پاسخ ظریف به شروط دوازده گانه پمپئو، سقوط قیمت انواع خودروهای پرتیراژ، بلبشو در اوپک، برجام در آیسییو، آغاز عملیات در شرق درعا، غرق شدن ۲۲۰ مهاجر نزدیک سواحل لیبی، خروج سالیانه ۱۵۰هزار نخبه از کشور، داستان خانه ۱۰۰۰ متری علیاکبر ولایتی، روحانی، عاشق بود یا دیوانه؟ بازی برد برد ایران در اوپک، از زلف پویول تا خروج ارز، تصمیم جدید برای کالاهای بهرهمند از ارز ۴۲۰۰ تومانی و مماشات در امحای کالای قاچاق، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه دوم تیرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بازی نفتی در اوپک و نتیجه برد برد برای ایران و اظهارات عباس عراقچی درباره احتمال خروج ایران از برجام و تعبیر آی سی یو برای وضعیتی که برجام در آن قرار گرفته در تعدادی از روزنامهها برجسته شده است. راه نیافتن پویول به صدا و سیما به عنوان کارشناس فوتبال، تحلیل های سیاسی فوتبالی و انتقاد از دینی کردن مقوله فوتبال نیز از دیگر مواردی است که در گزارشها و یادداشتهای تعدادی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از پویول ستاره فوتبالی اسپانیا که عدم حضورش در برنامه ۲۰۱۸ تلویزیون حواشی را به همراه داشت عنوان از زلف پویول تا خروجارز را تیتر گزارش امروزش از آنچه بهانههایی برای راه ندادن ستاره اسپانیایی به برنامه ٢٠١٨ نامیده کرده است. این روزنامه همچنین انتخابات پیش روی ترکیه را موضوع گزارشی با عنوان محک دوباره اردوغان کرده است.
روزنامه کیهان، وطن امروز و قدس اظهارات عباس عراقچی درباره وضعیت برجام را با تیترهایی همچون «عراقچی: ممکن است طی هفتههای آینده از برجام خارج شویم» و «برجام در آیسییو است» برجستهتر از سایر اخبار در صفحه نخست خود قرار داده اند.
روزنامه همدلی خبر نشست ۱۷۴ کشورهای صادرکننده نفت و رایزنیهای فراوان با توافق بر سر افزایش یک میلیون بشکهای تولید نفت را با تیتر بلبشو در اوپک منعکس و روزنامه ایران برای موضوع عنوان حفظ سهم ایران در بازار نفت را تیتر یک کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
مذاکره با آمریکا آری یا خیر؟
محمد علی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: این روزها مسأله ما با جهان وارد مرحله جدیدی شده است. شاید به جرأت بتوان گفت که هیچ گاه چالشهای بینالمللی ما این گونه که اکنون است، نشده بود.
اگر نگویم که در حساس ترین مقطع تاریخی جمهوری اسلامی هستیم، دستکم میتوانم بگویم در یکی از حساسترین مقاطع حیات جمهوری اسلامی ایران هستیم. حاجت به گفتن نیست که سرنوشت ما تا کجا به نحوه عبور ما از این گذرگاه مهم گره خورده است.
پیشتر نوشتم که تنها راه گذر از این دره تنگِ عافیتسوز، وحدت ملی است؛ و این امر محقق نشود جز در سایه گفتوگوی ملی.
ما نیازمندیم که بر سرِ مؤلفههای عبور گفت وگو و توافق کنیم. بدون توافقِ ملی نمیتوانیم از این روزها به سلامت عبور کنیم.
رمز شکست ما تکثر راهبردی است. ما در این مقطع ظرفیتِ چند پارهگی را نداریم. در مقطعی هستیم که با همه یازده بازیکنِ خود میتوانیم از ایران دفاع کنیم! شاید اکنون فشارها به قدری است که نتوانیم چندان حمله کنیم، اما قطعاً با همدلیِ حداکثری امکانِ دفاع در زمین خود را داریم؛ لذا باید هم رفتار ما نافی جذب حداکثری نباشد و هم ایدهها و طرحهای ما ظرفیتِ اجماعسازی را داشته باشد. با این مقدمه و مفروضات، به نظر نمیرسد پیشنهاد گفتوگوی مستقیم با آمریکا در این مقطع، راهگشا باشد. در آمریکای ترامپی، به تعبیر دکتر ظریف، چشماندازی از تغییر رفتار، به قدری که ابتداییترین حقوق ملت ایران تامین شود، دیده نمیشود.
