بازار سهام در حالی روند مثبت خود را در هفته جاری ادامه داد که نسبت به هفته قبل شتاب بیشتری در روند رشد بازار دیده شد. به این ترتیب شاخص کل در مقیاس هفتگی ۷/ ۰ درصد رشد کرد تا متوسط بازدهی بورس در نخستین ماه فعالیت در سال جدید به ۲ درصد برسد. با این حال، افت قیمتهای جهانی مواد معدنی و فلزات در کنار نزدیکتر شدن به ایام رقابت انتخابات ریاست جمهوری احتمالا موجب میشود تا سرمایهگذاران در اردیبهشت ماه موضع محافظهکارانه تری به خود گیرند و منتظر روشن شدن تحولات در عرصه قیمتهای جهانی و سیاست داخلی باشند.
به گزارش اقتصادنیوز، در همین حال، پس از یک دوره رشد بی پروای قیمت سهام شرکتهای کوچک به ویژه در بازار فرابورس، این هفته تلاطم بیشتری در این بخش دیده شد تا روند رشد یکپارچه اکثر نمادهای پرطرفدار این گروه که عمدتا با انگیزههای بنیادی نامشخص و صرفا با تزریق نقدینگی از سوی سرمایهگذاران حقیقی با رشدهای بیرویه مواجه شدهاند با چالش بیشتری رو به رو شود. با رصد مجموعه تحولات میتوان انتظار داشت که با افزایش موضع احتیاطی سهامداران، تعیین تکلیف برای بازار در سال جاری به بعد از ایام انتخابات موکول شود.
مطالعه رفتار بلندمدت بورس در دورههای مختلف ریاستجمهوری پس از دوران جنگ حاوی اشتراکاتی در الگوهای رفتاری به لحاظ تاریخی است. در همین راستا میتوان گفت سه رئیسجمهوری قبلی همگی در دو دوره متوالی، تصدی این مسوولیت را بر عهده داشتهاند و واکنش بورس نیز طی دوره فعالیت آنها کمابیش مشابه بوده است. بر این اساس، شاخص بورس در چهار سال نخست ادوار ریاست جمهوری بهطور معمول بازدهی کمتری نسبت به چهار سال بعدی ثبت کرده است.
یک مطالعه آماری نشان میدهد که در دوره سه دولت قبلی، شاخص کل بورس در چهار ساله دوم تصدی رئیسجمهوری بهطور میانگین چهار برابر دور اول رشد کرده است. از منظر تحلیلی، شاید بتوان این مساله را با افزایش اطمینان سرمایهگذاران به عملکرد اقتصادی دولت یا به ثمر نشستن ایدههای اقتصادی روسای دولت در چهار ساله دوم و در نتیجه انتفاع بورس از این مساله مرتبط دانست؛ هر چند گمانه دیگری هم در این میان مطرح هست که این روند را با توجه به عدم تشابه سیاستگذاریهای اقتصادی دولتها صرفا به تصادف مرتبط میداند.
در هر حال اگر این الگوی تاریخی به هر دلیل پذیرفته شود باید گفت عملکرد ضعیف بورس تهران در چهار سال اخیر (که در مجموع رشد 75 درصدی شاخص کل را در برداشته است که از مهمترین بازار رقیب یعنی سود سپرده بانکی به مراتب کمتر است) چندان از انتظارات قبلی فاصله ندارد؛ استنتاجی که روی دیگر آن، پیشبینی بهبود عملکرد بورس در چهار سال آتی در صورت تکرار الگوی تاریخی مبنی بر تصدی دو دورهای روسای جمهور است.
اگر از آنها که در نیمه نخست دهه 80 در بورس تهران فعال بودند درخصوص صنایع برتر سوال میشد یک نام مشترک در بین پاسخها به گوش میرسید: سیمان. آن روزها، شرکتهای بزرگ صنعت خاکستری ارزشهای بازار چند میلیارد دلاری را روی تابلو میدیدند و نوسانات سهام این گروه پربازده و نقدشونده زیر رصد دقیق فعالان بازار قرار داشت.
