هنوز دو ماهي به انتخابات مجلس شوراي اسلامي مانده بود كه در ديداري با محمد رضا عارف از او قول گرفتيم پس از انتخابات نتيجه هرچه بود مصاحبهاي با او داشته باشيم. بالاخره جمعه آمد و مردم كاري كردند تا ليست اميد در تهران با فرستادن هر ٣٠ نفر به مجلس برنده قاطع تهران نام گيرد و عارف با رايي بيش از يك و نيم ميليون نفر به عنوان نفر اول تهران معرفي شود.
به گزارش اعتماد، شواهد نشان ميداد عارف فعلا وقت براي شادباش و تبريك و خوشحالي ندارد. جديتر از مرحله اول پيگير وضعيت استانها براي مرحله دوم است. براي سنجش اوضاع و احوال گفتيم: «اگر اين كرسيها را هم بگيريم آن وقت ميتوانيم بدون مذاكره و لابي و با قاطعيت فراكسيون اكثريت را تشكيل دهيم.»
همانطور كه كاغذها و نامههاي روي ميزش را جابهجا ميكرد سرش را بالا آورد و گفت: «فعلا براي اين حرفها وقت نداريم. بايد كار نيمهتماممان را تمام كنيم. هروقت مجلس رسما شروع شد براي رياستش هم فكر ميكنيم. الان وظيفه ما كسب اكثريت مجلس است. اين هدف ما از روز اول بود.»
دوشنبه ساعت ١٥، دانشگاه شريفهنوز پنج دقيقهاي به ساعت سه مانده بود كه از آسانسور وارد طبقه ششم شديم. در همان راهرو عارف را ديديم كه با يكي از دانشجويانش صحبت ميكرد. به اتاقش كه رسيديم مشكل آن دانشجو هم حل شده بود. كتابخانهاش پر از كتابهاي تخصصي رشته برق است آنقدر كه بيرون از كتابخانه هم تعدادي كتاب روي هم چيده است. روي ميز كارش پاياننامهها روي هم مانده، انگار كه در طول يك هفته تبليغات انتخاباتي وقت نكرده دستي به سر و شكل ميز كارش بكشد. با اين همه كاغذهاي روي ميزش منظم چيده شده است. دور تا دور ميز پايان نامه و جزوه و كاغذ و كتاب است اما درست وسط ميز جايي كه در كانون نگاهش قرار دارد، برگهاي است كه روي آن تعداد آراي نامزدهاي انتخابات در حوزه تهران را نوشته است. بعد از خوش و بش اوليه گفت واقعا كار بزرگي انجام شد. اين راي به خصوص در تهران پيام سياسي دارد. كاش همه پيام آن را درك كنيم. براي تحليل چگونگي رخداد واقعه ٧ اسفند نقبي به گذشته زد. از سال ٩١ شروع كرد كه در دانشگاه شريف اين روزها را پيشبيني ميكرده است. هنوز تمام انتقاداتي را كه هنگام ورودش به انتخابات مطرح ميكردند، به ياد دارد. ميگويد پيروزي امروز ثمره نااميد نشدن ما در برابر تمام ناسزاهايي است كه سال ٩١ و ٩٢ خوردم. وقتي به آن روزها اشاره ميكند ميگويد به من گفتند امنيتيها تو را جلو انداختهاند تا در نهايت با دو، سه ميليون راي ضايع شوي و اين را به پاي كل اصلاحات بنويسند. خوب به خاطر دارد كه سه سال پيش همين روزها به او ميگفتند اصلاحطلب بدلي. ميگويد شما كه بايد خوب به خاطر داشته باشيد چه تهمتهايي به من زدند. گفتند اصلاحطلب بدليام. گفتند با دستور امنيتيها وارد انتخابات شدهام. هزار و يك حرف زدند اما به هيچ كدام پاسخ ندادم. به خرداد ٩٢ كه رسيد همچنان از موضع متواضعانهاش دفاع ميكرد اما در عين حال تاكيد داشت كه «كاري با نظرسازيها ندارم اما نظرسنجيهايي كه به من ميرسيد، نشان ميداد ميتوانم پيروز انتخابات باشم اما از ابتدا گفته بودم به خردجمعي احترام ميگذارم و حالا افتخار ميكنم كه به راحتي از قدرت گذشتم.»
حتي يك شب راحت نخوابيدمبا عبور از آن مقطع به تشكيل شوراي سياستگذاري رسيديم. شورايي كه براي نخستينبار در جريان اصلاحات تمام طيفها را در خود جا داد. عارف درباره شوراي عالي ميگويد: «واقعا چهار ماه و نيم سختي كشيديم. كار بسيار پرفشاري بود كه بتوانيم تمام اين افراد و نگاههايشان را به هم نزديك كنيم و در نهايت بدون انشعاب و درگيري نتيجه مطلوب را بگيريم. خوشبختانه يا متاسفانه مسووليت اين شورا روي دوش من بود. حتي يك شب نتوانستم راحت بخوابم. دايم دغدغه داشتيم و نگران بوديم.» بالاخره به هفته پاياني ماراتن انتخابات رسيديم و از او خواستيم تا شبها و روزهاي سخت هفته گذشته را برايمان روايت كند. نگاهي به خودش كرد. گفت هشت كيلو وزن كم كردم. حتي يك ساعت آرام نخوابيدم. نگران كشور بودم كه كاري نكنيم فضا دوباره دوقطبي شود. از پنجره اتاقش نگاهي به بيرون ميكند و ميگويد: «وقتي مسووليت چنين كار سنگيني را به دوش ميكشيد، حق نداريد حتي يك گاف بدهيد يا اشتباه كنيد. ما نبايد آرامش را از مردم ميگرفتيم. وقتي ميخواستيم به مسجد نارمك برويم، نگران بودم. نه از اين بابت كه آنجا پايگاه سنتي رقيب ما است يا محل سكونت كسي كه انتقادات بسياري به او داريم. دلشوره داشتم مبادا كسي شعاري بدهد و دوباره عدهاي با هم درگير شوند. اما وقتي آرامش جمعيت حاضر را ديدم خيالم راحت شد.»
