روزنامه های صبح امروز، یازدهم تیرماه در حالی روی پیشخوان مطبوعات رفت که سخنان دیروز اسحاق جهانگیری در همایش سیاست های پولی و ارزی در بیشتر روزنامه ها و با دو رویکرد متفاوت منعکس شده بود.
بعضی روزنامه های اصلاح طلب، بخشی از اظهارات او درباره واکنش ها به انتقادات اخیر علیه دولت را به عنوان تیتر اول خود انتخاب کرده بودند. روزنامه بهار «از رأی مردم عصبانی اند» را تیتر یک و روزنامه ایران در صفحه اول خود همین جمله را به نقل از جهانگیری تیتر صفحه اول انتخاب کرده بود.
به گزارش «تابناک»، روزنامه اصولگرای رسالت، بخشی از سخنان انتقادی جهانگیری نسبت به وضعیت اقتصادی مردم را برجسته و تیتر یک خود را «وضعیت فعلی اقتصاد زیبنده ملت نیست» انتخاب کرده بود. دیگر روزنامه ها هم جمله «آسمان ریسمان نبافیم و به رأی مردم احترام بگذاریم» را در صفحات اول خود تیتر گزارش خبری خود کرده بودند.
روزنامه شرق اما گزارشی تخصصی تر از همایش سیاست های پولی و ارزی تهیه و با عنوان اتحاد علیه سود سعی کرده بود، گزارشی مطابق با موضوع همایش ارائه دهد و بخش اقتصادی سخنان جهانگیری در این همایش را در مورد سیاست های پولی، سود بانک ها و وضعیت اقتصادی کشور پوشش دهد.
دیگر موضوعی که بحث داغ روزنامه های صبح امروز بود و به انحای مختلف در صفحه اول بیشتر آنها به چشم می آمد، کلیدواژه « آتش بس» بود. این واژه که اصولا تخصصی ادبیات نظامی و جنگ است، این روزها برای نخستین بار توسط علیرضا زاکانی، نماینده پیشین مجلس و از منتقدان دولت مطرح شده است. زاکانی در یادداشتی، خواستار اعلام آتشبس یک جانبه توسط منتقدان دولت شده است که در روزهای گذشته، جنجال های زیادی در فضای سیاسی کشور به پا کرده بود. با وجود اینکه چند شخصیت اصولگرا از جمله احمد توکلی در فضای توییتر از این ایده زاکانی استقبال کرده بودند، با نگاهی به مطبوعات امروز مشخص می شود، روزنامه های اصولگرا این موضوع را زیاد جدی نگرفته اند و بیشتر روزنامه های اصلاح طلب هرچند با رویکرد انتقادی و تحلیلی آن را در صفحات اول خود برجسته کرده اند.
در پیشخوان امروز روزنامه های، شرق و اعتماد، بهار و ایران با انتخاب تیتر پیشنهاد آتش بس ضمن بازتاب این خواسته به بررسی واکنش های صورت گرفته به اعلام آتش بس سیاسی اخیر پرداخته اند. روزنامه اعتماد که تیتر نخست خود را نیز به همین موضوع اختصاص داده، واكنش متفاوت چهرهها به پيشنهاد منتقدان دولت را در گزارشی گنجانده است. در بررسی ویژه این موضوع در اعتماد گفت وگویی با عباس عبدی شده که در اثنای آن گفته می شود: پيشنهاد زاكاني، پيشنهاد رسمي اصولگرايان نيست. او در پاسخ به پرسش اين آتش را چه كسي روشن كرد، نیز می گوید: قضاوت كردن و وارد شدن درباره اينكه چه كسي آتش را روشن كرد يك مجادله جديد و بيهوده است. بايد از ورود به آن پرهيز كنيم اما آنچه براي من مهم است اين نيست كه از طرف اصولگراها روشن شده يا نه. ممكن است حتي اين گونه هم باشد. براي ما مهم اين است كه اين طرف مسوولانهتر برخورد كند و هيچ نوع هيزمي را روي اين آتش نريزد. هركسي روشن كرده، كرده، مهم اين است كه امروز خاموشش كنيم. اگر بخواهيم برگرديم به اينكه چه كسي آن را روشن كرده همان بحث قضاوت كردن پيش ميآيد و اول دعوا خواهد بود.
