بدل ایرانی به قراردادهای پسابرجامی، تغییر ساعت کاری ادارات برای کاهش مصرف انرژی، دلالان، بلای جان خطوط هوایی، برجام، گروگان اروپا در «گروه هفت»، گروه ۶ علیه آمریکا، باخت دیپلماتیک نتانیاهو، جنجالهای یک واکسن در برنامه «ماه عسل»، یادگار جنجالی مجلس نهم، تخت گاز پژو برای خروج دوباره از ایران، توپ اشرف غنی در زمین طالبان، حل مشکل ریزگردها با اصلاح مصرف آب و تکرار یک جنایت سیاه در خمینی شهر از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه نوزدهم خرداد در حالی پس از چند روز تعطیلی چاپ و منتشر شدند که راهپیمایی روز قدس با تصاویر و تیترهای مرتبط از اصلیترین عناوین صفحات نخست آنها به شمار میرود. دستور هستهای رهبر معظم انقلاب و بازتاب آن در کنار یادداشتها و گزارشهایی درباره آینده روابط ایران و اروپا، از مواردی است که روزنامههای امروز به آن پرداخته اند. شکاف میان آمریکا و اروپا در کنار آغاز فعالیتهای هستهای جدید ایران نیز از مواردی است که از نظر سردبیران روزنامهها پنهان نمانده است.
روزنامه آفتاب یزد عنوان همچنان امیدوار به برجام را تیتر یک امروز خود کرد و ذیل آن نوشت: ایران فعالیتها جدید هستهای خود را در چارچوب برجام ادامه خواهد داد. این روزنامه همچنین در گفت وگویی با فریدون مجلسی عنوان روحانی و ظریف مواظب باشند از مسیر دیپلماسی خارج نشوند را تیتر کرده است. این روزنامه همچنین گزارشی از جزییات حضور نمایندگان مجلس در جام جهانی روسیه نوشته است.
روزنامه کیهان بخشی از بیانان رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) با عنوان دشمن میداند یک موشک بزند ۱۰ تا میخورد را تیتر یک امروز خود انتخاب کرد. این روزنامه همچنین در گزارشی با تیتر «پژو به سادگی برای بار دوم قرارداد با ایران را زیر پا گذاشت» این اقدام شرکت فرانسوی را نتیجه محرمانگی قرارداد دولت دانسته است.
روزنامه ایران نیز با چاپ تصویری از راهپیمایی روز قدس عنوان جهان، صدای فلسطین شد را تیتر کرد و خبر صدور فرمان آمادهسازی توسعه غنیسازی را با عنوان تدبیر هستهای ایران در چارچوب برجام منعکس کرده است.
روزنامه خراسان عنوان ایستادگی بدون هیجان زدگی را از بین سخنان رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی به عنوان تیتر انتخاب کرد و در گزارشی با عنوان گروه ۶ علیه آمریکا از تنش لفظی ترامپ و اعضای گروه ۷ خبر داده است.
در ادامه مروری بر چند یادداشت و سرمقاله منتشره در روزنامه های امروز را می خوانیم؛
عقلانیت صلح جهانی در کنار برجام
علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی یادداشتی که در شماره امروز ایران چاپ شده است، نوشت: من در پنج سال گذشته فرصت داشتهام تا در دیدار با مقامات کشورهای دیگر و همچنین سازمانهای غیردولتی کارگری و کارفرمایی در اجلاس بینالمللی کار تحول تدریجی نگاه آنها به ایران را ارزیابی کنم. ایرانستیزان به رهبری امریکا در سالهای قبل از برجام موفق شده بودند تصویری جنگطلب از ایران بسازند و با تکیه برساخت مفهوم ایران غیرمنطقی، ضدتوسعه و ناسازگار با صلح بینالمللی، ایرانهراسی را به ذهنیت غالب افکار عمومی جهان تبدیل کنند. این را میتوانستم در خلال مذاکرات سالهای ۹۲ تا ۹۴ مشاهده کنم. تصویر ایرانهراسانه از زمان حصول توافق برجام و اجراییشدن آن ترک برداشت و به تدریج آنقدر تضعیف شد که محو شدن این تصویر را میشد در اکثر دیدارها و روابط خارجی مشاهده کرد. معدود کشورهایی نظیر اسرائیل و عربستان سعودی کماکان بر همان تصویرسازی اصرار میورزند. برجام سبب شده بود تبلیغات و تصویرسازی علیه ایران با سرعتی قابل توجه تضعیفشده و به سوی محو شدن پیش برود. خروج یکجانبه و غیرمنطقی دولت ترامپ از برجام، بهواقع فرآیند نفی ایرانهراسی را تسریع کرده است.
