روزنامه رسالت در سرمقاله شماره امروز خود به قلم حامد حاجیحیدری نوشت:
قضیه: «مسکن مهر» + «طرح جامع سلامت» + «برجام». دولت قبل،نقطه قوت«مسکن مهر»راداشت. این دولت، آن را به نحوی اهانتبار و با استعمال واژگانی چون «مزخرف» انکار کرد، انبوهی از مردم را که به این طرح دلخوش بودند، مأیوس نمود، و چوبش را بیش از حدی که تصور میکرد، خورد. باور من این است که نزدیک به نیمی از ناکامی این دولت در جلب اقبال مردم، از سر بیمهری به مسکن مهر و برخی میراثهای مهم دولت پیشین بود.
به نسق دولت قبل، این دولت هم «طرح جامع سلامت» و البته برخی نقاط قوت «برجام» را در کارنامه خود دارد که آنها نیز مانند «مسکن مهر» مایه دلخوشی مردم گردیدهاند. گزینه مطلوب جامعه در انتخابات آتی، بیگمان کسی است که این نقاط قوت را بر مبنای تعصبهای جناحی انکار نکند. این سه، نقاط قوتی هستند که در هر طرحی برای سیاست ایران پس از 96، باید لحاظ شود. مبارزه انتخاباتی، در جلب اعتماد کامل مردم موفق نخواهد شد، اگر نسبت به این سه برنامه نظر مثبت و سازندهای نداشته باشد.
البته ابرام براین سه نقطه قوت، به مفهوم آن نیست که این سه برنامه نقاط ضعفی نداشتهاند، ولی به این معنا هست که نباید بیمحابا این برنامهها را به دلیل برخی نقاط ضعف کنار گذاشت یا حتی تخفیف کرد. بیگمان، «مسکن مهر» و «طرح جامع سلامت» به انضباط بیشتری در سطح اجرا نیاز دارند، و «برجام» هم با پذیرفتن واقعیت انتخابات 92 و رأی مردم به آقای روحانی، و همچنین عملکرد آقای روحانی در فشار بر تیم مذاکره کننده، چندان بهتر از این نمیشد. پس گزینه مطلوب جامعه، نباید برجام را هم انکار کند، چرا که مردم درک میکنند که در شرایطی که رئیس جمهور در جهان فریاد میزند که خزانه کشورم خالی است، کاری بیش از این از تیم مذاکره کننده بر نمیآید. مردم، اهانت به تیم مذاکره کننده را بر نمیتابند. کسی که از برجام به عنوان ننگ ملی یاد کند، گزینه مردم در انتخابات آتی نخواهد بود. در عوض، باید نقاط قوت برجام را در ایجاد شکاف در صف غرب، یا گشودن برخی مسیرهای تبادل، و همچنین، امکانات آن برای آغاز فعالیتهای جدید اتمی مغتنم شمرد.توصیه من به نامزد اصولگرا در انتخابات آینده این است که به سه برنامه «مسکن مهر»، «طرح جامع سلامت» و «برجام»، به مثابه اصول ثابت افکار عمومی ایران بنگرد، و آنها را تخریب نکند.
تجزیه و تحلیل:
بدون تردید، رقابتهای انتخاباتی بیرحمانه، اصلیترین نقطه ضعف دموکراسیهای امروز است. و این، تنها به رقابتهای انتخاباتی در کشور ما اختصاص ندارد. این نقطه ضعف، به حدی مهلک است که در انتخابات اخیر آمریکا، گاه به نظر میرسید که شاهد آخرین مبارزات انتخاباتی ایالات متحده خواهیم بود.
