. اردشیر امیرارجمند مشاور فراری موسوی نیز که با منافقین در پاریس در ارتباط است، میگوید قبل از روحانی، موسوی بوده که در تیرماه ۸۹ از رفراندوم حرف زده است و همین موضوع راه خروج از انسداد سیاسی است.
این طیف ورشکسته توضیح نمیدهند وقتی به نتایج انتخابات سال ۸۸ و ۲۵ میلیون رأی مردم دهنکجی علنی کرده و حاضر شدند به قیمت ایجاد مزاحمت و هزینه برای نظام و مردم، رضایت آمریکا و انگلیس و صهیونیستها را جلب کنند، اکنون چه تضمینی وجود دارد که به نتیجه رفراندوم کذایی تمکین کنند؟ به عبارت دیگر ورشکستگان مزدوری که نفرات میدانی آنها در خیابان شعار میدادند «انتخابات بهانه است ـ اصل نظام نشانه است» و تاکتیکهای سازمان سیا و MI۶ در حوزه کودتای مخملین (نظیر خروج از حاکمیت، تحصن، نافرمانی و عدم تمکین به قانون، نپذیرفتن نتایج انتخابات و القای تقلب به عنوان اسم رمز آشوب و در عین حال ادعای همهپرسی) را یک به یک به اجرا گذاشتند و سرانجام نیز آدرس فشار و تحریم اقتصادی را به غرب دادند، اکنون چگونه میتوانند سنگ مردی را به سینه بزنند که بقایای گروهکها را با حماسه الهی ۹ دی از کف خیابان جمع کنند و نیویورک تایمز مجبور شد اعتراف کند این بزرگترین راهپیمایی در ایران پس از مراسم تشییع آیتالله خمینی است.
همین استدلال درباره ادعای قانونگرایی دستاندرکاران فتنه و اظهار علاقه به محاکمه سران فتنه نیز جاری است؛ به این معنا که وقتی شما به قانون و مکانیزمهای قانونی در انتخابات ۸۸ تمکین نکردید و با خودکامگی زیر میز دموکراسی و قانون زدید، از کجا معلوم که مجازات جرایمی نظیر فتنه، بغی و فساد فیالارض را برای این جماعت نگونبخت بپذیرید؟!»
فاصله تاکتیکی احمدینژاد و مشاییاین روزها در اخبار به شدت میشنویم که اسفندیار رحیم مشایی اعلام میکند که دیگر هیچ ارتباطی با رئیسجمهور سابق ندارد. با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و تحرکات سیاسی خیلیها میخواهد این فضا را ایجاد کنند که احمدینژاد و مشایی دیگر ربطی به هم ندارند. برای همین منظور روزنامه آرمان به سراغ جعفر شجونی رفته تا تحلیل این عضو جامعه روحانیت مبارز را در خصوص تحولات اخیر سیاسی در این حوزه بداند. در بخشی از این گفتوگو میخوانیم: «درمورد حرف و حدیثهایی که پیرامون بازگشت آقای احمدینژاد به عرصه سیاست برای انتخاباتهای پیش رو مطرح شده است چه نظری دارید و تا چه حد این امر را محقق میدانید؟
نمیدانم. دکتر احمدینژاد در ۴ سال اول خوب کار کرد و مردم نیز به او علاقهمند شدند. در ۴ سال بعد ما به او انتقاد داشتیم. ولی توده زیادی از مردم به او رأی میدهند، برای اینکه کمابیش در روستاها و جاهای دیگر کار و خدمت کرده. ولی حال اینکه تأیید صلاحیت شود یا نه، به ما مربوط نمیشود. ما آرزو نمیکنیم نیاید، همانطور که آرزو هم نمیکنیم بیاید.
در روزهای اخیر حرف و حدیثهای ضدونقیضی درمورد تحرکات ایشان شنیده میشود تا آنجا که حتی از تماس ایشان با خاتمی نیز شایعاتی پخش شده است. این تحرکات را در راستای چه سیاستهایی میدانید؟
ما که آرشیو دقیق و صحیحی نداریم نسبت به سؤالی که میپرسید. نمیدانم با خاتمی بوده یا نبوده. مسافرت کرده یا نکرده. الان شورای نگهبان وجود دارد که باید دید ایشان را تایید میکند یا نه و دوم استقبال توده مردم است. ما همیشه دعا میکنیم هر که بیاید به درد مردم و کشور بخورد و آرمان امام را پیاده کند، آرمان شهدا را پیاده کند و هر کسی بیاید خوشحال میشویم. احمدینژاد نیز در زمانی برای خود رئیس بود و وزیر عوض میکرد، برای خودش وزیر بیرون میکرد، دیدن علما نمیرفت و برای خودش یک مبلغی داشت که حال دوره او تمام شده و کسی دیگر آمده است. خدا کند همه بتوانند به تودههای مردمی برسند.
با توجه به اینکه بحث همیشگی اصولگرایان در دفاع از احمدینژاد این بود که اگر اشتباهی هم میکند به واسطه مشایی است اما اکنون میبینیم کماکان رابطه احمدینژاد و مشایی مانند سابق حفظ شده است.
آنها میگویند ولی در این باره من نمیتوانم نظری دهم. فاصلهای بین احمدینژاد با مشایی نیست و این یک تاکتیک است، البته گذشت زمان مسائل را روشن میکند.
