روز گذشته، معاون وزیر ورزش از تأیید طرح حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها از سوی شورای امنیت کشور خبر داد و این خبر به سوژه یک روزنامهها بدل شد. با تکذیب این خبر از سوی وزارت کشور، صفحه نخست بسیاری از روزنامههای داخلی به خبری اختصاص دارد که تکذیب شده است. تفاهم هستهای لوزان همچنان موضوع مهم روزنامههای داخلی است و تیترهای فراوانی به این مسأله اختصاص یافته است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای مخالف توافق لوزان همچنان در نقد این اتفاق، تولید محتوا میکنند؛ «روایتهای متناقض لوزان»، «توافق لوزان؛ غیرحقوقی، مغشوش و فاقد ضمانت» و «غیبت ملت در جشن دولت»، تنها بخشی از تیترهای صفحه نخست روزنامه وطنامروز، جدیترین منتقد دستگاه دیپلماسی دولت است.
سیدعابدین نورالدینی در سرمقاله این روزنامه مینویسد: «آقای روحانی قبل از آنکه به دنبال حل کردن سایر مسائل اختلافی با آمریکا باشد، ابتدا باید چارهای برای همین موضوعی که فعلا درگیر آن هستند، یعنی موضوع هستهای تدبیر کنند! هنوز موضوع هستهای به جایی نرسیده است! مذاکره با آمریکا برای لغو تحریمها آغاز شد و این مذاکرات هنوز هیچ دستاوردی برای مردم ایران نداشته است! بهرغم تعطیلی و توقف بخش مهمی از صنعت هستهای ایران، مذاکره تیم هستهای آقای ظریف برای مردم ایران چه آوردهای داشت که اکنون در میانه راه مذاکرات، برای حل سایر موارد اختلافی ابراز تمایل میشود؟! یک واقعیتی وجود دارد و آن این است که رفتار و ادبیات دولت در قبال مذاکرات مدتی است با مطالبات ملت از این مذاکرات فاصله گرفته است. یعنی آن اهتمام لازم برای رعایت انطباق مطالبات دولت و ملت مشاهده نمیشود. گفتوگوهای هستهای در ابتدا با محوریت «مذاکره برای لغو تحریمها» آغاز شد اما اکنون پس از ماهها گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبه، گویا برخی به دنبال آن هستند که «مذاکره برای توافق» جایگزین مذاکره برای لغو تحریمها شود! خب! این قطعا موجب سلب اعتماد عمومی میشود. دولت باید نهایت تلاش خود را انجام دهد که در افکار عمومی بهعنوان نماینده ملت در مذاکرات هستهای پذیرفته شود!»
در سوی مقابل صادق زیباکلام اما امروز در یادداشتی که برای روزنامه شرق نوشته، به بررسی
دغدغههای دلواپسان از توافق هستهای پرداخته و مینویسد: «بسیاری از چهرهها و شخصیتهای تندرو، که بعضا هم آنها را به نام «دلواپسان» میشناسیم، خیلی از توافق حاصلشده استقبال نکردند. همچنان که برخی جریانات و شخصیتهای خارجی که چندان دل خوشی از جمهوریاسلامی ندارند، از توافق استقبال نکردند. البته انگیزههای دلواپسان خودمان با غربیها متفاوت است؛ برای منتقدان داخلی توافق، مناقشه هستهای به بخشی از تبلیغات در تنش با غرب تبدیل شده بود، اما بعد از توافق، آنها دیگر نمیتوانند از موضوع هستهای چنین بهرهبرداری کنند. آنان از یکسو به دقت سرگرم مطالعه مفاد توافق اولیه هستند تا شاید بتوانند انگشت روی برخی از موارد آنکه خیلی به نفع ایران نیست گذاشته و درنتیجه راه را برای مخالفت با آن هموار کنند.
