زلزله فوکوشیما با بزرگی حدود 9 درجه بزرگترین زلزله ژاپن از سال 1900 میلادی بوده است که تمام محاسبات دقیق محققان ژاپنی و دیگر کشورها را دگرگون کرد.
به گزارش ایسنا، این زلزله در تاریخ 11 مارس 2011 در ساعت 14:46 به وقت محلی در نزدیکی استان سندای در استان میاگی در شمال شرقی ژاپن روی داد. کانون زلزله در ژرفای 25 کیلومتری، در محدوده ای به مساحت حدود 400 در 200 کیلومتر رخ داد. زمان گسیختگی گسل آن 173 ثانیه (نزدیک به سه دقیقه) طول کشید.
این زلزله بر اساس آمار رسمی با 15هزار و 650 کشته ، 6011 مجروح و 3287 ناپدید و تخریب یا آسیب به 125 هزار ساختمان خسارات فروانی بر جای گذاشت.
پس از این زلزله 4.4 میلیون ساختمان با قطع برق و 1.5 میلیون ساختمان با قطع آب مواجه شدند.
این زلزله، یکی از مهمترین رویدادهای مخرب لرزه ای تاکنون در ابتدای سده بیست و یکم در دنیای پیشرفته صنعتی است. وقوع انفجار و تخریب نیروگاه هسته ای فوکوشیمای شماره 1 که در نهایت به سطح خرابی 7 از 7(تخریب کامل) انجامید، مشابه فاجعه هسته ای چرنوبیل بود. آلودگی رادیو اکتیو در محدوده نیروگاه و آسیبهای وارده به محیط زیست و همچنین مشکلات ایجاد شده، مهمترین مساله وابسته به این زلزله بود.
وقوع سونامی خسارتهای زیادی به شهرستانهای ایواته و بخش واکابایاشی وارد کرد، به نحوی که در روزهای اول 9500 نفر در شهر ساحلی مینامی سانریکو مفقود شدند و اجساد حدود بیست درصد از ناپدیدشدگان در ماه بعد از رخداد یافته شده و بعضی نیز همچنان در شمار ناپدیدشدگان باقی ماندند.
این زلزله از نظر ردهبندیهای علمی زلزله شناسی از رده زلزلههای بزرگ(با بزرگی بیش از 8 درجه) است. بخش مهمی از تلفات و خسارتهای این زلزله به وقوع سونامی پس از رویداد اصلی مربوط بود.
نائوتو کان نخست وزیر وقت ژاپن این زلزله را بزرگترین بحران ژاپن پس از جنگ جهانی دوم نامید.
از تاریخ زمینلرزههای ژاپن میتوان از این رویدادهای مهم یاد کرد:
1- زلزله کانتو در اول سپتامبر 1923 با بزرگی 7.9 درجه که با خسارت و آتش سوزی وسیع در شهر توکیو همراه بود و موجب مرگ 105 هزار نفر شد.
2- زمینلرزه 17 ژانویه 1995 کوبه با بزرگی حدود 6 درجه که با 6434 نفر تلفات همراه بود.
ضمنا هم از نظر اندازه و هم رخداد سونامی پس از وقوع زلزله، زمینلرزه فوکوشیما با زمینلرزه 26 دسامبر 2004 سوماترا در شرق اندوزی قابل مقایسه است. در آن زلزله متاسفانه بیش از 300 هزار نفر در اندونزی و کشورهای حوزه اقیانوس هند کشته شدند.
راکتورهای هستهای بلای جان ژاپن شدند
ژاپن کشوری است که 55 رآکتور هسته ای دارد. اولین نیروگاه هسته ای ژاپن به کمک شرکتهای انگلیسی در سال 1973 آغاز به کار کرد و سپس با کمک فناوری آمریکا این نیروگاهها در ژاپن توسعه یافت. هر چهار رآکتور نیروگاه فوکوشیما شماره یک دچار انفجار شد، البته راکتور شماره 3 در این نیروگاه آسیب بیشتری دید و آلودگی گسترده تر و عمیقتری به دلیل ذوب شدن میله های سوخت داخل رآکتور و آلودگی محیط به پلوتونیوم، به جای گذاشت. شرکت نگهداری و بهرهبرداری از نیروگاه فوکوشیما ، شرکت برق توکیو(تپکو) بود که در گزارشهای بعد از سانحه متهم به سوءمدیریت و عدم اطلاع رسانی به موقع شد. علاوه بر این در گزارشها آمده بود که مقرر بود که نیروگاه هسته ای فوکوشیما دائیچی در تاریخ اول فوریه 2011 به حالت خاموش و ایمن از رده خارج شود که ظاهرا به دلیل مسائل اقتصادی و ترس از ضررهای مالی حاصله شرکت تپکو از این کار اجتناب کرده بود.
