استقبال بازار از آغاز تغییر در کابینه، سومین متهم ثامن در خیابان گاندی، گمانهزنیها درباره ورود «جمنا» به فاز انتخابات، چوب حراج بر سرمایه ملی، دستور لاهه، پیروزی بزرگ یا تکلیف جدید؟، بالا رفتن افسردگی از دیوار اقتصاد، نبرد با تحریم در سه جبهه، سوت آغاز لیگ هجدهم، ۱۰۰ کشته و ۱۸۰ زخمی در حملات انتحاری داعش به جنوب سوریه و عدم پذیرش استعفای نوبخت و تکذیب واعظی، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه چهارم مردادماه در حالی آخرین روز کاری هفته را پشت سر گذاشتند که تغییر رئیس کل بانک مرکزی به عنوان اولین قدم در ترمیم کابینه در بیشتر روزنامهها به عنوان خبر اول برجسته شد. ادامه تحلیلها و گزارشها درباره نتیجه شکایت ایران از آمریکا به دادگاه لاهه و نبرد با تحریمها در جبهههای مختلف، از دیگر محورهای تعدادی از روزنامههای امروز شده است.
روزنامه شرق که عکس یک امروز خود را به تصویری از نوبخت و سیف در حال خروج از جلسه هیأت دولت حصر کرده، تیتر خروج اضطراری از کابینه را از گزارشی انتخاب نموده که طی آن سعی کرده به این پرسش که آیا تغییرات مدیریتی، خواستههای مردم را برآورده میکند، پاسخ دهد. این روزنامه در ادامه گزارشهای خود درباره تخلفات مؤسسه مالی ثامن تیتر سومین متهم ثامن در خیابان گاندی را برای گزارش امروزش در این باره انتخاب کرده است.
روزنامه کیهان در گزارش خبری تحلیلی امروزش از ترمیم کابینه با تیتر مسأله اصلی تغییر سیف و نوبخت نیست؛ رویکرد اقتصادی دولت باید عوض شود به تحلیل شرایط مدیریت اقتصادی دولت پرداخته و تغییر اعضای دولت را مسأله اصلی معضلات اقتصادی امروز به احتساب نیاورده است.
روزنامه ایران تیتر ترمیم کابینه از میرداماد آغاز شد را در کنار تصویر عبدالناصر همتی به عنوان خبر انتصاب وی به ریاست بانک مرکزی برجسته کرد و در گزارشی دیگر، سخنان رئیس جمهور در جلسه روز گذشته هیئت دولت با عنوان نبرد با تحریم در سه جبهه را قرار داد.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آیا مشکل مدیریت ما، پیری است؟
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان آیا مشکل مدیریت ما، پیری است، نوشت: آیا مشکل مدیریت کشور پیری مدیران است؟ مدیرانی که در جلسات چرت میزنند؟! به نظر میرسد که مشکل چیز دیگری است و پیری فقط یکی از عوارض آن است. عارضهای است که بیشتر به چشم ما میآید. پیری را به وضوح میتوان دید ولی ناتوانی و چندین مشکل دیگر به این روشنی دیده نمیشوند، مگر زمانی که کار از کار گذشته است. یک زمان با یکی از خانمهای محترم که طرفدار رفع تبعیض از زنان بود، صحبت میکردم، مدعی بود که حق زنان تضییع شده است، نمونهاش هم تعداد اندک مدیران زن است. به او گفتم بله تعداد زنان مدیر اندک است ولی به نظر من حق مردان بیشتر ضایع میشود (بدون اینکه بخواهم تبعیضهای جنسیتی میان زنان و مردان را رد کنم که در جای خود هستند و زیاد هم هست). پرسید چرا؟ گفتم به این علت که از میان مردانی که مدیر هستند لزوما شایستهترینشان نیستند. بنابراین اگر چه به لحاظ جنسیت مردان بیش از زنان در مصدر امور باشند، ولی باید دید که آیا به لحاظ صلاحیتی و کارآمدی و حرفهای آنان بهترینهای مردان هستند یا خیر؟ اگر هستند باید گفت که حق مردان داده شده ولی حق زنان خیر. ولی اگر چنین نیستند، باید گفت که حق مردان هم به اندازه زنان و بیشتر ضایع شده است. مشکل مدیریت و ساختار تصمیمگیری در ایران گوناگون است. ولی مهمترین آنها، دایره بسته مدیران است. دایرهای که عموما محدود به مجموعهای از افراد است که ابراز ارادت میکنند یا در گذشته چنین کردهاند. بسیاری در پوششهای ریاکاری خود را به گونهای در آوردهاند که مقامات بالادست میپسندند.
