حالا دیگر شمارش معکوس برای به سر رسیدن سختترین ماه نفتی ایران آغاز شده است. تیرماه قرار است نفت ایران دوباره میزبان کسانی باشد که اسناد مناقصه میخرند و میخواهند بخت خود را برای حضور دوباره در صنعت انرژی ایران بیازمایند.
داستان از سیزدهمین روز نوروز آغاز شد، سال ١٣٩٣. نوروز همیشه یادآور تعطیلات است اما وقتی ۱۳ تیرماه بیانیه مطبوعاتی ایران و کشورهای ١+٥ منتشر شد برخی طنزپردازان خوش ذوق نامی دیگر بر نوروز نهادند و تعریفی دیگر برایش تدارک دیدند. گفتند نوروز حدفاصل ملی شدن صنعت نفت و توافق برای هستهای شدن ایران است. فاصله یک انرژی با انرژی دیگر؛ فاصله میان ماندن ایران در یک باشگاه انرژی تا رسمیت حضورش در باشگاهی دیگر. داستان تا دیماه ١٣٩٤ ادامه داشت تا بالاخره بیانیه لغو تحریمها صادر شد و این تازه آغاز ماجرا بود. ایران هستهای حالا همه جا به رسمیت شناخته شده است و میخواهد بار دیگر تاثیرگذاریاش را در صنعت نفت و گاز اثبات کند از این رو به استقبال برگزاری مناقصههایی بینالمللی میرود و این همه داستان نیست. معادلات نسبت به قبل از سال ١٣٩١ تغییرات فراوانی کرده است.
وقتی نفت ایران با تحریمهای اروپا پایش از بازارهای جهانی برچیده شد و
ایران ماند و بشکههای نفت و مشتریان سنتی، آنها که نفت داشتند و
میخواستند از خروج ایران از بازار استفاده کنند، دستور افزایش را صادر
کردند. جنگ نفتی همان زمان آغاز شده بود و قربانیانش بعدها از راه رسیدند.
تورم چند صددرصدی ونزوئلا، کسری بودجه آشکار روسیه، زیانهای هنگفت
شرکتهای نفتی امریکایی و اروپایی و البته عربستانی که چند سالی بعدتر در
بخشنامههای متعدد خواستار آن شد که دستگاههای اجرایی در خرید مبلمان و...
صرفه جویی در دستور کار قرار دهند. حالا وزیر نفت عربستان نیز از پس ٢١
سال حضور تغییر کرده است. زمان به سرعت در حال گذر است و قصد ایران برای
بازگشت به بازارهای جهانی نفت و باز پس گرفتن سهمی از بازارهای بزرگ
سرمایهگذاری با یک «امای» بزرگ روبهروست. آیا قراردادهای نفتی ایران به
زودی آماده برای عرضه در عرصه بینالمللی میشوند؟
هست و نیست
در حالی که برخی برجام را فاقد هر کارکرد و دستاوردی برای ایران میدانند،
به هر آنچه میتواند دستاوردی باشد و کارکردی حمله میکنند و تلاش برای زیر
سوال بردن بنیانها به وضوح دیده میشود. نسل جدید قراردادهای نفتی ایران
معرفی شده است، برگرفته از همان بیع متقابلی که منتقدان قراردادهای کنونی
به آن حمله میبردند. میگویند حضور طولانیمدت شرکتهای نفتی در ایران ضد
منافع ملی است حال آنکه حضور کوتاهمدت در قراردادهای بیع متقابل را تهدید
برای عمر مخزن میدانستند. از سوی دیگر در حالی قراردادهای نفتی را
نمونهای آشکار از پایمال شدن منافع ملی معرفی میکنند که متن کامل این
قراردادها هنوز منتشر نشده است و به گفته سید مهدی حسینی، رییس کارگروه
تدوین قراردادهای نفتی اتفاقی نیفتاده است. حمله اما بیامان تداوم دارد.
