مرد ميانسالي كه به خاطر اختلافاتي همسرش را به قتل رسانده بود به برادرش خبر داد كه قصد دارد به زندگياش پايان دهد.
به گزارش جوان، عصر روز پنجشنبه 25دي ماه كاركنان بيمارستاني در شرق تهران در تماس با مأموران پليس اعلام كردند زن 28 سالهاي به نام رؤيا به طرز مرموزي فوت شده است. وقتي مأموران كلانتري 128 تهران نو در بيمارستان تحقيقات خود را آغاز كردند دريافتند مرد جواني پيكر نيمهجان رؤيا و شوهر40 سالهاش پرويز را به بيمارستان آورده است. همچنين معلوم شد رؤيا قبل از ورود به بيمارستان تسليم مرگ شده اما تيم پزشكي پرويز را از مرگ نجات دادهاند.
پس از اعلام اين خبر قاضي حسينپور بازپرس ويژه قتل از دادسراي جنايي به همراه تيمي از كارآگاهان مبارزه با قتل پليس آگاهي در محل حادثه به تحقيق پرداخت. معاينات اوليه تيم پزشكي حكايت از آن داشت كه رؤيا بر اثر فشار بر عناصر حياتي گردن فوت شده است. تيم جنايي در نخستين گام از مرد جوان تحقيق كرد.
مرد جوان خودش را برادر پرويز معرفي كرد و گفت: ساعتي قبل در خانهام بودم كه پرويز با تلفن همراهم تماس گرفت. او با صدايي لرزان به من گفت كه همسرش را در خانه خفه كرده و قصد دارد به زندگي خودش نيز پايان دهد. ابتدا باور نكردم اما وقتي با تلفن همراهش تماس گرفتم و جواب نداد، نگران شدم و با سرعت خودم را به خانهاش رساندم. من با كمك همسايهها قفل در خانه را تخريب كردم و وقتي وارد خانه شدم بوي گاز تمام خانه را فراگرفته بود و داخل پذيرايي با پيكر نيمهجان برادرم كه كنار جسد همسرش دراز كشيده بود، روبهرو شدم. برادرم به سختي نفس ميكشيد اما رؤيا هيچ علائم حياتي نداشت. پس از اين بلافاصله شير گاز را كه باز بود بستم و همزمان با انتقال برادرم و رؤيا به بيمارستان موضوع را به پليس خبر دادم.
تحقيقات بعدي پليس هم نشان داد اين زن و شوهر با وجود داشتن يك پسر هشت ساله از يك سال قبل به خاطر اختلافات خانوادگي قهر و جدا از هم زندگي ميكردند و روز حادثه رؤيا براي آشتي به خانه شوهر آمده كه اين اتفاق رخ داده است.
كارآگاهان جنايي در گام بعدي پرويز را كه حالش بهبود يافته بود مورد بازجويي قرار دادند. متهم در بازجوييها به قتل همسرش اعتراف كرد.
وي گفت: من و همسرم زندگي خوبي داشتيم تا اينكه از يك سال قبل به خاطر مسائلي با هم اختلاف پيدا كرديم. ما هر روز با هم مشاجره و درگيري داشتيم به طوري كه تصميم گرفتيم از هم جدا زندگي كنيم. بعد از اين رؤيا به خانه پدرياش رفت و من هم در خانه خودم بودم. مدتي گذشت تا اينكه خانوادهها و بستگان پا در مياني كردند تا ما را آشتي دهند. آنقدر خانوادههاي ما بر اين موضوع اصرار داشتند كه ما هم تصميم گرفتيم با هم حرف بزنيم و مشكلمان را حل كنيم. به همين خاطر در چند هفته اخير چندين جلسه با هم حرف زديم اما به نتيجه نرسيديم. حتي يك روز قبل از حادثه هنگام حرف زدن با هم مشاجره لفظي هم داشتيم به طوري كه رؤيا قهر كرد و از خانه رفت.
وي ادامه داد: از همان ابتدا برايم روشن بود كه با رؤيا به توافق نميرسم اما با اصرار خانوادهام براي آخرين بار تصميم گرفتم دوباره بودن با خانوادهام را امتحان كنم. به همين خاطر روز حادثه طبق قرار رؤيا به خانه آمد تا با هم حرف بزنيم. ابتدا كمي با هم درد دل كرديم اما وقتي نوبت به اختلافات رسيد دوباره با هم درگير شديم. اين بار من خيلي عصباني شدم. كنترل خودم را از دست دادم و گلويش را با دو دستم گرفتم و فشار دادم. آنقدر فشار دادم كه متوجه شدم رؤيا ديگر نفس ندارد. وقتي فهميدم او فوت شده خيلي ناراحت شدم و تصميم گرفتم به زندگيام پايان دهم. سپس به برادرم تلفني گفتم كه همسرم را خفه كردهام و قصد دارم به زندگيام پايان دهم. پس از اين شيلنگ گاز را پاره كردم و كنار جسد همسرم دراز كشيدم تا اينكه متوجه شدم در بيمارستان هستم.
وي در پايان با اظهار پشيماني گفت: اي كاش به جاي اين كار تصميم عاقلانهتري ميگرفتم تا الان پسرم هم پدر و هم مادر داشت. متهم به دستور قاضي حسينپور براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت. جسد مقتول نيز براي مشخص شدن علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد.