هشدار رئیس قوه قضاییه به اخلالگران اقتصادی، بازاریان چه میخواهند؟، به دنبال قدرت در آب گلآلود!، روحانی حق ندارد منفعل باشد، برجام سرجایش است، هجمههای سیاسی بهانههای اقتصادی، اداره تهران با پول قرضی، روز شلوغ کابل!، استیضاح وزیر اقتصاد با ۵۰ امضا و حلقه خاکستری اطراف روحانی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ششم تیرماه در حالی از چاپخانهها روانه پیشخوان مطبوعات شدند که سخنان روز گذشته رئیس جمهور و رئیس قوه قضاییه با محوریت مسائل اقتصادی و هشدارها به اخلالگران اقتصاد کشور از برجستهترین موضوعات صفحات نخست آنها محسوب میشود. ناآرامیهای روزهای گذشته بازار از یک سو و وضعیت ارز و طلا از سویی دیگر بهانه نوشته شدن تحلیلها و یادداشتهای مختلفی با این محور شده است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از رئیس جمهور روحانی، عبارت «جای نگرانی نیست» را تیتر یک امروز خود کرده است. جملهای که روز گذشته از بین سخنان روحانی در همایش قوه قضاییه انتخاب شده است. این روزنامه گفت وگویی را با با محمد نعیمیپور فعال سیاسی اصلاح طلب نیز انجام داده و عنوان آن «روحانی حق ندارد منفعل باشد» را در صفحه نخست شماره امروزش قرار داده است.
روزنامه ایران نیز عبارت آینده را سیاه نشان میدهند را از سخنان رئیس جمهوری در جمع مسئولان قوه قضائیه به عنوان تیتر یک امروزش انتخاب کرد. عباس عبدی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان راهحل؛ فقط سیاست داخلی به تحلیل ریشههای اعتراضات اخیر پرداخته و پیشنهاد سید حسین موسویان درباره انتخابات زودهنگام را نقد کرده است.
روزنامه رسالت با چاپ تصویری از آیت الله آملی لاریجانی عنوان هشداربه تروریستهای اقتصادی را تیتر کرد و در گزارشی با همین عنوان سخنهای ایراد شده در همایش قضایی روز گذشته توسط سران سه قوه را منتشر کرده است.
روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان هجمههای سیاسی بهانههای اقتصادی به یررسی ریشهها و زمینههای طرح عدم کفایت رئیسجمهوری از سوی جریانهای منتقد دولت پرداخته است. سرمقاله امروز این روزنامه نیز با عنوان شاد؛ اما غمگین «ای کاش این کاشها اقلیم داشت» در مورد نتایج تیم ملی در روسیه و غم و شادی پس از آن نوشته شده است.
در ادامه تعدادی از گزارشها و یادداشتهای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
در دولت روحانی بیرانوند باشیم!
صادق نیکو در سرمقاله امروز روزنامه رسالت زیر عنوان در دولت روحانی بیرانوند باشیم! نوشت: چند روز پیش یکی از کاربران فضای مجازی در توئیتر خود از آذری جهرمی وزیر ارتباطات پرسید «چرا وقتی واردکنندگان گوشی از ارز ۴۲۰۰ تومانی آقای جهانگیری بهرهمند هستندگوشیهای موجود در بازار با احتساب ارز آزاد فروخته میشود؟ درحالیکه سامانه رجیستری گوشیها فعال است و گوشی بهصورت قاچاق امکان فعال شدن ندارند یعنی تمام گوشیهای فعلی از طریق مبادی قانونی واردشده است وگرنه غیرفعال باقی خواهد ماند!» وزیر هم در ذیل همان توئیت به این کاربر وعده داد تا نام تمام دریافتکنندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی را منتشر کند و بعد از چند روز وزارت ارتباطات فهرستی از تخصیص ارز مبادلهای جهت واردات گوشی را منتشر کرد و در کنار آن لیست گوشیهای واردشده توسط همان شرکتها منتشر شد تا مشخص شود کدام شرکت چقدر ارز دریافت و چقدر موبایل وارد کرده است.
در همین لیست منتشرشده مشخص شد چگونه یک شرکت با عمر کمتر از یک سال توانسته میلیونها یورو ارز مبادلهای دریافت کند. در همین لیست مشخص شد چگونه یک شرکت میلیونها یورو ارز دریافت کرده ولی تنها کسری از آن ارز تبدیل به گوشی شده و الباقی آن سرنوشتی نامعلوم دارد! در همین لیست مشخص شد که چگونه شرکتی با ارز مبادلهای ارز وارد کرده، اما در بازار همان گوشی را با دلار ۷ هزارتومانی به مردم میفروشد! اینها همگی از فواید دو برگ کاغذ شفافیت است، اما گام بعدی مسئله امروز ماست!