سازمانها و نهادهای قانونی مرتبط با این حوزه به داستان ورود کردهاند و
گفته میشود بازنگری در قراردادهای نفتی ظرف دو تا سه هفته آینده در دستور
کار قرار خواهد داشت. صدایی که از ایران شنیده میشود اما صدای دعوت نیست.
میگویند قراردادها حراج منافع ملی است و این گفتهها در کنار آن دعوتها
نتیجه صفر را مقابل ایران قرار میدهد.
و اما بازار جهانی نفت
بازار جهانی نفت سر سازگاری با ایران نداشت. درست وقتی ایران مقدمهای برای
بازگشت به بازار میچید و از دوستان دیروز و رقبای امروز میخواست جا را
برای نفت ایران باز کنند، اتفاقی که اجمالی در مقدمه به آن اشاره شد، رخ
داد. آنها که سهم بازار را گرفته بودند و بیش از نیاز تولید میکردند،
نیازی به خالی کردن بازار نمیدیدند و پافشاریشان بر مواضع سبب شد قیمت
نفت حتی روی ٢٠ دلار را هم ببیند و حالا وقتی در کانال چهل دلاری بالا و
پایین میشود، دل تولیدکنندگان نفت را بلرزاند که مبادا جنگ نفتی دوباره
داستان را به همان نقطه بازگرداند. نفت امروز خیلی ارزانتر از روزهای قبل
از سه سال گذشته است.
میگفتند اگر نفت ایران تحریم شود، هر بشکه نفت با ١٥٠ دلار معاوضه خواهد شد. این را صراحتا وزیر نفت دولت دهم گفت اما بعدها توضیح نداد چرا پیشبینیاش غلط از آب درآمد و کدامین مشورت کارشناسی وی و همراهانش را در وزارت نفت به این نتیجه رسانده بود که تحریم نفتی ایران ممکن نیست. اتفاق رخ داد و ایران تحریم شد اما قیمتها به ١٥٠ دلار نرسید که هیچ، در سرازیری قیمت قرار گرفت. در این میان اما سیاست ایران مشخص بود. میگفت قصد ندارد نفت گرانتر را با سهم کمتر معاوضه نمیکند تا خط بطلانی بکشد بر آرزوی کسانی که با ارایه طرحهایی چون فریز نفتی و... بر آن بودند، سهم ایران را همان نگه دارند که در تحریم بود. حالا اما داستان تلاش برای افزایش ظرفیت و ورود شرکتهای خارجی است و آنچه در این میان خودنمایی میکند، داستان شگفتانگیز قراردادهایی است که دو سال است برنامه رونماییشان تدارک دیده میشود و هر بار به طریقی در پس پرده میمانند.
شاید امروز را بتوان مهمترین فرصت برای پیوند خوردن دوباره با اقتصاد
جهانی دانست و اگر این فرصت از کف برود، فردا برای سهمگیری دیر باشد و آنها
که رقیبند با ارایه طرحهای اغواگرانهای چون خرید سهام آرامکو و...
بتوانند سرمایههایی که چندان فراوان نیستند را به سوی خود بکشند.
در جستوجوی گذشته
به هر روی ایران حالا آماده برگشتن است. میخواهد سهم دیرینش را از بازار
دریافت کند. تا سالها سهم ایران از بازار جهانی نفت اندکی بیش از دو
میلیون بشکه در روز بود و اتفاقات اخیر میتواند زمینهساز بازگشت دوباره
سهم پیشین ایران باشد. روزگاری بود که ایران سهمی ۶ میلیون بشکهای از
بازار جهانی نفت داشت. زیاد نپایید آن دوران. پیروزی انقلاب و قطع صادرات
نفت و آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران از یک سو و تحریم سرمایهگذاری و فعالیت
در میدانهای نفتی ایران از سوی دیگر تولید را کاهش داد و سبب شد ایران به
سهمی کمتر از آن رضایت دهد اما حالا قرار است بازگشت به دهه قبل باشد. به
پیش از تحریمهای نفتی. به اواخر دهه ٨٠ شمسی. ایران میتواند چنین کند.
