روزنامه های امروز، سخنان دیشب رئیس جمهور در گفت و گوی مستقیم تلویزیونی با مردم را در کانون توجه قرار داده اند. این در حالی است که منتقدان دولت به سخنان روحانی به شدت انتقاد کرده اند. موضوع تنظیم عرضه دلار و حقوق مدیران، از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش «تابناک»، سخنان دیشب روحانی در کانون توجه قرار دارد.
روزنامه اعتماد در تیتری با عنوان «سکوت روحانی» به سخنان دیشب روحانی واکنش نشان داده است. اعتماد در بخشی از این گزارش می نویسد: « صدا و سيما در دوازدهمين ميزباني از حسن روحاني نتوانست از او وعده كانديداتوري در انتخابات آينده را بگيرد؛ انتخاباتي كه از هماكنون او را وارد مسائل حاشيهاي كرده و حتي تدوين حقوق شهروندي را به تبليغات رياستجمهوري نسبت ميدهد، براي حسن روحاني آنقدر بياهميت است كه در پاسخ به مجري صدا و سيما كه ميپرسد آيا كانديداي انتخابات آينده ميشويد، بگويد: «هنوز فرصت زيادي تا آن زمان باقي مانده است.»»
اما روزنامه جوان در تیتری متفاوت گزارشی انتقادی نسبت به اظهارات رئیس جمهور منتشر کرده است. این روزنامه در این گزارش با عنوان «مردم در فضاي مجازي اشتغال كنند» نوشت: « رئيسجمهور ديشب از تلويزيون درباره اقتصاد و اشتغال با مردم سخن گفت اما شاه كليد اين گفتوگو آنجا بود كه وي پس از طرح مسئله اشتغال بلافاصله پاي دو راهحل كاملاً غيرقابل اتكا و بعضاً انتزاعي را پيش كشيد: «اشتغال از طريق سرمايهگذاري خارجي و اشتغال از طريق شبكههاي اجتماعي»! اين دومي يعني شبكههاي اجتماعي از ابتكارات سخنان رئيسجمهور بود و كاملاً بوي سياسي و انتخابات ميداد و روحاني تلويحاً تهديد كرد كه صدمه زدن به ملزومات شبكههاي اجتماعي يعني صدمه زدن به اشتغال كشور. از طرفي اشتغال از طريق سرمايهگذاري خارجي نيز بر تكيه دولت به خارج استوار بود كه با منطق اقتصاد مقاومتي كه روحاني در «يك جمله» اشارهاي گذرا به آن كرد، كاملاً در تضاد است و به آن بخش از سياستهاي اقتصادي دولت باز ميگردد كه از سوي اقتصاددانان همواره مورد نقد است. اقتصاددانان معتقدند دولت نبايد اساس رشد اقتصادي و اشتغال را به سرمايهگذاري خارجي پيوند بزند، زيرا چنين سياستي به معناي وابسته كردن كشور و سپردن افسار تصميمگيريها به دست خارجيها است و در واقع تكيه بر امري غيرقابل اتكا است»
انتقاد به تکذیب های دولت
روزنامه کیهان احتمالا صفحات خود را قبل از آغاز سخنان رئیس جمهور بسته است. اما به هر حال نقد خود را به عملکرد دولت انجام داده است. این روزنامه در گزارشی با عنوان « آلزایمر سیاسی! دولت راستگویان فراموشکار از آب درآمد » نوشت: « نگاهی به وعدههای روحانی در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از جمله حل صد روزه مشکلات، برگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی، شنیدن صدای منتقدین و نبستن دهان آنان، مبارزه با فساد و به سرانجام رساندن پرونده هستهای و برداشته شدن تحریمها و... نشان میدهد که دولت یازدهم در عمل به این وعدهها ناکام بوده و حتی این شعارها را به فراموشی سپرده است.
در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری حسن روحانی با دهها وعده کوتاهمدت و بلندمدت خود را به تیتر رسانهها بدل کرده و توانست رای مردم را که دل به تحولات اقتصادی و حل مشکلات خود از جمله معیشت و بیکاری بسته بودند را به خود جلب کرده و پیروز انتخابات 18 خرداد 92 شود.
امروز با گذشت نزدیک به 4 سال از آن روزها رئیسجمهور محترم به هیچ یک از این وعدهها جز در شعار و نه در واقعیت جامه عمل نپوشانده است.