تقاضا برای محصول شرکتها آنقدر داغ بود که بین قیمت بازار و قیمت مصوب فروش فاصله بیش از 100 درصدی وجود داشت، متقاضیان باید برای تحویل سیمان در صف تقاضا میماندند و اخبار و شایعات مربوط به توافق سیمانیها با دولت برای افزایش نرخ فروش از مهمترین محرکهای نوسان سهام بود. اینک، کمی بیش از یک دهه بعد از آن روزها، نه خبری از ارزشهای بازار میلیارد دلاری هست و نه کسی در صف خرید سیمان مانده و نه حتی خبرهای رسمی تصویب افزایش نرخ سیمان از سوی دولت باعث روند مثبت پایدار سهام شرکتهای به غایت خاکستری این صنعت میشود.
واقعیت این است که داغی بیش از حد آن روزها درنهایت کار دست این صنعت داد و ایجاد ظرفیت تولید بیش از سه برابر در 10 سال، عملا منجر به اشباع بازار و حذف صرفه اقتصادی از احداث کارخانه سیمان شد. بر اساس آخرین آمار رسمی، در 11 ماه سال گذشته، تولید سیمان به کمتر از 50 میلیون تن سقوط کرده که نسبت به روزهای اوج این صنعت در اوایل دهه 90 بیش از 20 درصد کاهش نشان میدهد.
همچنین انتظار میرود ظرفیت خالی صنعت سیمان در سال گذشته برای نخستین بار به حدود 30 درصد برسد. نگاهی به شاخص صنعت سیمان در بورس تهران هم گویای کاهش بیش از 30 درصدی از اوج خود در سه و نیم سال گذشته است. آنچه از این مطالعه تاریخی میتوان آموخت این است که نسبتهای قیمت بر درآمد بالا (P/ E) در شرکتهای صنعتی در شرایط دارا بودن مزیت رقابتی تنها در کوتاهمدت قابل دوام هستند و با عنایت به پیشرفت تکنولوژی وسرعت توسعه طرحهای جدید معمولا نمیتوان به پایداری ارزشهای ناشی از انحصار و انعکاس آن در سهام مربوطه در افق بلندمدت امیدوار بود.
آنچه به «رالی ترامپ» در بازارهای جهانی شهره شده بود در حال محو شدن است. به این معنا قیمتهای سهام و بسیاری از فلزات و مواد معدنی با رنگ باختن امیدها نسبت به تحولات اقتصادی وعده داده شده از سوی رئیسجمهوری جدید آمریکا در حال اصلاح و حرکت به سطوح قیمتی پیش از انتخابات نوامبر گذشته هستند. در بازار مواد خام، شاخص قیمت فلزات اساسی در هفته گذشته بیشترین افت خود را از ابتدای سال میلادی داشته است. قیمت سنگآهن با افت بیش از 20 درصدی از اوج اخیر به 65 دلار در هر تن رسیده است. قیمت روی در بین فلزات اساسی بالاترین افت امسال را ثبت کرده و از اوج اخیر بیش از 10 درصد فاصله گرفته است. قیمت مس و فولاد هم افتان و خیزان روبه پایین میروند.
در این میان، هشدار برخی کارشناسان نسبت به احتمال ضعف تقاضا از سوی چین در فصول آتی بر تردیدها افزوده است. به این ترتیب میتوان گفت فضای نزولی چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ بنیادی به نحو تدریجی در بازارهای جهانی در حال شکلگیری است. این مساله با توجه به کالا محور بودن شرکتهای بزرگ بورسی برای سرمایهگذاران داخلی هم حائز اهمیت است و به نظر میرسد در صورت تشدید افت قیمتها از سطوح جاری، باید منتظر انعکاس روند منفی مزبور در روند سودآوری و قیمت سهام شرکتهای مرتبط در بورس تهران بود.