من امسال فرصت داشتم تا با هیأتهای متعدد خارجی از کشورهایی با ویژگیهای اقتصادی و سیاسی متفاوت دیدار کنم. وجه مشترک همه مقاماتی که با آنها دیدار داشتهام، تأکیدشان بر رفتار منطقی، خویشتنداری عقلانی و پایبندی ایران به قواعد حقوق بینالمللی و عمل در راستای صلح و امنیت جهانی است. این مقامات نفرت خود از اقدامات غیرمنطقی دولت ترامپ را پنهان نمیکنند. من آنقدر واقعبین هستم که بدانم اظهار نفرت این مقامات از اقدامات دولت ترامپ تضمینی برای همراهینکردن آنها با فشارهای اقتصادی و سیاسی امریکا نیست و در نهایت ممکن است بخش مهمی از آنها توان مقاومت در برابر فشار امریکاییها را نداشته باشند، لیکن قادرم میان جهان همنوا در ایرانهراسی پیش از برجام و جهان پس از برجام که یکدست تنفر خود از رفتار غیرعقلانی امریکا را بروز میدهد تمایز قائل شوم. دولت ترامپ و مخالفان رئیسجمهور روحانی در داخل کشور وجه اشتراک بسیار مهمی دارند و آن هم تلاش همهجانبه ایشان برای نادیده گرفتن دستاوردهای برجام و تلاش برای نافرجام کردن برجام است. این دو گروه امروز هم به همان مسیری میروند که در گذشته رفتهاند: نادیده گرفتن دستاوردهای برجام.
واقعیت آن است که برجام دستاوردهای بسیار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته و به تدریج که اثرات تضعیف احتمالی برجام بهواسطه خروج امریکا آشکارتر شود، دستاوردهای برجام نیز روشنتر خواهد شد. اما در میان همه دستاوردهای برجام نباید تأثیر عمیق آن بر تغییر رویکرد جهان به جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت. ما از امریکای ترامپ انتظار نداریم رویکرد واقعبینانه به برجام داشته باشد، اما نفی همه دستاوردهای برجام از سوی مخالفان داخلی که مدعی حمایت از منافع ملی هستند، تعجبآور است. امریکاییها و متحدان معدودشان در قضیه مخالفت با برجام تلاش خواهند کرد تا دستاوردهای برجام در همه ابعاد را نابود کنند. ما هستیم که تعیین میکنیم در دام جنگ روانی و واقعی آنها قرار خواهیم گرفت یا با تداوم سیاست عقلانی، خویشتندار و صلحطلبانه به ماندن جهان در کنار برجام و نفی ایرانیهراسی کمک خواهیم کرد. تداوم سیاست عقلانی جمهوری اسلامی ایران میتواند به فروپاشی بخش مهمی از راهبرد سیاست خارجی دولت ترامپ در قبال ایران بینجامد. امریکایی که انزوای سیاسی در جهان را احساس کند، زودتر از آنچه تصور میشود به سمت فروپاشی راهبرد سیاست خارجی خود پیش خواهد رفت. امریکای ترامپ به جهان نشان داده است که به هیچ قاعدهای پایبند نیست و همین امر نفرت جهانی از آنها را افزایش میدهد. فرسایش قدرت ترامپ در سیاست داخلی نیز زودتر از آنچه پیشبینی میشد شروع میشود. تداوم سیاست عقلانی و خویشتندارانه، امریکا را منزویتر خواهد ساخت و نادرستی سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران را بیش از گذشته آشکار میکند. لحظات حساسی از تاریخ ایران در پیش است که میتوان با تکیه بر عزم جدی برای همدلی و وحدت داخلی به منظور تقویت توان همهجانبه و همبستگی ملی در داخل نسبت به انجام آنها اقدام کرد؛ و توأمان با عقلانیت و خویشتنداری راهبردی، عقلانیت صلحطلب جهانی را در کنار برجام حفظ کرد. واقعبینی، اولویت منافع ملی و اصرار بر انسجام ملی در چنین لحظاتی بیش از همیشه راهگشا است.