با این سطح از خصومت، به نظر نمیرسد دستکم در این مقطع بتوان با مذاکره با آمریکا از حقوق ملت ایران دفاع کرد. مسائل میان ما و آمریکا چندان شده است که استراتژیکترین و نزدیکترین شرکای آمریکا، یعنی اروپاییها هم نمیتوانند با آمریکا به یک روایت با کفی از اشتراک برسند چندان که بتوانند بر سر مسئله ایران توافق کنند.
به نظر میآید پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا یا به تعبیر دیگر پیشنهاد نسخه کره شمالی برای ایران، خالی از سادهانگاری نیست. البته صرف پیشنهاد ایرادی ندارد. بخشی از گفتوگوی ملی همین است. پارهای پیشنهادی میدهند و پارهای دیگر آن را نقد میکنند تا بتوان از رهگذرِ این نقدها، به فهم مشترک مسئله و توافق بر راهحل رسید. البته از لوازم شکل گیری این گفتگو این است که کسی فهم خود را مطلق نداند. از این روی، نه پیشنهاددهندگان حق دارند طوری شانتاژ کنند که تنها راهِ نجات تن دادن به پیشنهاد آنان است و نه شایسته است که آنان را حتی با وجود پیشنهادِ اشتباه، دشمن تلقی کنیم. ما ظرفیت و کشش نزاعهای بیحاصلِ اینچنینی را نداریم. شاید تنها گزاره مطلقی که میتوان در اینباره گفت، همین باشد؛ اینکه بدون توافق و اجماع ملی، تقریباً هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم.
در هر حال، نه ما کره شمالی هستیم و نه مسأله ایران، مسأله کره شمالی است. جالب است که پیشتر منتهاالیه یک جریان در کشور، نسخه مدل کره شمالی را برای مقاومت میپیچید و اکنون منتهاالیه جریان دیگر، باز نسخه کره شمالی را برای مذاکره پیش میکشد. گویا قرار نیست از شرِ این مدل رها شویم! این در هر حالی است که کره نه الگوی خوبی برای مقاومت است و نه سرمشق خوبی برای مذاکره.
در قبال آمریکا، چانه زنی دیپلماتیک یا دهان به دهان شدن رسانه ای؟
سیدعلی خرم طی یادداشتی با موضوع قرار دادن نامه جواد ظریف خطاب به دولتمردان آمریکا که روزنامه اعتماد در شماره امروز دوم تیرماه چاپ کرده است، نوشت: نامه آقای دکتر ظریف به دولتمردان امریکا بیان حالت مظلومانه ایران و مردم شریفش است که قطعا اقدامی خوب و مناسب است. همان ابتدا که دونالد ترامپ اعلام کرد از برجام خارج میشود بنده در مقالهای در روزنامه شرق تحت عنوان «نسخه شفابخش بعد از خروج امریکا از برجام»، در آن اشاره کردم که آقای دکتر ظریف باید نامهای مستدل و حقوقی و دیپلماتیک تهیه کند تا پاسخی به امریکا داده شود و آقای رئیسجمهور این نامه را از جانب خودشان برای روسای کشورهای ١+٥ به علاوه کشورهای هند، پاکستان و ترکیه و دیگران ارسال کنند. در این ماه در دو مقطع آقای دکتر ظریف برای این موضوع اقدام کرد. اما باید این نامه بیشتر وجه حقوقی و دیپلماتیک داشته باشد و پس از ارسال به مقاصد مهم، به جای یک نامه سرگشاده، به عنوان دستور مذاکرات دیپلماتیک ایران با امریکا قرار میگرفت.
اول خوب بود با تقویت جنبههای حقوقی و دیپلماتیک این نامه به مقصد آقای ماکرون، رییسجمهور فرانسه و خانم ترزا مینخستوزیر بریتانیا، خانم مرکل صدراعظم آلمان، دبیرکل سازمان ملل و دیگر مکانهای مناسب ارسال میشد. دوم، زمانی که ما نامه سرگشاده مینویسیم شاید در ایران خوشمان بیاید، چرا که بیان مظلومیت ما است. اما این سوال مطرح میشود که با چه هدفی این کار را انجام میدهیم؟ اگر میخواهیم روی امریکا اثرگذار باشد، پیشنهاد میکنم همانطور که گفته شد بهجای اینکه نامه سرگشاده نوشته شود، همین مطالبات را در جلسات دیپلماتیک با مقامات امریکایی مطرح کنیم. شاید شبیه به آنچیزی که در توافق هستهای رخ داد که آقایان ظریف و کری با یکدیگر مذاکره کردند و مطالبات را مطرح کردند. زمانی که موضوعی به صورت نامه سرگشاده در میآید طرف مقابل موضع مطبوعاتی و تبلیغاتی میگیرد.
