تهدید رئیسجمهور، احتمال افزایش نرخ سود بانکی، احمدینژاد پایهگذار بیاخلاقی در سیاست، سرمقاله ۳۵۰ روزنامه آمریکا علیه ترامپ، درخواست احتکار قانونی، کوک شدن مأموریت برای برایان هوک، ۱۱۰ هزار میلیارد در جیب ۱۰۸ نفر، پیش به سوی ایران دیجیتال، یک کنوانسیون و چند روایت!، نجات کودکان یمنی با اشک ریختن! وپایان داستان خان هزاردستان به مناسب درگذشت عزت الله انتظامی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۲۷ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شدند که درگذشت عزت الله انتظامی بازیگر پیشکسوت سینما صفحات اول بیشتر آنها را تحت تأثیر خود قرار داده است. تصاویر و پرترههای عزت الله انتظامی در صفحات نخست بیشتر روزنامهها همراه با تیترها و عناوینی همچون پایان داستان خان هزاردستان، عمر جهان بر من گذشته است و نقش ابدی آقای بازیگر قرار گرفته است. تشکیل گروه اقدام علیه ایران، احتمال افزایش نرخ سود بانکی، قیام رسانهها علیه ترامپ و شعارهای ضددولت در فیضیه قم از دیگر موضوعاتی است که در روزنامههای امروز مورد توجه سردبیران قرار گرفته است.
روزنامه کیهان عنوان تشکیل گروه اقدام علیه ایران/ پاسخ آمریکا به پیام انفعال روحانی را از گزارش تحلیلی اش تیتر یک امروز خود کرده است.
روزنامه ایران با چاپ تصویری از عزت الله انتظامی عنوان پایان داستان خان هزاردستان را تیتر یک کرد و در گزارشی دیگر با عنوان قیام رسانهها علیه ترامپ از اختصاص سرمقاله بیش از ۳۵۰ روزنامه امریکایی خود را به نقض آزادی بیان توسط رئیسجمهوری این کشور خبر داد.
روزنامه اعتماد نیز تصویر بازیگر فقید سینما انتظامی را در نیم صفحه خود و در کنار تیتر عمر جهان بر من گذشته است قرار داد و گزارشی ویژه برای گرامیداشت او منتشر کرد.
روزنامه شرق عنوان نقش ابدی بازیگر را به مناسبت درگذشت عزت الله انتظامی برگزید و در گزارشی دیگر از قرار داشتن ۱۱۰ هزار میلیارد در جیب ۱۰۸ نفر خبر داده است. این روزنامه همچنین یادداشتی با تیتر نکاتی درباره رژیم حقوقی دریای خزر منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا جنگ نمیشود؟
عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: دو عبارت «جنگ نمیشود» و «مذاکره نمیکنیم» بسیاری از نگرشها و تصمیمات را تنظیم کرد. گزاره اول پیشبینی مبتنی بر شناخت و گزاره دوم تصمیم نظام است. منطق رهبری درباره اینکه جنگ نمیشود چیست؟ چه حجتی دارد که حتی از واژه «احتمالاً جنگ نمیشود» استفاده نمیکنند؟
۱- راهبرد امریکایی مبتنی بر سه گزاره «فشار اقتصادی و روانی» به منظور «نارضایتی اجتماعی و اقتصادی» با هدف «بیثباتسازی سیاسی و امنیتی» است. علاوه بر آن سه عبارت «مشکلات معیشتی مردم ایران»، «فساد در حاکمیت» و «هزینه هنگفت ایران در منطقه» را با هدف تبدیل گزاره براندازی به فروپاشی به کار میبرند؛ بنابراین راهبرد آنان نظامی نیست، اما تلاش میکنند گزینه جنگ را برای ادراک ما معتبرسازی و فرایند تسلیم و مذاکره را به زعم خودشان شروع نمایند.
۲- رئیسجمهور امریکا اهل هزینه و فایده اقتصادی است و از هزینه ۷هزار میلیاردی امریکا در منطقه به شدت ناراحت است و از اعراب میخواهد هزینه تأمین امنیتشان در مقابل ایران را پرداخت نمایند و هزینه ماندن در کردستان سوریه را نیز از عربستان گرفت؛ بنابراین او اهل هزینه نیست و پولی را صرف جنگ نخواهد کرد.
۳- قدرت بازدارندگی ایران عامل بسیار مهمی در پیشگیری از جنگ است و امریکاییها از این قدرت مطلع هستند و میدانند دوران «بزن و دررو» گذشته است و ممکن است حیثیت ابرقدرتیشان دچار آسیب جدی شود.
