نگاهی به بعد از واقعه؛

تبعات حمله موشکی ترامپ به سوریه برای آمریکا و روسیه

در حالی که هنوز گمانه زنی ها پیرامون چرایی حمله موشکی سحرگاه جمعه به پایگاه شعیرات در سوریه ادامه دارد و بسیاری از تحلیلگران، مشغول تجزیه و تحلیل در مورد چرایی، اهداف و انگیزه های دونالد ترامپ از این حمله به سوریه هستند، آنچه به نظر بااهمیت می آید ـ صرف نظر از چرایی و انگیزه های مستتر در پشت این حمله موشکی ـ باید به تبعات و اثرات آتی آن بر جنگ سوریه و به ویژه روابط آمریکا و روسیه پرداخت.
کد خبر: ۶۸۲۹۹۴
|
۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۵ 08 April 2017
|
21421 بازدید
در حالی که هنوز گمانه زنی ها پیرامون چرایی حمله موشکی سحرگاه جمعه به پایگاه شعیرات در سوریه ادامه دارد و بسیاری از تحلیلگران، مشغول تجزیه و تحلیل در مورد چرایی، اهداف و انگیزه های دونالد ترامپ از این حمله به سوریه هستند، آنچه به نظر بااهمیت می آید ـ صرف نظر از چرایی و انگیزه های مستتر در پشت این حمله موشکی ـ باید به تبعات و اثرات آتی آن بر جنگ سوریه و به ویژه روابط آمریکا و روسیه پرداخت.

به گزارش «تابناک»؛ انگیزه های دونالد ترامپ از حمله موشکی به سوریه می تواند متفاوت و مختلف ارزیابی شود. نمی توان در این مورد شکی داشت که این حمله که به بهانه پاسخ و پیامی جدی به دولت سوریه برای حمله ادعایی شیمیایی صورت گرفته، نمایشی از سوی ترامپ برای نشان دادن حداقل یک کار مفید و مهم در ابتدای دولت خود است. اما انگیزه های ترامپ بسیار فراتر از این بوده است، به ویژه در آستانه دیدار با رئیس جمهور چین، این حمله پیامی برای چین و خطاب به کره شمالی نیز بوده است.

اما نگاهی جدی تر به این حمله، باید فراتر از انگیزه و چرایی و اهداف رفته و به یک مرحله بالاتر نگاه کند: تبعات و اثرات برای آینده جنگ در سوریه و به ویژه وضعیت آتی روابط مسکو و واشنگتن.
 
تبعات حمله موشکی ترامپ به سوریه برای آمریکا و روسیه 
 
اولین نکته در این زمینه این است که اکنون دونالد ترامپ به شدت از خط فکری و عملی باراک اوباما در رابطه با سوریه فاصله گرفته و این فاصله را به فصیح ترین و واضح ترین شکل ممکن خود نشان داد. ترامپ در نظر خود و متحدان آمریکا، جایی وارد عمل شد که اوباما از عمل خود داری کرد. باراک اوباما به شدت بر این نظر بود که هرگونه پاسخ نظامی به اتفاقات سوریه، منجر به عمیق تر شدن درگیری آمریکا در جنگ داخلی و پیچیده سوریه است. نگاه اوباما به این مسأله را می توان در یک پرسش اساسی خلاصه کرد که هر رهبر سیاسی در موقعیت مشابه از خود می پرسد: قدم بعدی چیست؟

نکته دوم آنکه دونالد ترامپ با حمله به سوریه، تاریخ را برای بار سوم تکرار کرد. بار نخست در سال 1950 دین آچسون کره شمالی را از نقطه تمرکز آمریکا بر آسیای پاسیفیک خارج کرد که به دنبال آن کره شمالی به کره جنوبی حمله کرد. بار دیگر در 1990 سفیر آمریکا در عراق به صدام حسین اعلام کرد که آمریکا در مورد جنگ اعراب با اعراب همچون مناقشه کویت و عراق نظری ندارد. یک هفته بعد صدام حسین کویت را به اشغال خود درآورد.

