شنیدن صدای مردم از «محل مناسب»، صعود قیمت طلا و حرکتهای عجیب نقدینگی، آوارگان کراچی رهاشدگان شهرری، دغدغهها و خواستههای فعالان حزبی از روحانی، پرونده شکایت از فیلترینگ تلگرام روی میز دادگاه، ناامیدی مرکل و ماکرون از ترامپ، گام اروپا در برابر تحریمها، سران اصولگرا در سرچشمه، تبر کُند ریشهکنی کار کودکان، تحلیلهایی از مذاکرات امروز د ر سنگاپور، تشکل ها؛ اپوزیسیون یا مشاور؟، پژو در برزخ و انهدام سه تیم تروریستی در کمتر از ۲۴ ساعت، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۲ خردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که اختصاص اماکن و محلهایی برای تجمعات اعتراضی و دیدار امروز رهبر کره شمالی با ترامپ در سنگاپور، از مهمترین عناوین صفحات نخست آنها محسوب میشوند. گزارشهایی از چرایی جهش بازار سکه و نیز حضور تیم ملی فوتبال در روسیه، از دیگر مواردی است که مورد توجه سردبیران روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه شرق با موضوع قرار دادن تعیین محلهایی برای اعتراض در تهران عنوان هایدپارک ایرانی را عنوان گزارش اصلی خود کرده و آن را به عنوان تیتر یک در مرکز صفحه نخست خود قرار داد. این روزنامه همچنین در سرمقاله امروز خود به قلم داود هرمیداس باوند مطلبی با تیتر پایکوبان شکست برجام منتشر کرده است.
روزنامه کیهان نیز همین موضوع روز را تیتر یک کرد و از زاویه دیگر به آن پرداخت. این روزنامه تیتر یک خود را عنوان وظیفه دولت حل مشکلات مردم است نه تعیین محل تجمع! انتخاب کرد و در گزارشی تحلیلی، به انتقاد از این تصمیم دولت که از آن به عنوان تصمیم سؤال برانگیز یاد کرده پرداخت.
روزنامه ایران موضوع انتخاب محلهایی برای اعتراض را با عنوان شنیدن صدای مردم از «محل مناسب» منعکس و یادداشتی با همین موضوع به قلم عماد افروغ و با عنوان تضمین امنیت تجمعات منتشر کرد که طی آن بر لزوم تأمین امنیت تجمع کنندگان و عدم ایجاد پروندههای امنیتی برای آنان تأکید شده است.
روزنامه شهروند عنوان پژو در برزخ را تیتر یک نموده و در گزارشی سعی کرده به پرسش پس از خروج غول فرانسوی از ایران قیمت و کیفیت پرشیا، ٤٠٥ و ٢٠٦ چه سرنوشتی پیدا میکند؟ پاسخ دهد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
لزوم تضمین امنیت تجمعات اعتراضی برای مردم
دکترعماد افروغ استاد دانشگاه طی یادداشتی درباره مشخص شدن اماکنی برای برگزاری تجمعات اعتراضی در شماره امروز ایران نوشت: دیروز دولت در راستای اجرای منشور حقوق شهروندی و با هدف ساماندهی برگزاری تجمعات، مکانهایی را برای بیان خواستهها و مطالبات قانونی شهروندان تعیین کرد و این فرصت را برای همه گروهها و فعالان مدنی جامعه فراهم نمود تا بتوانند بهطور رسمی، اعتراضات و مطالبات خود را مطرح کنند. به عبارتی دولت برای یکایک شهروندان، حق اعتراض را به رسمیت شناخت. البته در قانون اساسی هم به موضوع تعیین مکان برای اعتراضات اشاره شده است، به طوری که در قانون، گفته شده باید مکانی برای اعتراضات مردمی تعیین شود، اما پرسش این است که چرا تاکنون تعیین این مکانها، به تأخیر افتاده است؟ و چه مسائلی موجب شد تا این حقوق قانونی بار دیگر مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
براین اساس و با توجه به اعتراضات سال گذشته، انتخاب مکان برای اعتراضات مردمی از سوی دولت را باید به فال نیک گرفت و آن را اتفاق مثبتی در فضای سیاسی-اجتماعی کشور تعبیر کرد. البته، در آینده باید درباره اینکه، مکانهای انتخاب شده برای این کار مناسب است یا نه، بحث و گفتوگوی جداگانهای انجام داد. اما دراین زمینه ضروری است دولت، سازوکار و بسترهای لازم را برای تحقق تجمعات قانونی فراهم کند تا مردم بتوانند بدون نگرانی از تبعات حضور در این تجمعات، اعتراضات و مطالبات خود را از تریبونهایی که در اختیارشان قرار میگیرد، اعلام کنند.
