ماجرای عجیب فرو رفتن مداد در سر دانش آموز

کد خبر: ۶۶۶۷۸۲
|
۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲ 13 February 2017
|
42265 بازدید
|
یک لحظه خشم آقای معلم سبب شد 10 سانت از مداد تیز در سر دانش آموز 10 ساله فرو رود.
 
به گزارش میزان، مدادش را به خوبی تراشیده بود تا بتواند تکالیف آقای معلم را سر کلاس بنویسد. صبح شنبه بود و با این امید که قرار است هفته خوبی را آغاز کند، وارد کلاس درس شد.

زمان آن رسید که معلم تکالیف دانش آموزان را ببیند. امیر حسین اما دفترش را در خانه جا گذاشته بود. باید پاسخ معلم را می داد. درسش تعریفی نداشت و معلم این بار هم گمان کرد که می خواهد از زیر درس و مشق فرار کند.

معلم به سمت او رفت تا تنبیهش کند. امیر حسین، همچنان مداد در دست، در گوشه ای کز کرده بود. دست آقای معلم که بالا رفت، ترس تمام وجودش را فرا گرفت. دستانش را به عقب برد تا برابر سیلی معلم از خود دفاع کند اما به یکباره مداد در پوست سرش که برای راضی کردن مسئولان مدرسه موهایش را به سبک سربازان صفر تراشیده بود، رفت.
 
مداد تیز حدود 10 سانت در داخل پوست سر دانش آموز رفت و معلم هراسان او را به درمانگاه شهر رودبار جنوب از توابع کرمان رساند. تجهیزات درمانگاه اما کافی نبود. به همین خاطر مجبور شدند دانش آموز را به درمانگاه مجهزتری در یکی از شهرستان های اطراف ببرند. پدر و مادر امیر حسین نیز خبر دار شدند تا فرزندشان را مداد در سر همراهی کنند.

دقایق بسیار دلهره آوری بود. پدر هر لحظه از این می ترسید که شاید مداد وارد جمجمه فرزندش شده باشد و امیر حسین نیز از درد زیاد تنها گریه می کرد.

خبرنگار برای بررسی وضعیت امیر حسین مرادی نیا، دانش آموز 10 ساله ای که در پایه سوم دبستان تحصیل می کند با امیر حمزه مرادی نیا، پدر این دانش آموز گفت و گویی داشته است.

وی در رابطه با روز حادثه می گوید: امیر حسین جزو آن دسته از دانش آموزان درس خوان به حساب نمی آید. او پایه اول دبستان را دوبار خواند و به همین خاطر اکنون در سن 10 سالگی کلاس سوم ابتدایی است. این طور که خودش تعریف می کند، روز حادثه دفتری که تکالیفش را در آن می نوشته را در خانه جا گذاشته و به همین خاطر با عصبانیت معلم مواجه می شود.

وی می افزاید: امیر حسین علاقه زیادی به تیز کردن مدادهایش دارد. همیشه در خانه مدادهایش را کامل تیز می کند تا در مدرسه مشکلی نداشته باشد. آن روز نیز او یک مداد در دست داشته و زمانی که معلم اقدام به زدن یک سیلی به او می کند گویا پس از برخورد دست معلم با دست امیر حسین که در پشت سرش قرار داشته، مداد وارد سر او می شود.

پدر این دانش آموز با اشاره به تماس مسئولان مدرسه با اعضای خانواده می گوید: پس از این حادثه، معلم مدرسه نیز به شدت ترسیده بود. بلافاصه از سوی مسئولان مدرسه با خانه ما تماس گرفته شد و به ما گفتند که در مدرسه برای امیر حسین اتفاقی افتاده است. آنها اعلام کردند که امیر حسین را به درمانگاه برده اند و ما نیز به آنجا برویم.

وی می افزاید: به درمانگاه که رسیدیم، پرستاران اعلام کردند که ممکن است وضعیت امیر حسین وخیم باشد و آنها قادر به انجام عمل در صورت نیاز نیستند. به همین خاطر با خودرو شخصی مان او را به درمانگاه مجهز تری در شهرستان کهنوج رساندیم.

پدر این دانش آموز از بی هوش کردن فرزندش جهت خارج کردن مداد از سر او خبر می دهد و می گوید: برای خارج کردن مداد از سر امیر حسین، پزشکان ابتدا او را بی هوش کردند. در نهایت نیز مداد را که حدود 10 سانت آن در داخل پوست سر فرزندم فرو رفته بود، خارج کردند.

وی می افزاید: پس از خارج کردن مداد، سر امیر حسین 10 بخیه خورد و پزشکان او را مرخص کردند.

پدر این دانش آموز با تاکید بر اینکه مراحل اداری شکایت از معلم را طی خواهیم کرد می گوید: مسئولان آموزش و پرورش شهرستان رودبار جنوب پس از این حادثه به دیدار فرزندم آمدند و اعلام کردند که خودشان پیگیر این تخلف خواهند بود. درخواست ما این است که این پیگیری صورت گیرد تا درس عبرتی برای سایر معلمان شود.