امروز تقریباً همگی میدانیم کدام شرکت چقدر ارز دریافت کرده و چقدر موبایل وارد کرده است. حتی به لطف طرح رجیستری موبایل میتوانیم بهراحتی کشف کنیم چقدر از گوشیهای واردشده در بازار توزیع و فعالشده و چقدر از محموله گوشی موبایل همچنان در انبارها و یا در مغازههاست. «شفافیت» گام اول است ولی خانه آخر نیست. توقع زیادی نیست اگر امروز از وزیر دهه شصتی مطالبه کنیم گام بعدی را هم بردارد و به مدد قوه قضائیه با کمفروش و گرانفروش برخورد کند.
مطالبه عجیبی نیست اگر بخواهیم سازوکار تقسیم ارز دولتی میان این شرکتها مشخص شود و اگر مسئولی در این میان خلاف کرده با او نیز برخورد شود. آنقدر نمکنشناس نیستیم که در دولت خسته روحانی قدردان وزیر جوان نباشیم، اما نباید توقع داشته باشید با یک لیست بازار آرام شود و مردم راضی شوند!
واقعیت این است که ما ۴۰ سال است که در گروه مرگ زندگی میکنیم. تمام سازوکارهای جهانی علیه ما فعالیت میکنند. ابرقدرتها تحریم میکنند، سازمانهای بینالمللی هم با ویدئو چک علیه ما رأی میدهند! حتی حق خرید کفش و دارو و خیلی چیزهای مشابه را هم نداریم. مردم هم این شرایط را خوب میدانند. توقع هم ندارند در هر بازی ۶ گل به قدرتهای جهانی بزنیم و دلار دوباره به قیمت هزار تومان برگردد؛ اما امروز دوست دارند وزیرانی را ببینند که مثل میلاد محمدی گوشه زمین میدوند! اصلاً مهم نیست میلاد به توپ رسید یا نرسید، شاید بعد از یکی دو روز مردم یادشان رفته میلاد به توپ رسید یا نه؛ ولی همه تصویر میلاد در ذهنشان هک شده وقتی چشمانش را بسته بود و با تمام وجود میدوید. آنقدر با تعصب دوید که امروز ما از مردم پرتغال و اسپانیا خوشحالتر هستیم و بیشتر احساس غرور میکنیم! امروز بیش از آنکه دلار ۸ هزارتومانی و سکه ۳ میلیون تومانی مردم را اذیت کند، تلاش نکردن مسئولین مردم را آزار میدهد. رئیسجمهوری که در توچال میخندد و در همایش قوه قضائیه از دستاوردهای دولت میگوید بیش از آن دلار ۸ هزارتومانی روی اعصاب مردم است! دشمنی ترامپ و طمع دزدها و کینه ضدانقلاب چیز عجیبی نیست، عجیب دولتی است که در زمین فوتبال قدم میزند و نمیخواهد اندازه توان خودش و اندازه اسم کشورش و اندازه انتظار مردم تلاش کند! مربی تیم دولت شباهت چندانی به کیروش ندارد، اما ما رسم نداریم در میانه گروه مرگ و کوران مسابقات مربی را تعویض کنیم! هیچوقت هم چنین کاری نکردیم مگر یکبار که آنهم خود مربی اصرار به رفتن داشت؛ اما توقع داریم مربی دنبال بازیکنهای جنگنده برود. بیرانوندها و وحید امیریها و امید ابراهیمیها را وارد زمین کند و خستهترها و مصدومهای ازکارافتاده را تعویض کند. ما قانعترین منتقدین دولت هستیم. فقط میخواهیم دولتمردان در دولت روحانیها بیرانوند باشند. نتیجه هرچه باشد ما شاد میشویم!
