بر اساس آمارهای رسمی که توسط مسئولان کشور منتشر می شود، هر سال نزدیک به یک میلیون دانشجو در سراسر کشور فارغ التحصیل می شوند که از این بین تنها برای نیمی از آنها شغل وجود دارد و نزدیک به 500 هزار نفر آنها با بحران اشتغال رو به رو می شوند؛ جمعیت قابل ملاحظه ای که حالا گفته می شود چیزی حدود 40 درصد بیکاران جامعه را شکل می دهند.
به گزارش «تابناک»، روز گذشته معاون توسعه امور اجتماعی و عمومی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با تأکید بر اینکه ۴۲ درصد بیکاران کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند، اضافه کرد که این وضعیت در حالی است که هزینههای زیادی برای آموزش آنها صرف شده است و باید فکری اساسی برای رفع این معضل و جلوگیری از مهاجرت نخبگان صورت بگیرد.
دکتر سعید نمکی معاون توسعه امور اجتماعی و عمومی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور تأکید بر لزوم نقش آفرینی دانشگاهها در حوزههای مختلف نیازهای کشور، تصریح کرد: در ادبیات توسعه، انسان ابزار توسعه نیست و انسان ابزار یافته هدف توسعه قرار میگیرد بطوری که این توسعه با آموزش امکانپذیر است.
معاون توسعه امور اجتماعی و عمومی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور گفت: فارغ التحصیلان باید مهارتهایی متناسب با نیازهای جامعه کسب کنند، اما در شرایط کنونی این گونه نیست آموزشها فراتر یا پایینتر از حد انتظار است.
به گفته وی، امروزه ۴۲ درصد از بیکاران در مقطع لیسانس یا فراتر هستند، در صورتی که منابع مالی زیادی برای این افراد هزینه شده است و این مورد یکی از بحثهای مهم در جامعه است. در واقع نوع انتظارات جامعه از این افراد متفاوت است و فرار مغزها یکی از دلایل اضطراب از کار در آینده است.
وی با اشاره به آموزشها در سطوح مختلف، گفت: آموزشها طولانی، گران و غیرمرتبط هستند، امروزه آموزش و پژوهش جامعه محور شده در صورتی که مشکلات را حل نمیکنند.
سخنانی که این مقام مسئول در رابطه با آمار بالای جمعیت دانش آموخته بیکار بر زبان راند، پیشتر نیز از سوی دیگر مسئولان کشور مطرح شده بود و دیگرانی نیز با اشاره به اینکه سالانه 500 هزار دانش آموخته بیکار با مدرک کارشناسی تا دکتری با جامعه تحویل داده می شود، از این مسئله ابراز نگرانی کرده بودند؛ روضه خوانی هایی که در انتخابات 92 و با توجه به جمعیت قابل توجه این جامعه کانون توجه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نیز قرار گرفت.
نمایندگان به خوبی می دانستند که این جمعیت چند میلیونی و سر گردان در شرایط کنونی بیش از هر چیز انتظار به دست آوردن یک شغل مناسب هستند و همین موضوع سبب شد تا برخی از نامزدهای ریاست جمهوری و تیم های انتخاباتی آنها بر این موضوع تأکید کنند.
شرایط این دانشجویان که آمار ضد و نقیضی در مورد میزان دقیق آنها گفته می شود اما قطعاً بالای 2 میلیون نفر را شامل می شود، به گونه ای است که اکنون با مدرک عالی از دانشگاه دیگر حاضر به اشتغال به برخی کارهای درجه پایین نیستند و از سوی سطح مهارت آنها در رشته تخصصی خودشان نیز چندان تعریفی ندارد.
دانشگاه های کشور سال های سال است که با پذیرش چند صد هزار نفری دانشجو، دانشجویانی را فارغ التحصیل کرده است که اکنون مشخص نیست دقیقاً در کدام رشته و کدام شغل باید به نیازهای جامعه پاسخ بدهند.
گویا دانشگاه های کشور تنها هدفشان آموزش یک سری مفاهیم تئوری و بی کاربرد به دانشجویان بوده است و چندان با مسائلی مثل نیاز سنجی جامعه و تربیت نیروی با مهارت برای رفع نیازهای کنونی جامعه قرابتی نداشته اند.
حالا جدا از هزینه های سنگینی که دولت و خانواده ها برای پرورش و تربیت نیروی انسانی دانش آموخته صرف کردند، جامعه ایرانی با انبوهی از دانش آموختگان بیکار رو به رو است که افسردگی و فشارهای روانی تنها بخش کوچکی از مشکلات آنهاست.
این دانش آموختگان که قرار بود دردی از جامعه دوا کنند، حالا خود به درد بی درمانی تبدیل شده اند که قطعاً خیلی زود مشکلات مضاعفی را به جامعه تحمیل خواهند کرد.
در دوران انتخابات ریاست جمهوری، دولت دوازدهم با درک این مسئله اقدام به راه اندازی سامانه ای تحت عنوان سامانه کارورزی کرد که بنا بود با شناسایی جمعیت دانش آموخته و بیکار جامعه راهی برای افزایش مهارت آنها و ارتباط میان ایشان با بازار برقرار کند.
در این سامانه که بر اساس گزارش های رسمی بیش از 2 میلیون دانش آموخته ثبت نام کردند، راهکارهایی برای معرفی بازارهای شغلی مورد نیاز جامعه و مهارت افزایی دانش آموختگان در مسیر نیازهای روز دیده شد که البته تا کنون خروجی مشخصی نداشته است.
اکنون مسئولان کشور که باید با درک این حقیقت نگران کننده یعنی انبوه دانش آموختگان بیکار راه های مهارت افزایی و اشتغال آنها را فراهم کنند، تنها به ارائه آمار و اطلاعات و مرثیه خوانی های گاه و بیگاه در باب مصیبت های این جامعه اکتفا کرده اند و مدتی است که دیگر اقدام عملی مشخصی در این باب انجام نمی دهند.
شناسایی دقیق نیازهای روز جامعه، شناسایی بازار و تخصص دانش آموختگان بیکار، افزایش مهارت این افراد و سوق دادن آنها به سمت بازار کار اقدام ضروری و موثری است که باید در مقام عمل صورت بگیرد و از فضای نظریه پردازی و مرثیه خوانی عبور کند، اما گویا هنوز مسئولان به این مسئله واقف نشده اند و هنوز خسارت های برآمده از این بحران اجتماعی را باور نکرده اند.
دانش آموخته شدن سالانه 1 میلیون نیروی انسانی که نزدیک به نیمی از آنها بیکار باقی می مانند و سر بار جامعه می شوند خیلی زود با میزانی خواهد رسید که دیگر حتی اگرمدیران ارشد کشور بخواهند هم امکان حل این بحران وجود نخواهد داشت.