در این ساختار انتقال تجربیات به نسل بعد معنادار نیست. چون اصولا تجربه بیمعناست. بخشی از این مدیران به ویژه از ابتدای دهه ١٣٧٠ بسیار مغرور و خودخواه شدند. به طور قطع برخی از آنها نیز خوب کار میکردند، ولی مسأله ساختار مدیریتی بود که از خود به جا گذاشتند. شلختگی مالی به عنوان قاعده شد. در این وضعیت دست مدیر برای جابهجایی بودجه و برنامهها باز میشود و طبعا منافعی دارد، ولی در بلندمدت زمینه فساد و دزدی را فراهم میکند که کرده است. شاید دایره بسته مدیران در ایران کمتر از ده درصد نیروی انسانی باصلاحیت را شامل میشود. ولی چرا این مدیران پیر شدند. چون پست را به تیول خود در آوردند، در این ساختار فقط مرگ است که فرد را از میز جدا میکند. زیرا اعتبار مدیریت او به میز اوست و نه برعکس. زیرا در حالت عکس، مدیر شخصا اعتبار دارد و معرف او میز او نیست، بلکه برعکس است. به همین دلیل، طرف ٤٠ سال است که وزیر است، هنوز هم میخواهد باشد، در حالی که دنیا به کلی تغییر کرده است و نیروهای جوان کشورهای دیگر همه عرصهها را درنوردیدهاند در اینجا تازه میخواهند بهکارگیری بازنشستهها را ممنوع کنند! در اینجا رقابت واقعی برای مدیر شدن شکل نمیگیرد. بازار مدیران نداریم، که بهترینشان شناخته شوند. نظام گزینش و انتخاب مدیر چنان محدود است که جز به ناتوانی او در کار و نفرت در افکار عمومی منجر نمیشود. مشکل همزاد این نوع مدیریت، فقدان استقلال مدیریتها است. اگر در این کشور دو نهاد سازمان برنامه و بانک مرکزی در کنار یک نهاد داوری مستقل وجود میداشتند که روسای آنها براساس پیشینه حرفهای انتخاب میشدند، به طور قطع اداره و اقتصاد کشور چنان شکوفا میشد که همه مردم رضایت پیدا میکردند. بنابراین جوان شدن مدیران پیر به تنهایی مشکلی را حل نمیکند. باید لیاقت سالاری جایگزین ارادت سالاری شود. مسأله مهمتر شکسته شدن دایرهای است که حتی حضور سپنتا نیکنام را در شورای یک شهر بر نمیتابد. شکسته شدن دایرهای است که همه فاقد صلاحیت هستند، مگر آنکه خلافش ثابت شود که طبعا برای تعداد اندکی که خود را مطابق میل آراستهاند رخ خواهد داد. جوان شدن مدیران پیر شرط لازم است ولی کافی نیست. مدیر جوانی که استقلال نداشته باشد، مسوولیتناپذیر باشد، بلهقربانگو باشد، صلاحیت حرفهای نداشته باشد، از مدیر پیر فعلی اگر بدتر نباشد، بهتر نیست. قانون منع بهکارگیری بازنشستگان نیز هنگامی خوب است که آن فلسفهای که تاکنون افراد پیر را بهکار میگرفت، اصلاح شود. با وجود آن فلسفه این قانون هم کارایی لازم را نخواهد داشت.