از سوی دیگر، تندروها در سخنان مقامات اروپایی و آمریکایی دقیق میشوند تا از برخی مطالب آنها که بهطور طبیعی برای القای نفع غرب از توافق بیان میشود، بهرهبرداری کنند. مشکل این جریانات این است که اساسا به فلسفه وجودی توافق یا راهحلی به نام «برد-برد» اعتقادی ندارند. آنها نمیخواهند بپذیرند ممکن است در یک توافق یا مصالحه، نکاتی به سود ایران باشد و درعینحال نکات دیگری بهنفع طرف مقابل. برای آنان، مرغ فقط یکپا دارد. همهچیز باید یا به سود ایران باشد یا متقابلا علیه ایران. دغدغه دیگر تندروهای خودمان آن است که نگران هستند مبادا توافق هستهای شروع روندی «نامبارک» در مسیر تنشزدایی با غرب شود. بههرحال اگر ایران و غرب بتوانند بر سر مناقشه پیچیده و دشوار هستهای به یک مفاهمه دست یابند، این پرسش منطقا مطرح میشود که چرا بر سر سایر موارد اختلاف نیز نتوان به توافق رسید؟ آنچه برای بسیاری از تندروها، از توافق هستهای و حتی برخی از مفاد آن نگرانکنندهتر است، دغدغه و اضطراب ناشی از همین احتمال است که ممکن است توافق لوزان، آغاز روندی جدید در دیپلماسی ایران شود».
روزنامه رسالت که از معدود روزنامههایی است که هر از چندی تصویر مدیرمسئولش را به عنوان عکس یک صفحه نخست انتخاب میکند، هم امروز موضعگیری نبوی را با تیتر
«بیانیه لوزان با توافق یک مرحلهای مغایرت دارد» انعکاس داده و در این خصوص مینویسد: «معلوم نیست رأکتور آب سنگین که مطابق اظهارات ظریف باید بازطراحی شود چقدر طول میکشد و چه زمانی آژانس آن را تأیید میکند. در صحبتها و مصاحبهها، ظریف مردم را به تحمل و صبر دعوت کرد چراکه زمانی که توافق نهایی میشود تا به اجرا رسیدن آن چند ماه طول میکشد و این چند ماه نیز مشخص نیست که چگونه است. به نظر من هنوز مبهم است و قاعدتا این یک بیانیه است که به اصطلاح توافق روی راه حل هاست که البته خود این نیز با توافق یک مرحلهای مغایرت دارد و اینکه در ۱۰ تیرماه توافق نهایی به چه صورت انجام شود و پس از آن بیانیه لوزان چه جایگاهی دارد و در کل مقداری فضا برای قضاوت مبهم است».
روزنامه خراسان اما
واکنش بازار بورس و ارز را به توافق هستهای به گزارش خود بدل کرده و از خیابانهای فردوسی و حافظ گزارش میدهد: «بازارهای ارز و بورس در خیابانهای فردوسی و حافظ تهران مطابق انتظار نسبت به توافق هستهای واکنش نشان دادند. روز گذشته دلار بازار آزاد با نوسانات و قیمتهای متفاوت مواجه شد و نشان داد که هنوز برای ارزیابی بیانیه لوزان سردرگم است.
از سوی دیگر، هر سکه طلا با ۲۰ هزار تومان کاهش قیمت رو به رو شد. بازار بورس نیز بار دیگر سبز شد تا شاخص کل با ۲۰۹۹ واحد افزایش رکوردی قابل توجه را ثبت کند. در همین حال، رئیس کل بانک مرکزی بر خلاف موضع آذر ماه ۹۲ خود که پس از توافق ژنو و سقوط قیمت ارز گفته بود، قیمت ارز در بازار آزاد به کف رسیده است، این بار محتاطانه سخن گفت و اعلام کرد: مانع کاهش قیمت دلار نمیشویم اما جلوی نوسانات و هیجانات بازار را میگیریم. در اولین روز کاری بعد از انتشار توافقنامه ایران و ۱+۵ فعالان بازار ارز در محدوده خیابانهای فردوسی و استانبول خوشبینانه به استقبال این تفاهم نامه رفتند. گرچه رفتار معامله گران ارزی محتاطانه بود و آن طوری که انتظار میرفت قیمت دلار کاهش پیدا نکرد اما با این حال باز هم قیمت کاهش یافت. در این روز اکثر افراد در بازار خریدار دلار بودند و این موضوع سبب شد دلار در این روز نسبت به قیمت ۱۱ فروردین آخرین روز کاری تعطیلات، ۲۰۰ تومان کاهش پیدا کند. بدین ترتیب دلار در بازار تهران به قیمتهایی در محدوده ۳۱۳۰ تا ۳۱۵۰تومان خریداری میشد و به قیمت ۳۲۰۰ تومان به فروش میرفت. با این حال بسیاری از فعالان دست از مبادله کشیدند و برخی از صرافیها تابلوی «خرید و فروش نرخ ارز نداریم» را بر سر در مغازه خود نصب کردند».
