تور برجامی ظریف، افطاری از جیب بیتالمال ممنوع، فیلتر فیلترشکنها، سجده بنسلمان به پای گوساله سامری، حال و روز جانشینان تلگرام، پرداخت وام ۴ میلیونی به ۱۰۰ هزار بازنشسته کشوری، خود تحریمی، بازگشت به فهرست سیاه بانک ها، کشف منابع جدید آب در سیستان و بلوچستان، جزئیات تعطیلی دبستانیها در پایان اردیبهشت، آبیها برنده نبرد ایرانی آسیا، بازی صدر در زمین سعودی؟، داغ فلسطین در فضای مجازی و جنجالهای زوج افشانی! از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تخلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که تور برجامی ظریف از چین تا بلژیک و تحولات سیاسی عراق و ارمنستان و همچنین ممنوعیت مراسم افطاری از بودجه بیت المال از مواردی است در کنار موضوعات دیگر در صفحات نخست بیشتر روزنامهها جای گرفته است.
روزنامه خراسان تیتر نخست خود را مذاکرات ظریف در بروکسل انتخاب کرد و در ذیل آن از قول لاوروف وزیر خارجه روسیه نوشت: لاوروف: اروپاییها تأکید کرده اند در برابر آمریکا تسلیم نمیشوند. این روزنامه در سرمقاله امروز خود با عنوان به همدیگر رحم کنیم به موضوع لزوم همدلی مردم در روزهای سخت و مقابله با سوءاستفادهها و گرانیها در آستانه ماه مبارک رمضان پرداخته است.
روزنامه اعتماد نیم صفحه نخست امروز خود را به ارمنستان و آخرین تحولات سیاسی آن اختصاص داد و با چاپ تصویری از نخست وزیر جدید این کشور عنوان نخست وزیر روزنامه نگار برای گفت وگویی اختصاصی خود با نیکول پاشینیان، رهبر انقلاب ارمنستان انتخاب کرد.
روزنامه کیهان، اما با روتیتر دولت فریب اروپا را نخورد، عنوان اروپا اگر نگران ثبات منطقه بود مقابل جنایات اسرائیل سکوت نمیکرد را تیتر کرد. این روزنامه همچنین در یادداشت روز امروزش مطلبی با تیتر همچنان در خُماری برجام نوشته محمد ایمانی چاپ کرده است.
روزنامه ابتکار که تصویر وزیر جوان ارتباطات را در سمت چپ نیمصفحه نخست خود قرار داده، «فیلتر فیلترشکنها» را تیتر کرده و گزارشی از آخرین اظهارات وزیر دهه شصتی درباره آغاز از کار انداختن فیلترشکنها و سایر موضوعات مرتبط نوشته است. این روزنامه عنوان تور برجامی ظریف را برای گزارش مذاکرات اخیر ظریف در کشورهای مختلف انتخاب کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
گرانیهایی که ریشه در خوی سودجویی برخی دارد
سیدصادق غفوریان در یادداشت روز امروز خراسان تحت عنوان به همدیگر رحم کنیم! نوشت: همواره یکی از مشکلات و معضلات جامعه ما، نبود نظارت بر سوءاستفادهها و فرصت طلبیها در فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و خدمات رسانی است که نه یک نوبت و دو نوبت بلکه برخی مواقع این فرصت طلبیها به یک رسم و عادت و سیستم تبدیل میشود.
در بیشتر موارد هم از سوی دستاندرکاران برای مقابله با آن اقدامات پیشگیرانه صورت میگیرد، اما اغلب این فرصت جویاناند که به هر قیمتی حتی «له» کردن همنوعانشان باید به مطامعشان برسند.
از شمار همین آسیبی که جامعه ما بدان مبتلاست، میتوان به گرانیهای گاه وبی گاهی اشاره کرد که شاید بخشی از آن اساسا ارتباط چندانی با سیستمهای اقتصادی نداشته باشد بلکه ریشه در خوی سودجویی و کم رحمی برخی از ما دارد.
گرچه با این نوشتار هیچ گاه قصد آن ندارم که ضعفها و چالشهای احتمالی در اقتصاد کشور و کم ثباتی بازار و نقش دستگاههای اجرایی و نظارتی را نادیده انگارم، اما همه به خوبی میدانیم که گاهی برخی از ما برای ریالی سود بیشتر حاضریم هر ظلمی را مرتکب شویم.