نتيجه را باور نميكردمانگار خاصيت ما است كه هميشه از سوي مردم غافلگير شويم. مردان دولت خاتمي و حتي خود او بارها گفتهاند كه فكرش را هم نميكرديم خرداد ٧٦ چنين اقبالي صورت گيرد. بعدتر در سال ٨٤ فكرش را هم نميكرديم احمدينژاد كه آخرين نفر در نظرسنجيها بود با اشتباهات فاحش ما به پاستور برود. از ٨٨ كه بگذريم ٩٢ هم خيلي سخت بود پيشبيني كنيم با حضور عارف و روحاني بالاخره يكي كنار برود و ظرف سه روز مردم دوباره به ما اعتماد كنند. اينبار و در انتخابات مجلس هم انگار اين غافلگيري دوباره سراغمان آمد. روايت عارف از اين غافلگيري جالب است. وقتي پرسيديم، فكر ميكرديد اين اتفاق بيفتد؟ گفت: فكرش را هم نميكردم. تا زمان اعلام نتايج فكر نميكردم وضعيت به اين خوبي باشد. برآورد خود من اين بود كه در بهترين حالت ٢٠ نفر دور اول راي ميآورند كه ١٥، ١٦ نفرشان از ليست ما و ٤، ٥ نفر از ليست رقيبمان خواهند بود. بقيه هم دور دومي ميشوند. حتي به اين هم اكتفا نكرد و جلوتر رفت: «واقعا تعجب كردم. باورم نميشد. فكر ميكردم شايد اين نتيجه مربوط به يك منطقه خاص تهران باشد و در مراحل بعد تركيب عوض شود.»
گام سوم را براي شوراهاي شهر برميداريمبه دقايق پاياني مصاحبه رسيديم. نوبت نگاه به آينده رسيد. بعد از گام دوم نوبت به چه كاري ميرسد؟ موضع ما در برابر روحاني ٩٦ چيست؟ انتخابات شوراها را چگونه ميخواهيم مديريت كنيم؟ و از همه جذابتر رياست مجلس به چه كسي ميرسد؟ اينها سوالاتي است كه وقت پرسيدن آنها همين امروز است. عارف هم انگار براي تمام سوالات پاسخي آماده كرده بود. گام سوم را كسب ٧٠ درصد كرسيهاي شوراي شهر در سراسر كشور عنوان كرد. با يادآوري سخنراني يك سال و نيم قبلش در گرگان گفت كه قرار نيست براي روحاني رقيب بتراشيم و حالا رياست مجلس، امري كه اگر در مرحله دوم پيروزي از آن اصلاحطلبان شود. عارف هم تلويحا همين را ميگويد: «بايد ببينيم كدام فراكسيون اكثريت را به دست ميآورد. ما به مردم قولهايي دادهايم و آنها هم مطالباتي دارند. اين راي عظيم و اعتماد گسترده به ما بايد پاسخ خود را دريافت كند. بخشي از پرداختن به مطالبات مردم هم با نقش داشتن در مديريت مجلس ميسر ميشود.»
مهندسي هاشميچند روز مانده به انتخابات هاشميرفسنجاني در ديدار با كانديداهاي فهرست اميد بيشترين نقش در رياستجمهوري روحاني را متعلق به ايثار سياسي عارف دانست و حالا نوبت عارف است كه به نقش هاشمي اشاره كند. ضمن اينكه به ما خبر ميدهد يكشنبه ظهر تماسي ميان اين دو انجام شده و در آن تماس عارف تحليلش را از وضعيت نتيجه انتخابات مجلس در كل كشور به هاشمي ارايه كرده است. در مورد هاشمي ميگويد: او يك مهندس واقعي است. هم مهندسي سياسي را ميفهمد و هم درك دقيقي از عدد و رقم دارد.
همينطور كه كتش را ميپوشد تا از اتاق بيرون برود تك جملههاي جالبي ميگويد. انگار اشارهاش به طرح موضوع رياست لاريجاني در مجلس است: «كسي وكيل من نيست كه از قول من حرف بزند. خودم ميدانم چه زماني چه حرفي بزنم و جز با مشورت و اتكا به خردجمعي تصميمي نميگيريم.» موقع خداحافظي خيلي جدي ميگويد: مردم با ما اتمام حجت كردهاند. خدا كند مغرور نشويم و مشكلاتشان را حل كنيم.