«بیکاری»، آشناترین واژهای است که این سالها به گوش ما ایرانیان خورده است. اکثر بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند که بهترین سالهای عمر خود را در دانشگاههای کشور، مشغول تحصیل بودهاند.
به گزارش
تجارتنیوز، مسلم خانی، مشاور معاونت امور تعاون وزارت کار، در گفتگو با تجارتنیوز، در مورد عوامل دخیل در بیکاری فارغالتحصیلان، معتقد است: در بحث بیکاری فارغالتحصیلان، که به عنوان بیکاران گرانقیمت از آنها یاد میشود، چندین عامل دخیل هستند. قطعا یک دلیل، ناهمسویی آموزههای دانشگاهی با بازار کار است. چرا که فارغالتحصیلان دانشگاهی، کمترین اطلاعات را در حین تحصیل، در مورد بازار کار کسب میکنند.
به همین دلیل موضوع اشتغالپذیری در دانشگاههای ما، مورد بررسی و اجرا قرار نمیگیرد . لذا دانشجویان نیز، اشتغالپذیر نشدهاند. اما نکته دیگر آن است که هنوز بازار کار در کشور از مرحله سنتی به طور کامل عبور نکرده است. به همین دلیل، بخش بزرگی از بازار کار دست کسانی است که هیچوقت پایشان به دانشگاه باز نشده است.
وی افزود: بر این اساس، برخی گزارشها نشان میدهد که سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از بازار کار به ۲۰ درصد هم نمیرسد. چالش سوم در مورد بیکاری فارغالتحصیلان آن است که در کشور به آیندهپژوهی بازار کار اساسا توجه نشده است.
چون الگوی آیندهپژوهی بازار کار نداریم، لذا دانشگاهها بدون توجه به نیازهای بازار کار آتی، نسبت به پذیرش دانشجو اقدام میکنند. که این اتفاق بسیار خطرناکی است. در نهایت چالش چهارم مربوط به نگاه تربیت نیروی کار بینالمللی در نظام آموزشی است.
این استاد دانشگاه، در مورد دوران گذار از کسبوکارهای سنتی به مدرن، گفت: ما در حال ورود به دوران گذار کسبوکارها، در ایران هستیم. البته باید با اندکی احتیاط این جمله را گفت. چرا که در دوران گذار حدود ۴۰ درصد از کسبوکارها به سمت تکنیکال شدن، استارتاپ شدن و نوآور شدن میروند. در حال حاضر برآوردها نشان میدهد که کمتر از ۲۵ درصد از کسبوکارها در این زمره هستند.
به همین دلیل ما در حال آماده شدن، برای ورود کسبوکارها به دوران گذار هستیم. البته تجربه نشاندهنده آن است که دوران گذار در ایران طولانی نیست. دوران گذار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران چندان طولانی نبود. به همین دلیل، دوران گذار کسبوکارها نیز، سرعت بالایی خواهد داشت. به گونهای که ما در مورد کسبوکارهای استارتاپی علیالخصوص در زمینه وببیس شروع خوبی داشتهایم.
اما متاسفانه این موضوع در حوزههای دیگر اتفاق نیفتاده است. پیامد این موضوع به گونهای است که ما باید آماده غافلگیر شدن، در دنیای کسبوکار ایران در خلال یک دهه اخیر باشیم.
مثلث سه گانه بازار کار چیست؟
مشاور معاونت امور تعاون وزارت کار، در ادامه گفت: ما در زمینه بازار کار، یک مثلث عرضه، یک مثلث تقاضا و یک مثلث محیط کسبوکار داریم. مثلث عرضه همان نظام دانشگاهی و آموزشهای رسمی و غیررسمی در زمینه تربیت دانشآموز و دانشجو است. مثلث تقاضا نیز همان خانوادهها، دانشآموزان و دانشجویان هستند. اما مثلث سوم مربوط به ارتقاء شاخصهای جهانی کسبوکار و بهبود محیط کسبوکار است.