دو روزنامه جوان و ایران مشکلات زیست محیطی این روزهای بخش هایی از کشورمان را نیز شایسته درج در صفحه اول خود دیده اند. روزنامه جوان با اشاره به وضعیت سخت خوزستان امروز تیتر زده است: اهواز در غم و غبار و رنج دما و روزنامه ایران با اشاره به غبار در سیستان گزارشی از مشکلات اقلیمی این منطقه در این فصل سال منتشر کرده است.
اما به جز موارد یاد شده گزارش ها و اخبار دیگری نیز در روزنامه های امروز منتشر شده بود که در ادامه بخش هایی دیگر از آنها را مرور می کنیم.
عراق پس از داعش، داعش پس از عراق
داوود هرمیداسباوند. کارشناس بینالملل در روزنامه شرق امروز طی یادداشتی به بررسی وضعیت عراق بعد از داعش پرداخته است. او در این یادداشت می نویسد: خبرهای متناقضی درباره آزادی موصل، آخرین شهر تحت تصرف داعش در عراق، منتشر میشود، اما اگر فرض را بر آزادی کامل موصل بگیریم، سؤال اینجاست که سرنوشت داعش و عراق بعد از این چه خواهد بود؟ واقعیت این است که اگرچه دولتها برای مقاصد کوتاهمدت خود گروههای ایدئولوژیک اینچنینی را شکل میدهند، اما حیات این گروهها با ازبینرفتن قلمرو آنها، تمام نمیشود؛ برای مثال القاعده برای رویارویی با شوروی در افغانستان پدید آمد، اما هنوز و سالها بعد از بیرونرفتن شوروی از افغانستان در این کشور و کشورهای دیگر فعالیت میکند و حتی اعضای این گروه عملیات ١١ سپتامبر را ترتیب دادند. اکنون میبینیم که القاعده در پاکستان، سومالی، نیجریه، عراق، سوریه و یمن تجلی یافته و فعالیت میکند. داعش نیز مانند القاعده پایبند به ارزشهای جهادگرایانه و میلیتاریستی است و بههمیندلیل مبارزه ایدئولوژیک را تکلیف خود میداند. تا پیش از داعش، گروههای اینچنینی سرزمین مستقل خاصی نداشتند، ولی ابوبکر البغدادی، رهبر این گروه، در سال ٢٠١٤ در مسجدی در موصل خلافت اسلامی اعلام کرد و قلمرویی برای خود در نظر گرفت. حالا این قلمرو در عراق از این گروه گرفته شده و شکی نیست که فعالیت این گروه افت شدیدی پیدا خواهد کرد، اما این به معنی ازبینرفتن داعش نیست و بسیار محتمل است که عملیاتهای جهادی این گروه در کشورهای غربی و دیگر کشورها افزایش یابد. در طول این سالها شهروندان کشورهای غربی که تبار آسیایی- آفریقایی داشتند، به دلایل سابقه استعماری برخی کشورهای غربی در کشورهایشان به این کشورها مهاجرت کردند، اما همچنان ارزشهای خاص خود را حفظ کردند و به دلیل ناهمگونی این ارزشها با ارزشهای غربی به سمت داعش جذب شدند. از سوی دیگر اکنون برخورد با پناهجویان و کنترل آنها در کشورهای غربی بیشتر شده و این نوع برخورد غیرانسانی میتواند زمینهساز داعشیسم در غرب باشد و فضای مساعدی را برای ظهور و گسترش ایدئولوژی داعش در این کشور ایجاد کند. بنابراین در مرحله اول محتمل است که اعضای گروه داعش در کشورهای منطقه تقویت شوند و از دیگرسو عملیاتهای جهادیها در غرب نیز افزایش یابد، اما یکی دیگر از مشکلات بعد از داعش در خود عراق است. مسئله فرقهاي و قومي در عراق مسئلهای لاینحل بوده و از آغاز فعالیت داعش بعضا برخی سنیها و بعثیها به این گروه پیوستهاند و به دلیل تبعیض در این کشور، سنیها مستعد پیوستن به هر گروهی هستند که وعده تغییر وضعیت عراق را بدهد. راهحل برقراری صلح و ثبات در عراق و بهویژه اکنون و بعد از ازدسترفتن قلمرو این گروه در عراق، موازنه منصفانه در عراق است.