مردم و منافع کلان ملی کشور دو قربانی اصلی اختلافات فعلی
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در سرمقاله امروز روزنامه ایران با عنوان راهحل؛ فقط سیاست داخلی نوشت: وضعیت بازار سکه و ارز و به تبع آن اجناس وارداتی بویژه در روزهای اخیر، نگرانیها را نسبت به آینده اقتصادی کشور بیشتر کرده است. به طور طبیعی هر کس گمان میکند که راهحلی وجود دارد، یا اگر راهحلی به ذهن او برسد مطرح میکند. در همین زمینه آقای حسین موسویان دیپلمات سابق کشور که اکنون در غرب زندگی و فعالیت میکند، پیشنهادی را عنوان کرده که به علت ماهیت موضوع پیشنهادی، بازتاب گستردهای داشته است. وی در پایان یک گفتگو اعلام میکند که: «برای ایجاد اجماع و وحدت داخلی نیاز به درک درست از شرایط داخلی و خارجی کشور، فداکاری و ازخودگذشتگی است. با این وضع، مشکلات اقتصادی فعلی مردم و منافع کلان ملی کشور ۲ قربانی اصلی اختلافات فعلی جناحهای سیاسی داخلی هستند. بزرگان نظام باید قبل از هر چیز در این مورد چارهاندیشی کنند؛ حتی به قیمت یک خانهتکانی اساسی در دولت یا حتی استعفای دولت فعلی و برگزاری انتخابات زودرس، زیرا استمرار وضع فعلی تا ۲ سال دیگر، ممکن است موجب لطمات غیرقابل جبران شود.»
به نظر بنده، وی به درستی مشکل را در فقدان وحدت و انسجام و اجماع داخلی دانستهاند. اتفاقاً اگر ۵ سال اخیر را به جای تمرکز بر سیاست خارجی و حوزه اقتصادی، قدری از این توجه معطوف به حل سیاست داخلی و کاهش تنشها میشد، به طور قطع امروز وضعیت بهتری داشتیم. زیرا ریشه بخش مهمی از مشکلات خارجی و اقتصادی در بحران سیاست داخلی است. بحرانی که به صورت فقدان انسجام و اعتماد در جامعه اعم از در روابط عرضی (مردم با مردم، و جناحهای قدرت با یکدیگر) یا در روابط طولی (مردم با حکومت) خود را نشان داده است. با وجود چنین مشکلی، هیچ مسأله اقتصادی و سیاست خارجی قابل حل نیست؛ بنابراین از این زاویه که یک کارشناس امور سیاست خارجی پس از سالها بحث و ارائه تحلیل در این زمینه، اکنون اعلام میکند که رسیدن به یک راهحل جامع، در گرو وحدت و انسجام و اجماع داخلی است، گامی به پیش برداشته شده است.... وحدت در ساختار مدیریتی لزوماً مسأله را حل نمیکند. مگر نه آنکه در دولت احمدینژاد این وحدت و انسجام در ساختار قدرت در حداکثر میزان خودش بود، پس چرا سیاست خارجی و اقتصادی نه تنها موفقیتی نداشت، بلکه در حضیض بود؟ مشکل اصلی نداشتن وحدت و انسجام متولیان ساخت رسمی نیست، بلکه وجود فاصله این ساختار با مردم و جامعه است. هنگامی هم که میگوییم مردم، آنها را جدا نمیکنیم، خواست همه مردم فارغ از هر نوع فکر و اندیشه و رفتاری که دارند، باید محترم شمرده شود. جامعهای که حضور یک فرد زرتشتی را که منتخب شهروندان شهر (اعم از مسلمان یا زرتشتی) در شورای شهر تحمل نمیکند، نمیتواند با هیچ انتخاباتی به وحدت و انسجام برسد. عدم انسجام جامعه ایران بازتابهای روشنی دارد. یکی از مهمترین آنها، فقدان رسانه رسمی تأثیرگذار است. جامعهای که تحت تأثیر رسانههای فرامرزی و از آن بدتر تحت تأثیر اخبار جعلی و دروغ است، نمیتواند روی وحدت و اجماع را ببیند. البته راهحل آن بستن این فضاها نیست که عملاً نه ممکن است و نه مفید. بلکه راهحل آن معتبر کردن و آزاد کردن رسانههای رسمی است تا جایی برای رسانههای بیاعتبار و منابع خبری دروغ باقی نماند.
در جامعهای که نسبت به احکام صادره آن تشکیک میشود و کسی نیز قادر به توجیه و اقناع افکار عمومی نیست و در نهایت هیچ پرونده مهمی در کشور مختومه نمیشود و پروندههای مذکور همواره در اذهان عمومی باز میمانند، رسیدن به اجماع و وحدت در چنین شرایطی ممتنع خواهد بود.