مسلم خانی اعتقاد دارد: در نهایت ارتقا همین شاخصها، موجب تعادل در دو مثلث دیگر، یعنی عرضه و تقاضا نیروی کار میشود. در اکوسیستم بازار کار ایران، جای خالی یک سری از نهادهای ملی به شدت محسوس است. در واقع جای خالی یک نهاد شورای عالی سرمایه انسانی احساس میشود. چنین نهادی باید دو کار مهم انجام دهد. اولین کار، طراحی نقشه راه توسعه فردی است، که از طریق آن بتوانیم در مورد نیروی کار بالقوه یعنی دانشآموزان و دانشجویان، نقشه راه توسعه فردی و توسعه استعدادهای آنها را داشته باشیم. اما موضوع دومی که باید چنین نهادی انجام دهد، متناسبسازی این استعدادها با مطالبات بازار کار است.
این استاد دانشگاه، در پایان با اشاره به الگوی دانشگاه کارآفرین، گفت: دانشگاه ما در حال حاضر خود را معرفت محور میداند. اعتقاد دارد یک سری سرفصلهای شورای عالی عتف را باید ارائه بدهند. به همین دلیل، لاجرم باید الگوی دانشگاه کارآفرین را در نظام آموزشی اجرایی کرد. الگوی دانشگاه کارآفرین، دو ویژگی اساسی دارد.
همین چندی پیش بود که وزیر کشور از نرخ بیکاری ۶۰ درصدی در برخی از شهرهای کشور خبر داد
ویژگی اول، بازمهندسی سرفصلهای آموزشی موجود، با توجه به مطالبات بازار کار امروز و فردا است. نکته دوم، تعامل متعدد با کسبوکارها و تعریف پروژههای کاری و کارآموزی برای دانشجویان است. من باورم بر این است، اگر ما به سمت الگوی دانشگاه کارآفرین که در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده برویم، میتوانیم این انتظار را داشته باشیم که خروجی این موضوع، فارغ التحصیلان با مهارت باشد.
گلایههای نه چندان به جا
اما معمولا فارغالتحصیلان، این گلایه را مطرح میکنند که کارفرمایان و سازمانها نسبت به استخدام آنها سخت گیریهای بیش از حد دارند. در این راستا با دکتر عباس غفاری گفتگو کردیم. وی عضو هیئت مدیره انجمن مدیریت منابع انسانی ایران و معاون سرمایه انسانی هلدینگ راز است که سالها در زمینه استخدام نیرو تجربه دارد.
غفاری، با بیان اینکه معمولا کارفرمایان و صنعتگران تمایل کمی برای استخدام فارغالتحصیلان دارند، گفت: معمولا سازمانها خواهان سابقه کار هستند. سابقه کار، معضل بزرگی برای تازه فارغالتحصیلان است که باید از یک جایی کسب کنند. به همین منظور وزارت صنعت با همکاری وزارت کار در گذشته طرحی را در این راستا اجرا کردند.
وی افزود: به موجب این طرح، بخشی از هزینه یک سال اول جذب فارغ التحصیلان را، وزارت صنایع پرداخت میکرد. بعد از یکسال این سوبسید قطع میشد. معمولا این افراد نیز در بیشتر مواقع جذب میشدند. این طرح بعد از مدتی و از امسال دوباره در حال اجرا است. بدین صورت که تامین اجتماعی بخشی از بیمه افرادی را که مشمول این طرح هستند، نمیگیرد. اما به طور طبیعی کارفرمایان علاقهای برای استخدام تازه فارغالتحصیلان ندارند.
معاون سرمایه انسانی هلدینگ راز، در گفتگو با تجارتنیوز، سه دلیل عدم مهارت، عدم جامعهپذیری و عدم تجربه کافی از سوی فارغ التحصیلان را، به عنوان دلایل عدم تمایل کارفرمایان برای استخدام آنان ذکر کرد، و افزود: کارفرمایان تمایل دارند فردی را استخدام کنند که همانند یک راننده ماهر، پشت فرمان ماشین بنشیند و رانندگی کند.
اما طرف مقابل که فارغالتحصیل است، در دانشگاه قوانین راهنماییورانندگی را مطالعه کرده است. اما پشت فرمان اتومبیل ننشسته است. به همین دلیل کارفرمایان این ریسک را نمیپذیرند. و به دنبال فردی هستند که دارای سابقه کار کافی باشد.