کنایه منتظری به وزارت اطلاعات
ماجرای مدیران دوتابعیتی و اختلافنظر وزارت اطلاعات و قوهقضائیه درباره این موضوع نیز در نشست دیروز دادستان کل کشور مطرح شد. وطن امروز در بخشی از گزارش خود از نشست خبری حجت الاسلام منتظهری نوشت: در حالی که محمود علوی، وزیر اطلاعات پیشتر منکر وجود دوتابعیتیها در دولت شده بود، منتظری دادستان کل کشور لیست بلندبالایی از این افراد را برای علوی فرستاد. دادستان کل کشور دیروز در نشست خبری با اهالی رسانه در اینباره کنایهای را خطاب به علوی مطرح کرد. منتظری در پاسخ به سوالی درباره سرنوشت نامه دوم دادستانی کل به وزارت اطلاعات درباره مدیران دوتابعیتی گفت: انشاءالله وزارت اطلاعات پیام شما را میشنود و هرچه زودتر جواب ما را میدهد. البته تصمیم داشتم همین روزها پیرو این نامه درخواست کنم پاسخ ما را زودتر بدهند. حجتالاسلام والمسلمین منتظری در ادامه این نشست خبری در پاسخ به سوال دیگری در رابطه با تعداد دستگیرشدگان حوادث تروریستی تهران و آخرین وضعیت پرونده آنها، اظهار کرد: در چند استان بسیاری از آنها به دام افتاده و با تلاش نیروهای وزارت اطلاعات و سپاه شناسایی و دستگیر شدند. وی ادامه داد: رسیدگی قضایی به پرونده آنها بخشی در حوزه قضایی همان استان است، لکن درباره سرکردهها و عناصر مهم آنها به منظور ایجاد سیاست واحد، پرونده در تهران رسیدگی و اگر لازم باشد از احاله استفاده خواهد شد و در تهران رسیدگی میشود. این مسؤول عالی قضایی افزود: برای برخی تحقیقات انجام شده و برای برخی تحقیقات در حال انجام است و تا همه این عوامل به قوهقضائیه تحویل نشوند، نمیتوان تعداد آنها را اعلام کرد.
فرجام خون بهاي معدنچيان
نزديك به دو ماه پس از 13 ارديبهشت و جان باختن 43 كارگر زمستان يورت در جريان ريزش تونل شماره يك اين معدن، پرداخت ديه به خانوادهها و بازماندگان آنها آغاز شده است. اتفاق تخیلی که در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری روی داد و موجب تأثر مردم کشورمان شد. برخی معتقد بودند پس از سپری شدن روزهای اولیه این حادثه در آزادشهر، موضوع به فراموشی سپرده شده است. روزنامه اعتماد در شماره امروز خود از چگونگی پرداخت دیه جان باختگان حادثه معدن زمستان یورت آزادشهر گزارشی تهیه کرده است. در این گزارش آمده است: از روز گذشته خانواده 43 معدنچي به نوبت به محل فرمانداري شهرستان آزادشهر ميروند تا مبلغ 210 ميليون تومان پول ديه در اختيار اعضاي خانواده گذاشته شود.
ابراهيم كاردگر، مديرعامل شركت بيمه آسيا در مراسم تحويل چك خسارت به بازماندگان حادثه معدن زغال سنگ آزادشهر، با تسليت اين حادثه به خانوادهها، گفت: «بيمه آسيا به عنوان شركت بيمهگر معدن زمستان يورت آزادشهر از ابتداي رخداد اين حادثه آمادگي خود را براي پرداخت كامل خسارت ديه اعلام كرد. آن دسته از خانواده جانباختگان معدن آزادشهر كه مراحل قانوني انحصار وراثت را انجام دادند، ديه متعلقه بلافاصله بر اساس سهم ارث به آنان پرداخت ميشود.» روز شنبه پنج خانواده چكهاي ديه خود را دريافت كردند، كاردگر توضيح داد: «ديه ساير خانوادهها نيز بلافاصله پس از انجام مراحل قانوني به آنان پرداخت ميشود و دراين خصوص هيچ مشكلي وجود ندارد.» حبيب شفايي نوده، فرماندار آزادشهر هم روز گذشته در جلسه آغاز پرداخت ديه جانباختگان زمستان يورت گفت: «پيگيري حق و حقوق خانواده جانباختگان از سوي دولت با وجود اينكه معدن متعلق به بخش خصوصي بود، با جديت و در اسرع وقت انجام شد. پيگيري و حمايتهاي لازم براي انجام انحصار وراثت توسط خانواده جانباختگان همچنان درحال انجام است.»