در جامعهای که خواستهای عادی و معمولی مردم نادیده گرفته میشود و هنوز حضور بانوان در ورزشگاهها و دیدن مسابقات، چالش مهمی در عرصه عمومی است، چگونه میتوان نسبت به دستیابی به انسجام و اجماع خوشبین بود؟ باید تغییری جدی در حوزه اختیارات و فلسفه حکومت کردن ایجاد شود. اینکه دولت در این مورد چه کاری باید انجام دهد، موضوع دیگری است که باید جداگانه به آن پرداخته شود.
داستان جلگه خوزستان و فروش آب
نجمه جمشیدی روزنامه نگار طی یادداشتی که روزنامه قانون در شماره امروز خود چاپ کرد با موضوع قرار دادن فروش آب شرب در خوزستان نوشت: خوزستان سرزمین تالابها، رودخانههای خروشان، نفت، نخلستان و مزارع بزرگ؛ بهشتی که تا چهار دهه گذشته زندگی در آن رویای هر ایرانی بود، اما زندگی در جلگه خوزستان باوجود تمامی این نعمتهای خدادادی به کابوسی برای مردمانش تبدیل شده است. زندگی اسفبار خوزستانیها پای ثابت اخبار در چند دهه گذشته بوده است. تجاوز و حمله رژیم بعث عراق، هجوم ریزگردها، قطع آب و برق آنهم در اوج فصل گرما، خشکی مزارع و بایر شدن دو میلیون هکتار نخلستان، فاجعهای بهنام سد گتوند و شوری آب کارون؛ همه این مشکلات از بهشت ایران زمین جهنمی برای ساکنان آن ساخته است. عرصه چنان بر مردم خوزستان تنگ شده که مهاجرت را به ماندن در زادگاه خود ترجیح دادهاند. اتفاقی که در چند روز گذشته مسولان خوزستانی نیز آن را تایید کردهاند و از ایجاد موج مهاجرت به استانهای همجوار همچون بوشهر و بندرعباس خبر دادهاند. همچنین در چند روز گذشته تصویری از توزیع آب شرب در خوزستان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود؛ بستههای آبی که نشاندهنده عمق فاجعه بحران آب در خوزستان ایران است.
اما چه شد، استانی که به سرزمین تالابها و رودها مشهور بود و روزگاری آن را شکرستان مینامیدند، اینچنین در عطش بیآبی میسوزد. امروز شرایط اقلیمی خوزستان درحال تغییر و حرکت به سمت بیابانی شدن است. هنگامی که شتابزده به سمت توسعه ناپایدار گام برداشتیم این فاجعه را برای خوزستان رقم زدیم. بحران در مدیریت منابع آبی کشور بیش از بحران آبی به ایران آسیب وارد کرده است. هنگامیکه مسئولان سودای تبدیل فلات مرکزی ایران به دشت در سر میپرواندند، با اجرای پروژههای آبی تیشه به ریشه این سرزمین بهویژه خوزستان زدند. مدیریت اشتباه که توسعه صنایع آببر بهویژه در فلات مرکزی، توسعه کشاورزی به شیوه سنتی را اولویت خود قرار داده است و برای تامین آب مورد نیاز کشاورزی و صنایع بهنام شرب پروژههای انتقال آب یا سدسازی را از سرشاخههای کارون اجرا کردند، پروژههایی که سرانجام توسعه ناپایدار در پی داشت و به بحران آبی و خشکسالی در خوزستان منجر شد. سالهاست که غبار فراموشی بر منابع آبی خوزستان نشسته است. درحال حاضر بخش بزرگی از تالاب شادگان، هورالعظیم و رودخانه یراهی خشک شده است. وضعیت کرخه نیز نگرانکننده است. سرشاخههای آن بهسوی هورالعظیم خشک شدهاند. کارون، پرآبترین و بزرگترین رودخانه ایران است. براساس آمار ۱۰ درصد از آب کارون به کشت و صنعتها اختصاص یافته و این حقابه حتی در دوران خشکسالی و کمآبی تغییر نیافته است. اما در این سالها پروژههای بسیاری همانند سدسازی و انتقال آب در سرشاخههای کارون اجرا شدهاند که موجب کاهش آب ورودی به کارون شده است. درگذشته حجم آب در رودخانه کارون ۲۰ میلیارد مترمکعب بوده، اما در سالهای اخیر به ۱۴ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. یکی دیگر از تالابهای خوزستان هورالعظیم است. در سال ۱۳۶۱ مساحت هورالعظیم بیش از ۹۰ هزار هکتار بوده است، اما پس از روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم متاسفانه شرکت نفت تا آزادگان امتداد پیدا کرد و عامل اساسی خشکشدن هورالعظیم بود. رودها و تالابهای خوزستان یکی پس از دیگری درحال خشک شدن است، با شیوه مدیریتی فعلی نیز امیدی به احیای آنها نیست. در روزگاری که سهم ایران از ریزشهای جوی تنها یک سوم میانگین بارندگی جهان بوده و میزان تبخیر و تعرق نیز آماری نزدیک به سه برابر میانگین جهانی است، تنها تغییر رویه بر مدیریت منابع آبی کشور میتواند معجزهای برای خوزستان باشد چراکه از منابع نفتی خوزستان انتظار هیچ معجزهای نمیرود.