گرانیها و افزایش قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم در آستانه ماه مبارک رمضان مصداقی از همین ماجراهاست که هر ساله نیز تکرار میشود. چگونه میتوان پذیرفت برخی در آستانه رمضان با کسب مال غیرحلال، خود را مهمان ماجور حضرت پروردگار در این ماه مبارک بدانند که پیامبر رحمت (ص) نیز در این خصوص فرمود: «عبادت [روزه داری]همراه با حرام خواری همچون ساختن بنا بر شنزار است.» (بحارالانوار، ج. ۳، ص. ۱۰۳)
این که همیشه عدهای زیاده خواه هستند که خلق و خوی سودجویی شان دامن گیر دیگران میشود، اساسا ممکن است چندان ارتباطی هم با ثبات یا نبود ثبات در بازار و ضعفهای اقتصادی نداشته باشد، مهم این است که هر یک از ما به میزان رزقی که برایمان مقدر شده است قانع باشیم و نخواهیم با بی رحمی تمام بر گرده دیگران سوار شویم که:
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی، بر خوشه چینی
(حافظ)
با تاسف باید گفت: در روزهای قبل از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان که مردم باید درحال و هوای ماه خدا باشند و دل و درون را به یمن این مهمانی آسمانی شست وشو دهند، اما چه کنند که برخی از ما آنان را برای تامین ملزومات این ماه به قیمتهای افزایش یافته، گران وبی انصافی مان گرفتار میکنیم.
هنوز برخی از ما درک درستی از رحم به همدیگر نداریم، نمیدانیم و نمیخواهیم باور کنیم تا به دیگران رحم نکنیم، خداوند نیز به ما رحم نخواهد کرد.
شاید این گفتار نبوی که: «هر کس حتی به لاشه گنجشکی رحم کند، خداوند در روز قیامت به او رحم خواهد کرد.» (نهج الفصاحه ص. ۷۶۸) در ما تاملی به ارمغان بیاورد که معادلات این دنیا و آن دنیا چنان چه برخی گمان میبرند بی حساب و کتاب نیست.
در این رهگذر بی مناسبت نخواهد بود اگر نگاهی هم به آداب بازار مسلمانان دیگر کشورها در آستانه ماه مبارک رمضان بیندازیم؛ آن جا که گاهی ملزومات مردم برای این ماه تا ۸۰ درصد با تخفیف در اختیار آنها قرار میگیرد.
در کشورهای حوزه خلیج فارس دولتها قوانین سختی برای افزایش قیمتها در ماه رمضان پیش بینی میکنند و فروشگاههای بزرگ قیمت کالاهای اساسی را تا ۴۰ درصد کاهش میدهند. برای نمونه دولت امارات یارانهای حدود ۲۰۰ میلیون درهم برای جبران کاهش قیمتها پیش بینی میکند. در کشورهای غیراسلامی همچون انگلیس و آمریکا نیز فروشگاههای بزرگ تخفیفات گستردهای در آستانه ماه مبارک رمضان برای مشتریان خود تدارک میبینند. در آمریکا یک فروشگاه بزرگ محصولات حلال در آستانه این ماه مبارک، ملزومات و کالاهای اساسی را با تخفیف ویژه عرضه میکند در حالی که بخش زیادی از مشتریان این فروشگاه مسلمان نیستند.
بی شک این نحوه مواجهه با مهمانان ماه مبارک رمضان علاوه بر یک رفتار انسانی، میتواند با فروش بیشتر منافع گسترده اقتصادی را نیز به همراه داشته باشد، ضمن این که خیررسانی و مهربانی به غیرمسلمانان را نیز مورد توجه خود قرار داده است. ما نیز در جامعهای زندگی میکنیم که به گواه تاریخ هر یک از ما مملو از احساس و مهربانی و بزرگی هستیم، پس چرا گاهی نمیتوانیم از برخی خودخواهی هایمان بگذریم که اگر به یکدیگر «رحم» کنیم، آن پروردگار رحمان و رحیم نیز به ما رحم خواهد کرد...
٤ چالش پیش روی شهردار
سعید غفرانی در یادداشتی که روزنامه اعتماد در شماره امروزش چاپ کرده است، درباره چهار چالش پیش روز شهردار جدید تهران نوشت: قرار است تا چند روز آینده هفدهمین شهردار تهران سکان هدایت شهر را رسما به دست بگیرد و تهران را اداره کند. شهرداری که بیشک با چالشهای فراوانی در...