در لابلای تیترهای مرتبط با توافق هستهای گاهی هم تیترهای جالبی به چشم میخورد. روزنامه آرمان علاوه بر اینکه
«نظر آیتالله هاشمی درباره توافق لوزان» را به تیتر مهم صفحه خود بدل کرده، در یکی دیگر از تیترهایش به بررسی شایعاتی در خصوص ناطق نوری میپردازد.
در گزارش
«ثروت شیخ نور چقدر است؟» میخوانیم: «ثروت ناطقنوری از جمله شایعات ساخته و پرداخته ذهن تندروهایی است که در سال ۸۴ حیات خود را در عدم نقشآفرینی شیخ نور دیدند. بخشی از کتاب خاطرات ناطقنوری پاسخ خوبی به این تخریبها و شایعات است چنانکه در قسمتی از آن آمده است: «در وزارت کشور نیز مثل بقیه وزرا حقوق میگرفتم. در اواخر تصدی وزارت کشور، آقای آقازاده، معاون اجرایی نخستوزیر به من گفت شما را بهعنوان مشاور نخستوزیر استخدام کردهایم. من آن زمان نوشتم خیلی ممنون، من استخدام امام حسین (ع) هستم و آن را رد کردم. در مجلس هم تا ششم خرداد ۱۳۷۹ که در مجلس بودم، حقوق میگرفتم. در زمان ریاست مجلس من، شایعه کرده بودند که مجلسیها تصویب کردند حقوق دائمالعمر بگیرند. در حالی که این درست نیست.
در اواخر مجلس پنجم، با دوستان صحبت کردیم که به چه مناسبت آن را کم میکنند و باید پس بدهند. دوستان به من گفتند: حالا که این همه بازنشستگی از حقوق شما کم شده، خوب است که سنوات خودتان را حساب کنید و به یک جایی وصل و استخدام شوید. چون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بودم، نامهای به آقای هاشمی نوشته و سوابقمان را از مجلس به مجمع منتقل کردیم و مدتی بعد حقوق من برقرار شد. از نظر مادی، قبل از انقلاب یک منبری مشهور در تهران بودم.
در دهه محرم در تهران ۱۱منبر میرفتم یعنی از صبح تا آخر شب ساعت ۱۲، آخرین منبر من در حسینیه سرآسیاب بود و زندگیام را از پول منبر اداره میکردم و هیچگاه از سهم امام و از بیتالمال به معنای سهم امام، استفاده نکردم. در قبل از انقلاب، خانهای ۳۰۰متری در سرچشمه و یک ماشین پیکان داشتم که خانه را در سال ۱۳۴۹ ساخته بودم و زندگیام مرتب بود. همان زمان از پول منبر به کسب و تجارت هم اقدام کردم که البته هیچ موقع شانس نداشتم. یکبار حدود ۶۰هزار تومان جمع کردم - در دهه ۵۰، ۶۰هزار تومان خیلی بود- و با یک راننده، یک کامیون ولوو خریدیم و او شروع به کار کرد. از همان روزهای اول با اینکه هنوز کار را شروع نکرده بود، میگفت پول بدهید که خرج دارد و کامیون را نگرفتم. سپس در یک ماشین بافندگی با دوستان شریک شدم. پس از آنکه خانهام را در سرچشمه فروختم به قلهک رفته و خانهای به مبلغ ۹۰۰هزار تومان خریدم و تا بعد از انقلاب منزلم در زرگنده و در بهترین نقطه الهیه بود. سپس آنجا را فروختم و یک منزل بزرگتر- در فخرآباد- خریدم. برای ساختن و خریدن این خانه، نه یک ریال از بیتالمال برداشت کردهام نه یک وجب زمین از دولت گرفتهام. من به خیلی افراد، بهخصوص پاسدارانی که گروه فرقان را دستگیر کرده بودند، زمین دادم، اما خودم یک وجب هم برنداشتم.