سميرا ميردار، خواهر حميد ميردار است، معدنچي 32 سالهاي كه پيكرش شبي كه تونل معدن آوار شد به همراه 20 نفر ديگر بيرون كشيده شد. سميرا روز گذشته در محل فرمانداري حاضر بوده است. او در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه پرداخت ديهها بدون اشكال انجام شده: «همراه پدر، مادر و همسر برادرم به فرمانداري رفتيم، سهم هر كدامشان را به صورت چك پرداخت كردند اما هنوز آن وامي كه قرار بود براي مسكن به خانوادهها پرداخت شود به جايي نرسيده.» خواهر حميد ميردار ميگويد كه پدر و مادرش هركدام 35 ميليون تومان و همسر حميد 26 ميليون تومان دريافت كردهاند و باقي ديه قرار است به بچهها تعلق بگيرد: «برادرم سه فرزند دارد و سهم آنها فعلا محفوظ است تا مراحل پرداخت از طريق دادگاه صورت بگيرد.»
اوايل خردادماه به خانواده جانباختگان زمستان يورت وعده داده شد تا مشكلات مسكن آنها هم حل شود. وزير كار و رفاه اجتماعي كه به عنوان نماينده رييسجمهور و براي رسيدگي به وضعيت خانوادههاي معدنچيان آزادشهر به استان گلستان سفر كرده بود از تعلق مسكن مهر يا ۵۰ ميليون تومان به خانوادههاي معدنچيان خبر داد. علي ربيعي در جمع خانوادهها گفت: «خانوادههاي معدنچيان جانباخته آزادشهر كه متقاضي مسكن هستند صاحب مسكن مهر ميشوند كه در اينباره اگر كساني كه تمايل به دريافت مسكن هم نداشته باشند مبلغ ۵۰ ميليون تومان به آنها تعلق ميگيرد.»
سميرا ميگويد كه روز گذشته 5 خانواده از ميان 43 خانواده جانباختگان معدن ديهها را دريافت كردهاند و ساير خانوادهها همچنان مشغول گذراندن مراحل اداري براي انحصار وراثت هستند: «همسر شوهر خواهرم هم جزو كشتهشدگان بود، او از آن 13 نفري بود كه چند روز بعد از ريزش معدن بيرون كشيده شد، خانوادهاش مشغول انجام كارهاي اداري هستند تا نوبت به آنها برسد.» جريان پرداخت ديهها براساس زمان شناسايي اجساد و آغاز روند اداري پيش ميرود. سميرا ميگويد كه با وجود پرداخت بدون مشكل ديهها هنوز خبري از نتيجه شكايت آنها نيست: «بعد از حادثه همه شكايتنامهاي تنظيم كردند كه قرار بود بررسي شود اما از نتيجه پرونده هنوز خبري نداريم.» شكايت عمده سميرا هم مانند ساير خانوادههايي كه عزيزان خود را در حادثه معدن يورت از دست دادند همچنان پابرجاست، آنها چكهاي ديه را در محل فرمانداري دريافت ميكنند همان جايي كه يك سال و اندي قبل از وقوع حادثه مقابلش جمع شده بودند تا نسبت به شرايط ناعادلانه كار، حقوق معوقه و وضعيت بيمهشان اعتراض كنند، بهمن ماه سال 94 معدنچيان زمستان يورت پنج روز پشت سر هم در برابر فرمانداري تجمع كردند: «شوهر من هم مثل برادرم معدنچي است، اگر اتفاق در شيفت سوم افتاده بود به جاي برادرم، شوهرم از دست ميرفت. شكايت اصلي ما همان بود كه قبل از حادثه داشتيم، همان موقع كه 11 ماه حقوق معوقه طلب داشتيم، همان موقعي كه من و خانوادهام چهار ماه پي كار ديگر رفتيم تهران. ما همهچيزمان را به خاطر معدن باختيم.»