رشد قیمت مسکن؛ طبیعی یا حباب؟
آرمان امروز با بیتالله ستاریان کارشناس مسکن گفت وگویی درباره واقعی بودن یا حباب بودن افزایش قیمت مسکن انجام داده است که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید: اگر بگوییم در دنیا بنگاهداران املاک با مهندسی فروش قیمت موردی از کالا را افزایش میدهند و میتوانند با نحوه فروش قیمت کالایی را بالا ببرند، در یک مورد میتوانند این کار را انجام دهند، نه در سطح کشور، یعنی نمیتوانیم بگوییم بنگاهداران قیمت مسکن را افزایش دادهاند، این جمله بهصورت عام غلط است، اما اگر گفته شود بنگاهداران با مهندسی فروش توانستهاند برای مثال یک مجتمع را با ارزش افزوده بالا در حدود ۲۰درصد بفروشند، این قابل قبول است. درواقع ما برای بنگاهداران عموما سهم سه تا پنج دهمدرصدی در قیمت مسکن در سطح کشور قائل هستیم. اینکه نقشی برای بنگاهداران در التهاب بازار قائل باشیم، یک حرف غیرعلمی و غیرمنطقی است. در دنیا مکانیزمها، روشها و مهندسی فروش تاثیرگذار است، اما تاثیرگذار در سوژه خاص. نه در سطح اینکه گفته شود بنگاهداران کل مسکن را با مهندسی فروش تحت تاثیر قرار دادهاند. این حرف غیرقابل قبول است. به هیچوجه امکانپذیر هم نیست که بگوییم بنگاهداران با یک متدلوژی فروش یا مهندسی فروش بهای کل مسکن را در کشور افزایش دادند؛ این کاملا یک حرف غیرعلمی، غیرمنطقی و غیراجرایی است که عدهای در این مملکت به زبان میآورند و مردم هم گوش میدهند. چنین چیزی اصلا وجود ندارد، اما مهندسی فروش در مورد موضوع خاص برای مثال درمورد مجتمع یا پاساژ خاصی صدق میکند؛ یعنی بنگاهداران میتوانند با ۱۰ یا ۲۰درصد افزایش بها، فروش خوب و بهموقعی داشته باشند.
قبل از افزایش مسکن، همه شعار میدهند و فریاد میزنند که مسکن پر شده یا تمام شده است، اما ما میگوییم که پر نشده، بلکه این مساله ناشی از رکود یا ... است. میگوییم کمبود وجود دارد، تصور نکنید کمبود نیست و بیخود حرف از خانههای خالی نزنید، اینها وجود ندارد، اینها وهم است، اما کسی گوشش بدهکار این حرفها نیست. بعد از اینکه قیمت مسکن افزایش پیدا میکند، میگویند که کسی آشوب کرده است. این درست نیست. آن زمان که گفته میشود بازار مسکن را کنترل و مدیریت کنید تا درگیر رکود نشود، کسی توجهی نمیکند، برای اینکه کوتاهیهای خودشان را کم کنند، میگویند مسکن اضافه آمده است و این به رکود دامن زده. بعد از اینکه بهای مسکن افزایش پیدا میکند و رونق ایجاد میشود، میگویند عدهای آشوب کردهاند و مافیایی دستبهدست هم دادهاند و بازار مسکن را ملتهب کردهاند، در پاسخ به این مسائل باید بگویم خیر، اینها وهم است.