به شکلی جالب توجه در هر دو مورد آمریکا بر خلاف گفته های مقامات خود نسبت به کره شمالی و عراق، پاسخ نظامی را در دستور کار قرار داد. اکنون نیز یک هفته بعد از آنکه رکس تیلرسون و نیکی هلی به صراحت بیان کردند که سرنوشت سوریه و بشار اسد توسط مردم این کشور تعیین خواهد شد، پاسخ نظامی آمریکا به حمله ادعایی شیمیایی، نشان داد که می توان انتظار عملی متفاوت از سخن در مقامات آمریکا داشت.

قدم بعدی چه خواهد بود؟


برای پاسخ به این پرسش، باید گفت، هرگونه اقدام بعدی آمریکا در مورد سوریه تا حد زیادی به وضعیت و نگاه روسیه بستگی دارد. حمله مستقیم نظامی آمریکا به سوریه یک هفته پیش از سفر رکس تیلرسون به مسکو و دیدار با سرگئی لاوروف و مقامات دیگر روسیه صورت گرفته است. روسیه پیش از این، حمله آمریکا را محکوم کرده و آن را مسبب آسیب جدی به روابط میان واشنگتن و مسکو خوانده است. متعاقب این محکومیت، روسیه توافق خود با آمریکا برای جلوگیری از برخورد های هوایی در آسمان سوریه را لغو کرد و آن را به اطلاع واشنگتن رساند. هنوز مشخص نیست که این اقدام روسیه تا چه حد در عملیات های آینده نظامی در سوریه اثرگذار است؛ اما نمی توان از کنار این پاسخ روسیه به سادگی عبور کرد.
 
تبعات حمله موشکی ترامپ به سوریه برای آمریکا و روسیه 
 
قطعا در حمله موشکی به سوریه، دیدار قریب الوقوع تیلرسون از مسکو مد نظر مقامات آمریکایی بوده است. اینکه آیا این حمله را باید به عنوان اقدامی صریح برای نشان دادن جدیت دونالد ترامپ برای متوقف ساختن حمایت های روسیه از اسد در نظر آورد؟ یا آنکه از این حمله به عنوان یک اهرم دیپلماتیک بر روسیه، هم در مورد سوریه و هم در مورد اروپای شرقی استفاده کرد؟ در این مورد هم نباید به صرف اقدامات تاکتیکی نظر داشت بلکه باید تبعات و اثرات استراتژیک آن را در نظر آورد.

تقریبا پس از صد روز از ریاست جمهوری ترامپ، هنوز دولت جدید آمریکا موفق به ارائه یک طرح جامع در خصوص منافع اصلی آمریکا در خاورمیانه – و حتی سایر نقاط دنیا – و راهکارها و مسیرها و استراتژی های مشخص برای رسیدن به این اهداف نشده است. حتی همپوشانی های سیاست خارجی آمریکا از شمال آفریقا گرفته تا خلیج فارس، روسیه، اروپا و آسیا نیز به دست داده نشده است.

تنها طی هفته گذشته، دونالد ترامپ یک تغییر در ساختار شورای امنیت ملی آمریکا انجام داد تا آن را مشابه با ساختار شش دولت قبل از خود سازد. با توجه به این که هنوز هیچ نامزدی برای تصدی پست استفن بنن در شورای امنیت ملی معرفی نشده است، دونالد ترامپ، رکورد بی سابقه ای از نظر تأخیر در سازماندهی به شورای امنیت ملی و سیاست خارجی از خود به جای گذاشته است.

در این شرایط، باید چهار نکته را در دوران پس از حمله موشکی به سوریه مورد توجه قرار داد: نخست اینکه ایالات متحده دیگر نمی تواند تنها بر موضوع مبارزه با تروریسم و داعش در سوریه و خاورمیانه متمرکز شود. از این به بعد، ایالات متحده خود را در شرایطی قرار داده که همزمان با رهبری مبارزه با داعش در سوریه، باید رهبری تعیین شرایط سیاسی آینده سوریه و بشار اسد را نیز در دست بگیرد؛ موضوعی که با توجه به هزینه های گزاف روسیه در این زمینه، شرایط برای آمریکا، دونالد ترامپ و کلیت بحث جنگ داخلی در سوریه را بسیار پیچیده خواهد کرد.