رشتههای فنی دست بالاتر را دارند
وی در مورد اینکه فارغالتحصیلان کدام رشتهها یا دانشگاهها، برای ورود به بازار کار با مشکل مواجه میشوند، گفت: به نظرم بهتر است بگوییم، کدام دسته با مشکل کمتری مواجه میشوند. چون همگی در این زمینه با مشکل مواجه هستند. اما خیلی از کارفرمایان نظرشان نسبت به استخدام رشتههای فنی مساعدتر است.
مخصوصا افرادی که به کار با نرمافزار مسلط هستند. به عنوان مثال، فردی که در حوزه رشتههای مهندسی، کار با نرم افزار «کتیا» را در دانشگاه یاد گرفته است. تا حدودی نظر کارفرما نسبت به استخدام وی مثبتتر است. رشتههای فنی، نسبت به رشتههای علوم انسانی تا حدودی عملیاتیتر هستند. در حالیکه رشتههای علوم انسانی بیشتر تئوریک هستند.
بنابراین کارفرمایان تا حدودی بیشتر از رشتههای فنی استفاده میکنند. به عنوان مثال در رشته معماری، اگر فردی نرمافزار «تریدی» یا «اتوکد» و ورژنهای بالا را مسلط باشد. تا حدود زیادی میتواند نظر کارفرمایان را جلب کند.
به گفته غفاری، بسیاری از سازمانها تمایل دارند تا از دانشگاههایی که بیشتر اسم و رسم دارند، نیرو بگیرند. به عنوان مثال، کارفرمایان برای رشتههای فنی، از دانشگاههای شریف، تهران، امیرکبیر و سایر دانشگاهها معتبر نظر مساعدتری دارند. یا در رشته حسابداری، بیشتر بر روی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید میکنند. همچنین در رشته زبان نظرشان نسبت به دانشگاه شهید بهشتی مساعدتر است.
راهکارهایی برای اتصال صنعت و دانشگاه
غفاری در مورد راهکارهایی برای جذب فارغالتحصیلان گفت: یک راهکار، همان تفاهم بین وزارت کار و وزرات صنایع بود. اما به نظرم، یکی از راهکارها این است که دانشگاهها در حین تحصیل، از مدیران موفق سازمانها و کارآفرینان موفق دعوت کنند که در دانشگاهها در رشتههای مختلف انتظاراتشان را از فارغ التحصیلان، بیان کنند.
یکی دیگر از راهکارها که هند در آن خیلی موفق بود، این است که تعیین رشته با درخواست بازار کار صورت بگیرد. در هند ارتباط مستقیمی بین دانشگاهها و بازار کسبوکار وجود دارد. به طوری که بازار کسبوکار، به دانشگاهها سفارش میدهند. به عنوان مثال، ما نیاز به کاردانی ریختهگری داریم، و دانشگاهها نیز در این زمینه دانشجو میگیرند.
اما در کشور ما، دانشگاهها معمولا با توجه به ظرفیت خالی و وجود اساتید، اقدام به جذب دانشجو میکنند. در حالیکه، باید معکوس باشد. و بنا به درخواست بازار کسبوکار صندلی در دانشگاهها تعریف شود. کار مفید دیگری، که برخی دانشگاهها انجام میدهند، همان نمایشگاههای کار است. سازمانها در این نمایشگاهها، نیاز خود به رشتههای مختلف را اعلام میکنند یا آنکه بر روی دانشجویان سال آخر سرمایهگذاری میکنند.
این نمایشگاه در دانشگاه شریف برگزار شد و به نوعی بین کسبوکار و دانشگاه رابطه برقرار کرد. به عنوان مثال ما از طرف یک شرکت معتبر در این نمایشگاهها غرفه میگرفتیم. به دانشجویان و فارغالتحصیلان اعلام میکردیم، که ما به چه نیروهایی با چه ویژگیها و مهارتهایی نیاز داریم.
وی در مورد اهمیت کسب مهارت توسط فارغالتحصیلان، گفت: سازمانها و کسبوکارها تمایل به استخدام فردی دارند، که حداقل های مهارتهای عمومی را یاد گرفته باشد. به عنوان مثال، تمایل دارند که فرد، مهارتهایی عمومی مانند زبان انگلیسی، کار با کامپیوتر و icdl را در حد قابل قبولی، یاد گرفته باشد. لذا دانشجویان ابتدا باید بر روی مهارت های عمومی خود کار کنند.