توهین نژادی در ورزشگاه های ایران زیر ذره بین فیفا
شرق امروز در گزارشی به بررسی تنش احتمالی غیر ورزشی ورزش ایران پرداخته و سر داده شدن برخی شعارهای ضد نژادی و ضد قومیتی در ورزشگاه های ایران را تهدیدی برای جایگاه فوتبال کشورمان دانسته و از امکان ایجاد مشکلاتی ناشی از بروز چنین رفتارهایی در ورزشگاه های ایران برای ورزش کشورمان می نویسد: موردی که حالا فوتبال ایران را بهطور جدیتری تهدید میکند، گزارشی است که سازمان فوتبال علیه نژادپرستی (FARE)، مهمترین سازمان غیردولتی همکار فیفا و یوفا در مبارزه با نژادپرستی، نوشته و نمونههای بارزی از رفتار و توهینهای نژادپرستی در ورزشگاههای فوتبال ایران را عنوان کرده است. در این گزارش 75صفحهای که به مباحث توهین نژادی، قومی، مذهبی و تاریخی در سراسر ورزشگاههای دنیا پرداخته، اشارهای هم به ایران و وضعیت ورزشگاههای ایران شده که میتواند زنگ خطر را بهصورت جدی برای فوتبال کشورمان به صدا درآورد. این گزارش علاوه بر توهینهای نژادی و رفتاری، به تبعیض در کشورهای مختلف هم پرداخته که میان آنها بازهم متأسفانه چند نمونه ذکرشده درباره فوتبال ایران به چشم میخورد. فراز شهلایی، پژوهشگر حقوق بینالملل ورزش دانشگاه پپرداین کالیفرنیا که خودش از نزدیک درباره این پرونده در حال تحقیق است، به «شرق» میگوید: «نژادپرستی در استادیومهای فوتبال سالهاست که به یکی از معضلات سازمانهای ورزشی و غیرورزشی تبدیل شده است. البته بروز رفتارهای تبعیض و توهینآمیز توسط تماشاگران در استادیومهای فوتبال را بیشتر منتسب به فرهنگ و زمینههای سنتی و تاریخی جوامع میدانند. از پرتابکردن موز و درآوردن صدای میمون تا شبکه پیچیده رفتارها، نمادها، کدهای عددی و حرفی و... همگی الگوهایی هستند که نژادپرستان در استادیومهای فوتبال برای ترویج اعتقادات باطنی خود از آن استفاده میکنند. در کمال تأسف این رفتارها کرامت انسانی نوع بشر را هدف قرار داده و با خلق صحنههای غمانگیز بهطور مداوم باعث اشکریختن مردانی میشود که در زمین فوتبال شاید رقیبی برای خود نشناسند». شهلایی در ادامه درباره اثرات این اتفاق در ورزشگاههای ایران هم میگوید: «در کشور ما هم در استادیومها رفتارهایی را میتوان مشاهده کرد که کاملا در قالب تعریف نژادپرستی قرار گرفته اما در نهایت شاید بهدلیل ارائهنشدن تعریف درست از نژادپرستی در فرهنگ ما بدون واهمه ادامه دارد. این رفتار که قطعا الگو گرفته از بدنه جامعه فرهنگی کشور است و تهدیدی برای یکپارچگی و کرامت انسانی ابنای بشر محسوب میشود با زیر ذرهبین رفتن سکوهای تماشاگران در استادیومها از سوی نهادهای حاکم بر فوتبال به تهدیدی بالقوه برای فوتبال هم تبدیل شده است».