۴- شکستهای پیدرپی امریکا و همپیمانان در منطقه دستگاه محاسباتی آنان را از توهم خارج کرده است و میدانند وقتی همه سلاح و تدبیر و پول اعراب و غرب از پس پابرهنگان یمن برنمیآید، جنگ با ایران کابوسی تلخ است. امریکاییها در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افغانستان در پیشبرد برنامههای خود ناکام بودهاند و عامل آن را ایران میدانند.
۵- نگرانی از امنیت صهیونیستها عامل مهم دیگری است. آنان برآوردی ندارند که در روز حادثه از دور و نزدیک چه بر سر صهیونیستها خواهد آمد؟ و هزاران موشک حزبالله و حماس و دهها هزار نیروی چند ملیتی مستقر در سوریه چه خواهند کرد؟ بنابراین ریسک ناامنی برای صهیونیست را انجام نخواهند داد.
۶- تفکرِ صرفاً اقتصادی رئیسجمهور امریکا نگران وضعیت و قیمت انرژی در فردای جنگ است. معلوم نیست در فردای جنگ تأسیسات نفتی همپیمانان امریکا در منطقه خلیج فارس چه خواهد شد و قیمت نفت هم اقتصاد امریکا را به چالش میکشد و هم باخت آن را نمایش خواهد داد.
۷- در دسترس بودن نیروهای امریکایی از نگرانیها و موانع شروع یک جنگ در منطقه است. امریکاییها به خوبی از نفوذ منطقهای ایران و ارتباط آن با ملتها (به جای دولتها) مطلع هستند. دهها هزار نیروی نظامی امریکا در افغانستان، عراق، سوریه و کشورهای حاشیه خلیج فارس به مثابه گوشت زیر دندان ایران هستند. آنان مرتب خاطره ۴۳۰۰ نظامی کشتهشده امریکایی در عراق از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ را مرور میکنند و میدانند که جنگ با ایران صرفاً دریایی و هوایی نخواهد بود و ما در نزدیکترین نقطه به آنان که به فکرشان هم نمیرسد حضور داریم.
۸- آسیبپذیری همپیمانان امریکا در منطقه که نوسازی بزکگونهای را به برکت دلارهای نفتی رقم زدهاند، عامل بازدارنده دیگری است. زندگی امیران نفتی خلیج فارس از جهت استحکام درونی شبیه زندگی در شیشه است و با اولین برخورد یک جسم سخت به هم خواهند ریخت. راهبرد اعلامشده و همیشگی جمهوری اسلامی ایران است که از هر نقطهای که به ما حمله شود به همان نقطه حمله خواهیم کرد. کسانی که بخواهند دریا و سرزمین در اختیار امریکاییها قرار دهند از این راهبرد مطلع هستند.
۹- ایران از قرن هجدهم میلادی (پایان افشاریه) تا کنون صرفاً در موضع دفاع بوده و به هیچ کشوری حمله و تجاوز نکرده است. این راهبرد همچنان باقی است و دکترین جمهوری اسلامی صرفاً دفاعی است بنابراین ایران نیز هیچوقت آغازگر یک جنگ نخواهد بود؛ بنابراین «جنگ نخواهد شد» یک گزینه معتبر هم برای دشمن و هم برای ملت ما است. آرامش ملت ما و به بازی گرفتن گزینه جنگ از یک سو و قدرت بازدارندگی که دشمن را از اقدام نظامی بر حذر میدارد، از سوی دیگر نشانگر این مهم است. تصمیمهای کارگشای حاکمیت، اولویتبندی منابع، اطلاعرسانی صادقانه به ملت، وحدت کلمه و ارتباطات شرقی میتواند ما را بدون جنگ و بدون مذاکره وارد فردای متفاوت کند. انشاءالله.