به هر حال در هنگام زمینلرزه و به طور خودکار، نیروگاه فوکوشیما دائیچی و 11 نیروگاه دیگر ژاپن به حالت خاموش و ایمن درآمدند که به دلیل از کار افتادن سامانه های خنک کننده رآکتورهای این نیروگاه به علت ورود امواج آب و فضولات ناشی از سونامی با ارتفاع حدود 12 متر به خنک کننده های رآکتورها، یکی پس از دیگری دچار انفجار شده و مسالهای مهم و خبر ساز ایجاد کردند که در ماههای پس از زلزله در حد خود رخداد زلزله خبرساز بود. قبل از آن برآورد شده بود ارتفاع آب ناشی از سونامی احتمالی هیچگاه به بیش از 9 متر نرسد!
به دلیل آلودگیهای ایجاد شده، دولت ژاپن جمعیت 140 هزار نفری ساکن در محدوده 20 کیلومتری اطراف نیروگاه را تخلیه نمود و به مردم برای تردد در شعاع 30 کیلومتری آن و به کشاورزان در شعاع 60 کیلومتری آن هشدار آلودگی داد. برآوردهای وزارت انرژی آمریکا در اوایل اردیبهشت ماه 90 نشان داد که محدوده تحت تاثیر آلودگی در این زلزله باید تا گستره شعاع 80 کیلومتری اطراف نیروگاه فوکوشیما دائیچی در نظر گرفته شود.
مشکلات اقتصادی و بیکاری برای آوارگان زلزله و سونامی و محدوده نیروگاه فوکوشیما
بعد از زلزله مارس 2011، خانوارهای آواره شده از زلزله و سونامی و محدوده نیروگاه هسته ای فوکوشیما در شهر های دیگر مستقر شده ولی از نظر اقتصادی همچنان متکی به کمکهای دولتی هستند. چند 10 هزار نفر از ساکنان مناطق ساحلی شمال شرق ژاپن که در کارخانههای ساخت خودرو و قطعات الکترونیکی کار میکردهاند، با تعطیلی کارخانههای خود مجبور به مهاجرت شدند. بانک جهانی خسارت زلزله و سونامی 11 مارس 2011 را 235 میلیارد دلار برآورد کرد که به این ترتیب، این رخداد خسارت بار ترین سانحه طبیعی در تاریخ بشر بوده است.
ژاپن کشور سانحه خیزی است و زمینلرزه، سونامی و پیامدهای ناشی از آنها در زلزله 2011 به عنوان خسارت بار ترین رخداد – از نظر اقتصادی – در تاریخ بشر محک خوبی از میزان آمادگی این کشور بود.
پیشرفته بودن ژاپن از نظر علم و فناوری و رشد اجتماعی و اهمیت به آموزش در این کشور از نکتههای مهم برای کنترل پیامدهای منفی فاجعه 11 مارس 2011 بود. گرچه در همین کشور نیز مشخص شد که اولا توجه صرف به منافع اقتصادی میتواند به فاجعه ای همچون انفجارهای پی در پی در نیروگاه هسته ای فوکوشیما بینجامد و حتی بعد از این رخداد نیز این کشور در صدد صدور این تجهیزات خطرناک به کشور های درحال توسعه باشد.
صرف نظر از بعد غیر اخلاقی چنین تصیمیم هایی، عدم دور اندیشی در کشورهای درحال توسعه و نیاز فوری کنونی به انرژی نیز شاید وسیله ای برای توجیه این رفتارها باشد، گرچه با راه حلهای درازمدت که ممکن است در ابتدا پر هزینه تر بنمایند، هم ژاپن و هم تمامی کشورهای دیگر جهان میتوانند به تدریج نیاز به فناوریهای پرخطر هسته ای را با توسعه فناوریهای مرتبط با انرژیهای پاک جایگزین کنند.
زلزله 11 مارس 2011 همچنین زنگ هشدار مهمی برای شهر توکیو و منطقه پیرامون آن به عنوان یکی از مهمترین کلانشهرهای در معرض خطر زلزله در جهان در کنار شهرهای تهران، استانبول، جاکارتا و لسآنجلس بود.
زلزله شناسان برآورد زمان احتمالی برای رخداد زمینلرزه مهم بعدی را در محدوده توکیو، بعد از رخداد زلزله 11 مارس 2011 از 30 سال به 5 سال کاهش دادند. این مساله و اینکه چنین زمینلرزه ای با بزرگی 9.0 در شمال شرق ژاپن اساسا از سوی زلزله شناسان غیر قابل انتظار بود، هشدار مهمی برای زلزله شناسان در سراسر جهان است تا در روشهای قدیمی و برآوردهای معمول با استفاده از دادههای موجود برای تخمین بزرگترین زمینلرزه محتمل، تجدیدنظر کنند.