نکته دیگری که باید در این زمینه به آن اشاره کرد این است که شهروندان نگرانیها و دغدغههایی دارند، بنابراین دولت باید تضمین کند تا پرونده امنیتی برای مردم در صورت اعتراض ایجاد نشود. چراکه مردم حق دارند نسبت به مشکلاتشان اعتراض کنند. البته در حال حاضر کشور از نظر موقعیت سیاسی و اجتماعی در شرایط ویژهای قرار دارد، لذا در ماههای اخیر برخی گروههای اجتماعی نسبت به بیان خواستههایشان با موانع و مشکلاتی مواجهند و این حرکت فرصت مناسبی است تا مردم حقوق مدنی و قانونی خود را از دولت مطالبه کنند.
با این توصیف اگر مسئولان در این تجمعات به مشکلات و نظرات مردم توجه کنند، ما میتوانیم بگوییم صدای آنها به گوش جامعه رسیده است. به همین علت، تظاهرات تنها راه حل مشکلات مردم نیست. اما، این اقدام میتواند با تحتالشعاع قرار دادن عرصه مدنی و عمومی، شرایط را برای افزایش سلامت اجتماعی فراهم کند.
البته این موضوع، به این معنا نیست که مردم پس از هر تجمعی خواستار توجه ویژه و حل فوری مشکلات باشند، بلکه باید، میان آنها و مسئولان، گفتگو و تعامل منطقی ایجاد شود تا دراین تعامل دوسویه، بتوانند خواستهها و انتظارات خود را از مجرای قانونی مطرح کنند. قطعاً همه مسئولان و دلسوزان نظام نیز بر این نکته آگاهند که اجرای این طرح، میتواند از اینکه یک فرآیند مدنی به یک بحران اجتماعی تبدیل شود، جلوگیری کند. در پایان نباید از این نکته نیز غافل شد که اجرای این طرح نباید منجر به دوقطبی شدن معترضان و شرکتکنندگان در این مکانها شود بلکه محل اعتراضات متعلق به همه احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی باشد و همه اصناف نیز باید در آن مشارکت فعال داشته باشند.
ترامپ از اون میراثی نمیبرد
رحمان قهرمانپور در یادداشت روز امروز روزنامه خراسان درباره دیدار امروز اون و ترامپ نوشت: در تحلیل و ارزیابی دیدار ترامپ و رهبر کره شمالی باید محتاط بود. تجربه دو توافق ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲ کره شمالی با آمریکا و دیگر کشورهای طرف مذاکره نشان میدهد سیاست هستهای پیونگ یانگ مبتنی بر باج خواهی است تا به رسمیت شناختن موقعیت کره شمالی. این کشور در هر دو توافق اشاره شده در بالا اعلام کرده است سلاحهای هستهای خود را کنار خواهد گذاشت، اما به این وعده خود عمل نکرده است. از طرف دیگر در کادر رهبری کره شمالی هم تغییری اساسی رخ نداده است تا انتظار رفتار کاملا متفاوتی را داشته باشیم. پسر جانشین پدر شده است، اما رهبران حزبی و نظامی عمدتا همان کادر قدیمی هستند. پیونگ یانگ چه در گذشته و چه هم اکنون مخالف مذاکره با آمریکا نبوده است، اما روسای جمهور گذشته آمریکا از دادن این امتیاز (و به تعبیری اعتبار) به رهبر کره شمالی خودداری میکردند آن را نوعی عقب نشینی در برابر جاه طلبیهای پیونگ یانگ میدانستند. از این منظر اقدام ترامپ را به وضوح میتوان نوعی عقب نشینی در برابر کره شمالی دانست، هر چند ترامپ با تفسیرهای عجیب و غریب میکوشد آن را موفقیتی برای خود جلوه دهد، آن هم در حالی که پیشتر طی نامهای اعلام کرده بود با رهبر کره شمالی دیدار نخواهد کرد.