سپس در راستای رشته خود مهارت تخصصی نیز یاد بگیرند. نکته دیگر آنکه فارغالتحصیلان باید از نظر رفتار کاری نیز، خود را ارتقا دهند. به عنوان مثال، اغلب افرادی که در ابتدا به سازمانها وارد میشوند، انسانهای حساسی از نظر رفتاری هستند. اما موقعیت دانشگاه با بازار کار متفاوت است و باید فارغالتحصیلان آمادگی لازم را برای محیطهای سخت آماده کنند.
غفاری در پایان گفت: به نظرم نقش تربیتی خانوادهها، و نقش خود افراد نیز، مهم است. افراد بسیاری برای کار به بنده مراجعه میکنند. من همیشه توصیه میکنم، که این افراد ابتدا خودشان را برای ورود به بازار کار آماده کنند. خود را توسعه بدهند، سپس به دنبال کار باشند. چرا که اگر درگیر کار شوند، فرصت توسعه خود را ندارند.
حتی اگر مهارتی را در دانشگاه به آنها یاد ندادهاند، میتوانند با هزینه خود این مهارتها را یاد بگیرند. لذا باید این افراد بتوانند یک ارزشافزوده برای خود ایجاد کنند. علاوه بر رشته خود، بتوانند مهارتهای دیگری را نیز کسب کنند. به عنوان مثال،فردی که در رشته زبان انگلیسی تحصیل می کند اگر بتواند در کنار آن، زبان دیگری نیز یاد بگیرد، یک ارزشافزوده برای خود ایجاد کرده است.
گلایههایی از جنس بیکاری
رضا صبری، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، در گفتگو با تجارتنیوز، در مورد میزان مهارت خود برای ورود به بازار کار میگوید: واقعیت آن است که در حال حاضر در دوران کارشناسی، همه دانشجویان اساسا به بازار کار فکر نمیکنند. این دوران تقریبا صرف حاشیهها میشود. سپس بعد از آن، همه خواهان ادامه تحصیل هستند.
اکثرا تمایل دارند به تهران بیایند. چون این شائبه ایجاد شده که تنها راه کسب موقعیت شغلی در تهران است. در واقع در مقطع ارشد است که دانشجویان به فکر بازار کار میافتند. در حالیکه نه تنها هیچ مهارت خاصی را کسب نکردهاند، بلکه مشکلاتی مانند سربازی نیز سد راه آنان است. حتی برخی برای فرار مقطعی از سربازی، به همین روند عادت کرده، و ادامه تحصیل میدهند.
اما امین حسنوند که به تازگی از دانشگاه علامهطباطبایی فارغالتحصیل شده است، نظر متفاوتی دارد و در گفتگو با تجارتنیوز، میگوید: همه بیکاران دانشگاهی انتظار دارند تا دولت، دانشگاه یا نهاد دیگری دست آنها را بگیرد. و به سرکار ببرد. واقعیت آن است که دانشجویان چه در دوران دانشگاه و چه بعد از آن، عملا خودشان هیچ حرکت خاصی انجام نمیدهند.
به نوعی دچار یک نوع تنبلی شدهاند و فقط سطح توقع خود را بالا بردهاند. من خودم گاهی اوقات به کارآموزی میرفتم، یا رایگان کار میکردم. در راستای رشتهام، با افراد و نهادهای مختلف ارتباط میگرفتم تا اینکه کمکم توانستم با انجام کارهای پروژهای خودم را در بازار کار تثبیت کنم. در حال حاضر نیز، در یک موسسه روانشناسی و مشاوره، مشغول به کار هستم. البته از سربازی معاف شدهام.
مینا یزدی، دانشجو دیگری که در یکی از دانشگاههای تهران به تازگی تحصیل خود را به اتمام رسانده است در گفتگو با تجارتنیوز، میگوید: ورود به بازار کار برای فارغالتحصیلان دختر، سختتر از پسران است. چرا که بسیاری از مشاغل برای آقایان تعریف شده است.
اما در چند سال اخیر، در دانشگاهها بحث کارآفرینی، مراکز رشد، ارتباط صنعت با دانشگاهها و….. بسیارداغ شده است. به نظرم تمامی اینها عملا دستاورد چندانی نداشته است. در حال حاضر یک نوع جو تحصیلزدگی و بیزاری از دانشگاه در بین دانشجویان و یا فارغالتحصیلان در حال گسترش است.