در این ۳۰ سال برنامهای در بخش مسکن ارائه نشد. مسکن مشکلات و مسائل عظیمی در درون خودش دارد که ناشی از مسائلی است که در خود دولت میگذرد. اولین کاری که دولت کرده است این است که مسکن و ملک را به درون خودش محدود کرده و اجازه بازاریابی و جذب سرمایه مستقیم نمیدهد. حوزه مسکن تنها حوزهای است که بخشخصوصی در آن فعال است و بقیه بخشها، چون نفت، گاز، طلا، اورانیوم... توسط دولت قبضه شده است، فقط مسکن را برای بخشخصوصی گذاشته است که همین را هم محدود کرده که بخشخصوصی حق ندارد ملک به خارج بفروشد یا سرمایهگذار خارجی بهصورت مستقیم برای سرمایهگذاری وارد شود، یعنی اگر شما بهعنوان یک ایرانی به کشورهای منطقه یا هر کجای دنیا بروید و بگویید که میخواهید در مسکن سرمایهگذاری کنید، برای شما فرش قرمز پهن میکنند، اما در ایران اینگونه نیست و فرایند طولانی باید طی شود تا اجازه خرید ملک بدهند چه برسد به اینکه بخواهند در آن سرمایهگذاری کنند. مسائل دیگری هم وجود دارد که نیازمند ارائه و تدوین یک برنامه جامع است که باید تمام ابزارهای مالی در آن دیده شود؛ نه یکی دو مورد، بلکه همه موارد، چون تسهیلات، سرمایهگذاری، فاینانس، اوراق مشارکت و... همه اینها را باید با هم ببینند و پیشبینی کنند؛ بنابراین اول باید زیرساختها آماده و سپس در برنامهها تغییراتی اعمال شود.
اسرائیل چگونه فرو خواهد پاشید؟!
محمد عبدالهی در بخشی از سرمقاله امروز رسالت با عنوان اسرائیل چگونه فرو خواهد پاشید؟! نوشت: بنیانهای رژیم صهیونیستی بر چند ستون متزلزل و دروغ بنا شده است؛ ۱. اسرائیل، موجودیت خود را بر «زمین» ملت دیگری ساخته است. شرط اول تشکیل یک جامعه و حکومت، زمین است. جامعه و حکومتی که حتی زمین آن اشغالی و از آن مردم دیگری است، چگونه میتواند به بقای خود امیدوار باشد. وجود فلسطینیان چه ۵ میلیون فلسطینی آواره در دیگر کشورها، چه اعراب اسرائیلی (ساکن سرزمینهای اشغالی) چه فلسطینیان محصور در غزه و کرانه باختری، چالش دائمی و مستمر اسرائیل است که به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. نه آنگونه که گلدامایر متوهمانه ادعا یا القا میکرد: «فلسطین سرزمین خالی و بدون مردم بود»
و «فلسطینیای وجود ندارد» نه آنگونه که شارون و سایر سرکردگان این رژیم میپنداشتند و میپندارند میتوانند با خون و خونریزی، نسل فلسطینی را از روی زمین بردارند! هیچ راه حلی جز پذیرش فلسطینیها در خانههای خود، خانههایی که کلید آنها هنوز در دستشان است، وجود ندارد؛ و هیچ صلحی بدون پذیرش این حق محقق نخواهد شد.
-. وجه دوم موجودیت اسرائیل، یعنی شهروندان و مردم آن، دومین چالش بزرگ این رژیم است. اسرائیل، نه تنها حکومتی بدون زمین است، که حتی ملت واحدی هم ندارد. ساکنان این رژیم، مهاجرانی از بیش از ۱۰۰ کشور و ملیت مختلف، با رنگ و نژاد و زبان و فرهنگهای متفاوت هستند که به صرف «یهودی» بودن، به فلسطین آمده یا آورده شده اند. آنها هویتی یکسان و واقعی ندارند و گسلهای فعال و شدیدی بین آنها وجود دارد که مهمترین آن سیاست آپارتاید و برتری نژادی است! برتری اشکنازیها بر سفاردی ها! برتری سفیدها بر سیاهها! برتری یهودیها بر عربها و مسیحیها و... اخراج اجباری ۴۰ هزار پناهجوی سیاهپوست سودانی و حتی جدایی کودکان آفریقایی تبار از سفیدپوست در مدارس تلاویو از مصادیق برجسته این گسل هویتی و تبعیض نژادی و قومی در اسرائیل است.