وقتی ترامپ میگوید در همان یک دقیقه اول برخورد با اون خواهد فهمید میشود با او توافق کرد یا نه، نشان از آن دارد که او نه تنها شناختی از کره شمالی ندارد بلکه به طرزی عجیب معادلات سیاست بین الملل و قدرت را هم نادیده میگیرد. حتی خوش بینترین تحلیل گران هم نمیتوانند ادعا کنند تهدیدات توئیتری ترامپ باعث عقب نشینی کره شمالی شده است. پیونگ یانگ در پی لغو توافق ۲۰۰۲ فعالیت غنی سازی اورانیوم را در کنار فعالیت بازفراوری پلوتونیوم آغاز کرد و موفق به ساخت هر دو بمب هستهای پلوتونیومی و اورانیومی شد و چندی قبل هم بمب هیدروژنی خود را آزمایش کرد. به عبارت دیگر کره شمالی هر بار با دست پر وارد مذاکره شده است و این بار نیز چنین میکند. از طرف دیگر متغیری به نام فشار داخلی یا افکار عمومی در کره شمالی بی معناست بنابراین مذاکره کنندهها خودشان هستند که تصمیم میگیرند چه کنند، در حالی که ترامپ با فشار افکار عمومی مواجه است. همین طور پیونگ یانگ اتصال چندانی با نظام مالی و اقتصادی جهان ندارد تا تحریم آن باعث افزایش فشار بر پیونگ یانگ شود.
تا همین الان و پیش از آغاز مذاکرات رسمی میان رهبران کره شمالی و آمریکا باید پذیرفت کره شمالی برنده بوده است، زیرا توانسته کشور فقیر و درماندهای را به راس اخبار جهان ببرد و با قویترین کشور جهان وارد مذاکره شود بی آن که امتیازی بزرگ و تن به خلع سلاح داده باشد. به باور من این مذاکرات بیشتر از آن که موفقیتی برای کره شمالی باشد، شکستی برای سیاست خارجی و دیپلماسی ترامپ است که بی توجه به سابقه رفتار و عملکرد پیونگ یانگ چنین ریسکی را پذیرفته است. اگر ترامپ حوصله خواندن گزارشها و تحلیلهای ولو کوتاه را داشت و صرفا با اتکا به نبوغی که خودش مدعی آن است عمل نمیکرد، درمی یافت که رفتار کره شمالی در سه دهه گذشته غیرقابل پیش بینی و حتی در مواردی غیرعقلانی بوده است. با توجه به همین واقعیت بود که روسای جمهور آمریکا از بیل کلینتون گرفته تا اوباما تلاش زیادی برای نیل به توافق با کره شمالی انجام ندادند و صرفا کوشیدند این کشور را مهار کنند. بر همین اساس بعید است ترامپ بتواند از کره شمالی میراثی بزرگ در سیاست خارجی خود بسازد تا این میراث یارای برابری با میراث اوباما درباره کوبا و ایران را داشته باشد.
جابهجایی مستند پول؛ راه رهایی از فساد
اکبر ترکان مشاور رئیسجمهور در سرمقاله امروز روزنامه آرمان امروز نوشت: نیازهای عمده ارزی کشور که ۹۵ درصد نیازهای ارزی است، توسط سیستم بانکی با همان نرخ رسمی ۴۲۰۰ تومانی تامین ارز میشود. اما بخشی از نیازهای ارزی کشور که رقم کمی دارد، اکو و انعکاس زیادی دارد. مثل ارز مسافری، بیماران یا هزینههای متفرقه که رقم بزرگی در سبد ارزی کشور ندارند، ولی چون این قسمت تعیین تکلیف نشده، خودش را تحمیل میکند. درنتیجه الان وضع بهگونهای شده که ۹۵ درصد نیازهای ارزی که از دولت ارز ۴۲۰۰ تومانی دریافت میکنند، میخواهند کالاهای خود را به قیمت ۵ درصدی که در بازارهای غیررسمی ارز خریداری میکنند به فروش برسانند. در اینباره دستگاههایی مثل سازمان حمایت از مصرف کننده از مصرف کنندگان حمایت کند تا واردکنندگانی که با ارز ۴۲۰۰ تومانی دولت مبادرت به وارد کردن کالا میکنند، کالای خود را با ارز ۶ هزار تومانی نفروشند. گفته میشود طی دو ماه اخیر میزان ثبت سفارش دو برابر بالا رفته است.
