یکی از اصول اساسی اقتصاددانان این است که منابع کمیاب میباشند. این بدان معناست که هرگاه ما تصمیم به استفاده از یک منبع میگیریم، در واقع ما از فرصت استفاده کردن از آن منبع در جایی دیگر و به شکلی دیگر، چشم پوشی کردهایم.
این موضوع به کرات در زندگی روزمرهٔ ما قابل مشاهده است، جایی که ما دائماً در حال تصمیمگیری هستیم که با درآمد و زمان محدود خودمان چه کاری انجام دهیم. آیا باید به سینما برویم و یا برای امتحان هفتهٔ آینده خود مطالعه کنیم؟ آیا باید به شهر x سفر کنیم یا یک ماشین بخریم؟ آیا باید ادامهٔ تحصیل بدهیم یا بلافاصله بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه وارد بازار کار شویم؟ در هر کدام از این موارد، در واقع هر انتخاب فرصت انجام دادن کار دیگر را از ما میگیرد.
اگر یک فرد و یا یک بنگاه، از میان چندین انتخاب متفاوت یکی را برگزیند، هزینهٔ فرصت این فرد یا بنگاه، معادل است با هزینه مرتبط با بهترین انتخاب ممکن از بین سایر انتخابهای باقیمانده که از آن صرف نظر شدهاست.
البته بیشتر اوقات در اقتصاد هزینهٔ فرصت در پروژههای اقتصادی مطرح میگردد و هدف اصلی از طرح آن نیز بررسی تخصیص بهینه منابع موجود است. مفهوم هزینهٔ فرصت نقش مهمی را در تضمین اینکه منابع کمیاب به صورت کارا مورد استفاده قرار گرفتهاند یا نه، بازی میکند؛ بنابراین محدود به هزینههای پولی و یا مالی نمیشود و هر چیزی که دارای ارزش باشد و از آن صرف نظر شده باشد، میتواند به عنوان هزینهٔ فرصت تلقی شود. از آن جمله میتوان به هزینهٔ واقعی محصول صرف نظر شده، زمان و یا لذت از دست رفته اشاره کرد.
فرض کنید شما تصمیم میگیرید برای ادامهٔ تحصیل وارد دانشگاه شوید. در این صورت فرض کنید که هزینههای شما اعم از هزینهٔ رفتوآمد و خرید کتابها و… معادل با ۱٬۴۰۰٬۰۰۰ تومان باشد. آیا هزینهٔ رفتن شما به دانشگاه همین مقدار خواهد بود؟ مسلماً اینطور نیست. شما همچنین باید هزینهٔ فرصتِ مدت زمانی را که صرف مطالعه کردن و رفتن به کلاس درس کردهاید، در نظر بگیرید. تصور کنید که اگر شما زمان خود را به جای ادامهٔ تحصیل، صرف یک کار تمام وقت میکردید، میتوانستید درآمدی معادل با ۱٬۶۰۰٬۰۰۰ تومان داشته باشید. اگر شما هزینهٔ واقعیِ تحصیل و درآمدی که از آن صرف نظر کردهاید را جمع کنید (یعنی ۳٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان)، این مقدار معادل خواهد بود با هزینهٔ فرصت تحصیل شما در دانشگاه.