کلید «بهشت» در دست افشانی، سکه و ارز در سراشیبی ملایم، حرف تا عمل برجام اروپایی، گذار از طایفهگری به ساختار حزبی، کوچ کاربران به پیام رسانهای داخلی به روایت آمار، بارشهای موسمی و کم آبی مزمن، درخواست اعاده دادرسی سعید مرتضوی، دو انتخابات زیر سایه سرنوشت برجام، رهبر انقلاب و رمانهای فاخر خارجی، اعتراض به رویکرد صداوسیما در قبال ورزش زنان، گزارش ارزی دولت به خانه ملت و سیاست یک بام و دو هوای عربستان و امارات در انتقال سفارت آمریکا به قدس، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت در حالی چاپ شد و در پیشخوان مطبوعات قرار گرفتند که انتخاب شهردار پایتخت، یکی از اصلیترین عناوین خبری روز محسوب میشود و با تیترهای متنوع در بیشتر روزنامهها منعکس شده است. عناوین مرتبط با رفتار اروپا در مقابل برجام و بایدها و نبایدهای ادامه برجام از دیگر خظوط خبری روزنامههای امروز است. دیدار رهبری با رئیس جمهور سریلانکا و بیانات ایشان نیز از خبرهایی است که در صفحات نخست بیشتر روزنامهها پوشش داده شده است.
روزنامه ایران عنوان حفظ برجام به شرط تأمین منافع ایران را با استنباط از تماس تلفنی رئیس جمهور روحانی با نخست وزیر بریتانیا تیتر یک امروز خود کرده و انتخاب افشانی به سکانداری شهرداری تهران را با چاپ تصویری از او و با عنوان افشانی، سکاندار جدید پایتخت منعکس کرده است.
روزنامه اعتماد در نیم صفحه نخست امروز خود در گزارشی از گرایش سیاسی شهرداران تهران در گذشته و ضمن انتشار این خبر که با ١٩ رأی موافق، یک مخالف و یک رأی سفید کلید «بهشت» به افشانی سپرده شد، اجماع اصلاحطلبان را تیتر یک امروز خود کرده است.
روزنامه خراسان با انتخاب عنوان سکه و ارز در سراشیبی ملایم، خبری آرامبخش را پس از روزهای متمادی التهاب در بازار ارز خبر یک خود نمود و در گزارشی دیگر کوچ کاربران به پیام رسانهای داخلی را به روایت آمار بررسی کرد.
روزنامه کیهان برای شماره امروز خود عنوان برای اتاق جنگ آمریکا پایگاه داخلی ایجاد نکنید! را تیتر کرد؛ عنوان گزارش کیهان از خطر راهاندازی «مرکز اطلاعات مالی» قرار داد. این روزنامه همچنین یادداشت امروز خود با عنوان خروج از برجام و آنچه نباید! با قلم محمدحسین محترم را منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
شهرفروشی، مهمترین معضل تهران
علی نوذرپور کارشناس شهری طی یادداشتی که در روزنامه امروز ایران چاپ شده نوشت: دیروز شورای شهر تهران بعد از چند هفته پرچالش، سرانجام در یک فرآیند مبتنی بر شفافیت، شهردار منتخب کلانشهر تهران را انتخاب کرد. محمد علی افشانی که هماکنون معاون عمرانی وزیر کشور است، در رقابتی تنگاتنگ با سمیعالله حسینی مکارم، سرپرست فعلی شهرداری تهران، توانست حداکثر آرا را جلب کرده و منتخب شورای شهر پایتخت شود. با این همه باید گفت که پایتخت درحال حاضر با چالشها و معضلات بیشماری روبهروست که به اعتقاد بنده، مهمترین مسأله پیش روی آن و بویژه شهردار جدید، حل معضل درآمدهای پایدار خواهد بود. چراکه متأسفانه براساس تفریغ بودجه سال ۹۵، حدود ۷۹ درصد درآمدهای شهرداری تهران، متکی بر منابع ناپایدار یا به عبارتی منابع متکی بر ساخت وساز، تراکم فروشی و شهر فروشی است. حل این معضل پیچیده البته به سادگی میسور نیست. اما هماکنون وقت آن است تا مسیری که طی چند دهه گذشته آغاز شده، پایان یابد. این مسأله نیازمند یک برنامه جدی و زمانبر است. در ابتدا باید منابع درآمدی را به سمت منابع پایدار همچون عوارض نوسازی، عوارض کسب و کار، دریافت عوارض از نقل و انتقال مستغلات و تعریف منابع جدید در آمدی متکی بر عوارض حمل بار شهری ببریم. درواقع همه این موارد، چالشهای اساسی و بنیادی محسوب میشوند که نیازمند اقداماتی خاص در عرصههای مختلف بویژه در حوزه قانونگذاری است.