در گزارشی که «FARE» نوشته در بخش مربوط به اتفاقات رخداده در ورزشگاههای آسیا ابتدا به موضوع تبعیض اشاره شده و در آنجا عنوان شده که «در ایران زنان از حضور در ورزشگاههای فوتبال منع شدهاند و امکان دیدن مسابقات را ندارند». در قسمتی دیگر هم اشاره شده که «در دو کشور ایران و عربستان زنان از ورود به ورزشگاه منع شدهاند و حتی چند مورد بازداشتی از زنانی که میخواستند وارد ورزشگاه شوند، دیده شده است». در همین قسمت به تنش سیاسی بین ایران و عربستان هم اشاره شده که پایهگذار بخشی از توهینها در ورزشگاهها شده است؛ اما بخش مهم این گزارش مربوط به جایی است که «توهینهای قومیتی» ذکر شده و حتی این توهینها بهصورت «فارسی» جلوی معادل انگلیسیشان نوشته شده است. از این گذشته رفتار یکی از مربیان ایرانی (فیروز کریمی) در برخورد با یک بازیکن سیاهپوست شاغل در لیگ هم زیر ذرهبین قرار گرفته و از آن بهعنوان توهینهای نژادی علیه بازیکنان سیاهپوست در این گزارش یاد شده است. سؤالی که باقی میماند این است که چطور این شعارها و در رده بالاتر چطور دستنوشتهها و بنرهای مختلف جمعآوری میشود و در اختیار چنین نهادهایی قرار میگیرد؟ در پاسخ باید عنوان کرد که متخصصان همین مؤسسه مبارزه با توهینهای نژادی، اقدام به شناسایی رفتارهای نژادپرستانه در ورزشگاههای فوتبال میکنند و آنها را در اختیار فدراسیون بینالمللی و اروپایی فوتبال قرار میدهند. پس اگر تا همین چند وقت پیش پرتاپکردن بطری، انداختن لیزر و سیگارکشیدن در ورزشگاهها معضل جدید فوتبال ایران بود، حالا بحث توهینهای نژادی هم به آن اضافه شده است. فراز شهلایی میگوید: «این شعارها که بیشتر قومیت خاصی در کشور را هدف قرار میدهند، رفتارهای نژادپرستانه تلقی میشوند و با توجه به اصل مسئولیت مطلق باشگاهها و فدراسیونهای فوتبال در صورت برخورد، مستقیما بر این نهادها تأثیرگذار خواهد بود. شناسایی این رفتارها از سوی FARE که در گزارش این سازمان حتی معادل فارسی شعارها نیز درج شده است، نشاندهنده تلاش سازمانیافته برای برخورد با همه ظواهر نژادپرستی در استادیومهای فوتبال در سراسر جهان است که در صورت عدم فرهنگسازی از سوی نهادهای مسئول فوتبال و فرهنگ در جامعه ما میتواند به خطری گستردهتر تبدیل شود. این گزارش هشداری به جامعه و متولیان فرهنگ و فوتبال در کشور است تا برای حذف اینگونه الگوهای رفتاری ناپسند در میان برخی از تماشاگران فوتبال اقدامات لازم را هرچه سریعتر انجام دهد».
درسی که کیمیا به مسئولان داد
گزارش نویس روزنامه جوان، عدم کسب مدال طلای تکواندو توسط کیمیا علیزاده و عذرخواهی او به خاطر عدم پیروزی در فینال این دوره از مسابقات جهانی تکواندو را محملی برای انتقاد از مسئولان ورزشی کشور کرده و عدم شهامت عذرخواهی در مسئولان را مورد نقد قرار داده است. جوان در این گزارش نوشته است: «ببخشيد طلا نگرفتم.» اين عذرخواهي کيميا عليزاده، بانوي تکواندوي کشورمان را بايد مديران ورزش کشورمان قاب کنند و به ديوار اتاقشان بزنند، بانوي تکواندوي کار کشورمان بعد از مدال تاريخي برنز در المپيک ريو، همين چند روز پيش بعد از يک مصدوميت سخت در قهرماني جهان روي شياپ چانگ رفت و نايبقهرمان شد. عليزاده يک مدال تاريخي ديگر گرفت تا او را با فاصله زياد به بهترين بانوي تکواندوکار تاريخ ايران بدل کند، اما نکته قابل تأمل پس از اين موفقيت تاريخي، عذرخواهي اين بانوي مليپوش از مربياش و مردم ايران است.