تحول صد روزه اقتصادی در کشور، آزادی منتقدین و نبستن دهان آنها ، نیازمند نشدن مردم به یارانه به مدد عملکرد اقتصادی دولت، اعتبار بخشیدن به پول ملی و همچنین پاسپورت ایرانی، به سرانجام رساندن پرونده هستهای و برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی و همه و همه بخشی از این شعارها و وعدهها بود که با بررسی گذرا و حتی مرور تیتر این وعدهها میتوان به این نتیجه واضح رسید که دولت در عمل به وعدهها نه تنها گامی برنداشته بلکه رو به عقب نیز رفته است.
آن چه در این میان عجیب به نظر میرسد رویه تکذیب محور دولت در پاسخ به انتقادات است، در حالی که وعدهها جلوی دوربینهای تلویزیونی و در حضور خبرنگاران رسانهها مطرح شده بود این روزها تکذیب میشوند و آب از آب هم تکان نمیخورد!چه چیزی را تکذیب میکنند؟! » در رابطه با تکذیب روی دادهها دولت دست به ابداعات عجیبی نیز زده است، به دنبال مناظره تلویزیونی مدیر مسئول کیهان و مصطفی کواکبیان نماینده تهران و اظهارات حسین شریعتمداری مبنی بر این که «واردات قاچاق باعث میشود که کارگاههای صنعتی تعطیل و اشتغال ضربه ببیند در حالی که شما نیاز به اشتغال دارید حتی کترینگ قطارهای مسافری به یک شرکت اتریشی واگذار میشود و یا ساخت بزرگراه تهران - شمال به شرکت خارجی داده میشود» دقایقی بعد این موضوع از سوی روابط عمومی وزارت راه و شهرسازی تکذیب و مجری در برنامه این تکذیب را اعلام کرد.
واگذاری کترینگ قطارهای مسافربری (تهیه غذا برای مسافران) به یک شرکت اتریشی که 24 مرداد ماه سال جاری با حضور آخوندی وزیر راه به صورت رسمی صورت گرفت و تصاویر آن منتشر شد از سوی روابط عمومی وزارت راه تکذیب شد تا نشان دهد که دولت یازدهم علاوه بر وعدههای دوران انتخابات عملکرد خود را نیز فراموش کرده و به دنبال پنهان ساختن آن از دید مردم است !
کاریکاتور از روزنامه شهروند
مردم از میزان حقوق مقامهای رده اول کشور با خبر می شوند؟
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان « عرضه دلار3600 تومانی در بانکها» با اشاره به اینکه معاون اول رئیسجمهوری دستورالعمل ساماندهی بازار ارز را ابلاغ کرد نوشت: « پس از نوسانات هفته گذشته بازار ارز که نرخ دلار را به بالای 4 هزار تومان رساند، روزگذشته دولت با ابلاغ دستورالعمل ساماندهی بازار ارز با همه ابزار خود وارد بازار شد تا از تکرار چنین نوساناتی در آینده جلوگیری کند.
با وجود این دلار بالای 4 هزار تومان تنها 10 روز دوام آورد و از روز یازدهم دی ماه دوباره به کانال 3900 تومان بازگشت، روندی که روزگذشته هم با 44 تومان کاهش نرخ، دلار را به کانال 3800 تومانی رساند. پیش از این ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی نیز از کاهش نرخ دلار به کمتر از 3800 تومان خبر داده بود که دیروز این پیشبینی محقق شد.
هرچند از روز چهارشنبه هفته گذشته روند قیمتها در بازار ارزهای عمده نزولی شده است و همچنان ادامه دارد، اما دولت برای بیمه کردن این بازار از نوسانات این چنینی دستورالعملی را ابلاغ کرد که تا حدود زیادی سازوکار بازار را تغییر میدهد. مهمترین موضوع دراین دستورالعمل محدود کردن اختیارات صرافیها دربازار ارز و سپردن تدریجی این نقش به شبکه بانکی است. برهمین اساس دولت برای گشایش اعتبار ارزی نزد بانکها تسهیلات ویژهای برای فعالان اقتصادی درنظرگرفته است. بدین ترتیب واردکنندگان کالا میتوانند در زمان گشایش اعتبارات دلار 10 درصد از ارزش آن را با نرخ دلار 3600 تومانی پرداخت کنند و هنگام تسویه نهایی درصورتی که نرخ بازار کمتر از 3600 تومان باشد، با نرخ کمتر اقدام به تسویه کامل میکنند.»
گزارش تکان دهنده صحنه سازی با جان!