بر این اساس باید تأکید کرد، لازم است لایحه «درآمدهای پایدار شهرداری ها» در سریعترین زمان ممکن به مجلس ارسال شود، چراکه بخشی از درآمدهای پایدار، به قانون احتیاج دارد و در غیر این صورت برای اجرا امکانپذیر نیست و در حد شعار باقی میماند. بخشی دیگر البته نیازمند مصوبه شورای شهر است. این لایحه باید اولویت اول شهردار تهران قرار بگیرد. چراکه صرف تنظیم بودجه و تصویب آن در شورا مشابه کاری که در هر سال انجام میشود، با همین منابع مشخص، جوابگوی این حجم بالای مسائل کلانشهر تهران نیست. درحال حاضر در بودجه ۹۷ برای حوزه شهرسازی، ۵۰ درصد منابع درآمدی تعریف شده است، درحالیکه این رابطه بسیار خطرناک است و باید قطع شود. اساساً حوزه شهرسازی در شهرداری تهران، حوزه مالی نیست و وظیفه تأمین درآمد برای شهر را ندارد، اما متأسفانه خلاف این موضوع عمل میشود. به طور حتم آقای افشانی، از بسیاری جهات، فرد بیگانهای نسبت به شهر محسوب نمیشود. ایشان علاوه بر اینکه در حوزه عمران شهری فعالیتهای زیادی داشته است، مسئولیت پشتیبانی، نظارت و حمایت از شهرداریها را نیز در کارنامه کاری خود دارد. براین اساس شهرداریها را بخوبی میشناسد و در حوزه منابع انسانی، قوانین و مقررات و ساختارها، مسئولیت اجرای پروژههای عمرانی بسیاری را در شهرهای مختلف بر عهده داشته است. با این همه ایشان در این فرصت باقیمانده، کار بسیار سختی پیش رو دارد. اما مهمترین راهکار پیش رو ارتباط تنگاتنگ با دولت و مجلس است. خوشبختانه از این منظر، افشانی دچار مشکل نخواهد شد. از آنجاکه عضو کمیسیون خاص کلانشهرهاست و ارتباط مناسبی با دولت و همینطور نمایندگان مجلس دارد، میتواند از این مزیت به نفع شهر بهرهبرداری کرد. ضمن آنکه او، پشتکار یک فرد آشنا به حوزه عمران و قاطعیت و تصمیمگیری امور در موعد مناسب و مقرر را دارد. آشنایی ۳۰ ساله افشانی با شهرداریها و اعتقاد به حوزه شهرسازی، طرح جامع و تفصیلی به طور حتم به حل چالشها در تهران کمک شایان توجهی خواهد کرد. بویژه درحال حاضر که در زمان بازنگری طرح تفصیلی نیزقرار گرفتهایم. ایشان البته در کارنامه اخیر خود، با به نتیجه رساندن مناقصه ۶۰۰ واگن و اختصاص اعتبار ویژه برای حل معضل کلانشهرها در حوزه پسماند، ۲ کار ویژه انجام دادند که امیدوارم با توجه به این سابقه و تجربه، مسیر بدرستی به پایان برسد.
