فیلم «نگار» رامبد جوان اینروزها در حال اکران است؛ فیلمی متفاوت و معماگونه که در سینمای ایران بیسابقه است اما در این پرونده نمیخواهیم به نقد و بررسی این فیلم بپردازیم؛ بهانه پرونده امروز، سوژه عجیب فیلم است؛ ارتباط با دنیای پس از مرگ.
به گزارش روزنامه خراسان، فیلم با صحنه بازسازی خودکشی مردی میانسال و ثروتمند بهنام «فرامرز» شروع میشود؛ پلیس به ما و به خانواده مرد میگوید فرامرز خودکشی کرده و همهمان باور میکنیم، بهجز نگار. نگار باور دارد پدرش به قتل رسیده اما چطور میتواند این موضوع را به خودش و دیگران ثابت کند؟ نگار، برای فهمیدن واقعیت، نیاز دارد همه اتفاقاتی را که روزهای قبل از خودکشی ساختگی پدرش رخ داده ببیند، همین کار را هم میکند، آن هم به کمک روح پدرش! پدر از دنیای دیگر با دختر حرف میزند، یک تکه کاغذ به او میدهد و به دخترش کمک میکند تا از ماجرای مرگ او سردربیاورد.
نگار در شرایط «اینهمانی» با پدرش قرار میگیرد و اتفاقاتی را که پیش از مرگ برای او رخ داده، شخصا و عینا تجربه میکند تا سرانجام، معمای مرگ پدر بر او روشن میشود. اما همه اینها چطور اتفاق میافتد؟ ما دنیای فیلم و مرز مغشوش واقعیت و خیال را میپذیریم اما در عین حال به فکر هم فرو میرویم که بعد از مرگ خودمان یا اطرافیانمان، چه چیزی در انتظار ماست؟ آیا اموات میتوانند با بازماندگانشان ارتباط برقرار کنند؟ آیا میتوانند به بازماندگانشان کمک کنند؟ آیا اموات، آینده را میبینند و میتوانند بازماندگان را از اتفاقات آینده مطلع کنند؟ برای این که پاسخ این سوالات و سوالات مشابه را بدانید، پرونده امروز «زندگیسلام» را دنبال کنیـد.
پاسخ به رایجترین سوالات درباره دنیای پس از مرگ از زبان «دکتر محسن میرباقری» و«حجتالاسلام رضاییتهرانی»
در ذهن همه ما سوالات زیادی درباره «دنیای پس از مرگ» وجود دارد اما مهمترین و پیچیدهترین و حتی هیجانانگیزترین بخش این سوالات، درباره چگونگی ارتباط ارواح با بازماندگان است. شاید به دلیل همین کنجکاویها هم باشد که در طول سالها، داستانهای زیاد و فیلم های بسیاری درباره رفت و آمد ارواح به جهان زندهها، نوشته و ساخته شده است. موضوعی که دین اسلام و آیات قرآن و روایات بهجامانده از اهلبیت(ع) هم نسبت به آن بیتفاوت نبوده و نکاتی برای شفاف سازی ابهامات مسلمانان در این زمینه گفته و نوشته شده است. ما هم برای دستیابی به پاسخِ رایجترینِ این سوالات و ابهامات، به سراغِ دوچهره مطلع رفتیم. «دکتر محسن میرباقری» دکترای علومقرآن و حدیث و استاد دانشگاههای تهران و «حجتالاسلام محمد رضاییتهرانی» پژوهشگر و استاد حوزه علمیه در مشهد مقدس با صبر و حوصله به این سوالات از منظر دین پاسخ دادهاند.
محدوده اختیارات ارواح برای تماس با زندهها، چگونه است؟
رضایی تهرانی: دین اسلام معتقد است انسان ها با مرگ نابود نمی شوند و روح مردگان وارد سرای دیگری می شود. اما این گونه نیست که ارواح در عالم دیگر آزاد باشند و بتوانند به اختیار خودشان رفتار کنند. بلکه ارواح مردگان در محدوده خاص و تعریف شده ای امکان عمل دارند. محدوده ای که خداوند برایشان در نظر گرفته است. اگر شخص مرده، انسانی باشد که در دنیا به واسطه اعمالش، به مقاماتی دست پیدا کرده است، در جهان پس از مرگ هم گستره عمل بیشتری دارد و محدودیت های کمتری؛ تا جایی که می تواند نسبت به این جهان، تسلط و احاطه داشته باشد. مثل حالتی که ما درباره ارواح ائمه و اولیای الهی به آن معتقدیم یا آن شرایطی که قرآنکریم درباره شهدا می فرماید که «مرده نیستند، بلکه زنده اند و در نزد خدا رزق و روزی دارند». در واقع این گونه اموات، از زندهها هم زندهتر هستند و حیات عالیتری نسبت به ما دارند. بنابراین، فقط روحی به اذنا... میتواند با دنیای زندهها تماس بگیرد که مقدس و مطهر باشد.