دوم آنکه دیگر ایالات متحده قادر به آن نیست که موضوع سوریه را جدا از مجموعه روابط خود با روسیه نگاه دارد. نه تنها در خصوص منطقه خاورمیانه، بلکه در سایر نقاط جهان به ویژه اروپا. تا پیش از این، برای ترامپ و آمریکا مقدور بود که نقش روسیه در سوریه را ـ هرچند پر اهمیت ـ از مرکز و کانون روابط میان این کشور و روسیه دور نگاه دارند. اما اکنون این مسأله به یک موضوع کانونی تبدیل شده و همچنین مخاطراتی برای آینده همکاری آمریکا و روسیه در مورد تروریسم و داعش به همراه خواهد داشت.

سوم اینکه ترامپ اکنون با حمله به سوریه خود را در موقعیتی قرار داده که از این به بعد دیگر نمی تواند در مورد اتفاقاتی که در دل سوریه رخ می دهد، بی تفاوت بوده و از کنار آنها با سکوت عبور کند. این موضوع ارتباطی جدی با چالش ژئوپولتیکی دارد که 14 سال قبل آمریکا با حمله به عراق آن را برای خود و منطقه ایجاد کرد. چالشی که ایالات متحده به وجود آورد، در رأس همه عبارت بود از برقراری یک رقابت فرقه ای میان شیعه و سنی برای تسلط بر منطقه که آتش آن از بحرین تا یمن گسترده شده است. دخالت مستقیم نظامی آمریکا در سوریه، اکنون ترامپ را بر سر یک دوراهی جدی قرار داده که یک سوی آن ایجاد یک چالش مشابه برای سوریه و پیرامون مدیترانه است و دیگری عقب نشینی از اقدامی که به نظر دیگر برای آمریکا متصور نیست.

چهارم آنکه اکنون دیگر آمریکا قادر به صرف نظر از تجزیه و تحلیل ها و طرح ریزی های استراتژیک جدی برای خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای غربی به شکل کلی نیست و از همه مهتر آنکه اکنون بعدی به نام روسیه در همه این طرح ریزی ها و استراتژی ها دخیل شده است. دولت بوش از یک چنین روندی عقب ماند که نتایج وخیمی برای آمریکا و جهان به دنبال داشت. دولت اوباما با دنبال کردن این طرح ریزی به توافق هسته ای با ایران رسید. اما دولت ترامپ نمی تواند اشتباه بوش را تکرار کند و از سویی نمی خواهد قدم در راه خط فکری اوباما بگذارد.

اکنون و با حمله به سوریه که فصل جدیدی از سیاست خاورمیانه ای آمریکا می تواند باشد، شرایط به قدری برای آمریکا خطرناک شده که هرگونه اشتباه استراتژیک و محاسباتی می تواند وضعیت خاورمیانه و منطقه را به حدی پیچیده سازد که نتیجه آن یک درگیری نظامی خارج از کنترل باشد.
 
تبعات حمله موشکی ترامپ به سوریه برای آمریکا و روسیه 

به شکلی جالب و کنایه آمیز حمله موشکی آمریکا به سوریه در صدمین سالگرد ورود آمریکا به جنگ اول جهانی رخ داد. از آن زمان تا کنون، ایالات متحده همه تلاش خود را کرده بود تا به مدلی صحیح در استفاده از قدرت و کاربست آن در راستای اهداف برسد، به جز چند استثنا همچون عدم حضور در نهاد جامعه ملل، جنگ ویتنام و جنگ عراق در سال 2003. از پایان جنگ دوم به بعد ایالات متحده همواره به عنوان تکیه گاه اصلی برای جلوگیری از تعارضات جدی و گسترده بین المللی دیده شده است. اما اکنون دولت ترامپ از این سنت فاصله گرفته و حمله موشکی به سوریه می تواند آغازی از نمایش واقعی این فاصله با سنت استراتژیک و نظامی جهانی آمریکا باشد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
فرنام صنعت پاکسا
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با پاسخ ایران(وعده صادق 3) به حمله اسرائیل موافقید؟