اروپا و پیچ تاریخی نظام بین الملل
سید جلال فیاضی در یادداشت روز امروز خراسان با موضوع قرار دادن رفتار اروپا در قبال برجام نوشت: با خروج ترامپ از برجام اگرچه آمریکا عهدشکنی خود را آشکارتر ساخت واعتبار معاهدههای چند جانبه بین المللی -حتی اگر در شورای امنیت تصویب شده باشد- را به حراج گذاشت اماقدرتهای جهانی، روسیه، چین و اروپا را در برابر یک تصمیم سرنوشت ساز دریک پیچ تاریخی در روند شکل گیری نظام نوین بین المللی قرار داد.
پس از فروپاشی شوروی سابق وپایان نظام دوقطبی در نظام بین الملل، «نظم نوین جهانی» به مهمترین چالش فراروی قدرتهای جهانی تبدیل شد. آمریکا که خودرا پیروز جنگ سرد میدانست خودرا برای تحمیل یک نظام «تک قطبی» برجهان مهیا ساخت ونظریه پردازان آمریکایی از جمله هانتینگتون با دکترین «جنگ تمدن ها» ومک لوهان با نظریه «دهکده جهانی» استراتژی کاخ سفید را تئوریزه کردند. همه تحولات بین المللی پس ازآن ازجمله تجاوز ائتلاف به رهبری آمریکا به افغانستان وعراق با هدف تحمیل هژمونی آمریکا بر جهان برنامه ریزی شد.
دراین میان، اما قدرتهای جهانی «یک جانبه گرایی» را بر نتابیدند وروسیه، چین وحتی اروپا تلاش کردند به عنوان بازیگرانی جدی در عرصه تحولات بین الملل نقش ایفا کنند وبرای آینده جهان یک «نظام چند قطبی» را تصویر کنند. بی گمان شکل گیری اتحادیه اروپا یکی از همین تحولات است که با فراز ونشیبهایی علاقه رهبران اروپا را به بازیگری مستقل به عنوان یک قدرت جهانی به نمایش گذاشته است. اما روسیه وچین از اروپاییها موفقتر عمل کردند واراده خودرا در تحولات بین المللی موثرتر نشان دادند.
با ورود ترامپ به کاخ سفید و رفتارهای غیرقابل پیش بینی وی رهبران اروپایی ازخود اراده مستقل تری بروز دادند. خروج آمریکا به عنوان کشوری با بیشترین آلودگیهای زیست محیطی از پیمان پاریس، اروپا را نگران کرد، اما خروج از برجام موجب نگرانی و عصبانیت اروپا شد.
به نظر میرسد کاخ سفید به اقدامات خود برای تحمیل یک «نظام تک قطبی» در ساختار نظام بین الملل شتاب بخشیده ونظم نوین جهانی در یک پیچ مهم تاریخی قرار گرفته است و قدرتهای مدعی باید دراین مرحله حساس به تصمیمهای تاریخی دست بزنند. روسیه باشتاب بیشتری با آمریکا مرزبندی میکند، چین پس از روسیه تلاش میکند نقش فعال تری در نظام بین الملل ایفا کند و یک جانبه گرایی کاخ سفید را با چالش مواجه سازد. اکنون نوبت اروپاست که به عنوان یک قدرت جهانی در برابر آمریکا قد علم کند ودیگر دیکته آمریکا را ننویسد. خروج ترامپ از برجام یک توهین آشکار به اروپا به شمار میآید چرا که با وجود مواضع صریح وروشن مقامات اروپایی به ویژه فرانسه، آلمان وانگلیس ونیز تلاش ومواضع خانم موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا ترامپ در یک لجبازی غیرمنطقی از این توافق بین المللی چند جانبه خارج شد و یک جانبه گرایی را در این موضوع از سر گرفت.