پس اگر میخواهیم موثر واقع شود، بهجای اینکه به سمت اقدامی تبلیغاتی و مطبوعاتی برویم، باید به سمت مذاکرات رودررو و دیپلماتیک پیش برویم. بهطور مثال دونالد ترامپ چند بار درخواست مذاکره رودررو با رییسجمهور ایران را داده است. قبل از چنین دیداری، تمهیداتی اندیشیده میشد و وزرای امور خارجه با یکدیگر مذاکراتی را انجام میدادند یا در سطوح پایینتر مطالبات همین نامه ابتدا به عنوان مطالبات جمهوری اسلامی مطرح میشد. البته آنها هم مطالبات خود را مطرح میکردند و بهطور معمول این موضوعات تبلیغاتی و رسانهای نمیشود. در چنین مذاکراتی، تا جایی که ممکن است طرفین سعی میکنند بر اختلافات فایق آیند و در نهایت برخی از محورهای مذاکره در رسانهها مطرح میشود. از همین رو باید گفت: ضمن تایید نامه، بهتر بود ابتدا از طرف آقای رییسجمهور و با تقویت بخش حقوقی و دیپلماتیک آن، به مقاصد مهم ارسال میشد سپس این موضوعات را در جلسات کارشناسی با امریکا مطرح میکردیم. باید توجه کرد که دونالد ترامپ به دنبال آن است که در موضوع برجام با ایران روبهرو شود و مذاکره کند در حالی که این اشتباه محض است و ما نباید اجازه دهیم روی توافق مستحکم حقوقی و بینالمللی بحث باز شود. به جای آن باید در بحث روابط دوجانبه موضوع را باز کنیم. باید مطالبات گفته شده را ردیف کنیم و به آنها بگوییم و بعد هم آماده شنیدن از آنها باشیم. خانم آلبرایت، وزیرخارجه وقت امریکا ٢٠ سال پیش بابت کودتای ٢٨ مرداد ابراز تاسف کرد آنها انتظار دارند که ما هم قابلیت شنیدن اینکه چرا به سفارت امریکا در تهران حمله شد، داشته باشیم. در شرایطی که امریکا بیشترین فشارهای بیرحمانه را بر ما وارد و تحریمهای غیرمنصفانه بر ما اعمال میکند در این صورت ما باید یک راه برونرفت پیدا کنیم و راه آن این است که یک کانال مذاکراتی ایجاد کنیم و اجازه ندهیم دونالد ترامپ پشت سرما تصمیم بگیرد. بهطور مثال امریکا به سوییفت اعلام کرده است که طی ٥ ماه آینده باید ایران از آن خارج شود. این قبیل موضوعات باید در مذاکرات با امریکا مطرح شود و ایران در آنجا چانهزنی کند نه اینکه ما در سطح رسانهای با یکدیگر دهان به دهان شویم...
بازی دینی با فوتبال؟!
سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان بازی دینی با فوتبال به انتقاد از دینی کردن برد و باخت های فوتبالی توسط برخی از تریبون ها اختصاص دارد. در سرمقاله امروز این روزنامه آمده است: در ایران متأسفانه علاوه بر این سه نوع سوءاستفاده از فوتبال، در سالهای اخیر نوع دیگری نیز رسم شده که بسیار خطرناک است؛ بازی دینی با فوتبال.
به این دو نمونه از اظهارنظر دینمداران درباره مسابقات جام جهانی فوتبال که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود توجه نمائید. امام جمعه یکی از شهرهای بزرگ گفته: «ورزش به آن نقطهای رسید که توفیق صعود به جام جهانی برای ورزش ما پیدا شد. این یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای اسلام بود، یک افتخار برای نظام بود. یک حرکت قوی عظیم در مقابل دشمنی بود که میخواهد ما را بایکوت کند. این جشنش مال نظام است، جشنش مال اسلام است... پیروزی مان مال اسلام بوده، پیروزی مال نظام بوده...»