رسالت کیهان؛ خنثی کردن پیام روحانی!
روزنامه ایران در یادداشتی کوتاه در ستون درنگ به تیتر یک روز گذشته روزنامه کیهان واکنش نشان داد و نوشت: در حالی که روز گذشته اکثر قریب به اتفاق روزنامههای کشور سوژههای داخلی را در صفحه اول خود برجسته کرده بودند، این تنها روزنامه کیهان بود که متفاوت بودن خود را در انتخاب یک خبر خارجی برای تیتر بروز داد. این روزنامه به نقل از سخنگوی انصارالله خطاب به شرکتهای بینالمللی نوشت: «موشکها در راه است؛ دوبی، ابوظبی و ریاض را تخلیه کنید.» انتخاب این تیتر از آن جهت قابل تأمل است که این روزنامه پیش از این بابت مورد مشابهی از هیأت نظارت بر مطبوعات تذکر گرفته بود.
دوشنبه ۱۵ آبان سال گذشته کیهان در تیتر یک خود با اعلام خبر شلیک موشک انصارالله یمن به ریاض خبر داد که «هدف بعدی، دوبی» است. علاءالدین ظهوریان، دبیر هیأت نظارت بر مطبوعات، گفته بود که این تیتر خلاف مصالح و امنیت ملی تشخیص داده شد و لذا کیهان تذکر گرفت. حال تنها سه روز بعد از سخنان رئیس جمهوری در جمع سفرای ایران مبنی بر اینکه به دنبال اصلاح روابط با عربستان و بحرین و امارات هستیم، روزنامه مخالف دولت در اقدامی قابل تأمل تیتر تهدیدآمیز نسبت به این کشورها را در صفحه اول خود برجسته کرده است. بی توجهی به تذکر هیأت نظارت بر مطبوعات برای روزنامه کیهان که البته خیلی غیرطبیعی به نظر نمیرسد. اما اینکه کیهان وظیفه خود میداند بلافاصله پیام متفاوتی از مواضع رئیس جمهوری ایران به کشورهای منطقه مخابره کند، جای سؤال و ابهام است! پیوستگی این روزنامه با نهادهای حاکمیتی مواضع آن را برای کشورهای منطقه مهم کرده و این ابهام را ایجاد کرده که کانال اعلام مواضع جمهوری اسلامی ایران کدام تریبون است.
مسأله اصلی تغییر سیف و نوبخت نیست
روزنامه کیهان در گزارشی با تیتر مسأله اصلی تغییر سیف و نوبخت نیست رویکرد اقتصادی دولت باید عوض شود نسبت اولویت تغییر در کابینه واکنش نشان داد و نوشت: ولی الله سیف جای خود را در بانک مرکزی به عبدالناصر همتی داد و محمد باقر نوبخت نیز آمادگی خود را برای استعفا از تمامی سمتهای خود از جمله ریاست سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد، هر چند که واعظی رئیسدفتر رئیسجمهور میگوید نوبخت تنها آمادگی خود را برای کنارهگیری اعلام کرده است و در واقع استعفای او صحت ندارد، ولی رئیس بانک مرکزی بر اساس آنچه در سایت اطلاعرسانی ریاستجمهوری خبر آن منتشر شده تغییر کرده و ولی الله سیف جای خود را به عبدالناصر همتی از مؤسسین حزب کارگزاران سازندگی داده است.
آنچه در این میان دیده میشود رقابت و نزاعی است که میان دو حزب حامی دولت در جریان است، «کارگزاران سازندگی» و «اعتدال و توسعه» در حال یک نزاع درون گروهی هستند و جهانگیری معاون اول رئیسجمهور که خود از بزرگان کارگزاران است به همراه دیگر دوستان خود به جای تفکر و تامل درباره مشکلات اقتصادی کشور به فکر نفوذ دادن دوستان و نزدیکان خود به مصادر کلیدی اقتصادی کشور هستند.