اکنون مقامات اروپایی باید بین منافع اقتصادی واستقلال سیاسی یکی را انتخاب کنند؛ یا به عنوان اقمار آمریکا تابع سیاستهای کاخ سفید باشند یا به عنوان کشورهای مستقل تصمیم بگیرند وبه تعبیر وزیر اقتصاد فرانسه «بنده» و «برده» کاخ سفید نباشند.
کشورهای اروپایی در این پیچ تاریخی میتوانند خودرا به سطح کشورهایی معمولی در درون «نظام تک قطبی» به رهبری آمریکاتنزل دهند یا به عنوان اتحادیه اروپا وبه عنوان یک «قطب» قدرت در «نظام چندقطبی» ایفای نقش کنند. چنین تصمیمی میتواند راه را برای ارائه تضمین لازم برای اجرای برجام ـ که اروپا آن را یک پیمان خوب برای امنیت وصلح جهانی والگوی موفقی برای حل مناقشات بین المللی میداند ـ هموار سازد.
حفظ برجام بهانهای برای پرچمداری اروپا در شکل گیری یک «نظام بین الملل چند قطبی» است مشروط برآن که اروپا برای خروج از گردونه اقمار آمریکا و «برده آمریکا نبودن» مصمم باشد و نه تنها دیکته کاخ سفید را ننویسد بلکه با وضع وتصویب قوانین ضد تحریمی در پارلمان اروپا در عمل سیاستهای مستقل خود را محقق سازد.
مختصات مذاکرات جدید برجامی
علیرضا سلطانی در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز اعتماد چاپ شده است نوشت: به نظر میرسد تیم دیپلماسی دولت یازدهم و پس از دوازدهم کار خود را با نهایی کردن برجام پایان یافته تلفی میکردند حال آنکه از فردای امضا و بعد از آن اجرای برجام، کار دستگاه دیپلماسی برای حراست از برجام و افزایش بهرهبرداری از آن باید بیشتر و جدیتر میشد. فارغ از اقداماتی که در سیاسی و اقتصادی داخلی باید صورت میگرفت، دستگاه دیپلماسی باید در دو سطح بینالمللی و به خصوص منطقهای، پیوستهای برجامی قدرتمندی را طراحی و اجرا میکرد و زمینه بهبود مناسبات منطقهای را دنبال میکرد. ایران میتوانست با به دست گرفتن ابتکار عمل مناسب، برجام منطقهای را با حضور کشورهای منطقه به نتیجه رساند و مانع از فعال شدن عوامل منطقهای مخرب برجام شود.
اما در شرایط جدید، ایران باید حداکثر تلاش خود را در این مرحله به کار بندد تا برجام را حفظ کند و حتی در صورت امکان به اثربخشتر کردن آن برای ایران نسبت به زمانی که امریکا در آن بود، کمک کند. حفظ برجام برای ایران در شرایط حاضر بسیار اهمیت دارد. برجام سند اعتبار بینالمللی ایران است که به پشتوانه آن ایران میتواند زمینه حل بسیاری از چالشهای بینالمللی خود را فراهم سازد. برجام بستری بزرگ و تاریخی برای گسترش و افزایش تعاملات بینالمللی ایران است. لغو برجام نه تنها بازگشت به نقطه صفر است بلکه از بین برنده همه هزینههای سیاسی و اقتصادی است که تاکنون ایران برای آن پرداخت کرده و به هدر دادن همه دستاوردها و فرصتهای سیاسی و اقتصادی است که ایران در پرتو اجرای ٢ سال و نیمه برجام به دست آورده است. بنابراین با وجود خواست عدهای اندک، به نظر میرسد ماندگاری برجام، اولویت اصلی ایران است. اما چنان که بیان شد با خروج امریکا از برجام، حفظ برجام و تلاش برای تقویت و گسترش آن کار بسیار سختی است. سختی کار از آنجا ناشی میشود که با وجود اعلام حمایت قدرتهای اروپایی و چین و روسیه از برجام و حفظ آن، نمیتوان