چرا در خزر منابع مهمتر از درصدهاست؟
محسن بهاروند کارشناس مسائل بین الملل در بخشی از یادداشتی که در روزنامه امروز ایران منتشر شده نوشت: سهم ایران از دریای خزر چقدر است؟ آیا اصولاً میتوان در مورد دریا یا هوا یا فضا گفت: سهم یک کشور چقدر است؟ سهم امریکا از اقیانوس اطلس چقدر است؟ سهم فرانسه از دریای مدیترانه چقدر است؟ سهم سوئیس که به دریا راه ندارد از دریاها چقدر است؟ آیا میدانستید که سوئیس بیش از ۹۰ درصد کشورهایی که به دریا راه دارند از مواهب آن برخوردار میشود؟ دریا کیک نیست که آن را تقسیم کنیم. دریا تکه زمینی در یک خیابان نیست که آن را قسمت کنیم و دور آن دیوار بکشیم و از آن استفاده کنیم. سود دریا در باز بودن و مرز نداشتن است وگرنه دریا تبدیل به یک قطعه زمین میشود. پس چرا در دریاها مناطق مختلف داریم؟
کشورها قرار است بستر دریای خزر را به مناطقی تقسیم کنند و هر یک در آن مناطق خاص خود به دنبال اکتشاف و استخراج نفت و گاز باشند. تقسیم آن به این معنی نیست که سهم ما از دریای خزر چقدر است بلکه به این معنی است که هر یک در چه بخشی دنبال نفت و گاز باشند. بحث تعیین حوزه حاکمیت و قلمرو اصلاً وجود ندارد. دریای خزر منابع نفتی شناخته شدهای دارد. بیشترین منابع آن در میانه دریای خزر و بالای دریای خزر است سواحل آذربایجان، قزاقستان و روسیه.
اگر فقط مسأله این است که هست من میتوانم پنجاه درصد از بستر دریای خزر را به شما بدهم، ولی هیچ منبعی در آن نباشد شما سود نمیکنید، چون سهم شما از منبع صفر است. سهم شما در دریای خزر هم به هیچ وجه ۵۰ درصد نیست، چون داریم راجع به منابع حرف میزنیم. نباید با سادگی در این قضیه دنبال کمیت عدد بود بلکه اینجا کیفیت و محتوا مهم است.
جغرافیای دریای خزر به ما در مسائلی لطف کرده است و در مسائلی هم خساست به خرج داده است.
لطف جغرافیا به ما این است که عمیقترین نقطه دریای خزر به طرف ما است اگر خدای ناکرده اتفاقی برای او بیفتد مثلاً بخشی از آن خشک شود ما آخرین کشوری هستیم که زیان میبینیم. به ما از دریا آب فراوان داده است. سرسبزی و جنگل داده است که در سواحل کشورهای دیگر این سرسبزی نیست.
به ما ماهی داده است و تنوع زیستی عطا کرده است. ماهیهای خاویار در سواحل شمالی به دنیا میآیند و بزرگ که میشوند به طرف ما میآیند. به ما باران داده است، چون با کوههای البرز هماهنگ است. اما یک چیز را کم داده است منابع نفت و گاز در طرف ما نیست. اگر هم هست اکتشاف و استخراج آن به خاطر عمق زیاد آب اقتصادی نیست. ساحل ما صاف است و دندانهای نیست و کل ساحل ما به شکل یک کاسه است که بر خط کشیهای مطابق روش تقسیم حقوقی تأثیر میگذارد.
حالا که میخواهیم برای نفت و گاز کف دریا را تقسیمبندی کنیم مقداری به زیان ما تمام میشود برای همین ایران با اصرار و تلاش بسیار زیاد در کنوانسیون این مطالب را گنجانده است که اگر شکل سواحل کشوری به زیان او بود باید این وضعیت جبران شود. یعنی اینکه من گذشته از مواهب دیگر اصرار دارم که شما کاری کنید که من هم به منابع نفت و گاز در نقاط بالاتر دسترسی پیدا کنم؛ و این تلاش فعلی ایران است.
پس اگر از تقسیمبندی سخن میگوییم، تقسیم دریای خزر مطرح نیست تقسیم بستر دریا صرفاً برای جستوجو برای منابع به صورت کلی و برای نفت و گاز به صورت اختصاصی است.ای کاش این دریا هیچ منبع نفت و گازی نداشت تا بلای جان او شود و در آینده نفس او را به شماره بیندازد. پس اگر شما درصد کمی از مساحت بستر داشته باشید با منابع بیشتر سود کردهاید و اگر درصد زیادی از بستر دارید با منابع کمتر یا هیچ زیان کردهاید. پس ما ملت باید دقیق و عمیق فکر کنیم. حس وطن دوستی و انتقاد و حساسیت بسیار خوب است، ولی نباید با هیجان یا تحریک دشمنان کاری کنیم که دیپلمات ما از ترس تهمت و افترا و انتقادات بیاساس، برای اقناع هیجانات در آینده فقط به دنبال کمیت و مساحت برود نه به دنبال کیفیت و کسب و تأمین منافع ملی کشور. مردم باید اطمینان داشته باشند که دیپلماتهای کشور فرزندان آنها هستند. بسیاری از آنها مدتها در جبهههای جنگ برای این کشور عزیز جنگیدهاند و باز هم خواهند جنگید.