در این رقابتها، آمریکا تحقیر شد، و اهانت به دموکراسی از هر دو سوی مبارزه فوران میکرد. در جریان رقابتهای انتخاباتی، روحیه ملی در اثر سیاه نماییهای گسترده رقبا علیه یکدیگر آسیب میبیند، و این آسیب در دموکراسیهای امروز به حدی رسیده است که بیش از این قابل تحمل نخواهد بود. باید برای این وضع، فکری کرد.صرفنظرازچنین طرح جدیدی که باید نهایتاً منجر به اصلاح الگوهای جاری دموکراسی شود، تأکید من این است که در انتخابات سال 96، فرهنگ سیاسی ایران، ابداً آمادگی کشمکش و سیاهنمایی بر سر سه اصل ثابت «مسکن مهر»، «طرح جامع سلامت» و «برجام» را ندارد. پس توصیه من به نامزد اصولگرا این است که در درون این مثلث «فرهنگ سیاسی» به رقابت انتخاباتی بپردازد. مبنای فکری این توصیه در مفهوم «فرهنگ سیاسی» نهفته است. «فرهنگ سیاسی»یک موجودیت پیچیده است که از طریق تغییرات تدریجی در فضای سیاست، استراتژی و دیگر پیامدها باقی میماندو رشد میکند.
«فرهنگ سیاسی»، نمیتواند کپی شود یا به آسانی تغییریابد. فرهنگ سیاسی دائماً خود را تجدید میکند و به آرامی توسعه مییابد: آنچه مردم احساس میکنند، فکر میکنند و باور دارند در مسیری که در زیست و کسب و کارشان در پیش میگیرند منعکس شده و شکل مییابد. «فرهنگ سیاسی» الگوی متکی به خود را دارد، و سیاستمدار هوشمند، با درک این الگو، خود را با آن منطبق میسازد.سیاستمدار، میتواند دیوارها را با پرچمهای بزرگی که میگویند «مسکن مهر مزخرف است» یا «طرح جامع سلامت نسنجیده بود» یا «برجام ترکمانچای است» بپوشاند، اما، مردم با رویکردی ادامه خواهند داد که در عمق نمادین جامعه برای آنها معنادار شده باشند. این پیچیدگی ذاتی، سیاستمداران را از تلاش برای استفاده از «فرهنگ سیاسی» به عنوان یک اهرم و ابزار باز میدارد؛ سیاستمدار تنها میتواند در متن «فرهنگ سیاسی» و با مفروض گرفتن عناصر آن به حرکت بپردازد.
این، تعیین مسیر درست است. سیاستمدار میتواند مهرهای «فرهنگ سیاسی» را دوباره بچیند، ولی نمیتواند در جریان یک رقابت انتخاباتی، مهرههای جدیدی خلق کند، آنان را جا بیندازد، و با آنها بازی کند، و بازی را هم ببرد. این، بلندپروازی معقولی نیست.
برعکس،توصیه من این است که نامزد اصولگرا در انتخابات آینده با این سه رگ و ریشه که عمیقاً جامعه ما به آن دل خوش دارد، زمینه فرهنگی خود را برای ارتباط با مردم بسازد و غنی نماید. برای این منظور سه گام را توصیه میکنم:یکی یادآوری نمادین و عینی و ملموس عناصر بنیادینی که در این سه حیطه، اشتیاق مردم را جلب کرده است. عناصری مانند خانواده، سلامت، عافیت، صلح، قدرت ملی، و اموری از این دست. باید سیاستمدار این سه پدیده را کالبدگشایی کند و معلوم نماید که چه عناصر بنیادین فرهنگی در محبوبیت این سه برنامه دولتهای ماضی مؤثر بوده است.درگام دوم،باید روی این عناصر بنیادین کار کرد و از ترکیب آنها برای طراحی الگوهای تازهتر حل مسائل استفاده نمود.
مثلاً کوشید با تلفیق علاقه به قدرت ملی در کنار اهمیت خانواده روی الگوهای تازه اقتصاد مقاومتی درونپایه و برونزا کار کرد، و طرحهای جدیدی ریخت که ارتباط بهتری با مردم برقرار کنند.
و نهایتاً در گام سوم، باید با اتکاء به این الگوهای تازه و همچنین آن ارزشهای ریشهای تصدیق شده در میان مردم، به طرز فکرهای جدید و سازنده دست یافت، تا ملت در برخورد با مسائل آینده توانمندتر گردد.