روزنامه شهروند امروز پس از گزارش تکان دهنده گورخوابی، به سراغ یک سوژه دیگر با عنوان «صحنهسازی با «جان»» رفت. شهروند در بخشی از این گزارش می نویسد: «دکتر قرص ترامادول ٢٠٠ را پودر کرد و داخل لیوان آب ریخت و به من داد؛ دکتر کسی است که دست، پا، دماغ و دندان را میشکند و به ازای هر شکستگی ٥٠هزارتومان دستمزد میگیرد. بعد از ترامادول، با انسولین به ساق پایم لیدوکاین تزریق و بعد شروع به ماساژ دادن کرد تا انسولین پخش شود. روی شکم دراز کشیدم، پای راستم را داخل شکم جمع کردم و زیر پای چپ یک بالش گذاشتم تا ضربه به استخوان نازکنی ساق پا وارد شود. چشمهایم را بستند و یک حوله هم داخل دهانم گذاشتند؛ صورتم روی زمین بود و دست پیمانکار را محکم گرفته بودم، دیگر چیزی نمیدیدم ولی همهچیز را حس میکردم، داشتم خودم را برای ضربه آماده میکردم. سه بار میله را آرام روی پایم زد که صدایش هنوز توی سرم است. سه ثانیه طول کشید و میله به پایم نخورد، دانستم موقع ضربه نهایی است و ضربه وارد شد. طرف دست گذاشت روی استخوانم و گفت نشکست و... .»
اینها حرفهای جوانی حالا ٢٤ساله است که در ١٩ سالگی، «آقای دکتر» دستوپای راستش را شکست و با سنباده درشت، پیشانی، دماغ و گونهاش را بهطور قطری زخمی کرد تا از جنوب ایران برای تصادفی ساختگی راهی خراسان شود. او پس از نخستین تجربه صحنهسازیاش، معتاد شد تا همین یکسال پیش، وقتی دانشگاهش تمام شد و به انجمن معتادان گمنام ایران پیوست؛ او حالا به قول خودش ١٣ ماه و ٧ روز است که پاک است. «حسین» حالا در تلاش است که کاری برای خود دستوپا کند و اگرچه ماههاست به جایی نرسیده است اما همچنان امیدوار است. او درطول این گفتوگو، با یادآوری دردها و استرسهای دوران صحنهسازیاش بهعنوان مصدوم و پیمانکار، بارها بغض کرد، صدایش را بالا و پایین برد و درحالیکه سیگاری بین دو انگشت و لبانش در نوسان بود از سردرد بیسابقهاش گفت و اینکه مصرف مُسکن طبق دستورات انای برایش ممنوع است. او ١٩سال را در فقر و سختی گذراند اما سودای تغییر وضع خود و خانوادهاش به هر قیمتی را داشت که به صحنهسازی با استخوان و زخمهای عمقی در پوست رسید. در سالهای زخمسازی و دلالی شکستگیهای دیگران، بر دانشجویی ١٩ ساله چه گذشته و چه شد که از تجارتی که در آن به فنوتجربه هم رسید، حالا تصمیم دارد کمکم از این کار دست بکشد.
داستان نخستین تجربه خودت را ادامه بدهیم؛ ساعاتی قبل از مسافرت به همراه دو نفر دیگر خانه دکتر رفتید که شکستگیها را ایجاد کند.
در پایان این گزارش نیز
بخش دیگری از این صحنه دردناک را می خوانیم:« الان دیگر استخوان نازکنی
جواب نمیدهد و قاضی میفهمد. باید گردن یا استخوانهای اصلی را بشکنی که کار بسیار
سختی است. من الان نگران افرادی هستم که وارد این کار میشوند، ازطرفی امکان دستگیری و جریمههای سنگین هم وجود
دارد؛ خشونت، درد و رنجی در وجود تو نهادینه میشود که تا همیشه آزارت میدهد. خیلیها
پیشنهاد دادند ولی انگار چیزی در وجود من میگوید که دیگر نباید تکرار شود. ترس هم
وجود دارد. همین تابستان گذشته در شهر ما چهار زن را دستگیر کردند؛ اینها با همدستی
شوهرشان نطفه میکاشتند و پس از چهارماه با ضربه پای شوهر نطفه چهار- ٥ماهه را میکشتند
و یک تصادف ساختگی هم ایجاد میکردند تا دیه یک انسان کامل بگیرند که همهشان دستگیر
شدند؛ شاید باورت نشود ولی عامل این همه بیرحمی و مصیبت علیه خود و دوستانت فقر و
بیچارگی است، حالا که به تازگی تصمیم گرفتهام از این کار دست بکشم، از استرس و فشار
این روزهای بیکاری دارم دیوانه میشوم.»