در مقابل، یک روحانی شناخته شده که در میان نیروهای متدین وابسته به مجموعههای نظامی جایگاه ویژهای دارد گفته:
«خاخام یهودی در کنیسه یهودیها سخنرانی میکند و میگوید ما باید یک کاری بکنیم اینها نتوانند امام زمانشان را بیاورند. اینها میخواهند امام زمانشان را بیاورند. اگر اینها امام زمانشان بیاید بساط ما را جمع میکند. ما باید یک کاری بکنیم که نتواند یباید. ما طرحهائی را درست کردیم فرستادیم تا ایران مشغول بازی بشود. ما فوتبال را توی دنیا داریم اوج میدهیم. یک کاری بکنید اینها غافل بشوند...»
ملاحظه میکنید که یک روحانی پیروزی در فوتبال را متعلق به اسلام میداند و آن دیگری آن را درست در نقطه مقابل قرار میدهد و میگوید خاخامهای یهودی از فوتبال برای جلوگیری از آمدن امام زمان (علیه السلام) بهرهبرداری میکنند!
این دو نگاه متضاد، با صراحت توسط دو فرد روحانی به اسلام نسبت داده میشوند درحالی که هیچ ربطی به اسلام ندارند. اسلام با ورزش نه تنها مخالف نیست بلکه مسلمانان را به ورزش کردن و تعلیم دادن بعضی از ورزشها به فرزندان خود توصیه هم کرده است. فوتبال هم ورزشی است که در عصر جدید ابداع شده و طرفداران زیادی هم دارد و اسلام نیز با آن مخالف نیست و همچون سایر ورزشها با اصل آن و برخورد متعارف با آن موافق است، اما کسی حق ندارد اسلام را برای برد و باخت در آن و یا هر ورزش دیگری هزینه کند. وقتی مسابقه ایران و مراکش در سن پترزبورگ برگزار شد، عدهای پیروزی ایران بر مراکش را خواست خدا دانسته و گفتند و نوشتند که، چون خدا ملت ایران را دوست دارد، کاری کرد که فوتبالیستهای ایران برنده شوند!
افراد عاقلی هم بودند که همان روز از این افراد پرسیدند مگر مردم مراکش مسلمان نیستند؟ خدا چه مشکلی با مردم مراکش دارد که نگذاشت آنها پیروز شوند؟
در جهان امروز، دولتها فوتبال را وسیلهای برای سرگرم کردن مردم قرار دادهاند و از فرصتی که اینگونه به دست میآورند برای عبور از خارج شدن از زیر سوالهای فراوانی که در ذهن مردم وجود دارد استفاده میکنند. حتی همزمان با رویدادهائی از قبیل: مسابقات جام جهانی، اهداف خائنانهای همچون اشغال یک سرزمین یا کشتار یک ملت مظلوم را محقق میسازند کما اینکه اکنون همزمان با جام جهانی روسیه، یکسره کردن کار بندر الحدیده یمن در دستور کار آمریکا، صهیونیستها و آل سعود قرار دارد.
متاسفانه در ایران، دستگاههای تبلیغاتی به جای تبلیغ ورزش، به تبلیغ هیجان مشغولند. تاسف بالاتر اینکه به فوتبالیستها امکانات و امتیازاتی میدهند که به نخبههای علمی نمیدهند. نخبههای علمی ما نه تنها چنان امتیازاتی ندارند بلکه در پیچ و خم ادارات سرگردانند و از بیتفاوتی مسئولین رنج میبرند. همین روش غلط باعث شده در فرهنگ عمومی جامعه ما تب فوتبال جای فوتبال را گرفته بطوری که حتی یکی از گزارشگران صدا و سیما در گزارشی که از خیابانهای اطراف استادیوم ورزشی سن پترزبورگ روسیه در روز شروع مسابقات میداد با تعجب اعلام میکرد که جوانان آن شهر در پاسخ به این سوال او که در اینجا چه خبر است، از برگزاری جام جهانی اظهار بیاطلاعی میکنند، ولی در ایران، همه چیز تحت الشعاع واقعهای قرار دارد که در شهر همین افراد درحال اتفاق افتادن است.
مردم ایران که از یکطرف نسبت به سرنوشت ملتهای مسلمان حساس هستند و از طرف دیگر در داخل کشور نیز با مشکلات زیادی مواجهند، باید هوشیارتر از این باشند که برد و باختهای ورزشی موجب غفلتشان از این امور شود و تبلیغات پرحجم و حساب شده و هدفدار فوتبال، آنها را از مسائل اساسی غافل نماید.