«یک روز میگویند از زلزله نترسید و خانههای مقاوم در برابر زلزلههای بزرگ هم مقاومند. چند روز بعد میشنویم که اگر زلزله بیاید، حتی اگر خانهها سالم بمانند هم امدادرسانی غیر ممکن خواهد بود و اگر زیر آوار نمیریم، از بیغذایی و بیآبی و حمله موشهای آدمخوار میمیریم. ما واقعاً گیج شدهایم. من و مادرم هر شب در حالی که کولهمان را پشت در گذاشتهایم هوشیار میخوابیم.»
روزنامه ایران نوشت: «شما هم شبها از ترس زلزله تهران با دلشوره میخوابید؟ آیا وقتی به دیواری تکیه میدهید، تمرکز میکنید که لرزش از بدن شماست یا دیوار؟ آیا جزو کسانی هستید که فکر میکنند تهران بعد از زلزله قابل شناسایی نخواهد بود و هیچ امداد و نجاتی برای این شهر امکانپذیر نیست؟ آیا فکر میکنید بهتر است از حالا به فکر رفتن از این شهر ناامن و بیدر و پیکر باشید؟ اگر این طور است، شما به فوبیا یا توهم زلزله مبتلا شدهاید.
شاید هم جزو کسانی هستید که مبتلا به خوشبینی شدهاند؛ این که این طورها هم نیست و خانههایی که خوب ساخته شده باشند، تحمل ریشترهای بالای زلزله را دارند. زلزله ۷ ریشتری لااقل با خود شهر کرمانشاه و سر پل ذهاب، کاری نکرد، چرا؟ چون خشت و گل نبودند و قاعدتاً در تهران هم میشود به تابآوری ۷ یا حتی ۸ ریشتر امیدوار بود. اصلاً چرا راه دور برویم، بم هم هست با آن همه کشته و زخمی که باز خانههای مقاومش در حد همین آجر و سیمان فرو نریخت.
شاید جزو کسانی هستید که میگویند این طورها هم نیست که زلزله اصلاً قابل پیشبینی نباشد. همین زلزله اخیر کرمانشاه را ببینید. زلزله اول خیلیها را نجات داد. این حرفها و تحلیلهایی ضد و نقیض از این دست، گاه آن قدر در فضای واقعی و مجازی ادامه مییابد که گیج میشوید و از خودتان میپرسید واقعاً این حرفها چقدر درست است؟ چقدر ترس از زلزله واقعی است؟ آیا واقعاً آن طور که میگویند برای تهران دیگر راه چارهای نمانده و باید منتظر باشیم تا مصیبت روی سرمان آوار شود یا اصلاً خیلی از این ترسها و اضطرابها بیهوده است؟
از پیشگوها تا تحلیلهای درست و غلط
قاعدتاً در چنین فضایی خیلیها آرام نمینشینند و میروند دنبال راه حل. چه راه حلی بهتر از مراجعه به یک پیشگو که زمان و شدت دقیق زلزله را به شما بگوید؟ این روزها البته کم نیستند آدمهایی که زلزله را پیشگویی میکنند و اتفاقاً اصلاً تعدادشان هم کم نیست. بعضیهایشان هم در شبکههای اجتماعی توانستهاند به سرعت تعداد دنبالکنندههایشان را از دو سه هزار نفر به چند صد هزار نفر برسانند و لااقل خیال آن چند صد هزار راحت است! آنها دانشمندان خودخواندهای هستند که معتقدند طبق محاسبات دقیق ریاضی میتوانند زلزله را پیشگویی کنند.
فاطمه و مادرش از جمله کسانی هستند که به قول خودشان آرام ننشستهاند و خودشان به فکر چارهای افتادهاند. فاطمه که ۲۴ ساله است، میگوید: «یک روز میگویند از زلزله نترسید و خانههای مقاوم در برابر زلزلههای بزرگ هم مقاومند، چند روز بعد میشنویم که اگر زلزله بیاید، حتی اگر خانهها سالم بمانند هم امدادرسانی غیر ممکن خواهد بود و اگر زیر آوار نمیریم، از بیغذایی و بیآبی و حمله موشهای آدمخوار میمیریم. ما واقعاً گیج شدهایم. من و مادرم هر شب در حالی که کولهمان را پشت در گذاشتهایم، هوشیار میخوابیم. یکی میگوید راه پله امن است و دیگری توی خانه را پیشنهاد میدهد و میگوید راهپله و آسانسور بدترین جای ممکن است. چند کانال هم پیدا کردهایم که اتفاقاً زلزله خیلی از شهرها را درست پیشبینی کردهاند و خودشان هم از استادان علم زلزله شناسی هستند. بهتر از این است که دست روی دست بگذاریم، هیچکس که به ما پاسخ درستی نمیدهد!»
