مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی کشور که تا دو سال پیش و بر اساس قوانین گذشته، اقدام به جذب دانشجو و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز در بخش هایی مثل موزه داری، مرمت آثار باستانی، هنرهای سنتی و صنایع دستی می کرد، چند سالی هست که تحت تأثیر اختلاف با مسئولان ارشد وزارت علوم با مشکل رو به رو شده و از تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بازمانده است؛ اشکالی که بیش از هرچیز خسارات سنگینی را متوجه فرهنگ، گردشگری و میراث کهن ایرانیان خواهد کرد.
به گزارش «تابناک»؛ صنایع دستی، میراث فرهنگی و اقتصاد گردشگری را باید در دوران معاصر از جمله ابزارهای کلیدی رشد و توسعه یک کشور و ملت تصور کرد. در بسیاری موارد و با مدیریت هوشمندانه انسان ها حتی می توانند به ابزاری در خدمت دیپلماسی، اقتصاد، سیاست و تقویت ریشه های فرهنگی یک کشور نیز مبدل شوند؛ وضعیتی بی نظیر که البته در ایران حال و روز خوبی ندارد و تحت تأثیر برخی ناکارآمدی ها به سمت ناکجا آباد در حرکت است.
امروزه بسیاری از کشورهای جهان با درک ضرورت توجه به میراث فرهنگی کشورشان، هزینه های فراوانی را در این بخش صرف می کنند و تمام تلاش آنان این است که از داشته و نداشته های فرهنگی شان به نحو احسنت در جهت تقویت منافع ملی خودشان بهره ببرند؛ تلاش هایی که نمونه های فراوانی در رابطه با آن می توان مورد اشاره قرار داد و در بسیاری مواقع نیز این تلاش ها مورد مخالفت کشورهای دیگر قرار می گیرد.
برای مثال جمهوری آذربایجان در سال های اخیر تلاش های فراوانی برای تصاحب برخی مفاخر و سنت های فرهنگی ایرانیان و ثبت آن به نام خود در مجامع جهانی آغاز کرده است که از جمله آن می توان به تلاش جمهوری آذربایجان برای ثبت شب یلدا به عنوان یک سنت تاریخی این کشور در سازمان یونسکو اشاره کرد؛ کشوری که در میان غفلت مسئولان ایرانی بازی چوگان را به نام خود ثبت کرد و مقامات ایرانی نیز در باز پسگیری این عنوان ناتوان بودند.
این اقدام را کشور ارمنستان نیز با میراث فرهنگی و دیرین ایران انجام داد و در میان غفلت غیر قابل توجیه مسئولان ایرانی، نان لواش را به عنوان میراث کشور خودش در سازمان یونسکو به ثبت رساند.
در چنین وضعیتی که بیشتر کشورهای جهان به دنبال حفاظت از میراث تاریخی و گرانبهای خود هستند، این ضرورت وجود دارد که مسئولان ایرانی نیز به سرمایه های فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور بی توجه نباشند و در این زمینه مطالعات و پژوهش های فراوانی را عملیاتی کنند.
بر اساس همین اصل، مطالعه، تحقیق، پژوهش و تربیت نیروی انسانی در این حوزه، موضوعی اجتناب ناپذیر است که در سال های گذشته نیز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور به عنوانی متولی این بخش با ایجاد مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در صدد تحقق رسالت های مهم این حوزه برآمد.
پس از نزدیک به سی سال فعالیت این مرکز آموزش عالی، اکنون در پی اختلافات عمیقی که بین میراث فرهنگی و وزارت علوم ایجاد شده است، این مرکز آموزشی عالی روز به روز ضعیف تر شد و اکنون کار به جایی رسیده است که از پرورش حتی یک کارشناس نیز ناتوان است.
این ادعا را می توان با استناد به سخنان یوسف منصورزاده رئیس این مرکز آموزشی تأیید کرد که در مهرماه سال جاری به «تابناک» گفت: سازمان میراث فرهنگی روز به روز به دلیل بازنشستگی کارشناسان زبده قدیمی، از کارشناس تهی می شود و تنها راه این است که بتوان نیروهای متخصص را در حوزه های مختلف تربیت کنیم.
وی اضافه کرد: باید با وزارت علوم مذاکره کنیم تا در سطح کارشناسی ارشد و دکترا هم در تخصص های مورد نیاز نیرو بگیریم و تنها دانشکده تخصصی یعنی مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی را تقویت کنیم تا جایگزین کارشناسان قدیم شوند.
منصورزاده گفت: در برهه ای از زمان، فارغ التحصیلان کاردانی ما هم حتی بعد از اتمام تحصیلات جذب کارها و پروژه های سازمان می شدند و به نیازها پاسخگو بودند اما امروز حتی فارغ التحصیلان کارشناسی ما هم پاسخگوی نیازهای روز نیستند چون تعریف میراث فرهنگی نسبت به گذشته وسیع تر و پیچیده تر شده است.
در شرایط کنونی مشکل اصلی این مرکز آموزش عالی که گفته می شود به دلیل عدم تعامل وزارت علوم و حذف ردیف های بوجه امکان جذب دانشجو ندارد، اختلاف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارت علوم و تحقیقات روی موضوع نحوه مدیریت این مرکز آموزش عالی است.
وزارت علومی اعتقاد دارند، آنها متولی آموزش عالی کشور هستند و باید هر نوع مدیریتی در رابطه با آموزش عالی در حوزه میراث فرهنگی به آنها واگذار شود و از سوی مقامات میراث فرهنگی تحویل دادن این مرکز به وزارت علوم را برای خود یک شکست تصور می کنند.
در چنین شرایطی که کشمکش میان وزارت علوم و سازمان میراث فرهنگی تنها به اتلاف زمان منجر می شود، فرصت برای پرورش نیروهای مستعد انسانی و نیز پژوهش های به روز در این حوزه در حال از بین رفتن است.
بسیاری از دانش آموختگان گذشته این حوزه فرصت های شغلی خود را مثل تدریس در دانشگاه و تربیت نیروی انسانی از دست داده اند و بسیاری از بخش های مهم میراث فرهنگی کشور از جذب و پذیرش نیروهای تحصیلکرده بازمانده است.
آنچه در شرایط کنونی میل و خواسته مدیران ارشد میراث فرهنگی کشور است، با قوانین جدید همخوانی ندارد و مقاومت آنها در این حوزه تنها خروجی اش وارد آمدن خسارات سنگین به سرمایه های فرهنگی و تاریخی کشور شده است.
بنابراین، شاید لازم باشد برخی دستگاه های نظارتی و بالاتر با درک خسارات جبران ناپذیر این جنگ شکل گرفته میان دو نهاد دولتی به مسأله ورود کنند و دلسوزانه در صدد رفع مشکل برآیند.
شاید بهترین انتخاب و تصمیم واگذاری مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی کشور به وزارت علوم و یکی از دانشگاه های مادر کشور باشد تا بتوان از سال آینده با جذب دوباره دانشجو و راه اندازی مقاطع علمی آن به جبران خسارات گذشته کمر بسته شود؛ اقدامی که اگر دست روی دست گذاشته شود و اقدامی برای حل آن نشود، تاریخ در مورد این سهل انگاری و ندانم کاری عامدانه قضاوت بهتر و روشنی از ماجرا به آیندگان خواهد داد.