اما و اگرهای استیضاح وزیر کشور
نادر قاضی پور، نماینده مجلس دهم طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز چاپ کرده نوشت: طبق قانون اساسی استیضاح حق مسلم نمایندگان است و در آییننامه داخلی مجلس هم این قید آمده و فوریتهای آن هم ذکر شده است که کمیسیون شوراها و امور داخلی و هیات رئیسه محترم مجلس این مباحث را رعایت نکردند. آنها در مورد استیضاح آقای علی ربیعی چنین عنوان کردند که آییننامه رعایت نشده است. اگر در تمامی موارد استیضاح وزرا، این موارد رعایت میشد، نمایندگان شکایتی نداشتند. اعتراض نمایندگان در جلسه استیضاح وزیر کار، مربوط به بیقانونی هیأت رئیسه بود. آن استیضاح تمام شد و اکنون بحث استیضاح وزیر کشور در مجلس مطرح است که وزیر داخله است. کلیه امور در استانها زیر نظر استانداران صورت میگیرد و برخی نمایندگان از تعدادی استانداران گلهمند هستند و چند هفته است که از وزیر کشور خواستار پارهای توضیحات هستند، اما آقای رحمانی فضلی به دلایل و بهانههای مختلف از حضور در مجلس امتناع میکند. دولت برخی موضوعاتی مانند پدیده شاندیز را به وزیر کشور سپرده است که آقای رحمانی فضلی در این پرونده، حق شهرداری، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، امور اراضی و ... را از مسئولان پدیده شاندیز اخذ و طلبها را پرداخت کرد و تنها حق ۱۳۶ هزار سهامدار به آنها داده نشد.
در این پروسه بهتر آن بود که در ابتدا حق سهامداران پرداخت میشد و سپس نوبت به دولتیها میرسید. مشکلاتی نیز در موضوع صندوقها و موسسات مالی رخ داد که باعث تجمعات زیادی در تهران و سایر شهرها شد که بنیان و تشکیل آن با وزارت کشور بود، زیرا ایجاد و تشکیل هر تجمعی بدون مجوز و اجازه وزارت کشور، ممنوع است. نباید اجازه داده میشد تا چنین تجمعاتی طی روزها و هفتههای متمادی شکل بگیرد. یکی از وظایف مهم وزارت کشور، پیشگیری از حوادث است. اگر مشکلات فراگیر شود و سپس دادستانیها و سایر دستگاههای ذیربط به موضوع ورود کنند، در آن صورت عملکرد وزارت کشور مورد سوال خواهد بود. استانداران باید به این امور ورود کرده و آرامش را حاکم کنند. آقای رحمانی فضلی نشان داد در حد انتظار قوی عمل نکرده است. برخی گلایهها درباره انتصابات هم وجود دارد که باید پذیرفت انتصاب حق وزیر کشور است، اما عقب ماندگی و عدم بهبود وضعیت استانها را نمیتوان نادیده گرفت. حرف مدیران و اشخاص لایق در سمتها چیست؟ چرا این افراد در استانها کنار گذاشته شدند. دولت هر اندازه قاطع و با مسئولیت باشد و عملکرد خوبی داشته باشد، به همان اندازه مشکلات و مسائل کشور رفع خواهد شد. اگر دولت عملکرد خوبی نداشته باشد، مشکلاتی برای کشور پیش خواهد آمد؛ بنابراین باید دستبوس هر فردی بود که برای رفع مشکلات مردم و کشور تلاش میکند. البته در موضوع انتصابها نباید چشمها را بر صدور احکام عجولانه بست که بدون تحقیق انجام شد. این روزها بحث استیضاح وزیر کشور در بین نمایندگان گرم است و آقای رحمانی فضلی باید به کمیسیون شوراها بیاید تا اگر در آنجا توضیحاتشان قانع کننده بود، به نظر اکثریت عمل شود، اما اگر آقای رحمانی فضلی به کمیسیون نیاید، طرح استیضاح ایشان به طور قطع به صحن علنی خواهد رفت. از سوی دیگر رئیس مجلس همواره طرفدار نیروها و وزرای دولت بوده است تا آنها در سایه این حمایت به ارائه خدمات به مردم بپردازند. رئیس مجلس بارها از وزرای دولت آقای روحانی دفاع کرده است و آقای رحمانی فضلی هم ظاهرا تبلیغ میشود که از نزدیکان رئیس مجلس هستند، اما این رابطه مانع اجرای قانون نیست.