دستور ضربتی برای افزایش تولید
وقتی دولت یازدهم روی کار آمد، مدتها بود که خبری از خارجیها در
میدانهای نفتی و گازی ایران نبود. پارس جنوبی، مهمترین میدان مشترک گازی
ایران را داخلیها توسعه میدادند، هر چند فراتر از برنامهای که تدارک
شده بود اما به هر روی تلاش میکردند خودشان میدان مشترک با قطر را به
بهرهبرداری برسانند و برای میدانهای نفتی نیز پیشنهادات داخلی مطرح میشد
و مورد بررسی قرار میگرفت. میگفتند اولویت ما توسعه میدانهای مشترک است
و ایران در چنین شرایطی تمایل چندانی به توسعه میدانهای مستقل ندارد اما
نه میدانهای مشترک توفیق توسعه داشتند و نه میدانهای مستقل. ایران درست
در میانه تحریمها دست به کار شد. وزارت نفت طرحی تدارک دید برای به روز
کردن قراردادهای نفتی ایران.
کمیتهای تحت عنوان کمیته بازنگری قراردادهای نفتی تشکیل شد و کار را آغاز کرد. ایران میخواست با معرفی قراردادهایی جذاب، دیوار تحریم را ترک بیندازد. در حاشیه اجلاس داووس و در اجلاس اوپک، ایران از کشورهای غربی دعوت کرد راهی شوند و جذابترین بخش اقتصاد ایران را به چشم ببینند. فرصت برای حضور فراهم بود. در این میان زنگنه اندکی به چینیها تاخت و گفت دست اولهای اروپایی میآیند. زمزمهها در خصوص باز شدن درهای ایران به روی سرمایهگذاران بزرگ نفتی و پیمانکاران بالا گرفت. میگفتند میشود؟
پشت درهای بسته مذاکراتی صورت میگرفت. تا اینکه بالاخره بیانیه
مطبوعاتی ایران و قدرتهای غربی توسط ظریف و نماینده اتحادیه اروپا در جمع
خبرنگاران قرائت شد. حالا معلوم بود میشود درهای ایران باز شود، دور از
ذهن نیست.
در این میان زنگنه که نخستین واکنش را به مذاکرات نشان داده بود و میگفت
امیدوار است به زودی مفاد تفاهم نامه اجرایی شود، دستوری صادر کرد برای
افزایش ضربتی تولید و صادرات نفت.
مجلسیها گفتند در جلسهای زنگنه به آنها قول داده است در صورت مهیا بودن
شرایط، ظرف یک سال تولید نفت ایران یک میلیون بشکه در روز افزایش یابد.
حالا وعده جامه عمل پوشیده است. آژانس بینالمللی انرژی اعلام کرد که تولید
نفت ایران در ماه آوریل به 3/56 میلیون بشکه در روز رسید؛ میزانی که در
نوامبر ٢٠١١ (پیش از اعمال تحریمها) به آن دست یافته بود. صادرات این کشور
بیش از ٤٠ درصد افزایش یافت و به ٢ میلیون بشکه در روز، نزدیک به سطح پیش
از تحریمها رسید.
این نهاد بینالمللی در گزارش ماهانه خود اعلام کرد: «با خریدهای چشمگیر چین و اروپا، صادرات نفت ایران ٦٠٠ هزار بشکه نسبت به ماه مارس افزایش یافته است. » برخی از این افزایشها «ممکن است به علت بارگیرهایی بوده است که از ماه مارس به ماه آوریل سرریز شدهاند» و مشخص نیست که چه میزان از صادرات نفت ایران از ذخایر نفت این کشور در جزیره خارک، بزرگترین پایانه صادراتی این کشور بوده است.
بر اساس آمار آژانس بینالمللی انرژی؛ چین، بزرگترین خریدار نفت ایران
در ماه آوریل بود که ٨٠٠ هزار بشکه نفت در روز از ایران نفت خرید که ٥٧
درصد از ماه مارس بیشتر است. خریدهای اروپا با سفارش توتال و توپراس ترکیه
نیز به حدود ٥٠٠ هزار بشکه در روز میرسد که بیش از دو برابر ماه پیش از آن
است. مشتریان اروپایی پیش از تشدید تحریمها روزانه از ایران حدود ٦٠٠
هزار بشکه نفت میخریدند.