در حالي که مدال نقره عليزاده تا امروز باارزشترين مدال تاريخ بانوان ايران است در رشته تکواندوست، وي پس از پايان مسابقه فينال در متني از اينکه نتوانسته مدال طلا بگيرد، عذرخواهي کرده است! عذرخواهي کيميا عليزاده درس بزرگي به مسئولان ورزش و برخي قهرمانان است، به طور قطع عليزاده بابت اين مدال شايسته تقدير است و کمتر کسي است که او را ملامت کند، چرا قهرمان نشده است و همين که با وجود عمل جراحي بعد از المپيک و فاصله کمي که براي آمادهسازي جهت حضور در قهرماني جهان داشت، توانسته تا فينال بالا بيايد و رنگ مدال برنز دوره گذشتهاش را به نقره تبديل کند، شاهکار کرده است. با اين حال عليزاده ميآيد و بعد از اين موفقيت بزرگ، براي اينکه نتوانسته موفقيت بزرگتري به دست بياورد، عذرخواهي ميکند. حرکت قابل تأمل عليزاده در شرايطي است که در ورزش کشورمان چه بين مديران و چه برخي ورزشکاران، هنوز فرهنگ عذرخواهي جا نيفتاده است و پس از هر ناکامي در مسابقات مختلف چه جهاني، آسيايي و المپيک، کم پيش ميآيد يک ورزشکار، مربي يا مدير به خاطر اين نتايج عذرخواهي کند و اکثريت آنها به دنبال توجيهي براي فرار از تبعات شکست و ناکامي هستند. چه آسمان و ريسمانهايي بافته نميشود که يک نتيجه دور از انتظار، عادي جلوه داده شود تا جايي که حتي برخي ورزشيها طوري وانمود ميکنند، همين نتيجه ضعيفي هم که گرفتهاند، از سر ورزش ايران زياد است، طوري که بايد بابت اين ناکامي، از آنها قدرداني هم کرد! کمتر مدير يا قهرماني در سالهاي اخير شهامت عذرخواهي بابت ضعفها در مسئوليت و مسابقهاي که اعزام شده را داشتند و روال مرسوم اين بوده که همه به دنبال شانه خالي کردن از زير بار مسئوليت نتايج کسب شده در ميادين مختلف بودهاند و حتي برخيها با پنهان شدن پشت موفقيتهاي ديگران به دنبال توجيه ناکامي و فرار از زير بار پاسخگويي هستند.
سرقت «بی بی سی» از شهید مدافع حرم
روزنامه صبح نو، گزارشی را به مناسبت سالگرد تأسیس پرس تی وی کار کرده است. مدیر این شبکه انگلیسی زبان صدا و سیما در بخشی از گفت وگوی خود خبر از سر در آوردن مستند تهیه شده توسط شهید مدافع حرم از بی بی سی می دهد.
مدیر پرستیوی در لندن با اشاره به حادثه شهید مدافع حرم، هادی باغبانی گفت: شهید باغبانی یک مستندساز بودند که در سوریه به شهادت رسیدند. دوربین و تصاویر ضبط شده ایشان پس از شهادت توسط داعش دزدیده شد و در اختیار «بیبیسی» قرار گرفت. آنها با تصاویر شهیدباغبانی مستندی پخش کردند و پیرو آن همسر شهید باغبانی با من تماس گرفت و گفت«بیبیسی» در این مستند حتی تصویر لحظه شهادت همسرم و حتی تصاویر دیگر مربوط به فرزندم را نشان دادهاند و او را غیر از مستندساز معرفی کردهاند. همسر ایشان گفت من قصد شکایت از این رسانه را دارم تا بابت این اقدام عذرخواهی کنند. توسط همسر این شهید به ما وکالت داده شد و شکایتی علیه «بیبیسی» فارسی صورت گرفت ولی آنها چیزی را گردن نگرفتند و مدعی شدند چون در ایران قانون کپیرایت رعایت نمیشود ما هم عمل نخواهیم کرد! درصورتی که شکایت ربطی به کپیرایت نداشت و موضوع سرقت از یک خبرنگار بود. شکایت ما به جایی نرسید و از «بیبیسی» مدعی اخلاق این رفتار بعید نیست ولی نکته عجیب عدم همکاری وزارت خارجه با ما بود و تنها آقای سرافراز در این زمینه باما همکاری کردند. هر از چند گاهی دادگاههای انگلیسی «پرستیوی» را به دلایل واهی محکوم میکنند ولی تا به حال ما شبکههای انگلیسی را به خاطر رفتارشان در داخل کشور بازخواست کردهایم؟ دیپلماسی ضعیف ما باعث پایمال شدن حق امثال همسر شهید باغبانی شد.