تیر ارزی دولت در تاریکی بازار
روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان تیر ارزی دولت در تاریکی بازار به تأثیر راه اندازی معاملات ارز در بورس تهران بر بازار آشفته آن پرداخت و نوشت: پس از آن که، ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که در صدد راه انداختن بازار ثانویه ارز است، روز گذشته مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد و امور دارایی نیز خبر از ورود معاملات ارز در بورس تهران داد.
طبق آنچه کرباسیان مطرح کرده است، هنوز درباره بازار ثانویه ارز تصمیمی گرفته نشده است، اما عرضه ارز صادراتی در بورس تهران به زودی قابل انجام خواهد شد. به گفته وزیر اقتصاد از زمان برقراری بازار ارز در بورس تهران که طبق وعده کرباسیان از شنبه هفته آینده، ۹ تیرماه آغاز میشود، صادرکنندگان ملزم نیستند که ارز خود را به بانکها بفروشند، بلکه میتوانند اظهارنامه صادراتی خود را در بورس تهران عرضه کنند.
توجه به این نکته ضروری است که از زمانی که محمد فطانت، رئیس اسبق سازمان بورس سرکار بود، بحث بورس ارز تحت عنوان بازار مشتقه ارزی و راه اندازی آن در بورس کالا مطرح شده و چندبار هم از سوی رئیس سازمان بورس و مدیرعامل بورس کالا، وعده گشایش این بازار داده شدهاست. اما در ۴ سال اخیر به دلیل آن که بانک مرکزی متولی ارز در کشور است، موافقت بین سازمان بورس و بانک مرکزی برای راه اندازی این بازار به دست نمیآمد. تا جایی که در مصاحبه پایان سال گذشته کرباسیان با روزنامه «ابتکار»، وی اعلام کرد که پول را به عنوان کالا نمیشناسد و تصمیم گیری در این خصوص را در هماهنگی کامل با بانک مرکزی اتخاذ خواهد کرد.
علی صحرایی، معاون بازار شرکت بورس تهران در گفتگو با «ابتکار» در خصوص آمادگی زیرساختی بورس تهران برای پذیرش معاملات ارز حاصل ازصادرات در این بازارگفت: این موضوع به منزله آن است که چند نماد ارزی در بازار تعریف کنیم. این قابلیت در بورس تهران وجود دارد و در واقع مشکلی از این جهت نداریم.
وی در پاسخ به این سوال که این بازار پیش از این قرار بود در بورس کالا تشکیل شود و رایزنیها در این مورد نیز طی چندین سال انجام شدهبود، گفت: تصمیمگیری در خصوص این مورد به شورای عالی بورس مربوط میشود. اکنون شورای بورس تشخیص دادهاست که در بورس تهران انجام شود.
به گفته صحرایی، هم اکنون بورس تهران در حال تدوین مقررات است و از شنبه یا یکشنبه هفته آینده این بازار آغاز به کار میکند.
وی تأکید کرد که معاملات ارزی که اکنون مد نظر است، مانند معاملات سهام است. البته صحرایی گفت که اکنون در این بازار قرار نیست ارز معامله شود، بلکه صادرکنندگان در این بازار ارز حاصل از صادرات را به واردکنندگان میفروشند. در واقع شبیه به سامانه نیماست، اما مکانیزمهای بازار سرمایهای دارد. به زودی مقررات آن را نیز تدوین و سپس منتشر میکنیم که همه بتوانند مشاهده کنند. برای هماهنگی عرضه و مشخص شدن افرادی که نیاز به خرید دارند، هماهنگی با وزارت صنعت، معدن و تجارت انجام خواهد شد و در واقع آنها مشخص میکنند که چه کسانی میتوانند وارد شوند.
این حرف صحرایی به منزله آن است که اهلیت عرضه کنندگان و متقاضیانی که حق ورود به این بازار را دارند، از طریق وزارت صنعت، معدن و تجارت تأیید میشود.