در ادامه، این نهاد بینالمللی افزود: «ایران احتمالا افزایش تولید بیشتری
خواهد داشت اما پتانسیل این کشور برای افزایش قابل توجه تولید ممکن است به
وسیله «محدودیتهای ظرفیت تولید در کوتاهمدت» محدود شود.
و اما گام ششم
حتی بازگشت تولید و صادرات به قبل از تحریم نمیتواند همه آرزویهای ایران
را جامه عمل بپوشاند. ایران سالهاست سودای افزایش ظرفیت تولید را دارد.
کشوری که یکی از عظیمترین ذخایر هیدروکربوری جهان را در خود جای داده است،
تاکنون در قالب ٥ برنامه توسعهای از رسیدن به اهدافش ناکام مانده است و
نتوانسته روی ظرفیتی را رد صنعت نفت ببیند که آرزویش را در دل دارد. برنامه
ششم توسعه، همان برنامهای که بررسیاش به مجلس دهم سپرده شد و از سال
آینده در صورت تصویب اجرایی میشود مانند دیگر برنامههای توسعهای آرزوهای
بلندی برای نفت و گاز دارد. در حقیقت میتوان گفت برنامه ششم توسعه در یک
نکته با دیگر برنامههایی که در ایران تدوین شده است، اشتراک دارد. افزایش
ظرفیت تولید نفت و افزایش حجم صادرات؛ این دو نکته نهفقط در ششمین برنامه
توسعهای ایران که در سایر برنامهها نیز ذکر شده است.
با این حال آن طور که گفته شد بررسیها نشان میدهد هیچگاه ایران نتوانست به اهدافی که در این حوزه پیشبینی کرده بود، دست یابد. ظرفیت تولید نفت ایران از برنامهها عقبتر است؛ در حالی که سالهاست ایران برای رسیدن به ظرفیت ٦ میلیون بشکه خیز برداشته است، اما همچنان با ظرفیتی در حد و اندازه چهار میلیون بشکه در بازار عرضاندام میکند. ذکر این نکته ضروری است که در تنگنای تحریمها و آغاز تحریم نفتی ایران در دولت دهم، نهفقط تولید که تا حدی ظرفیتهای تولید نفت نیز آسیب دید. حالا ایران میخواهد جهتگیریهایش در این حوزه را بهبود دهد. قصد دارد ظرفیت تولید را در پایان برنامه ششم به بیش از ٦ میلیون بشکه و میزان صادرات را به چهار میلیون و ٧٠٠ هزار بشکه در روز برساند.
اینبار اما شرایط اندکی متفاوت است. اگر پیش از این پنج برنامه
توسعهای با دیوار بلندی به نام تحریم روبهرو بودند، برنامه ششم قرار است
در شرایطی خالی از تحریم به اجرا درآید. اتفاقی که میتواند سرنوشت برنامه
را تحت تاثیر قرار دهد و اهداف کمیوکیفی پیشبینی شده در آن را قابل
اجرا کند.
ایران نمونه جدیدی از قراردادهای نفتیاش را نیز معرفی کرده است که انتظار
میرود بر پایه قراردادهای تازه، میلیاردها دلار سرمایه جذب صنعت نفت ایران
شود.