محمد اما نظر دیگری دارد. این جوان ۳۰ ساله میگوید: «مردم اصلاً نباید به کانالهای پیشبینی زلزله توجه کنند. خودم یکی از این کانالها را دنبال میکردم؛ روز اول دو سه هزار دنبالکننده داشت و الان ۵۰۰ - ۴۰۰ هزار عضو دارد و آقای پروفسور پیشبینیکننده زلزله هم الان توی کانالش آگهی میگذارد و از آن پول درمیآورد. کاش نهادهای رسمی با این شایعه سازیها مقابله میکردند. الان وضع خانواده ما طوری شده که تصمیم گرفتهایم همه با هم به روانشناس مراجعه کنیم. باور کنید هیچکس در خانه ما خواب درست ندارد و با هر صدا و لرزشی مضطرب میشویم.»
سودابه ۴۸ ساله که در شهرک اندیشه زندگی میکند و زلزله ملارد کرج را خیلی از نزدیک حس کرده، میگوید: «زلزله دوم که آمد، از روی تخت شیرجه زدم تا خودم را به در برسانم و حالا پایم شکسته. من واقعاً از تحلیلهای مختلف گیج شدهام. بعضیها میگویند زمین در حال رانش است. بعضیها از «هارپ» حرف میزنند. من دیگر نمیدانم کدام تحلیل را قبول کنم! فقط میدانم ترس در جان خیلی از مردم لانه کرده.»
زلزله تهران چقدر خطرناک است؟
چقدر پیشبینیها درباره زلزله درست است و مردم باید در زمان زلزله چه بکنند و کدام تحلیلها را جدی بگیرند؟ این سؤالها را محسن نادی، معاون آمادگی و عملیات پدافند غیر عامل سازمان مدیریت بحران تهران تا حدی پاسخ میدهد: «بعد از زلزله ملارد تا به حال چندین جلسه با اهل فن از زمین شناسها و زلزلهشناسها داشتهایم و همین سؤال را پرسیدهایم که چقدر زلزله تهران خطرناک است؟ این را همه باید بدانیم که رفتار زمین قابل پیشبینی نیست. همان گونه که مکان و زمان دقیق زلزله هم قابل پیشبینی نیست. ۸۵ تا ۹۰ درصد کشور ما روی منطقه پرخطر زلزله واقع شده و فقط ۵ درصد آن زلزله خیز نیست اما در همین زلزله ملارد دکتر مردای قبل از وقوع آن را هشدار داد. یعنی توانستیم تا حدی تنش را متوجه شویم و آماده باش نسبی هم داده شد ولی همین الان نمیتوان دقیقاً گفت زلزله بعدی چه زمانی رخ میدهد.»
او درباره پیشبینیها یا بهتر بگوییم پیشگوییهایی که در برخی شبکههای اجتماعی درباره زلزله انجام میشود هم توضیح میدهد: «هیچکدام از این پیشگوییها دقیق نیست و مبنای علمی ندارند. ما در ایران روزانه زلزله داریم ولی زلزله بزرگ کمتر رخ میدهد. این کاری که اخیراً برخی انجام میدهند، بحث احتمالی است و بر اساس مباحث و محاسبات ریاضی انجام میشود و هر چند صد درصد غلط نیست اما قطعاً درست هم نیست.»
او تأکید میکند: «ما درباره زلزله تهران نباید مردم را بیش از حد بترسانیم و در عین حال به آنها احساس ایمنی و اطمینان بیش از حد بدهیم. شهر تهران رو به توسعه است و مدام در آن ساخت و سازهای جدید انجام میشود. در عین حال وقتی ما خودمان را با زلزله مکزیکوسیتی که شرایطش تا حد زیادی شبیه ماست یا با پایتختهایی مثل استانبول و حتی نپال که زلزلههای بالای ۷ ریشتر را تجربه کردهاند و در عین حال شهرهای بزرگی هستند و تخریب وحشتناک هم نداشتهاند، مقایسه میکنیم تا حد زیادی امیدوار میشویم. هر چند اینها به معنای این نیست که ایمنی را جدی نگیریم. در همین زلزله سر پل ذهاب، نخستین زلزله ساعت ۹ و ۲۰ دقیقه رخ داد و دومی نزدیک ساعت ۹ و ۵۰ دقیقه. همین نیم ساعت باعث شد مردم از خانه بیرون آمدند و نیم ساعت را در فضای باز گذراندند و آسیب جدی هم ندیدند. همین طور بررسیها نشان داد که ساختمانهای محکم در برابر زلزله بالای هفت ریشتر هم سرپا ماندند. ما باید رفتار درست داشته باشیم و حداقلهای ایمنی را در سازه رعایت کنیم تا آن حادثه وحشتناکی که خیلیها انتظارش را در زلزله تهران دارند، رخ ندهد اما اگر هم بیش ازحد مردم را بترسانیم، آنها به این نتیجه میرسند که اصلاً بیخیال شوند چون توان مقابله با فاجعه را ندارند. با آموزش درست و آمادگی نسبی و رفتار مناسب میتوان از نتایج ترسناک دور ماند.»