مشکل اقتصادی کشور افراد نیستند که با رفتن، ولی الله سیف و آمدن عبدالناصر همتی و یا استعفای نوبخت این مشکلات برطرف شوند بلکه رویکرد اقتصادی دولت ابتدا بایستی تغییر کند و تعیینکننده رویکرد اقتصادی نیز افرادی، چون سیف و نوبخت نیستند که در صورت تغییر، رویکرد نیز تغییر یافته و مشکلات بهبود یابند.
تغییررویکرد دولت شرط اساسی برای اصلاح اقتصاد: آنچه در شرایط کنونی اقتصاد کشور اهمیت دارد این است که در وهله اول باید نگاه و رویکرد دولت نسبت به مدیریت اقتصاد تغییر کند، به عبارت دیگر هرچند تغییر افراد اقتصادی دولت لازم است، اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و به نوعی اصل مطلب محسوب میشود، عوض شدن رویکردهاست.
دولت نیز در حالی دست به تغییراتی در ترکیب کابینه زده که به نظر نمیرسد این عزل و نصبها نشانهای از تغییر رویکردهای غلط قبلیاش داشته باشد.
اگر دولت قصد دارد نتیجه بهتری از تیم اقتصادی خود بگیرد در ابتدا باید سیاستهای خود را اصلاح کند، سیاستهایی که عمدتا متکی به رابطه با دیگران و غفلت از ظرفیتهای درون کشور بوده است. وقتی دولت بدون توجه به حمایت از تولید داخلی از طریق بهبود فضای کسب و کار، تسهیل ورود تکنولوژی به کشور و... نگاه خود را صرفا معطوف به برجام و حفظ آن حتی به قیمت خروج آمریکا، میکند طبیعی است آمادگیاش برای جنگ اقتصادی کاهش پیدا خواهد کرد.
باز هم باید تأکید کرد که تغییر افراد میتواند به اتفاقات مثبتی منجر شود، ولی به شرطی که دولت رویکردهای خود را هم تغییر بدهد، اگر قرار باشد با آمدن افراد جدید باز هم هزینههای جاری دولت با رشد قابل ملاحظهای بالا رود، کسری بودجه باز هم بیشتر شده و هر سال رکوردشکنی کند و در یک کلمه؛ دولت از انضباط مالی خود عدول کند، نمیتوان انتظار بهبودی داشت.
بر اساس آمارهای بانک مرکزی، کسری بودجه بدون نفت از ۴۶ هزار میلیارد تومان در سال به ۷۵ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده که نشان میدهد دولت نتوانسته تعادل درآمدی خود را حفظ کند، بدون شک اولویت جدید دولت باید رعایت انضباط مالی باشد به نحوی که اگر تاکنون هزینههایش را از ۱۴۳ هزار میلیارد تومان (در سال ۹۳) به ۲۴۲ هزار میلیارد تومان (در سال گذشته) افزایش داده، از این پس پایش از روی پدال افزایش هزینهها بردارد.
همچنین از دیگر مواردی که میتوان از آن به عنوان تغییر رویکرد یادکرد کاهش وابستگی دولت به نفت است در شرایطی که گفته میشود حدود ۸۰ درصد درآمد دولت به نفت وابسته است نمیتوان چندان به تغییر افراد برای رفع مشکلات دل بست، زیرا نگاه کلان دولت در بخش درآمدی همچنان از جیب خوردن است.
متأسفانه مشکل وابستگی به نفت سال هاست، گریبان بودجههای کشور را به دلیل همان سادگی و راحتیاش گرفته است غافل ازاینکه همین راحتی روزگاری میتواند به پاشنه آشیل کشور تبدیل شود و به تهدیدی برای کاهش درآمدها منجر شود کمااینکه این روزها و با خروج آمریکا از برجام شاهد تهدید درآمدهای نفتی کشور هستیم ضمن اینکه نفت یک سرمایه بین النسلی است و نباید فقط به نسل فعلی فکر کرد؛ بنابراین، اگر رویکرد کاهش وابستگی به نفت در سیاست کلان ملاحظه نشود نمیتوان به تغییر افراد چندان خوشبین بود.