میادین مشترک نفتی نیز مانند گذشته در اولویت جذب سرمایه و انعقاد
قرارداد توسعه قرار دارند. به این ترتیب برخی خوشبینتر از قبل اهداف کمی
برنامه را مورد بررسی قرار میدهند. باز اینجا داستان به قراردادهای نفتی
گره میخورد. اینکه میتوان امیدی به از راه رسیدن این مولود تازه داشت؟
سید مهدی حسنی، پیش از این وقتی میخواست دلایل معرفی نمونههای تازه
قراردادهای نفتی را بگوید به خالی شدن ایران از سرمایهگذاران خارجی و
شرکتهای بزرگ چند ملتی اشاره کرد و اینگونه نتیجه گرفت که شاید در شرایط
حضور آنان امکان تحریم نفتی فراهم نمیشد، در حقیقت نمونههای قراردادهای
معرفی شده در عراق چنان اغواگرانه بود که سرمایهگذاران نفتی را به جای
ایران راهی همسایه غربی کنند. به نظر میرسد آنچه در ذهن برخی میگذرد،
نمونهای است از باخت برای سرمایهگذار و برد برای ایران که البته در عمل
به باخت برای ایران وبرد برای سرمایهگذار خارجی تغییر ماهیت میداد حالا
قول بر این است که نمونههای تازه برد- برد باشد. این در حالی است که به
جای آنکه مفاد مورد بررسی قرار گیرد، اصل و اساس زیر سوال میرود.
تعبیر رویای مشترک؟
در کنار معرفی قراردادهای تازه نفتی و ضرورت انعقاد قراردادهای نفتی باید
به تعبیر رویاهای مشترک اندیشید. سالها بود که کارشناسان درباره ضرورت
همکاری بیشتر وزارت نفت و وزارت امور خارجه میگفتند. بر لزوم حضور رایزن
نفتی در سفارتخانهها سخن به میان میآوردند و نفت را بخشی از اقتصاد
بینالملل ایران ارزیابی میکردند. اهرمی برای برقراری روابط اما این
روزها که وزارت خارجه تمام فعالیتهایش را زیر سایه مذاکرات هستهای قرار
داده است انگار این رویا عزم تعبیر شدن دارد. برخی از معاونان وزیر نفت
خواستار آن هستند تا وزارت امور خارجه نیز از ظرفیتهایش برای رایزنی با
اوپکیها برای بازگشت ایران به بازار جهانی نفت استفاده کند.
حسین زمانینیا معاون امور بینالملل و بازرگانی وزیر نفت هم با اشاره به هماهنگیهای انجام شده بین نفت و وزارت امور خارجه برای افزایش صادرات نفت کشور، گفته است: با توافق نهایی مذاکرات هستهای، ایران این آمادگی را دارد تا در فاصله بسیار کوتاهی با هماهنگی اوپک سهم از دست رفته خود را در بازار بازپس بگیرد.
این مقام مسوول با اشاره به فعال شدن دیپلماسی انرژی در وزارت نفت،
تاکید کرده است: همکاری وزارت نفت و وزارت امورخارجه در این زمینه تنگاتنگ و
نزدیک است؛ به نحوی که هر دو وزارتخانه در حال تکمیل فعالیتهای یکدیگر
هستند. اما این همه ماجرا نیست. ایران میخواهد در عین بازگشت به وضعیت
پیشین، شرایط پیش از تحریمهای نفتی از سوی اروپا به موقعیتی بهتر از گذشته
دست یابد. نگرانی رقبا نیز از همین مساله نشات میگیرد.
روز موعود
آیا باید تدارک میهمانی باشکوه را دید؟ میشود انتظار بازگشت توتال و انی و
شل و دیگر شرکتهای مطرح جهان را به صنعت نفت ایران داشت؟ صنعت نفت ایران
میتواند در ٥ سال آینده ١٥٠ میلیارد دلار سرمایه جذب کرد؟ اینها سوالاتی
است که بسیاری هنوز از پاسخ مستقیم به آن خودداری میکنند و همهچیز را
منوط میکنند به شرایطی که در پیش است. روز موعود نفت کی از راه خواهد
رسید؟ برجام نفتی را میتوان انتظار داشت؟ مخالفت با نمونه جدید قراردادهای
نفتی به برگزاری تجمعات خیابانی نیز کشیده شده است، آنجا بود که وزیر نفت
تاکید کرد حل مشکل کف خیابان ممکن نیست.
از نفت تا هسته
صد سالی است پای نفت به مناسبات و محاسبات سیاسی و اقتصادی ایران باز شده
است. برخی هر اتفاقی را در خاورمیانه رخ میدهد به نفت و گاز یا به عبارت
بهتر به انرژی مرتبط میکنند و این ارتباط چندان هم پربیراه نیست.