در این میان دو موضوع مطرح است؛ ثبت سفارش که ۲۰ میلیارد دلار بوده و گشایش اعتبار که ۶ میلیارد دلار است. اما چرا ثبت سفارش ۲۰ میلیارد دلار شده است؟ چون برخی از اقلام معادل مصرف ۵ سال کشور مبادرت به ثبت سفارش شده که کاری است عاری از صداقت و درستی. چون ثبت سفارش انجام نشده تا کالا را وارد کنند بلکه ثبت سفارش انجام شده تا ارز این کالا را خارج کنند و بعضا اوراق مدارک خود را با روشهایی که خودشان از آن آگاهی دارند، مُهر کرده که به معنای وارد شدن کالاهاست درحالی که واقعا کالایی وارد نشده و برخی از این کالاها ظرف ۵ سال هم آنقدر مصرف ندارند. اما چرا در کشور ما این اتفاقات میافتد و در سایر کشورها نمیتواند بیفتد؟ پاسخ روشن است. برای اینکه در کشور ما پول بدون شناسنامه حرکت میکند. پول نباید بدون شناسنامه حرکت کند. در کشورهای صنعتی دنیا اگر رقمی بالای ۵ هزار دلار در جیب داشته و به بانک مراجعه کنید، احتمالا تحت پیگیرد واقع میشوید. چون به همراه بردن رقمهای بالای پول بیمعناست و باید با سند و چک جابهجا شود. حواله هر مقدار پول باید معلوم شود که برای چه کاری است و در مقابل یک سند تجاری باشد ضمن اینکه در دفاتر هم ثبت شود. اما چون ثبت و دفاتر تجاری درستی نداریم در جاهای دیگر با مشکل مواجه میشویم.
پول بدون شناسنامه بین اشخاص گردش میکند در حالی که پول باید با سند جابهجا شود. یعنی اگر رقمی غیر از ارقام جزئی بین اشخاص مبادله شد، باید سند تجاری صادر و در دفاتر ثبت شود. در این صورت اشخاص قادر به سوءاستفاده نیستند. درواقع هیچ حساب بانکی نباید از دید سازمان مالیاتی مخفی بماند همانطور که در هیچ جای دنیا اینگونه نیست. آیا در آمریکا ارقام بزرگ در حسابها جابهجا میشود و سازمان مالیاتی از آن بی اطلاع است؟ ما نمیتوانیم به روشهای عهد قاجار تجارت کنیم، پول نقد با گونی جابهجا کنیم و دادوستدهایمان را با اسکناس انجام دهیم. پول اسکناس فقط برای خرده خرجهاست. تنها در این حالت است که افراد قادر به کلک زدن نیستند. فروش کالاها باید با سند و چک باشد، مشخص باشد که پول در چه حسابی واریز شده، ضمن اینکه سازمان مالیاتی هم بر مالیات آن نظارت کند. این نظاماتی است که در کشورهای صنعتی حاکم است. اما ما از کشورهای صنعتی چه چیزهایی یاد میگیریم؟ نظامات مالی، مدیریتی و اداری را؟ یا اینکه فقط خودروهای لوکسشان را بخریم و سوار شویم تا متمدن شویم! پورشه یا هیوندایی سوار شویم یا یاد بگیریم که داد و ستد در کشورهای صنعتی چگونه صورت میگیرد؟ خاطرهای از یکی از وزرا در اینباره نقل میکنم که میگفت: برای یکی از اجلاسهای بینالمللی به آمریکا سفر کرده بود. موقع برگشت هیات ایرانی، جلوی آقای وزیر را میگیرند و میگویند که شما ممنوعالخروجید! علت را جویا میشود و میگویند که باید فردا به اداره مالیات مراجعه کنید. هیات برمیگردد، وزیر میماند و فردا به اداره مالیات مراجعه میکند. به او اعلام میکنند که سال ۱۹۷۲ که در آمریکا دانشجو بوده، در تابستان تدریس خصوصی کرده و ۶۰۰ دلار دریافت نموده، اما اظهار نکرده است. ولی خانوادهای که این مبلغ را پرداخت کرده در اظهارنامه مالیاتی خود درج کرده است. بنابراین، چون مالیات ۶۰۰ دلار را پرداخت نکرده، بدهکار مالیاتی است. نظامهای صنعتی دنیا اینگونه است که میگویند از دو چیز نمیتوان فرار کرد؛ اول مالیات و دوم مرگ! ما باید بدانیم که در نظامهای مدرن دنیا، حرکت و جابهجایی پول با شناسنامه و سند است. پرداخت پول از طریق اسناد تجاری رسمی است که در دفاتر ثبت میشود. در این صورت است که دیگر نمیتوان کلک زد، چون خرید، فروش و مالیات شفاف است. بخش مهمی از اقتصاد کشور ما زیرمیزی است و موقعی درست میشود که ثبت شود، شناسنامهدار شود و زیر چشم سازمانهای مالیاتی باشد.
