اینکه جایی آتش بگیرد و نیروهای امدادی دیر مطلع شده و با تاخیر در محل حاضر شوند، اتفاق غیر قابل قبولی است که نشان از وجود اشکالات فراوانی دارد اما اگر زنگ هشدار به صدا درنیاید، حادثه میتواند به رویداد شومی تبدیل شود که میتواند تبعات غیر قابل جبرانی داشته باشد.
به گزارش «تابناک»، در حالی که بسیاری از هموطنانمان در استان خوزستان، در هر دم و بازدم حجمی از خاک به ریه های خود وارد میکنند و روزگار ناخوشی دارند، سازمان محیط زیست، وزارت بهداشت، مجلس شورای اسلامی و بسیاری نهادهای دیگر را سکوتی فرا گرفته که نگران کننده به نظر میرسد.
این سکوت از این رو نگران کننده است که گویی نهادهای مختلف، وظایف ذاتی شان را فراموش کردهاند و علاوه بر ایشان، نهادهای نظارتی هم یادشان رفته که میبایست عملکرد ایشان را پایش کرده و در صورت مواجهه با قصور و کوتاهی های احتمالی، با ابزارهایی چون تذکر قانونی، اوضاع را به روال درست بازگردانند، ولی تا کنون در خاک باران اهواز و دیگر شهرهای خوزستان این چنین نشده است.
با این حساب تکلیف چیست؟ آیا میبایست منتظر بمانیم تا در سکوت نهادهای مسئول و غیر مسئول، گرد و غبار خودش فروکش کرده و انتظار برای بازگشت دوباره و چند باره آن آغاز شود؟ آیا دفعات بعدی هم باید منتظر رویدادی در همین حجم و اندازه باشیم یا اتفاقات بدتری ممکن است از راه برسد؟
اگر شروع بروز پدیده گرد و غبار در سالهای گذشته را بیاد آورده و بر اساس آمار به افزایش دفعات بروز آن در سالهای گذشته توجه کنیم، آن زمان میتوان حدس زد که در ماه ها و سالهای آینده، هم گرد و غبار غلیظ تری شهرهای غربی، جنوب غربی و جنوبی کشورمان را در بر خواهد گرفت، هم تعداد دفعات بروز این پدیده افزایش خواهد یافت، هم گسترش آن در دیگر نقاط کشور انتظار میرود و در نهایت انتظار میرود همه عارضه های شومِ همراهش، به شدت تکثیر شوند.
بدین ترتیب بر شدت نگرانی مان برای بی تفاوتی نهادهای مسئول افزوده خواهد شد. اما آیا تنها نهادهای مسئول هستند که در قبال خاک باران در اهواز سکوت کردهاند یا سکوت فعالان و سمن های محیط زیستی هم در این باره سوال برانگیز و ابهام آفرین است؟
کافی است بلواهایی چون موضع گیری له و علیه برخی سمن های زیست محیطی در ماجرای ساخت منطقه ویژه گردشگری در جزیره آشوراده و بنای سدی در غرب کشور و نامه های سرگشادهشان خطاب به مسئولان را بیاد آوریم تا از سکوت ایشان در قبال غرق شدن بخش هایی از خوزستان زیر گرد و غبار و بی تفاوتی نهادهای مسئولی چون محیط زیست شگفت زده شویم.
این توقع از آن رو مطرح میشود که در باور عمومی، سمن ها نقش زنگ هشدار را ایفا میکنند؛ زنگ هشداری که گاه زمانی به صدا در میآید که نهادهای حاکمیتی هنوز مشکل را شناسایی نکردهاند و به همین دلیل است که توقع میرود سمن ها زودتر به فکر چاره جویی مشکلات باشند و بر اساس این اشرافشان بر موضوعات مختلف، نقش نظارت مردم بر مسئولان را ایفا کنند.
این در حالی است که اوضاع خوزستان و سکوت سمن های محیط زیستی در قبال رنجی که میلیون ها تن از هموطنانمان به آن گرفتار آمده اند، موید این نکته است که حال سمن های محیط زیستی در کشورمان خراب تر از حال خوزستان خاک آلود است که اگر این گونه نبود، حالا سمن ها و فعالان محیط زیست سردمدار پیگیری حقوق مردم خوزستان بودند و برای یادآوری مسئولان نهادهای مختلف در قبال این مردم، دست به کار میشدند.
با این شرایط جا دارد که ماجرای خوزستان را هر آینه اوضاع پیش روی خود دیده و از بی تفاوتی عمومی بترسیم؛ وقتی میبینیم خوزستان به بحران رسیده اما شرایط نامناسبش حتی پس از وقوع خاک باران توجه هیچ کدام از نهادهای حاکمیتی، دولتی، نظارتی، مردم نهاد و غیره را به خود جلب نمیکند، باید از باری به هر جهت شدن سمن ها و از سکوت مسئولان بترسیم و نگران تکثیر این روحیه در دیگر بحران های پیش رو در نقاط مختلف کشورمان باشیم!