اصولگرایان تا چه اندازه احمدینژاد را به خود منتسب میدانند یا از او اعلام برائت میکنند؟
در طول این هشت سال آقای احمدینژاد یک کلمه از اصولگرایی حرف نزد. حتی یک بار نام اصولگرا را بر زبان جاری نکرد و ما چه میدانیم که ایشان اصولگراست یا غیراصولگرا؟ در مجموع در کارنامهاش مسائل منفی میبینیم اما مسائل مثبت نیز زیاد میبینیم. حال تا یار که را خواهد و میلش به که افتد. باید ببینیم که ملت استقبال میکند از ایشان یا نمیکند و این را بنده دیگر اطلاع ندارم. ببینید این حرف زدنها زبان داغی میخواهد و یک پرونده درست که ما در اختیار نداریم. یک عده بد و بیراه به او میگویند و عدهای دیگر از وی تعریف میکنند. یعنی میگویند نه دیگر او با مشایی نیست و میآید و از این جور حرفها و شما نیز روزنامهتان را از این حرفها پر نکنید.
به هر حال شما خود به عنوان یک صاحبنظر و بهعنوان یکی از شخصیتهای پررنگ جریان اصولگرایی آیا در صورت کاندیداتوری آقای احمدینژاد حاضرید از ایشان حمایت کنید؟
بنده حمایتی نمیکنم، ما کاری به کسی نداریم. اگر شورای نگهبان صلاحیت دکتراحمدینژاد را تائید کند ایشان مسلما رای میآورد. چراکه مردم خیلی ازاو خوبی دیدهاند. چراکه در دهات استخر، ورزشگاه وجاده درست کرده، تونل زده و از این کارها. ما خودمان هنوز هم که به روستاها یا شهرها برای سخنرانی میرویم، میبینیم که ایشان هوادار دارند. البته بنده تبلیغ نمیکنم یا اینکه بخواهم ایشان را تأیید کنم که رأی بیاورند. نه بنده از این کارها نمیکنم».
رنج تهران از فساد مالی در مدیریت شهریالهه راستگو، عضو شورای شهر تهران، از عبدالحسین مختاباد، دیگر عضو شورا شکایت کرده است. این خبری است که روز گذشته اسماعیل دوستی بدون ذکر نام در صحن علنی شورایشهر اعلام کرد. اتهام مختاباد تشویش اذهان عمومی است. استناد راستگو به سخنانی است که اوایل آبان ماه گذشته مختاباد در شورای شهر عنوان کرد. مختاباد نسبت به وجود ارقام میلیاردی در حساب یکی از اعضای شورای شهر تذکر داده بود؛ تذکری که بگومگوی او و راستگو را به دنبال داشت. روزنامه ابتکار با دستمایه قرار دادن همین موضوع گزارشی در خصوص این ماجرا منتشر کرده که در بخشی از آن میخوانیم: «گردش مالی شهرداری تهران هزاران میلیارد تومان است. این نهاد عریض و طویل دارای دهها سازمان است. سازمانهایی مانند نوسازی، زیباسازی، خدمات شهری، سازمان دهی مشاغل و... دریافت عوارض سالانه، تغییرکاربری زمینها و فروش تراکم معابر اصلی ورود پول به شهرداری هستند. شهرداری تهران ۲۲ منطقه دارد و به گفته مختاباد یکی از اعضای شورای شهر تهران، امکان عملی نظارت بر تمام این مناطق در حال حاضر وجود ندارد.
مختاباد در گفتوگو با ابتکار درباره نظارت بر گردش مالی شهرداری تهران گفت: ابزارهای لازم برای نظارت وجود دارد اما برای شهری مانند تهران با بیست و دو منطقه در حال حاضر امکان نظارت عملی از سوی اعضای شورای شهر وجود ندارد. برای مبارزه با فساد در شهرداری نیاز هست تا به پاک بودن اعضا شوری شهر نیز نظارت شود. وی درباره واریز پول به حساب یکی از اعضا شورای شهر نیز گفت: مبلغ ۸ میلیارد تومان متعلق به سمنها هنوز در حساب یکی از اعضای شورای شهر موجود است.
روز گذشته ولی الله شجاع پوریان عضو صریح اللهجه شورای شهر در جلسه شورا نطقی درباره فساد ایراد کرد که واکنش تند معاون برنامهریزی شهرداری تهران را در پی داشت. فلاحی در واکنش به نطق شجاع پوریان گفت: پیشنهاد میشود قبل از بیان برخی نکات که موجب تشویش اذهان عمومی میشود، این مباحث در شهرداری تهران مطرح و در صورت عدم جوابدهی آن را رسانهای کنید. شجاع پوریان در نطق خود وارد جزئیات نشد و دوستی عضو دیگر شورای شهر تهران در گفتوگویی با ابتکار، نطق شجاع پوریان را احساسی خواند. مجوزهای ساخت و ساز، فروش تراکم، بررسی تغییر کاربری، بررسی عملکرد کمیسیون ماده ۱۰۰ و نحوه واگذاری برخی پروژههای عمرانی و زیر مجموعههای درآمدزا از جمله سالنها و زمینهای ورزشی مجموعههای فرهنگی سراهای محله، نکاتی هستند که شجاع پوریان در نطق خود دست روی آنها گذاشت. عضو شورای شهر تهران میگوید: شهرداری تهران همچون سایر دستگاهها از فساد مالی رنج میبرد. وی پیشنهاد کرد؛ برای کشف و مبارزه بیامان با پدیده شوم فساد، کمیته مبارزه با فساد در کلان شهر تهران با محوریت شورای شهر و با همکاری دیگر نهادها و دستگاههای نظارتی تشکیل شود».