او همچنین هشدار میدهد: «فرار بدترین رفتار در زمان زلزله است و پناهگیری بهترین رفتار. بعد از آن هم باید به محلهای امن رفت تا متولیان امر بیایند و اعلام کنند بعد از آن مردم چه کاری انجام دهند. باید به جای ترسیدن، تمرین کنیم که در زمان وقوع حادثه چه کنیم.»
نادی همچنین درباره بحث هشدار سریع زلزلهای که به صورت آزمایشی هم انجام شده، میگوید: «این هشدار بر خلاف پیشگوییها منطق علمی دارد و بین ثانیههای موج مخرب و موج اولیه یا غیر مخرب و اختلاف زمان بین آنها قابل پیشبینی است. مثلاً در ژاپن این اطلاعرسانی انجام میشود و از طریق تلفن به مردم اطلاع میدهند. ما این آزمایش را در دماوند و فیروزکوه انجام دادهایم و توانستهایم ۱۲ ثانیه زودتر از موج مخرب، زلزله را پیشبینی کنیم. این امکان در ژاپن تا یک دقیقه قبل از زلزله نیز امکان پذیر است.»
درباره ترسهایتان حرف بزنید اما فاجعهسازی نکنید
برخی این سؤال را میپرسند که برای آرامش نسبیشان در این فضا چه کنند؟ بهتر است درباره زلزله حرف بزنند یا به طور کل آن را نادیده بگیرند؟ آیا تکنیکی وجود دارد که آنها را آرام کند؟ این سؤالها را هم با دکتر فرشاد رضایی، روانشناس، مطرح کردیم. او میگوید: «اجتناب از فکر کردن و صحبت نکردن درباره ترسها فقط حال ما را بدتر میکند. هر چقدر بخواهیم از چیزی که میترسیم اجتناب کنیم و درباره آن فکر نکنیم، فقط حالمان را بدتر کردهایم. اجتناب از فکر، اثر بومرنگی دارد و تنها ذهن را دور میزند و دوباره برمیگردد. بنابراین در این شرایط با هم درباره ترسهایتان حرف بزنید اما از آن فاجعه نسازید. بهتر است این کار در جمعهای کوچکتر باشد. ما با دانشجویان پزشکی درباره ترس از زلزله این کار را انجام دادهایم. بهترین تکنیک هم غرقهسازی یا آمدن زلزله در ذهن است. ما در آن جلسه تأکید کردیم ته ماجرا یعنی مرگ را که آرامش ابدی است، در نظر بگیرید و از فاجعهسازی مثل حمله موشها و... بپرهیزند. هرگز برای کسی که میترسد از این جمله که نباید دربارهاش فکر کنی، استفاده نکنید چون این جمله فقط اوضاع را بدتر میکند. این را بدانید که نیمکره راست ذهنتان محلی است که در آن دادههای صوتی و تصویری ذخیره میشود و در نیمکره چپ، دادههای کلامی. همین که درباره موضوعی حرف میزنید، از آنجایی که دادههای تصویری یعنی بار هیجانی نیمکره راست کمتر میشود، تخلیه هیجانی میشوید. اگر این ترسها بیش از حد شدید است با هدایت یک روانپزشک میتوانیم نتیجه بهتری بگیریم.»
حالا اگر این بار خواستید به زلزله تهران فکر کنید یا رانش زمین و تغییر و حرکت صفحات زمین را تصور کنید یا یاد تحلیلهای عجیب و غریب افتادید، به این هم فکر کنید که زلزله داستان پیچیدهای دارد و آن چه ما با روح و روان خود میکنیم، نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه زلزله نیامده، به دست خود زندگیمان را متشنج کردهایم. یادمان باشد که فقط با حفظ آرامش میتوانیم تصمیم درستی بگیریم.»