آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از مصاحبه با مریم امینی همسر شهید سید مرتضی آوینی است که با خواندن آن می توان به راز انقلاب درونی آقا سید و تغییر شگرف او پی برد.
خانم امینی! میتوانیم بگوییم زندگی مشترک شما سه مرحله داشت. قبل از انقلاب، بعد از انقلاب و بعد از شهادت. اگر اجازه بدهید از ازدواجتان شروع کنیم. مثلاً اینکه آقا مرتضی کی به خواستگاری شما آمد؟
مورد خاصی نداشت. خیلی معمولی بود. سال ۱۳۵۴ بود که نامزد شدیم و خردادماه ۱۳۵۷ ازدواج کردیم. فقط میتوانم بگویم که نسبت به شرایط آن روز خیلی ساده ازدواج کردیم. خرید ما یک بلوز و دامن سفید برای من بود و یک کت و شلوار سفید برای مرتضی.به نظر من این کشش مذهبی از ابتدا با ایشان عجین بود و همین امر بود که او را به جستوجو برای یافتن حق و حقیقت وامیداشت. وقتی ایشان آن نقطهٔ روشن و نورانی را دیدند، دیگر تزلزلی از ایشان ندیدم. کاملاً این درک و دریافت را پیدا کرده بود که وقتی حق را ببیند آن را بشناسد. چون از اول، نفس خودش در میان نبود. وقتی شناخت، موضوع تمام شده بود. انگار مصداق درستش پیدا شده است.
شما به ماندگاري مذهبی آقامرتضی اشاره کردید. چه زمانی احساس کردید این قوام در ضمیر ایشان تهنشین شده و ثبات گرفته است؟
آقامرتضی صرفنظر از پشتوانه غنی مطالعات و ذهن نقادش، دل آگاهی هم داشت؟