وی با اشاره به ملاقات های متعدد معلم از امیر حسین می گوید: امیر حسین پسر بازیگوشی است و این احتمال وجود دارد که او معلمش را به مرز عصبانیت رسانده باشد. پس از این حادثه، معلم چند بار با همسرش که او نیز فرهنگی است، به دیدار امیر حسین آمده و از او دلجویی کرده است.

پدر این دانش آموز می گوید: معلم مدرسه امیر حسین خانه اش تا مدرسه 400 کیلومتر فاصله دارد و برای کمک به دانش آموزان هر روز این فاصله را طی می کند اما ما نیز با هزار امید و آرزو دانش آموزانمان را به مدرسه می فرستیم و دوست نداریم که در مدرسه مورد ضرب و شتم قرار گیرند.
 

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۴۰
انتشار یافته: ۵۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
معلم بيچاره ، يعني طرف دانش آموز هم نره كه مبادا مداد تو سرش بره ؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
معلمهای ما معمولا کسایی هستند که به واسطه روابط و پارتی و نه ضابطه وارد آموزش و پرورش شدند و معمولا آدمهای ضعیفی چه از نظر شخصیتی و چه علمی هستند البته استثنا هم وجود دارد.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
باید اخراجش کنن این افراد به ظاهر فرهنگی رو..
برخی از این افراد بی فرهنگ ترین انسان هایی هستند که من دیدم.کسی که خودش بویی از فرهنگ ارامش و کنترل درون نبرده چطوری میخواد بچه هایی که مدام در حال یادگیری از دور ورشون هستند رو آموزش بده..زندگی رو بهشون یاد بده..
در پاسخ
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
روابط؟ پارتی؟ کی مرض داره همچین کاری بکنه؟ با روابط وارد آموزش پرورش بره که از چارصد کیلومتر دورتر به این روستا بیاد برای شندرغاز حقوق؟ خرج راه بنده خداها هم نمیشه
طلبه نو اندیش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
من دوران دبستان خودم رو یادم میاد که ناظم مدرسه سر راه خودش یه ترکه از چوب انار با خودش می آورد و میگذاشت خیس بخوره و با اون تنبیه مون میکرد بخاطر چیزهای خیلی کوچیک و جزئی که الان حتی بخاطر اون توی مدارس هم به کسی اخم نمیکنن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
دیگه شورش را در اوردید مداد پشت سری فرو رفته توی سر جلویی دلیلش ترس از معلم بوده شما می گید بچه ها از معلم نترسند پس بهتره معلم های بدبخت برن خونه وهرکس جرات داره ۳۰ نفر از جنس زلزله ۱۰ ریشتری را کنترل کنه بیاد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
مطلب رو نگرفتی، مداد دست خودش بود نه دست پشت سری.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
یه کوچولو کتاب بخون اخبار دنیارو هم بجای دیدن سریال دنبال کنی بد نیست کسی که بلد نیست 30 نفر را کنترل کنه مسولیت نپذیره . این معلمهای بد بخت که میفرمایید دارن دآینده جامعه را تربیت میکنن پس باید بهتر از بقیه بتونن هم خودشون و هم بچه ها رو کنترل کنن
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
«با وی برخورد شود» رو خوب اومدی... یه پشت دستی بهش میزنن و ولش میکنن
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
نمیدونم چرا بعضی از معلمها میخواهند بزور بچه های مردم رو درسخون کنند
حالا بیچاره معلم باید دنبال رضایت گرفتن باشه
پاسخ ها
رضا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
اخوی اولا این وظیفه معلم هست و قرار نیست بچه درس خون باشه یا بشه این ضعف فضای آموزشی و ضعف علمی معلم هست و از همه مهمتر کسی که نمیتونه اعصابش را در مقابل یک بچه 10 ساله حفظ کنه حتما نیاز به روانشناس داره . مشکل اینجاست که ما یاد نگرفتیم وظیفه را درست و طبق عرف و دین اجرا کنیم و فقط لاف ارزشهای دینی میزنیم این معلم چطور میتونه الگو باشه برای بچه ها؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
سخت آشفته و غمگین بودم…
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
عالی عالی عالی و با احساس.
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
این مورد نشان از عدم اطلاع تمامی مردم از حق خود می باشد . اولا آموزش و پروش وظیفه دارد تحصیل رایگان را به هر نقطه ای که از نظر جمعیتی شهر یا روستا به حساب می آید بفرستد دوما این منتی بر سر دانش آموز و خانواده او نمی باشد و تنها وظیفه معلم و آموزش و پرورش است . ثالثا چرا همیشه به کودکان بر چسب شیطان می زنیم کودکان ما باید شیطنت کنند خواهشا کمی مطالعه برای معلمان و آموزش و پروش بد نیست .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
بیچاره معلم پسخودتم معلمی جانی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
يادآموزش پرورش ژاپن و فنلاند افتادم
پاسخ ها
ناشناس
| - |
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
یاد تربیت خانوادگی فنلاند هم بیافتی بدک نیست برادر. وقتی مقایسه می کنی همه چیزو مقایسه بکن نه فقط معلماشو
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
اون پدر و مادر ها هم حاصل تربیت همین سیستم آموزش و پرورشند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
فكر كرديم دوره تنبيه بدني گذشته، آقا جان والدين را صدا كن موضوع را بگو تا روش بهتري پيدا شه
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