رودنی اوینگ، استاد موسسه فرانک استانتون و عضو ارشد مرکز همکاری و امنیت بینالملل در موسسه فریمن اسپوگلی و کارشناس مواد هستهای سه درس مهمی که باید از تراژدی فوکوشیما کسب شود را ترسیم کرده است.
درس اول: از توصیف تراژدی فوکوشیما به عنوان حادثه خودداری شود
یکی از بزرگترین درسهایی که از فوکوشیما دایچی باید آموخته شود درباره لحن مورد استفاده برای توصیف فجایع هستهای است. در رسانهها و مقالات علمی مرتبا این واقعه به عنوان یک تصادف توصیف میشود اما این عنوان به درستی علت این حادثه را روشن نمیکند که بر اثر شکست تحلیلهای ایمنی به وجود آمد.
اوینگ به ویژه به حوادث زنجیرهای که منجر به گداخت هستهای در راکتور شماره 1 و 3 فوکوشیما شد اشاره میکند. در پی زلزله 9 ریشتری، این نیروگاه هستهای به طور خودکار راکتورهایش را همانگونه که طراحی شده بود، خاموش کرد. ژنراتورهای اضطراری به سرعت به منظور حفظ چرخه خنک کننده سوخت هستهای شروع به فعالیت کردند. این روندی حیاتی برای جلوگیری از گرمایش و در نهایت گداخت به شمار میرود. اما سونامی بعدی موتورهای دیزلی که انرژی را تامین میکردند، زیر آب برد و سیستم خنک کننده نتوانست به فعالیتش ادامه دهد.
درس دوم: در معنای خطر تجدیدنظر کنیم
بلافاصله در پی فاجعه فوکوشیما شرکت برق توکیو به دلیل فقدان طرح و واکنش به موقع مورد انتقاد شدید واقع شد. در نظر اوینگ این انتقادها درباره مسائل بزرگتری صحبت میکنند: در اجرای ارزیابی خطر سیستم لازم است منظورمان را از خطر مورد تجدیدنظر قرار دهیم. خطر بیشتر از دست دادن زندگی و اموال است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: ارزیابی دوباره خطر نیز با تغییر زبانمان آغاز میشود. زمانی که میگوییم خطراتی مانند زلزله یا سونامی کم است یا انتظار آن نمیرود، حتی زمانی که سوابق زمین شناسی نشان میدهد که زلزله اتفاق افتاده و رخ خواهد داد، این امر به شدت ضرورت این که باید به درستی عمل کنیم و آماده شویم را کاهش میدهد.
وی تصریح کرد: میتواند این گونه باشد که تحلیلهای خطر برخلاف ایمنی عمل کند به این منظور که اگر تحلیلهای خطر به ما بگوید که چیزی ایمن است، پس شما اقدامات احتیاطی ضروری را اتخاذ نمیکنید. این فرض که راکتورها در زمان زلزله ایمن هستند منجر به شکست در بررسی تاثیرات سونامی شد.
درس سوم: انرژی هستهای به شدت به آینده انرژیهای تجدیدپذیر مربوط شده است
طبق نظر اوینگ در پنج سال پس از تراژدی فوکوشیما این فاجعه اثرات فوری بر صنعت هستهای داشته که اثر زیادی برآینده منابع انرژی تجدیدپذیر خواهد داشت.
در ایالات متحده کمیته نظارت هستهای ملزم ساخته که همه سایتهای راکتورهای هستهای خطرات ناشی از فجایع طبیعی را مورد ارزیابی دوباره قرار دهند. این الزامات نه تنها شامل زمین لرزهها و سونامیها میشود بلکه مخاطرات سیل گرفتگی به خصوص در مرکز ایالات متحده را در بر میگیرد. با این حال این واکنش به طور جهانی مورد نظر قرار نگرفت.
اوینگ در این باره گفت: در کشورهایی مانند آلمان و سوییس تراژدی فوکوشیما باعث لبریز شدن کاسه صبر شد. در آلمان جایی که همواره مخالفتهای شدید مردم علیه انرژی هستهای و انتقال زبالههای هستهای وجود داشته، این موضوع کاملا صدق میکند. آلمان اعلام کرد که تمامی نیروگاههای هستهای خود را تعطیل خواهد کرد.
در منطقهای مانند آلمان که به لحاظ ارتعاشات زمین لرزهای به مراتب از ژاپن با ثباتتر است، این اقدام در کنار گذاشتن انرژی هستهای نشان دهنده انتقالی پرهزینه و مهم برای سیستمهای انرژی جهانی است.
فاجعه فوکوشیما در ژاپن با همه پیشرفتگی این کشور در زمینههای مختلف علم و فناوری، مشکلات بزرگ و دامنهداری ایجاد کرد و همه باید در دیدگاههای قبلی خود با توجه به موارد مختلفی که در زلزله مارس 2011 ژاپن رخ داد، با انجام مطالعات دقیق تجدید نظر کنند.