-. وجه سوم موجودیت اسرائیل، ایدئولوژی آن است: یهودیت و صهیونیزم. اما همین ایدئولوژی از دیگر پاشنههای آشیل رژیم صهیونیستی است. اکثریت ساکنان این رژیم، سکولار و لائیک هستند. به تعبیر «ایلان پاپه»، اسرائیلیها میگویند فلسطین را خدا به آنها بخشیده، ولی خدایی که آنها به وجودش باور ندارند! با افزایش زاد و ولد حریدیها و رسیدن آنها به ۲۵% جمعیت اسرائیل، دعوای همیشگی سکولارها با یهودیان ارتدوکس و حریدیها در سالهای اخیر شدت گرفته است. بحران سیاسی «قداست شنبه یهودی»، بحران خدمت اجباری سربازی، بحران بر سر آزادی همجنس بازان و اختلاطهای زن و مرد و.. در سالهای اخیر کشمکشهای متعددی را در سرزمینهای اشغالی برانگیخته است. حریدیها معتقدند دولت اسرائیل یک دولت سکولار است و نه یهودی و بر مبنای تورات! آنها حاضر به خدمت در ارتش نیستند، نظام آموزشی دولتی و جامعه کاری اسرائیل و حتی ازدواج و آداب و رسوم سکولارها را قبول ندارند و از اول تا آخر عمر در مدارس دینی یهودی (یشیوا) به سر میبرند! از آن سو، سکولارها حریدیها را مشکل اصلی رژیم صهیونیستی میدانند که آموزش دینی را بهانهای برای فرار از خدمت میکنند و مفت میخورند و میآشامند. طیف دیگری از یهودیان ارتدوکس (مثل ناتوری کارتا) حتی موجودیت اسرائیل بهعنوان یک دولت یا حکومت را قبول ندارند و معتقدند طبق تورات و تلمود، برای بازگشت به سرزمین موعود باید منتظر فرمان الهی و ظهور ماشیح و بهصورت آرام و صلح آمیز بود. اینها بزرگترین مخالفان یهودی اسرائیل محسوب میشوند.
- برای فروپاشی اسرائیل، ترکیب همه این عوامل ضروری است. فعال شدن گسست هویتی و مذهبی و نژادی در جامعه اسرائیل، ادامه مقاومت نظامی و شبکه سازی حماس در کل فلسطین، ایجاد شکایات حقوقی از اسرائیل برای اشغال کرانه باختری، قدس، جولان، سینا و.. با هدف آزادی کامل مناطق اشغالی، تداوم مقاومت نظامی و ایجاد ناامنی و ترس و وحشت دائمی در اسرائیل برای پایان اشغال ۷۰ ساله. تداوم کمپینهای سیاسی و رسانهای روزانه برای آگاه سازی جهانی درباره جنایات اسرائیل در افکار عمومی (مثل کمپین تظاهرات بازگشت) و خصوصا آگاهی بخشی در جامعه آمریکا بعنوان مهمترین حامی مالی و سیاسی این رژیم که با مالیات مردم آمریکا جنایت میکند. جهان باید به این نتیجه برسد که چاره حل موضوع فلسطین، ایده یک کشوری (فقط اسرائیل) یا دو کشوری (هر دو اسرائیل و فلسطین) نیست. اولی سرنوشتی جز آپارتاید آفریقای جنوبی ندارد و دومی با خوی جهانخواری اسرائیل در تصرف وجب به وجب خاک فلسطین و لبنان و سوریه و مصر و اردن محال است. راه حل چنانکه مورخ برجسته ضدصهیونیست "ایلان پاپه" بهعنوان یکی از سردمداران «بی دی اس»
دنبال میکند، تنها و تنها ایده "یک کشوری" با بازگشت همه فلسطینیان به خانههای خود و بازگشت همه مهاجران غصب کننده به کشورهایی است که از آنجا آمده اند. ما این روز را به اذن خدا و بنا به وعده حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب، نزدیک میبینیم.