نسبت به مقاومت آنها در این موضع چندان امیدوار بود. نهایت شرایطی که ممکن است برای برجام رقم بخورد این است که قدرتهای اروپایی و دو کشور چین و روسیه صرفا بر مواضع سیاسی خود اصرار کرده بدون اینکه خواستار یا امکان انجام اقدام عملی در برابر فشارهای تحریمی امریکا علیه ایران داشته باشند. چشمانداز مشخصی را که میتوان برای برجام در نظر گرفت این است که در کوتاهمدت یعنی در یک دوره ٦ ماهه، دولتهای اروپایی تلاش میکنند با مانور سیاسی، زمینههای اثربخشی تحریمهای ضد ایرانی امریکا در حوزه اتحادیه اروپایی را کاهش دهند، اما واقعیت این است که در میانمدت و با عملی شدن تحریمها، قدرت مانور این دولتها در برابر تحریمهای امریکا کاهش مییابد. نهایت کار این است که این قدرتها به همراهی چین و روسیه با حفظ ظاهر برجام، مانع استفاده امریکا از شورای امنیت علیه ایران تا پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ (٢٠٢٠) شوند. سیاست نهایی ترامپ برای ایران، فراهم ساختن زمینه لغو کامل برجام از طرف ایران یا دیگر قدرتهای اروپایی و بازکردن دوباره پای شورای امنیت سازمان ملل به پرونده ایران و اعمال تحریمهای شورای امینت است. حفظ برجام، به طور قطع مانع از سوءاستفاده امریکا از شورای امنیت میشود. بنابراین مهمتر از تضمینهای اقتصادی که تیم دیپلماسی ایران در مذاکرات جدید با اروپاییها به دنبال آن است (تضمینهایی که چندان جدی و پایدار و کمهزینه به نظر نمیرسند)، تضمین سیاسی این کشورها در موضوع عدم همراهی با امریکا در کشاندن پای شورای امنیت به ماجرا حداقل تا پایان دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ است.
اما نکته پایانی اینکه، مذاکرات جدید ایران برای حفظ برجام نباید صرفا رنگ اروپایی بگیرد. ایران باید در کنار مذاکره با کشورهای اروپایی، جبههای جدید و قدرتمند در حوزه دیپلماسی با قدرتهای منطقهای باز کند. اگرچه اتخاذ این رویکرد دیر، سخت و نسبت به گذشته پرهزینهتر است، اما باید قبول کرد که ایران بدون بسترها و زمینههای منطقهای، نمیتواند در عرصه فرامنطقهای و بینالمللی موفق باشد. نباید اشتباه گذشته در بیتوجهی به قدرتهای منطقهای و چسبیدن صرف به قدرتهای بینالمللی دوباره تکرار شود.
پیامدهای مثبت نقض برجام
روزنامه جوان در بخشی از یادداشت امروز خود درباره پیامدهای برجام نوشت: جانسون، وزیر خارجه انگلیس، از آن به عنوان دستبندی بر دستان جمهوری اسلامی ایران یاد کرده و از ترامپ خواسته بود که از آن خارج نشود. البته منظور وی همان نقض اعلامی و خروج آشکار از برجام بود و الا قبل از این امریکاییها، عملاً آن را نقض کرده و به تعهدات خود نسبت به آن پایبندی نداشتند، نمونه بارز و مثال زدنی آن هم، ممانعت از تحویل هواپیماهای بوئینگ، بر خلاف عقد قرارداد رسمی این شرکت با شرکتهای هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و کارشکنی در قرارداد شرکت ایرباس بود. هرچند در تبلیغات برای برجام این دو قرارداد به شدت بزرگنمایی میشدند، ولی تنها برای شرطیسازی کشورمان به ارسال چند فروند هواپیما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بسنده کردند.