پایکوبان شکست برجام
داوود هرمیداسباوند، استاد روابط بینالملل در سرمقاله امروز شرق با عنوان پایکوبان شکست برجام نوشت: همزمان با تحولات ماههای اخیر در فضای بینالملل و در بحبوحه تهدیدات ترامپ علیه ایران و برجام، شعارها و مواضع برخی افراد که بعضا در قوه مقننه یا سایر دستگاهها مسئولیت دارند، هزینههایی را برای ملت ایران ایجاد کرده است. میدانیم بر اساس عرف بینالملل، وزارت خارجه متولی حوزه دیپلماسی است و به دلیل آشنایی با فضای جهانی و جزئیات رفتارهای دیپلماتیک، میداند چگونه در بزنگاههای خطرساز علیه ایران، اهرمهای دیپلماتیک را به کار گیرد. طرف مقابل میداند چگونه از سخنان نسنجیده از منظر مادی یا اخلاقی به سود خود بهره بگیرد. دامنزدن به ایرانهراسی با استفاده از دروغپردازی برای دریافت سلاحهای تهاجمی پیشرفته از غرب، از اهداف برخی کشورهای عربی است.
رژیم اسرائیل نیز در کنار اعراب برای پایمالکردن حقوق ملت ایران فعال است. دنیا به خوبی میداند این تلآویو است که حاضر به پذیرش کشور مستقل فلسطین نیست و به دنبال ایجاد فضای تنشآلود در منطقه است، اما به دلیل لابی فعال این رژیم و البته رفتارهای نادرست برخی از افراد و گروهها در داخل کشور، این ایران است که در تنگنا قرار میگیرد. به نظر میرسد انسجام درونی برای گذر از فشارها و ایجاد همصدایی استراتژیک میان قوا و جریانهای سیاسی بر سر مفاهیم مرتبط با منافع ملی میتواند در این مقطع، اثرگذار باشد. طرف مقابل مترصد شنیدن صدای واحد یا متشتت از ایران است تا بر اساس آن، نوع تعامل با ما را تعیین کند. اگر اظهارنظر در حوزه سیاست خارجی منحصر به وزارت خارجه شود، اسرائیل نیز قادر نخواهد بود پروژه اجماعسازی علیه ایران را ادامه دهد و ایران میتواند در موضوعاتی نظیر عراق، سوریه و یمن نیز از موقعیت دیپلماتیک خود برای تثبیت جایگاه کشور استفاده کند. ایران در دهه گذشته هزینه مادی و انسانی قابلتوجهی را برای مقابله با تروریستها بهویژه جریانهایی نظیر داعش و النصره در عراق و سوریه متحمل شد که باید مورد تحسین جامعه جهانی قرار بگیرد. اما به طور معمول، جمهوری اسلامی نتوانسته است از این هزینهها در خان هفتم یعنی تبدیل آن به امتیازات دیپلماتیک بهره بگیرد که یکی از اصلیترین دلایل آن، برخی اظهارنظرهای غیردیپلماتیک در داخل است که باعث شده به جای امتیازگیری، اتهام دخالت در امور کشورهای خاورمیانه به جمهوری اسلامی نسبت داده شود. رفتارهای نخستوزیر اسرائیل، چه در اظهارات رسانهای اخیر و چه در تور اروپایی ضد ایران، نشان داد هدفگذاری نتانیاهو منهدمکردن برجام است که ساختار تحریمها علیه ایران را در هم شکسته بود و فرصت ارتباط منطقی با جهان و توانمندسازی اقتصادی و تکنولوژیک ایران را فراهم میکرد. رژیم اسرائیل تمایل دارد با عوامفریبی، ایران را یک تهدید هستهای نشان دهد و این در حالی است که دیدهبان هستهای سازمان ملل یعنی آژانس انرژی اتمی، هم پرونده مطالعات ادعایی علیه ایران را سرانجام در دولت روحانی بست و هم پایبندی ایران به توافق جامع هستهای را تأیید کرده است. ایران عضو انپیتی است و بر اساس برجام، سطح غنیسازی خود را کاهش داده است. پس حق ایران، بهرهمندی از تجارت آزاد با دنیا بدون تحریم و فشارهای خارجی است. پنج عضو دائمی شورای امنیت به علاوه آلمان برای صلح پایدار و حفظ امنیت بینالملل به مدل برجام رسیدند. این توافق در اقدامی سنجیده از سوی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تبدیل شده است.