آیا کسی که میمیرد، پس از مرگ میتواند به دیدنِ خانوادهاش بیایــد؟
میرباقری: به شکلِ خواب بله. کمااین که برای خود ما و اطرافیانمان هم این موضوع اتفاق افتاده و از زبان چهرههای معتبر بسیاری، شنیدهایـم که مثلا پدر یا استاد از دنیا رفتهشان را ملاقات کردهاند. پسر حاجعباس قمی، مولف مفاتیحالجنان تعریف میکند که پدرم پس از فوت به خوابـم آمد و اظهار کرد: «یک کتاب امانتی از فلانی، دستِ من جامانده بود و برو بهشان برگردان.» کتاب را برداشتم و بردم اما در مسیر، کتاب از دستم افتاد و جلدش خراب شد. باز فرداشب، پدر به خوابم آمد که: «جلد کتاب را تعمیـر کن و برگردان!» در کنار خواب، مرحوم علامه مجلسی در کتاب «حقالیقین» میفرمایند: از آیات و روایات این طور برداشت میشود که ارواح پدران و مادرانِ از دنیا رفته، شبهای جمعه به خانه و اهالی خانوادهشان سر میزنند. البته ما نمیتوانیم با چشم مادی، آنها را ببینیم و ملاقات کنیـم.
آیا فرد درگذشته، میتواند به هر شکل، به خانوادهاش کمک کنــد؟
میرباقری: از مجموعِ روایات منابع معتبر، میتوان این گونه برداشت کرد که اموات در برزخ و دنیای مُردگان، حقِ دعــا کردن دارند. روی همین حساب، بسیار گفته شده و شنیدهایم که اگر گرفتارید، برای آرامش روحِ پدر و مادر درگذشتهتان خیرات کنید تا شاد شوند و دعایتان کنند. پس اموات میتوانند به وسیله دعای خیر، به بازماندگانشان کمک کنند.
آیا اموات، از آینده خبر دارند؟ آینده نزدیک را میبینند و میتوانند خانواده و عزیزانشان را باخبر و مطلع کنند؟
میرباقری: افرادی که در دنیا، ارتباط قوی و عمیقی با خدای مهربان داشتند و صالح و درستکار بودند، شاید به اذنا... مطلع شوند و بتوانند هشدارهایی به بازماندگانشان بدهند اما مردمِ عادی نه. بنده از پسر یکی از عالمان بزرگ شنیدم که پدر به خوابشان آمده بود و گفته بود: «مراقب باش! عمرِ پنجاه ساله تو نمیارزد به این که اشتباهاتی مرتکب شوی.» یعنی پدر، پسر را از طولِ عمرش باخبر کرده بود و پسر هم درست در پنجاه سالگی فوت کرد. اما این امکان و شرایط برای آدمهای معمولی فراهم نیست. چون بیشتر آدمها، پس از مرگ و در عالم برزخ گرفتارنـد. گرفتار پاسخ گویی درباره اعمالشان.
آیا ارواح اموات خبیث، میتوانند به دنیای زندهها برگردند، در جسم کسی حلول کنند یا زندهها را بترسانند؟
رضایی تهرانی: ارواح آدمهای خبیث و پلیـد، پس از مرگ، اجازه هیچ دخالتی در دنیای زندهها را ندارند. نمی توانند در جسم کسی حلول کنند، کسی را بترسانند یا بر روح کسی سیطره پیدا کنند. این ارواح باید در همان محدوده ای عمل کنند که خدا برایشان مشخص می کند. در غل و زنجیر خودشان هستند و اصلا فرصت این که در این دنیا تاخت و تاز کنند را ندارند و حرف هایی که درباره این ارواح می گویند، ساخته تخیل بشری است. البته ممکن است این ارواح در چشم یک ولی خدا، در حال عذاب دیده شوند و آن شخص، از دیدن آن منظره آزرده شود اما این که بخواهند در دنیا دخل و تصرفی کنند، شبیه چیزی که در قصهها و فیلمها تحت عنوان ارواح خبیثه و ارواح جهنمی می بینیم و میخوانیم، اصلا وجود ندارد.