البته برخی هزینههای محافظین هم که در خانهام زندگی میکنند با من است و پول آب، برق، گاز و تلفن همه با خودم است. من هم آدم عیالواری هستم و هشت فرزند دارم که دبیرستانی و دانشگاهی هستند و بالاخره خرج دارند. حقوق مجلس من هم کفایت این همه خرج را نمیکرد، گاهی دوستان بسیار قدیمی برای اینکه دچار مشکل نشوم به من کمک میکنند. از الطاف خداوند تبارک و تعالی به من این بود که ـ همه دوستانم هم این را اعتراف دارند ـ در همه سمتهایی که بودم آن حالت طلبگی را در معاشرتهایم قطع نکردم. با رفقای قدیمیام، با هیاتیهای قدیمی، با مردم در عزا و عروسیهایشان و فامیلها همچنان رفتوآمد دارم. البته دیدار بعضیهایشان سخت بود، بعضی مواقع که میگفتند: «چرا منزل ما نمیآیی؟» به شوخی میگفتم: «من بیایم با یک ماشین اسکورت جلو و پشت سرم میآیم و همه میفهمند ما فامیل شما هستیم و این دو ضرر دارد؛ یکی اینکه میریزند سر شما که این نامه را بده به آقای ناطق بگو سربازی بچه من را درست کند، بچه من را از دانشگاه آزاد فلان جا بیاورد تهران و بیچاره میشوید، دوم اینکه اگر قصد ترور من را داشته باشند و نتوانند این کار را بکنند ممکن است انتقام آن را از شما بگیرند!».
روزنامه اعتماد با اشاره به
تحولات این روزهای ترکیه در گزارشی که در صفحه جهان خود منتشر کرده، مینویسد: «شرایط امنیتی ترکیه با آغاز ٢٠١۵ آنقدر متزلزل شده است که میتوان گفت وقوع گروگانگیری مرگبار در دادستانی، قطع برق سراسری در این کشور و حملات مسلحانه به دفتر حزب حاکم و ایستگاه پلیس استانبول چندان خبرهای غافلگیرکنندهای نبودند. اتفاقاتی که هر ناظر بینالمللی که تحولات دو سال گذشته ترکیه را دنبال میکرد، میتوانست حوادث مشابه آن را پیشبینی کند. واقعیت این است که تبدیل شدن ترکیه به کریدوری برای تروریستها در سوریه و عراق و همچنین اختلافهای سیاسی داخلی، دلایل کافی برای ناامن شدن این کشور هستند و چه بسا میتوان از قدرت گرفتن تروریستها در ترکیه سخن گفت؛ پیشبینیای که انگشت اتهام مخالفان دولت را به سوی حزب حاکم نشانه میگیرد.
در نتیجه، با این حال هرچند در عین حال دولت ترکیه متهم میشود که کشور را رفته رفته به سمت سیستم پلیسی سوق میدهد، رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه از افزایش تدابیر امنیتی در این کشور خبر داده است. اردوغان در آخرین سخنان خود عنوان کرده که قصد دارد تا گاردهای امنیت خصوصی در این کشور را برچیند. اردوغان در سخنان خود عنوان کرده که نباید از گارد امنیت خصوصی برای تامین امنیت ساختمانهای عمومی نظیر بیمارستانها و دادگاهها و استادیومهای ورزشی زیاد استفاده شود.
وی تصریح کرده است: من به دوستانم در دولت پیشنهاد دادم تا این گارد امنیت خصوصی را از نهادهای دولتی و عمومی حذف کنند و به جایش نیروی پلیس به کار بگیرند. من معتقدم که این یک تصمیم تاریخی است. البته هنوز زمان اجرای این دستور از جانب اردوغان اعلام نشده است.
گفتنی است این اظهارات اردوغان در حالی صورت میپذیرد که هفته گذشته دو تن از شبه نظامیان جناح حزب انقلابی لیبراسیون مردم، دادستان را در محوطه دادگاهی در استانبول به گروگان گرفته و بعد شبهنظامیان این فرد و خودشان را کشتند. همچنین همزمان با این گروگانگیری برق بیش از ٢٠ شهر مهم ترکیه از جمله آنکارا پایتخت این کشور قطع شد که در پی این حادثه فعالیت تمام خطوط حمل و نقل از جمله قطارهای درون شهری و برون شهری، فرودگاهها و همچنین برخی کارخانهها، بیمارستانها و ادارات دولتی مختل شد. بعد از آن دو حمله دیگر نیز رخ داد، یکی به دفتر حزب حاکم و دیگری ایستگاه پلیسی در استانبول».
روزنامه ابتکار هم در ستون «پچپچ» خود از
دیدار خصوصی ظریف و لاریجانی خبر داده و مینویسد: «دیدار خصوصی لاریجانی و ظریف، در خبرها آمده است که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، روز گذشته به دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی رفت.
ایسنا گزارش داد، ظریف دیروز با حضور در مجلس شورای اسلامی با علی لاریجانی دیدار و گفتوگو کرده است. تفاهم سیاسی ایران و ۱+ ۵ در لوزان سوئیس از جمله محورهای گفتوگو در این دیدار بود که به عنوان دیدار نوروزی انجام شد».