اینک، خروج امریکا از برجام و نقض رسمی و اعلامی آن توسط دونالد ترامپ را باید بازگشت امریکا به دیپلماسی کابویی دانست که فاقد پیچیدگیهای معمول در دیپلماسی نرم رقبای دموکرات او میباشد. این نوع دیپلماسی که معطوف به منافع شرکتهای تسلیحاتی و شرکتهای تجاری جمهوریخواهان حامی ترامپ است، در برخورد با شخصیت گانگستری ترامپ از شفافیت بیشتری برخوردار بوده و لذا میتواند در عین ایجاد چالشهایی، پیامدهای مثبت و حتی دستاوردهایی نیز برای کشورمان رقم بزند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- افزایش شناخت مردم ما، به ویژه نسل جوان، نسبت به ماهیت کینهتوزانه، قلدرمآبانه و غیرقابل اعتماد امریکا که در واقع نوعی ارتقای سطح شناخت جامعه به بیگانگان و یا دشمنشناسی عمومی را پدید آورده است. پیامدی که حاصل سالها تلاش بنگاههای تبلیغی و رسانهای غرب از بیرون و جریان شبه روشنفکری و غربگرا در داخل برای پیشبرد دیپلماسی عمومی امریکا و غرب و ارتباطگیری مستقیم با مردم را برای تغییر افکار عمومی بر باد داده و در همان حال واقعبینی و بیاعتمادی به بیگانه را نهادینه سازد.
۲- تقویت وحدت و همگرایی ملی در برابر رفتار ظالمانه و به دور از منطق ترامپ و امریکا که نه تنها امروز در بین نخبگان و فعالان جناحهای مختلف سیاسی پدید آمده، بلکه در سطح عمومی جامعه نیز بازتاب داشته و به همگرایی و وفاق برای مقابله با این عهدشکنی و رفتار اهانتآمیز کاخ سفید منجر شده است.
۳- تقویت نگاه به درون و اثبات ضرورت خوداتکایی برای حل مسائل اساسی کشور که تقویتکننده استقلال و بسترساز عملیاتی شدن راهبردهای عملی برای مقابله با سناریوهای دشمن به ویژه اعمال فشار و تحریم بوده و به استحکام اراده عمومی برای پیادهسازی اقتصاد مقاومتی نیز کمک میکند. پدیدهای که به خط القایی دشمن و جریانات غربگرای داخلی را در نفی استقلالگرایی و وقاحت تئوریپردازی برای وابستگی و قرار دادن دشمن در مدار پیرامون و تبدیل شدن به اقمار قدرتهای جهانی پایان داده و به شکلگیری جهاد کبیر در سطح عمومی میانجامد که نفی سلطه بیگانه و دنبالهروی از نظام سلطه را تضمین میکند.
۴- اثبات صحت و عمق راهبردی نگاه رهبری نظام به ماهیت غیرقابل اعتماد و دشمنانه امریکا که در طول مذاکرات هستهای، در عین حمایت از تیم مذاکرهکننده، بارها آن را یادآور شده و نسبت به ضرورت اخذ تضمین از طرف امریکایی، اصرار داشتند. حال نقض رسمی برجام توسط ترامپ نهتنها صحت این نگاه را به اثبات رساند، بلکه واقعبینی و بیاعتمادی نسبت به بیگانه را به عنوان یک اصل برای حفظ عزت و تأمین منافع ملی در فرهنگ سیاسی کشور نهادینه کرد؛ بنابراین در کنار چالشهای احتمالی تصمیم ترامپ به نقض برجام، باید پیامدهای مثبت و دستاوردهای قطعی این اقدام مغرورانه امریکایی را نیز مورد بررسی و تأکید قرارداد و در پشیمانسازی دشمن از این تصمیم وقیحانهاش به کار گرفت.