احضار روح چیست؟ و آیا احضار ارواح، عملی و امکانپذیر است؟
رضایی تهرانی: به تلاش برای ارتباط با روح از دنیا رفتهها، احضار روح گفته میشود. یک فضای خطرناک که هم جولانگاه توهمات و تخیلات است و هم محدوده فعالیت شیاطین و اجنه. روی همین حساب، بزرگانِ دین ما به شکل ویژه با این گونه ارتباط گرفتن با ارواح، مخالفنــد. اصطلاحا به کسی که بتواند به روشهایی که معمولا از طریق ریاضتهای غیرشرعی به دست میآید، با ارواح ارتباط بگیرد «مدیوم» گفته میشود. منتها بخش بسیار زیادی از این ادعاها و ماجراها، توهم است و فرقههای انحرافی که معمولا با این ادعا که «روح فلان امام به خوابم آمد و به من گفت تو فلان توانایی را داری و مردم باید حمایت و پیرویات کنند» به وجود میآید یا برخی توهمات که به اسم مکاشفه تعبیر میشود با این مضمون که «این حکم یا موضوع را خود امام به دلِ من انداختند»، از انحرافاتِ ریز و درشتِ گستره احضار روح است. در نهایت باید بدانیم ارتباط با یک روح، یعنی ارتباط با موجودی که در عالم بالاتری قرار دارد. حتی اگر آن روح، درجه عالی نداشته باشد، به هر حال در عالَم بالاتری است و کسی که با آن عالَم مرتبط می شود، دارای ویژگی های خاصی است.
رویای صادقه چیست؟ آیا رویاهای ما درباره مردگان، قابل استناد و اعتماد هستند؟
رضایی تهرانی: خوابی که منشأ و ریشهاش، نه مزاج و افکار ما، بلکه ارتباط با عالم ارواح و دنیای آینده است، رویای صادقه نامیده میشود و گاهی مثل رویای صادقه حضرت ابراهیم(ع) درباره قربانی کردن فرزند، صریح و شفاف است و گاهی هم مثل رویای صادقه حضرت یوسف(ع)، نیاز به تعبیر دارد. منتها بخش زیادی از خوابهایی که ما به رویای صادقه تعبیرش میکنیم و حتی براساسشان تصمیمهای مهم زندگیمان را اتخاذ میکنیم هم، توهمات ماست. مثل شخصی که ادعا داشت چندین سال پیش، خواب یک امام معصوم را دیده که به او گفته برو با فلانی ازدواج کن. خیال کرده رویای صادقه دیده و رفته با همان آدم ازدواج کرده و به مشکل برخورده است. اولین جواب به چنین شخصی این است که شما از کجا یقین کردی شخصِ توی خواب، امام معصوم بوده؟ مگر ما پیامبران و ائمه را قبلا دیدهایم که بتوانیم در خواب، تشخیصشان بدهیم؟ یا مثلا شخصی نزد عالمی رفت و گفت من رویای صادقه دیدم که در میدانی برفی افتاده ام وخون از من جاری است. آیا این شکلِ مُردنِ من است؟ عالم تفکری کرده و پاسخ داده این رویای صادقه نیست؛ این یک خواب معمولی است که نمود اعمال و ذهنیات روزهای گذشته تو بوده؛ احیانا دیشب شیر برنج با رب انار نخوردی؟ خلاصه بیشتر خوابهایی که ما تعبیرش میکنیم به: روح فلانی مرا از فلان کار منع کرد یا به فلان کار تشویق کرد، توهمات ماست.
چرا سرِ مزار اموات میرویــم؟
رضایی تهرانی: محل زندگی مردگان نمی تواند قبرشان باشد چون به شکل کلی، دو عالم داریـم. عالم ماده که ما در آن زندگی می کنیم و عالم بالاتری که بعد از مرگ به آن می رویم؛ یعنی همان عالم برزخ! این دو عالم نمی توانند با هم تداخل داشته باشند. برزخ اگر چه تتمه دنیاست ولی باز هم این طور نیست که مرزش با این عالم، مغشوش و نامشخص باشد. یعنی اگر چه جسم مرده را در زمین دفن می کنند، اما مرده قرار نیست در لایه های زیرین خاک زندگی کند یا جهان پس از مرگ، جهانی زیر خاک باشد. اگر خاک قبرستان را بشکافید، به چیزی نمی رسید. روح، یک موجود مجرد است، به بدن تعلق دارد اما پس از مرگ، کم کم تعلقش به بدن از بین می رود اما ممکن است با مکان دفن بدن، ارتباط خاص داشته باشد. مثل حرم امام رضا(ع)، که حضرت رضا(ع) به این دلیل که جسم مادی شان در این خاک نهاده شده، با این محل مرتبط هستند و زائران مزارشان را مورد عنایت و مهربانی قرار می دهند. این به این معنا نیست که امام رضا(ع) فقط در حرمش حضور دارد یا فقط آنجا به ما توجه میکند اما آنجا آمد و شد دارد. روی همین حساب، ما به سر مزارِ امواتمان میرویم و آنجا مینشینیم و فاتحه میخوانیم و حتی حرف میزنیم و درددل میکنیم چون روح مرده به واسطه احساس تعلق به جسمشان، آنجا در رفت و آمد است.