خاورمیانه نفت دارد و نفت قدرت میآورد و خواهان دارد.
سالهاست خاورمیانه درگیر جنگهای طولانی و فرسایشی است. طولانیترین جنگ
کلاسیک قرن بیستم نیز در همین منطقه به راه افتاد. عراق آن را به ایران
تحمیل کرد. هم ایران کشوری نفتخیز بود و هم عراق. هم درآمد ارزی ایران
وابسته به نفت بود و هم درآمد ارزی عراق. جهان پشت سر عراق صف کشید تا
ایران را از پای درآورند. خرید نفت از ایران را کاهش دادند، میدانهای نفتی
ایران را بمباران میکردند تا ایران نتواند در بازار جهانی نفت حرفی برای
گفتن داشته باشد. پالایشگاه آبادان تن خسته و رنجورش را به خمپارهها و
بمبها و راکتها عادت داده بود. حالا عراق که آن روزها به پشتگرمی
غربیها میتاخت، بعد از پایان جنگ تحمیلی، با غضب دوستان دیروز روبهرو شد
و وقتی دیگر جانی در بدنش باقی نمانده بود، اعدام دیکتاتور خونخوارش را به
نظاره نشست و از پس سالها اجرای برنامه نفت در برابر غذا، دوباره سر از
بازارهای جهانی درآورد. بدون قبول محدودیتهای سهمیهبندی اوپک چرا که
مقاماتش میگفتند سالها نبودیم و از درآمدهای نفتی طرفی نبستیم.
ایران اما هیچگاه به سرنوشت عراق دچار نشد و نمیشود. جهان دید که تحریم هرچند میتواند زندگی را دشوار کند اما مسیر حرکتش را متوقف نمیکند. هم اقتصاد در دوران تحریم نفس میکشید و هم صنعت نفت. دستاوردهای فراوانی دارد تحریم برای صنعت نفت ایران که میتواند دستمایه برگزاری نمایشگاهها و پژوهشهای فراوان باشد. حالا ایران میخواهد از نفت پا را فراتر بذارد چون میداند آینده جهان در دست انرژیهای دیگر است. در دست انرژیهایی که از هسته میآید و تنها صرف گرم کردن خانهها و سرد کردن آن نمیشود. در پزشکی و صنایع دیگر نیز کاربرد دارد و به مدد هسته رویاهای بشر رنگ حقیقت گرفته است.
اقتصاد ایران میداند آیندهای در پیش رو دارد که با برنامهریزی روشن میشود. لغو تحریمها حرکت چرخها را تندتر میکند و برنامهریزی برای بهبود وضعیت اقتصادی را ممکنتر اما باید این را در نظر داشت که همه مشکلات اقتصاد ایران از تحریم ناشی نشده است که با تحریم لغو شود. آنها که بحرانهای اقتصاد ایران را مرتبط با نفت میدانند نیز نگاهشان را کمی عقبتر نمیبرند تا ببینند وقتی نفت نبود نیز اقتصاد ایران درگیر مشکلات ریز و درشت فراوان بود. شاید بتوان سال ۱۳۹٥ را سالی بسیار مهم برای آینده اقتصاد ایران لقب داد. سالی که در آن میشود طرحی نو درانداخت برای اقتصادی که تمامی کارشناسان، از هر گروه و هر دسته متفقالقول بیماریاش را گواهی میکنند. اقتصاد ایران میتواند از دام این بیماری رها شود اگر برنامهریزیها در دوران جدید بر رهایی معطوف شود نه بر بازگشت به وضعیت پیشین. باید از حرکت بر مدار صفر پرهیز کرد تا ایران مطرح در عرصه انرژی روزهایی دیگر را بر خود ببیند. میشود. وقتی قدرتهای بزرگ جهانی حضور ایران را در باشگاه کشورهای هستهای میپذیرند میتوان امید داشت حضور ایران در باشگاه توسعهیافتگان نیز محقق شود. باید اندکی تدبیر کرد.