پایتخت روبهرو خواهد بود و از همان ابتدای کار با حجم زیادی از مشکلات و مسائل ریز و درشت روبهرو خواهد بود؛ چالشهایی که تهران سالهاست با آنها دست به گریبان است و حل آنها نیز به سادگی میسر نخواهد بود و پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اما این چالشها چیست؟ به نظر بنده، اولین و اصلیترین چالش پیش روی شهردار جدید تهران چالش مالی شهرداری است. واقعیت این است که وضعیت مالی امروز شهرداری تهران چندان خوب و رضایت بخش نیست و حتی میتوان گفت: از جهاتی بحرانی است. از سویی شهرداری از لحاظ کسب درآمدهای خود با مشکلاتی اساسی روبهروست و از سویی نمیتواند هزینههای جاری خود و شهر را به سادگی تعطیل کند. هزینههایی مانند هزینههای پرسنلی، هزینههای فضای سبز، هزینههای خدمات شهری و... اینها هزینههایی نیست که بتوان بودجههای آنها را قطع و شهر را به حال خود رها کرد. پس باید فکری برای تامین بودجههای این بخشها و سایر بخشهای مهم شهرداری از محل منابع قانونی و پایدار کرد. دومین چالشی که به نظرم شهردارکنونی تهران با آن روبهروست، چالش ترافیک و آلودگی هواست که حقیقتا سلامت شهروندان را به مخاطره انداخته و به یکی از اصلیترین دغدغههای شهروندان و مدیران شهری بدل شده است. بنابراین شهردار تهران شهری را تحویل میگیرد که دربسیاری از روزهای آن مقدار آلودگی هوای شهر در آن بیشتر از حدود نرمال و مجاز است.
آلودگی که درصد بالایی از آن به سبب تردد حجم بسیار زیاد خودروها و موتوسیکلتها در تهران است. اما سومین موضوعی که شهردار تهران با آن چالشی جدی خواهد داشت رعایت قانون و مصوبات شهرداری در ساخت و سازهای شهری است چرا که از آنجایی که شهرداری به نوعی متولی ساخت و ساز در تهران محسوب میشود، انتظار میرود تاکید شهردارتهران بر اجرای دقیق طرح تفصیلی و جامع تهران در بخش ساختوساز باشد، چرا که این طرح جزو اسناد بالادستی شهرداری است و به تصویب شورای عالی شهرسازی نیز رسیده و میتواند نقشه راه شهرسازی در تهران باشد. از دیگر معضلات شهرداری تهران که شهردار جدید نیز بیشک با آن دست به گریبان خواهد بود، موضوع نوسازی بافتهای فرسوده است که میتوان گفت: این موضوع نیز هم اینک در وضعیتی بحرانی قرار دارد. البته در این مسیر باید دولت نیز آستین همت بالا بزند و همپای شهرداری کمر همت برای نوسازی بافتهای فرسوده تهران ببندد چرا که هر آن ممکن است با بروز زلزله یا حادثهای طبیعی، فاجعهای جبرانناپذیر در بافتهای فرسوده رخ دهد. خوشبختانه آقای افشانی، شهردارجدید تهران خود معاون عمرانی و رییس سازمان شهرداریهای کشور بوده و به همین دلیل معتقدم ضمن آشنایی با معضلاتی که شهر را تهدید میکند میتواند با تعامل خوبی که بین دولت و شهردای و سایر سازمانها ایجاد خواهد کرد، گامهای موثری را برای شهر و شهروندان بردارد وتهران را تا حدود زیادی از چالشهای یاد شده به سلامت عبور دهد. امیدواریم در پایان سالهای خدمت وی مانند سایر پستهای مدیریتی که داشتهاند، شاهد کارنامه درخشانی از عملکرد او به نفع شهر و شهروندان باشیم.
در مورد فضای مجازی با خودمان صادق باشیم
عباس عبدی روزنامهنگار در سرمقاله امروز شهروند با عنوان با خودمان صادق باشیم نوشت: اگر به پیش از انقلاب نقب بزنیم، به یاد میآوریم که بسیاری از نیروهای منتقد آن رژیم مدعی بودند که اگر روزانه یک ساعت رادیو یا تلویزیون در اختیار آنان باشد، به لحاظ تولید محتوای مفید چه محشری راه خواهند انداخت. البته این ادعا در آن رژیم پذیرفتنی بود، زیرا رژیمی که اجازه دسترسی آزاد به رسانهها را برای همه فراهم نکند، بهنوعی پیشاپیش تفوق و برتری مخالفان و منتقدان یا شکست خود را پذیرفته است. فقط باید منتظر زمان بود تا آزمون کنیم که آیا منتقدان چنانکه مدعی هستند، دستان پُری دارند، یا آنان هم دستشان خالی است؟
انقلاب پیروز شد و نه فقط یک ساعت که کل ٢٤ ساعت و نه فقط یک شبکه که تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی در انحصار گروه جدید درآمد، ولی دریغ از درک تجربه ایدههای اثرگذار و مفید. اگر بگوییم کارکرد این انحصار رسانه صفر بوده، دقیق نگفتهایم، بلکه باید گفت: کارکرد آن بشدت منفی بوده است، ولی در این مرحله نیز صاحبان تریبون که نمیتوانستند بپذیرند این چاه خشک است و آبی در آن نیست، به توجیه دیگر متوسل شدند. اینبار مدعی شدند که رسانههای جهان تحت سیطره صهیونیسم بینالمللی و کشورهای غربی است و صدای ما به جایی نمیرسد و اجازه نمیدهند که اخبار و مطالب ما منتشر شود و نتیجه میگرفتند که ما نیز باید رسانههای خود را حفاظت کنیم تا در این دام نیفتند و باید دودستی مواظب آنها باشیم که نیروهای بیگانه در آن نفوذ نکنند. همچنین بهطور ضمنی دوست داشتند تا رسانههای انحصاری مذکور را تحت سلطه خود درآورند، بلکه صدایشان که مملو از حقانیت و عدالت بود را به همه جا برسانند.
