کمتر از یک هفته تا پایان سال ۱۳۹۳ باقی مانده و شور هیجان گسترده ای سطح شهر را فرا گرفته است. استقبال از نوروز به خوبی نمایان شده؛ از پنجره های تمیز ساختمان ها گرفته تا ترافیکی که این روزها گفته می شود ۱۵ درصد بر حجم آن افزوده شده است.
بازار و مراکز خرید نیز از این شلوغی بی بهره نیستند. دولت از یک سو بشارت می دهد نرخ تورم نقطه به نقطه در مقایسه با سال گذشته صفر شده و مردم از سوی دیگر از تورم و گرانی می نالند؛ اما خدا را شکر بازار همچنان شلوغ است.
چهارراه ها و میادین شهر ما که این روزها ترافیکی بسیار سنگین تر از سیصد و اندی روز دیگر سال را به تماشا نشسته اند، شاهد حاجی فیروزهایی است که می خوانند: "ارباب خودم سامبولی بلیکم؛ ارباب خودم سر تو بالا کن؛ ارباب خودم منو نیگا کن؛ ارباب خودم لطفی به ما کن؛ ارباب خودم بز بز قندی؛ ارباب خودم چرا نمی خندی؟" و در اوج خود بر تنبک های خود می زنند و ادامه می دهند: "بشکن بشکنه بشکن؛ من نمی شکنم بشکن؛ اینجا بشکنم یار گله داره!؛ این سیاهی بیچاره چقد حوصله داره"
گاهی با خود می گویم اینها نیز همانند دیگر شغل های کاذب و دوره گردهای معابر پر رفت و آمد هستند که می خواهند از هر فرصتی استفاده کنند و پولی از شهروندان بگیرند اما به یاد سریال نوروزی «دارا و ندار» می افتم که علیرضا خمسه در نقش پدری مهربان برای آنکه شرمنده فرزندانش نشود و بتواند گوشه ای از حداقل های شب عید را برای آنها فراهم کند صورت خود را سیاه می کرد و سر چهارراه ها می خواند: "حاجی فیروزه، سالی یه روزه، من می دونم عید نوروزه." آری؛ این روزها هستند کسانی که از روی فشارهای مالی آخر سال، آمدن بهار را می فهمند و می خوانند «من می دونم عید نوروزه.»
بیایید این در این شش روز باقی مانده ما هم حاجی فیروز شویم و غرور خود را زیر پا بگذاریم و به هم نوعان خود مهربانی کنیم. مهربانی و همدلی تنها کمک مالی به هم نوع خود نیست، بلکه ادای احترام به همه کسانی است که بر گردن ما حق دارند؛ از پدر و مادر گرفته تا فامیل، دوست، همسایه، جانبازان بی ملاقاتی آسایشگاه ها و حتی رفتگران زحمتکش محله. طی سیصد و پنجاه و نه روز گذشته سال جاری، حتما از روی قصد و یا بر اثر سوء تفاهم دل برخی را آزرده ایم. این شش روز فرصتی است تا ما هم بخوانیم من می دونم عید نوروزه و سال خودمان را بی هیچ کدورت و نا ملایمتی آغاز کنیم.
بابا نوروز امسال هم علی رغم تمام گرانی ها، آلودگی هوا و ریزگردهایی که نفس کشیدن را بر ما سخت می کند خواهد آمد. او مهربان است و به وسعت کلان شهر تهران مهربانی با خود می آورد؛ حال نوبت ماست که کاهلی نکنیم و مهربانی را از او هدیه بگیریم و در شهر خود خرج کنیم تا بر هوای آلوده چیره شده و با مهربانی و نشاط نفس بکشیم.
*سردبیر شهروند سلام