خوشبختانه یا از بدِ حادثه این مشکل نیز برطرف شد، با آمدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، به کلی انحصار رسانهای از میان رفته است. اکنون ترامپ بدون اینکه کوچکترین نیازی به س. ان. ان و ام. بی. سی و نیویورکتایمز و واشنگتنپست و آسوشیتدپرس و یونایتدپرس داشته باشد، بهتنهایی درحال اطلاعرسانی است. او حتی یک دلار هم خرج این کار نمیکند. کافی است نظرش را بنویسد و بدون واسطه آن را به اطلاع دهها میلیون نفر برساند.
توییتر، تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک و دهها شبکه دیگر چیزی نیستند، جز یک وسیله ارتباطی و اطلاعرسانی غیر انحصاری. هر کس فقط با داشتن یک گوشی هوشمند و خط اینترنت میتواند پیام خود را بهصورت متن، صوت و فیلم تولید کند و بدون فیلتر به اطلاع جهان برساند. دیگر هیچ توجیهی در این راه که رسانه نداریم، پذیرفتنی نیست.
حال ببینیم پس از این نعمت بیکران که مطابق با آرزوهای بشر بود و ما نیز دعا میکردیم که رخ دهد، اکنون درحال انجام چه کاری هستیم؟ تمام توان خود را در جهت فیلترینگ این شبکهها گذاشتهایم و آن را خطری برای امنیت ملی و اخلاقی جامعه خود میدانیم. چنان قاطعانه مدعی میشویم که اجازه برداشتن فیلترینگ را نمیدهیم که گویی کشف بزرگی کردهایم. به جای آنکه قدری از مطالب دیگران استفاده کنیم و به جای آنکه وقت خود را صرف تولید محتوا کنیم، تمامی سرمایه، انرژی و نیروی انسانی خود را برای فیلتر کردن شبکههایی بسیج کردهایم که در اختیار هیچکس نیست و در اختیار همه هست. جالب اینکه این افراد چنان از صاحب فکر و محتوا بودن سخن میگویند که گویی اگر یک رسانه داشته باشند، تمام جهان را به مریدی خود درمیآورند.
فضای مجازی و شبکههای آزاد اجتماعی تمامی ادعاهای گزاف را به چالش کشیده است. هرگونه مبارزهای با اینها آب در هاون کوبیدن است. بهطور قطع از طریق این شبکهها اقدامات خلاف قانون و اخلاق نیز انجام میشود، مطالب زیانبار هم منتشر میشود، ولی اگر کسی یا کسانی مدعیاند که سخنان نغز و آموزندهای دارند، که میتواند منشأ هدایت بشر باشد، در اینصورت چارهای ندارند جز اینکه برای اثبات صداقت خود از دسترسی به این شبکهها دفاع کنند یا حداقل کسی را از دستیابی به آن منع نکنند.
هیچچیز بهتر از این نیست که هر کس حداقل با خودش صداقت داشته باشد. مخالفان دسترسی آزاد به وسیله ارتباط جمعی با صدای بلند، بیتوشگی و بیمایگی خود را فریاد میزنند ولی آن را در پوشش مبارزه و جلوگیری از انتشار مطالب غیرقانونی و خلاف عفت بیان میکنند. این راه نتیجهبخش نیست، همچنانکه تاکنون نبوده است و بدترین نوع فرصتسوزی است. بهترین راه، انطباق دادن خود با فضای آزاد رسانهای است. البته در این فضا درست و نادرست فراوان است. باید به رسانههای مسئول میدان داد تا نقش جداکننده درست از نادرست را برای مردم ایفا کنند. در غیر اینصورت مطالب نادرست پذیرفتنیتر خواهد بود و در پایان فیلترینگ مترادف خوردن چوب و پیاز با یکدیگر است.